سینوهه

«سینوهه» یا «سینوهه، پزشک مخصوص فرعون» اثر میکا والتاری (نویسنده‌ی فنلاندی، از ۱۹۰۸ تا ۱۹۷۹) در سال ۱۹۴۵ به رشته تحریر در آمد و در قالب یک زندگی‌نامه به روایت زندگی فردی به نام سینوهه می‌پردازد که نقش پزشک فرعون مصر (در زمان آخناتون و هورم‌هب) را عهده‌دار بوده است.

کتاب سینوهه درباره‌ی شخصیتی است که در هنگام تولد او را در یک سبد دست باف گذاشته و به رود نیل سپرده‌اند و خانواده‌ای فقیر او را یافته و به فرزندی بزرگ می‌کنند. سینوهه در ادامه به مقام کاهنی و پزشکی (مخصوصِ فرعون) می‌رسد و سفرهایی را به بابل و سوریه و کناره دریای مدیترانه می‌کند. در طول این سفر با رخدادهای گوناگون روبه رو می‌شود. در بازگشت به مصر برای نجات مصر از حرفه پزشکی خود استفاده می‌کند. در میانه‌های داستان او به هویت راستین پدر و مادرش پی می‌برد. یکی از ویژگی‌های بارز این کتاب، توصیف دقیق نحوه زندگی و اوضاع اجتماعی کشورهای مصر، سوریه، بابل، هیتی، میتانی در دوران آخناتون (آمن هوتپ چهارم) است؛ که در میان سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۴ پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌ است.

داستان کتاب سینوهه

«سینوهه» در دوران پیری در محل تبعید اجباری خود در کنار ساحل دریای سرخ، وقایع زندگی خود را بازگو می کند. لحن او بیانگر بدبینی، تلخی و ناامیدی است. او می‌گوید انسان‌ها پست هستند و هرگز تغییر نخواهند کرد، و او داستان خود را تنها به دلایل درمانی و برای انجام کاری در چشم‌انداز ناهموار و متروک بیابان می‌نویسد.

سینوهه زندگی خود را به عنوان یک بچه زاده که در یک قایق نی در رود نیل کشف شده آغاز می‌کند و در بخش فقیرانه تبس بزرگ می شود. پدر خوانده‌اش سنموت پزشک است و سینوهه تصمیم می‌گیرد درمسیر او قدم بگذارد. به عنوان دستیار یک پزشک سلطنتی که پدر خوانده‌اش را می‌شناسد، سینوهه اجازه دارد به هنگام غم و اندوه مرگ آمن‌هوتپ سوم از دربار بازدید کند. در اینجا سینوهه، ولیعهد جوان آخناتون و هورم‌هب را برای اولین بار ملاقات می‌کنند. سینوهه که به خوبی تحصیل کرده است، یک کلینیک راه اندازی می کند و برده‌ای حیله گر و سخنور به نام «کاپتا» را به دست می آورد، که در طول زندگی همراه و دوست صمیمی او خواهد بود.

یک روز او با زنی به نام «نفرنفرنفر» آشنا می شود و توسط او جادو می شود. نفرنفرنفر از سینوهه می‌خواهد که همه چیزهایی را که دارد به او بدهد (حتی خانه و قبر والدین خوانده‌اش را). وقتی زن متوجه شد که مایملک سینوهه تمام شده است، از شر او خلاص می شود. سینوهه با شرمندگی ترتیبی می دهد که والدین خوانده اش مومیایی شوند و آنها را در دره پادشاهان دفن می کند  و پس از آن تصمیم می گیرد به همراه کاپتا به برود.

برای این که بدانید در ادامه‌ی این داستان چه سرنوشتی در انتظار سینوهه است، باید رمان «سینوهه» را مطالعه کنید.

در ایران این کتاب به همت استاد ذبیح‌الله منصوری (مترجم، روزنامه‌نگار و نویسنده اهل سنندج، از ۱۲۷۸ تا ۱۳۶۵) ترجمه و منتشر شده است؛ البته مترجمان دیگری نیز اقدام به ترجمه و انتشار این کتاب نموده‌اند.هم‌چنین باید اشاره کرد که بر اساس این کتاب یک اثر سینمایی نیز در سال ۱۹۵۴ ساخته شده است. به علاوه، کتاب سینوهه در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۷ با بیش از ۲۱ هزار رای و ۱۱۰۰ نقد و نظر است.

بخش‌هایی از کتاب سینوهه

در آن روزها در شهر تبس تحصیلات عالى در دست‌هاى کاهنان آمون بود، و امکان نداشت بدون مجوز آن‌ها براى به دست آوردن منصب‌هاى مهم تحصیل کرد. همان‌طور که همه مى‌دانند بیمارستان، گورستان و مدرسه‌هاى دینى براى کاهنان در رده‌هاى بالا سال‌هاى طولانى در درون حصارهاى معبد قرار داشتند. اینکه دانشکده‌هاى ریاضیات و نجوم باید تحت حاکمیت کاهنان باشد، قابل فهم بود.

اما هنگامى که دوره‌هاى بازرگانى و قضایى طى مى‌شدند، سوءظن‌هایى در اذهان طبقات تحصیل کرده هوشیارتر پیدا شد که کاهنان در موضوعاتى که به فرعون و اداره اخذ مالیات مربوط مى‌شد، دخالت مى‌کردند. به راستى هیچ ابتکار عمل تازه‌اى در عضویت در طبقات وکلاء و بازرگانان ضرورى نبود، اما چون معبد آمون حداقل یک پنجم سرزمین مصر را تحت حاکمیت خود داشت و به طور طبیعى تجارت آن را هم کنترل مى‌کرد، آن‌هایى که مى‌خواستند بازرگانانى در سطح بالا شوند یا وارد دستگاه حکومتى شوند، متوجه شدند که عاقلانه این است که در پایین‌ترین درجه کاهنى تحصیل کرده و صلاحیت پیدا کنند تا خودشان را به‌عنوان بندگان مؤمن آمون به اثبات برسانند.

قبل از اینکه تحصیل خود را در بیمارستان شروع کنم مجبور بودم در امتحان ورودى پایین‌ترین رده کاهنى در دانشکده الهیات قبول شوم. قبولى در این امتحان بیش از دو سال طول کشید چون به‌طور همزمان باید پدرم را در معالجه بیمارانش همراهى مى‌کردم و از تجربه او معلوماتى را کسب مى‌کردم که در شغل آینده‌ام از آن‌ها بهره ببرم. من همچون گذشته در خانه زندگى مى‌کردم اما باید هر روز در سخنرانى‌هاى تحصیلى شرکت مى‌کردم. همیشه از تحصیل در بیمارستان محروم مى‌شدند، خواه در شهر تبس و خواه در بقیه نقاط کشور مصر.

چنانچه به داستان‌هایی از نوع داستان کتاب «سینوهه» علاقه دارید، می‌توانید با برخی از آن‌ها از طریق بخش داستان‌های تاریخی در وب‌سایت هر روز یک کتاب آشنا شوید.