شراب خام

«شراب خام» اولین رمان اسماعیل فصیح (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، از ۱۳۱۳ تا ۱۳۸۸) است که در سال ۱۳۴۷ منتشر شد. این کتاب به روایت زندگی جوانی به نام جلال آریان می‌پردازد که با بازگشتش به کشور، در نتیجه‌ی یک ماموریت کاری درگیر یک ماجرای پیچیده می‌شود.

درباره‌ی شراب خام

کتاب شراب خام، اولین رمان اسماعیل فصیح است. این نویسنده در این کتاب داستان زندگی جوانی به نام جلال آریان را روایت می‌کند که به تازگی به ایران بازگشته است. وی دارای یک خواهر و برادر است. خواهرش در جنوب زندگی می‌کند و برادرش نیز در بیمارستان بستری است. جلال پس از بازگشت به ایران از طرفی مشغول به کار در اداره‌ای شده و درگیر کارهای محل کار خود است و از طرف دیگر باید به برادر بیمارش رسیدگی کند. باوجودی که کتاب شراب خام اولین کتاب اسماعیل فصیح است، اما زبان شیوا و داستان جذاب آن سبب می‌شود تا خواننده نتواند از خواندن کتاب دست بکشد.

شراب خام مانند دیگر آثار فصیح همواره مورد استقبال کتابخوانان ایران بوده‌است، اما معمولاً کارهایش در بین منتقدان ادبی با استقبال جدی روبه‌رو نمی‌شد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی می‌دانند که هم در جذب مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام موفق بوده‌است. بسیاری از داستان‌های فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست.

این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۲۸ با بیش از ۳۰۰ رای و ۳۰ نقد و نظر است.

داستان شراب خام

جلال آریان یک خواهر و یک برادر دارد. خواهرش فرنگیس در جنوب کشور ساکن است و برادرش یوسف در بیمارستان تحت مداوا قرار دارد. جلال پس از برگشتن به ایران در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود و هم‌زمان که درگیر فعالیت‌های خودش است به برادرش در بیمارستان نیز رسیدگی می‌کند. او در اداره درگیر ماجرایی جنایی شده و مجبور می‌شود به جنوب سفر کند و به دلیل استعفای یک کارمند به نام مهین پی ببرد، اما مهین با وجود باردار بودن در قطار خودکشی می‌کند.

بخشی از شراب خام

هواپیما با صدا و تکان از زمین بلند شد. شهر ولنگ و واز تهران با خیابان‌هاى دراز و میدان‌هاى وسیعش براى چند لحظه‌اى زیر چشم بود. بعد همه چیز محو شد. فقط بیابان و آسمان از پنجره پیدا بود.

من آدم خیال‌پرورى نیستم. نشستن توى هواپیما و پرواز از بالاى ابرها مرا یاد عالم و زمین و زندگى و آسمان و ملکوت و هیچى نمى‌اندازد. تا آن جا که من مى‌دانم هواپیما کوتاه‌ترین و سریعترین فاصله دو نقطه در مسافرت است. یک ساعت دیگر در آبادان پایین مى‌آمدیم. از آبادان نیم ساعت طول مى‌کشد تا با اتومبیل به خرمشهر بروم. مأموریتى داشتم و باید آن را انجام مى‌دادم.

و حالا خسته بودم. چشم‌هایم را بستم و دست‌هایم را پشت سرم گذاشتم.

سر و صدایى چشمانم را باز کرد. یک خارجى از دستشویى هواپیما بیرون آمده و در را محکم به هم زده بود. قدش بلند، سرش تاس و صورتش لاغر بود. شکل مستر گراهام بود. معلم شیمى سابقم در دانشگاه مینه‌سوتا بود.

قیافه‌هایى هست که همیشه در مغز آدم باقى مى‌ماند. به یاد مستر گراهام و بعد به یاد ایالت مینه سوتا افتادم. به یاد روزهایى افتادم که در آن آپارتمان زیرزمینى زندگى مى‌کردم، و بعد یاد آخرین روزهاى واشینگتن و قسمت‌هاى بد و تلخ آخرین روزهاى امریکا… به دختر مهماندار گفتم یک بطرى آبجو برایم آورد. آبجوى شمس خوبى بود و خستگى و گرسنگى و اثر شمس اعصابم را کمى کرخ کرد و دوباره سرم را تکیه دادم و خوابم برد.

……………………

صبح بود، داشتم می‌رفتم سرکار. سر چهارراه پهلوی و تخت جمشید پیچیدم دست چپ و رفتم به طرف خیابان ویلا. ترک‌های پرتقال فروش کنار خیابان پای دیوارها نشسته و پرتقال‌هایشان را با دستمال صیقل می‌دادند و برای مشتری‌ها ترگل ورگل می‌کردند. بچه‌مدرسه‌ای‌ها از هر طرف می‌رفتند مدرسه.

اتوبوس‌های دو طبقه از مسافر تلنبار بودند. پاسبان‌ها دستهایشان را روی آتش جگرکی‌ها گرم می‌کردند. تهران داشت از خواب بیدار می‌شد. سگ‌ها از زیر پله‌ها می‌آمدند بیرون. اتومبیل را کنار دیوار پارک کردم و وارد عمارت شرکت شدم. آن سال، محل کمپانی امریکن آلمر در یکی از خانه‌های دوطبقه معمولی خیابان ویلا بود. حیاط جلو ساختمان پر از گل و چمن بود.

دیوارها از شاخه‌های پیچ سبز پوشیده شده بودند. طبقه پایین شامل یک دفتر بزرگ عمومی و انبار و دفتر حسابداری و بایگانی بود. طبقه بالا مخصوص رئیس و معاونها و مشاورها بود. از اول آبان من یکی از مشاورها و معاون‌های رئیس بودم. ولی فکر نکنید که معاون‌ها و مشاورها شخصیت‌های بزرگی بودند. در حقیقت تمام خرکاری‌ها و مسئولیت‌ها و پادویی‌ها به عهده ما بود. این هم یک جور زندگی بود. باید پول در آورد.

 

برای آشنایی با سایر آثار نویسند‌ه‌ی شراب خام، به بخش معرفی آثار اسماعیل فصیح در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. هم‌چنین در بخش معرفی داستان‌هایی با مضامین اجتماعی می‌توانید نمونه‌های بیشتری از این آثار را بیابید.