تراژدی تنهایی

«تراژدی تنهایی» با عنوان کامل «تراژدی تنهایی: زندگی‌نامه‌ی سیاسی محمد مصدق» و عنوان اصلی «میهن‌پرست ایران: محمد مصدق و کودتای تراژیک انگلیسی-آمریکایی» اثری است از کریستوفر دی بلیگ (نویسنده‌ی انگلیسی، متولد ۱۹۷۱) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی‌نامه‌ی سیاسی دکتر محمد مصدق نخست وزیر ایران در دوران پهلوی و  اتفاقات رخ داده بعد از کودتای ۲۸ مرداد می‌پردازد.

درباره‌ی تراژدی تنهایی

کریستوفر دی بلیگ، نویسنده و روزنامه‌نگار بریتانیایی است. او سال‌هاست که در خاورمیانه و آسیای جنوبی کار کرده و مطالعات و تحقیقات زیادی درباره‌ی مسائل داخلی و خارجی کشورهای این مناطق انجام داده است. دوبلگ همسری ایرانی دارد و به زبان فارسی هم مسلط است. او پیش از این خبرنگار اکونومیست در تهران بوده، ضمن این که یکی از نویسنده‌های قدیمی و موفق روزنامه‌های گاردین، نیویورکر و گرنتا هم شناخته می‌شود.

«تراژدی تنهایی» داستان بزرگ‌مردی است که نخستین رهبر آزادی‌خواهِ خاورمیانه‌ی مدرن بوده است. «محمد مصدق» نخست وزیر ایران در دوران پهلوی است، کسی که صنعت نفت را در ایران ملی کرد و آن را از استعمار انگلیسی‌ها خارج کرد. او به‌عنوان اولین ایرانی که دکترای حقوق داشت، برای مذاکره و رایزنی در مجامع ملی و بین‌المللی درباره‌ی حقوق ملت و دولت ایران، تاثیرات زیادی در سیاست‌های داخلی و خارجی ایران داشته است. این کتاب می‌تواند چهره‌ی جدید و کمتر شناخته‌شده‌ای از محمد مصدق، نخست وزیر محبوب مردم ایران، را به طر‌فداران و علاقه‌مندان این مرد بزرگ نشان دهد.

نویسنده می‌گوید که نخستین بار سال ۱۳۷۹ بود که به ایران آمده، زمانی که کم‌کم یخ‌های سیاسی آب شده و جریانات روشن‌گری در گوشه و کنار کشور دیده می‌شده است. او می‌دید که کتاب‌ها و مقاله‌های مختلفی درباره‌ی مصدق منتشر شده یا همچنان درحال انتشار است. جوانان زیادی را می‌دید که نام مصدق را با احترام صدا می‌زدند، با این حال در کلامشان افسوس و حتی گناه هم حس می‌شد.

هنوز سوال‌های زیادی برای این جوانان مطرح است که آیا می‌شد در کودتای بیست و هشت مرداد، کاری برای مصدق کرد؟ آیا مردم هم در سرنگونی و شکست مصدق شریک جرم بودند؟ این‌ها سوالاتی هستند که هنوز هم جواب درست و مشخصی برای آن‌ها وجود ندارد.

در کتاب تراژدی تنهایی، نویسنده سعی دارد براساس مستندات و نوشته‌های شخصیت‌های سیاسی و غیرسیاسی که به‌نوعی با مصدق در ارتباط بوده‌اند، داستان زندگی او را بنویسد. دوبلگ علاوه‌بر منابع فارسی و غربی، اسنادی تازه درباره‌ی زندگی شخصی و حرفه‌ای مصدق هم در اختیار دارد که باعث شده کتابی پر از جزییات و روایت‌های موثق بنویسد. او چندان تاکیدی روی وقایع سیاسی و تاریخی ندارد، هرچند از ذکر این وقایع ناگزیر است.

اما هرف اصلی او نشان دادن مصدق به‌عنوان مردی قدرتمند و درعین‌حال، آرام و معمولی، به مخاطبان غیرایرانی و ایرانی است. این کتاب از کودکی مصدق شروع کرده و در ادامه نوجوانی و جوانی او را دنبال می‌کند. مقاطع حساس و دشوار زندگی‌ او را بررسی کرده و در آخر فرجام تلخ خانه‌نشینی‌اش را نشان می‌دهد.

او حتی در مسیر مطالعه و تحقیق برای زندگی مصدق گاهی از رفتارها و حرف‌های مردم و سیاستمداران متعجب می‌شود، با این حال هرچه که هست و نیست را با صداقت و از سر صبر و حوصله می‌نویسد و شرح می‌دهد. دوبلگ در تراژدی تنهایی، زندگی مصدق را از همان ابتدای کودکی، دوران جوانی و درنهایت کهنسالی و انزوا می‌نویسد. در این کتاب اتفاقات جالب و تاریخی کم نیست. دوبلگ سعی کرده وقایعی جالب و حتی آموزنده را که کمتر جایی منتشر شده و کسی از آن اطلاع دارد را در کتابش بیاورد.

کتاب تراژدی تنهایی در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با بیش از ۴۰۰ رای و ۹۰ نقد و نظر است.

ترجمه و تغییر عنوان در ایران

کتاب تراژدی تنهایی را «بهرنگ رجبی» در سال ۱۳۹۴ ترجمه کرده است. او در عنوان این کتاب تغییری ایجاد کرده است و عنوان اصلی «میهن‌پرست ایران» را به «تراژدی تنهایی» تغییر داده است. خودش دراین‌باره در ابتدای همین کتاب توضیح داده که نام اصلی کتاب برای مخاطب غربی نوشته شده و استفاده کردن از آن برای مخاطبان ایرانی بی‌راه است. تمام تاریخ‌های کتاب تراژدی تنهایی از میلادی به شمسی تبدیل شده‌اند که به درک بهتر رویدادها و تاریخ وقوع آن‌ها کمک می‌کند.

بخش‌هایی از تراژدی تنهایی

دوستی ایرانی دارم جوان‌تر از آن که مصدق را به یاد بیاورد. اما پدر و مادرش اهل سیاست و نزدیک به مصدق بودند. زمانی که دوستِ من، بچه‌ی کوچکی بود، مصدق داشت سال‌های آخر حبس خانگی‌اش را می‌گذراند و برای این دخترکوچولو شکلات می‌فرستاد. مادرش کاغذکادوها را از زمین جمع می‌کرد، صاف‌شان می‌کرد و جای امنی می‌گذاشت. دوست من حالا زنی میانسال است با دو پسر بزرگ، اما کاغذکادوهای شکلات‌ها را نگه داشته است. آن‌ها برایش همچون نشانه‌هایی‌اند کاشته در خاک نرم کودکی‌اش، که نشان می‌دهند چه دینی به چه کسی دارد.

اوایل دهه‌ی سی شمسی که مصدق نخست وزیر بود و از همه‌ی دنیا برای دیدنش می‌رفتند، روستاییِ سپیدمویی به نام «ایوب» خودش را در حضور این مرد بزرگ یافت. مصدق روی تخت‌خواب فلزی معروفش دراز کشیده بود؛ به‌خاطر گرما تخت را به ایوان آورده بودند. ایوب معذب و دستپاچه بود تا این که ناگهان نخست وزیر با دست‌های غریبِ قوی‌اش او را به سمت خودش کشید و بغل کرد. ایوب تا پیش از آن هیچ وقت مصدق را ندیده بود. چشم‌هایش پر از اشک شد و احساسات قدرت حرف زدن را ازش گرفت. ایران جایی نبود که نخست وزیرش دهاتی‌ها را بغل کند.

…………………

ایران همچون سلسله‌های اروپایی، طبقه‌ی اشرافِ ممتد و مستمر نداشت. مشکلِ دوکِ ‌لویِنس، کنتِ روشفوکود، در دهه‌ی ۱۸۹۰ این بود که خانواده‌اش در سالِ ۱۰۰۰ میلادی «هیچکسِ خاصی» نبودند. قاجارها حتی تا اوایلِ سده‌ی سیزدهمِ شمسی هنوز در قبیله‌ی کوچک‌شان رییس داشتند، و خیلی راحت امکانش بود باز به سوی انحطاط بروند.

تزلزل و احتیاط در تعیینِ جانشین آمیخته شده بود با شهوت‌رانیِ عظیم و شاهانه‌ی فتحعلی ‌شاه. فتحعلی ‌شاه میانِ نشستن و حالت گرفتن برای نقاشان، لذت بردن از شکار و از دست دادنِ قلمروها در جنگ‌هایی نابخردانه، پدرِ تعدادِ زیادی اولاد شد که شمارشان از صد فرزند و بی‌شمار نوه هم فراتر رفت، فرزندان و نوه‌هایی که با خواسته‌هاشان برای مقرری و مقام کمابیش کشور را به ورطه‌ی ورشکستگی کشاندند.

حتی اگر بحرانِ جانشینی هم نبود و انگلیسی‌ها و روس‌ها هم این‌جور مواقع معمولاً دست‌ به‌ دستِ هم می‌دادند تا مطمئن شوند نباشد مرگِ یک پادشاهِ قاجار بیم و ناآرامی حاصل می‌آورد. زنانِ شاهِ متوفا، بخصوص آن‌ها که بچه نداشتند، از حرمسرا بیرون و ملازمانِ شاه عوض می‌شدند. درباریان و مُفت‌خورهای تازه از شهرِ تبریز در شمال ‌غربی کشور جمع می‌شدند که پایتختِ استانِ آذربایجان و اقامتگاهِ سنتیِ ولیعهد بود، و درباریانِ قدیمی را با رفتارهای گستاخانه‌شان و عجله‌شان برای دستیابیِ خانه‌های بزرگِ پایتخت می‌رنجاندند.

نجم‌السلطنه‌ی ریزاندام و پریده‌رنگ، جنگجو بود و نجات هم یافت.

 

برای آشنایی با سایر کتاب‌های شبیه به تراژدی تنهایی، بخش‌های معرفی کتاب‌های سیاسی و هم‌چنین معرفی زندگی‌نامه‌ها را در وب‌سایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.