درها و دیوار بزرگ چین

«درها و دیوار بزرگ چین» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه احمد شاملو (شاعر و نویسنده‌ی اهل تهران، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۷۵) است که در سال ۱۳۵۲ منتشر شد. این کتاب شامل  ۱۱ داستان و نمایش‌نامه‌ی کوتاه است.

درباره‌ی درها و دیوار بزرگ چین

کتاب درها و دیوار بزرگ چین دربرگیرند‌ه‌ی مجموعه نوشته‌­های کوتاه احمد شاملو، شاعر، نگارنده، فرهنگ‌­نویس، روزنامه‌­نگار، محقق و مترجم معاصر و پرآوازه‌ی ایرانی، است. با این­که کتاب در دسته‌ی مجموعه داستان­‌های کوتاه فارسی طبقه‌­بندی می‌شود، اما در واقع از یازده نوشته‌ی آن، هفت عنوان را می‌­توان داستان کوتاه و چهار نوشته‌ی دیگر را شامل دو شرح حال داستان‌­گونه، یک نمایش­نامه و یک فیلم­نامه دانست.

براساس کتاب­‌شناسی تنظیم­‌شده توسط آیدا سرکیسیان که در انتهای کتاب آمده است، چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۵۲ توسط انتشارات کتاب نمونه منتشر شده است، اما خوش­بختانه گذشت زمان گزندی به متن‌­ها نرسانده و هنوز هم خواندنی است.

کتاب درها و دیوار بزرگ چین در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۳ با بیش از ۱۸۰ رای و ۱۰ نقد و نظر است.

فهرست مطالب درها و دیوار بزرگ چین

کتاب درها و دیوار بزرگ چین شامل داستان‌های زیر است:

  • زن پشت مفرغی
  • مردها و بوریا
  • گمشده‌ی قرون
  • ریشه‌های حقیقتی، در چند افسانه
  • درها و دیوار بزرگ چین
  • بازگشته
  • نخستین تجربه‌های زیستن با مرگ
  • آن سال‌ها
  • قرمز و آبی
  • ۳ ساعت، ۲۲ دقیقه به صبح
  • حلوا برای زنده‌ها

بخشی از داستان زن پشت مفرغی

یقینا اگر بگویم که نمی‌‏دانم علت این ماجرا چیست خیال می‌‏کنید شکسته نفسی کرده‌‏ام… و به همین دلیل می‌‏کوشم تمام آن را به همان ترتیبی که برایم اتفاق افتاد به یاد بیارم و بنویسم. شما که آن را خواندید تصمیمی درباره‌‏اش می‌‏گیرید آن را می‌‍‏شکافید و ازش برای خودتان چیزی درمی‌‏آرید و به این ترتیب است که من امیدوارم بتوانم خودم هم حقیقتی از این موضوعِ درهم پیچیده درک کنم.

به این ترتیب است که من امیدوارم بتوانم خودم هم از کار خودم از ماجرای خودم سردربیاورم… فکر کنید جیوه آینه‌‏ئی را از بعض جاهاش تراشیده باشند. این را یک بارِ دیگر هم گفته‌‏ام. این را همیشه می‏‌گویم. زیرا بدبختانه در این دنیائی که درش زندگی می‏‌کنم هیچ‏‌چیز به قدر آینه‌‏ئی که بعض جاها جیوه‌‏اش را تراشیده باشند به من شبیه نیست.

بخشی دیگری از  کتاب

در، چیز نابه کاری است…من بارها درباره ی آن فکر کرده ام. فقط به احتمال و بیشتر از آن با یقین به وجود در است که آدم گرد منطقه ی محصوری می گردد…اگر پای در در میان نبود دیوارها به خوبی می توانستند معنی بن بست یا به عبارت دیگر منع را به طور کامل برای خود محفوظ بدارند و تا ابد بر سر این معنا بایستند. و باز در این صورت هر دیوار می توانست به طور قاطع یک یقین منفی باشد و در برابر آن هر عابری یکسره تکلیف خود را بداند… ازاین گذشته در یک انگل تمام عیار است. شخصیت او فقط به شخصیت دیوار وابسته است و معذلک می باید در این نکته تردید کرد.

زیرا اگرچه وجود در را تنها دیوار است که توجیه می کند، با وجود در شخصیت دیوار همچنان که گفتم دیگر آن برش و قاطعیت محض را نمی تواند داشته باشد. و با این همه اگر دیوار وجود نمی داشت در تمام عالم چیزی بی مصرف تر و مضحک­تر از یک در پیدا نمی شد. چه چیز از دری که می کوشد مستقلا و جدا از دیوار شخصیتی برای خود قائل شود خنده آورتر است؟ و با این وجود، دری که به دیواری استوار نشده باشد همیشه این استعداد شگرف را دارد که تفکری را در آدمی برانگیزد.

اگر به کتاب درها و دیوار بزرگ چین علاقمن هستید، برای آشنایی با سایر آثار مشابه به بخش معرفی داستان‌های کوتاه ایرانی در وب‌سایت هر رو ز یک کتاب سربزنید.