سمفونی مردگان

کتاب «سمفونی مردگان» که به قلم عباس معروفی (متولد ۱۳۳۶) در سال ۱۳۶۸ به زیور طبع آراسته شده است، داستان یک خانواده‌ی سنتی و نسبتاً مرفه در شهر اردبیل در ده‌های دوم و سوم قرن چهاردهم خورشیدی را روایت می‌کند.

داستان کتاب سمفونی مردگان

پدر خانواده که تاجری در بازار آجیل‌فروش‌های شهر است، فردی است بسیار علاقمند به خانواده ولی در عین حال دارای سخت‌گیری‌های خاص خود. مادر خانواده علی‌رغم عدم موافقت با برخی کارها و نظرات شوهر خود، به طبع شرایط زنان در آن زمان چندان توانایی مقابله با آن‌ها را ندارد.

این خانواده چهار فرزند دارد: یوسف،پسر مورد علاقه‌ی مادر که در زمان حمله‌ی روس‌ها به شهر در زمان جنگ جهانی دوم از بلندی سقوط کرده و از آن به بعد دارای یک زندگی گیاهی است و مادر وظیفه‌ی تر و خشک کردن وی را برعهده دارد. آیدین و آیدا، که دو قلو هستند، فرزندان بعدی خانواده‌اند. آیدا سرنوشتی مشابه بسیاری دیگر از دختران در آن برهه دارد. با خواستگار به ظاهر مناسبی که برایش آمده است، علی‌رغم مخالفت پدر، ازدواج کرده و برای زندگی به آبادان می‌رود و درگیر مشکلات زندگی خود می‌شود.

آیدین نیز سرسازگاری با پدر ندارد و دوست ندارد طبق خواسته‌ی وی به بازار برود و کنار دست او کار کند. آیدین عاشق کتاب و درس است ولی پدر در تمام داستان برای وی مانع‌تراشی می‌کند. در نهایت، پسر آخر که اورهان نام دارد. اورهان فرزند مورد علاقه‌ی پدر است زیر به نظر پدر همه چیز اورهان به خودش رفته و به همین دلیل جای پدر در حجره‌ی آجیل‌فروشی را می‌گیرد.

بخش عمده‌ی داستان کتاب «سمفونی مردگان» به رقابت آشکار و پنهان اورهان با یوسف و تلاش اورهان برای ادامه دادن راه پدر می‌پردازد. این کتاب نمادی است از خفقانی که در آن دوره در خانواده‌های مشابه وجود داشته و هر گونه تلاش برای روشنفکری با شدیدترین برخوردها مواجه می‌شده است.

راوی داستان «سمفونی مردگان» به صورت مکرر تغییر کرده و از این حیث نمونه بسیار نادری درادبیات ایران است. هم‌چنین تغییرهای مداوم مکانی و زمانی داستان ممکن است در ابتدا کمی برای خواننده گیج‌کننده باشد ولی کم‌کم به آن خو گرفته و همین امر به یکی از عوامل جذابیت داستان تبدیل می‌شود.

کتاب سمفونی مردگان در چهار مومان (در فرانسوی به معنای بخشی کامل از یک اثر بزرگ‌تر موسیقی است و برای سمفونی‌ها استفاده می‌شود) تشکیل شده است.

کتاب «سمفونی مردگان» برنده‌ی جایزه‌ی بنیاد غیردولتی کگدوپ و بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ در سال ۲۰۰۱ شده است. این کتاب به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و عربی نیز ترجمه و چاپ شده است و بسیاری از منتقدان از آن به عنوان یک شاهکار ادبی یاد می‌کنند.

مطالعه‌ی این اثر جذاب را به همه‌ی دوستداران کتاب توصیه می‌کنم.

بخشی از کتاب سمفونی مردگان

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد، بیش‌تر تنهاست. چون نمی‌تواند به هیچ‌کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد؛ و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می‌کند، تنهایی تو کامل می‌شود…!

و یا زمانی که جملات سادهای بین دکتر و سکوت آیدین در مطب اتفاق میافتد. دکتر گفت: مریض کدام یکیتان است؟

با دست به آیدین اشاره کردم و نشستم.

دکتر گفت: چهاش هست؟

گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست. توی دلش رخت میشورند. توی پاهاش سیم میکشند.

دکترگفت: ببرش دیوانهخانه.

و یا این جمله معروف که برای طرفداران معروفی آشناست:

همه این حرفها احساس واقعیم بود. هنوز هم هست، اما پیش از اینکه گرفتار تو بشوم باید بروم. باید شوق را توی دلم بکشم. باید عشق را توی دلم سر ببرم.

برای خواندن این کتاب دنبال بهانه نباشید، فضای سیاه و زخم زده داستان را برای کنار گذاشتن این کتاب بهانه نکنید؛ چرا که شاید آیدین درون شما نیازمند التیام باشد و بخواهد کمی با داستان همزاد پنداری کند.

چنانچه به سایر کتاب‌های این نویسنده علاقه دارید می‌توانید از طریق این بخش معرفی کتاب‌های عباس معروفی با آن‌ها آشنا شوید.