باغ گذرگاه‌های هزارپیچ

«باغ گذرگاه‌های هزارپیچ» عنوان مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به قلم خورخه لوئیس بورخس (نویسنده‌ی آرژانتینی، از ۱۸۹۹ تا ۱۹۸۶) است که در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. این کتاب شامل ۸ داستان کوتاه از این نویسنده است.

درباره‌ی باغ گذرگاه‌های هزارپیچ

بورخس در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته درباره داستان‌های آن آورده است: هشت داستانِ این کتاب، چندان نیازی به توضیح ندارد. داستان هشتم (باغ گذرگاه‌های هزارپیچ) داستانی کارآگاهی است. خوانندگان شاهد ارتکاب قتل و همه‌ی مقدمات یک جنایت‌اند که انگیزه‌اش از آن‌ها پنهان نگه داشته نمی‌شود، ولی فکر می‌کنم که تا قسمت آخر داستان، معنای آن را درک نمی‌کنند. بقیه‌ی داستان‌ها، حکایت‌هایی خیالی است که یکی از آن‌ها ـ بخت‌آزمایی در بابل‌ـــ به‌طورکلی از نمادگرایی یا نمادپردازی (سمبولیسم) نیست.

من اولین نویسنده‌ی داستانی به‌نام «کتابخانه‌ی بابل» نیستم؛ کسانی که درباره‌ی تاریخ و ماقبل تاریخ بابل کنجکاوند، می‌توانند به حواشی آخر کتاب مراجعه کنند که نام‌هایی در آن آمده که باهم همخوانی ندارند؛ مثل لوسیپوس و لاس‌ویتس، لوئیس کارول و ارسطو. در داستانِ «ویرانه‌های مدور»، همه‌چیز غیرواقعی است. در داستانِ «پی‌یر مِنار، نویسنده‌‌ی کیشوت» غیرواقعی‌بودن، به سرنوشتی مربوط می‌شود که قهرمان داستان برای خود مقدر کرده است.

فهرست نوشته‌هایی که من به او نسبت داده‌ام، چندان هم جالب و سرگرم‌کننده نیست، اما دلخواه خود من هم نبوده است، زیرا نموداری است از تاریخچه‌ی روانی او… جنونِ نوشتنِ کتاب‌های بزرگ و پرحجم، جنونی پرزحمت است که بنیه‌ی مالی را تحلیل می‌برد و شخص را فقیر می‌کند؛ اختصاص‌دادن پانصد صفحه به فکری است که به‌راحتی می‌توان ظرفِ پنج دقیقه به‌طور شفاهی تعریفش کرد.

برای خلاص‌شدن از شرّ این طول‌وتفصیل، بهتر است وانمود کنیم این کتاب‌ها از قبل وجود داشته و ما فقط خلاصه یا شرحی بر آن‌ها می‌نویسیم. این همان طریقه‌ای است که کارلایل در «سارتور ریسارتوس» در پیش گرفت و باتلر در پناهگاه خوب؛ هرچند عیب‌ونقص اساسی این آثار، همین کتاب‌بودن‌شان است و حشو و زوائدشان به‌هیچ‌وجه از کتاب‌های دیگر کم‌تر نیست. من که آدمی منطقی‌تر، بی‌کفایت‌تر و تنبل‌ترم، تصمیم گرفتم بر کتاب‌های خیالی حاشیه بنویسم. این حاشیه‌ها عبارت‌اند از: «تلون، اوکبر، اوربیس ترتیوس» و «بررسی آثار هربرت کوئِین».

کتاب باغ گذرگاه‌های هزارپیچ در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۲ با بیش از ۴۲۰۰ رای و ۳۵۰ نقد و نظر است.

فهرست داستان‌های باغ گذرگاه‌های هزارپیچ

کتاب باغ گذرگاه‌های هزارپیچ در کل شامل ۸ داستان کوتاه به عناوین زیر است:

  • تلون، اوکبر، اربیس ترتیوس
  • رویکرد به المعتصم
  • پی‌یر منار نویسنده‌ی کیشوت
  • ویرانه‌های مدور
  • بخت‌آزمایی در بابل
  • بررسی آثار هربرت کوئین
  • کتابخانه‌ی بابل
  • باغ گذرگاه‌های هزارپیچ

داستان باغ گذرگاه‌های هزارپیچ

داستان باغ گذرگاه‌های هزارپیچ هشتمین و آخرین داستان این کتاب است.  این داستان ماجرای یک استاد چینی انگلیسی به نام دکتر یو تسون را روایت میکند که در جنگ جهانی اول در انگلستان زندگی می کند. تسون یک جاسوس سرویس اطلاعاتی ارتش امپریال آلمان است.

با شروع داستان ، دکتر تسون متوجه شده است که مأموری از  ام.آی۵، به نام کاپیتان ریچارد مادن، او را تعقیب می کند ، وارد آپارتمان دستیار ویکتور رونبرگ شده است ، یا او را اسیر کرده یا کشته است. دکتر تسون مطمئن است که فرد بعد از ویکتور وی است. وی به تازگی محل توپخانه جدید انگلیس را کشف کرده است و مایل است قبل از اسارت ، این اطلاعات ارزشمند را به برلین منتقل کند.

دکتر تسون توضیح می دهد که جاسوسی او هرگز به خاطر آلمان قیصر صورت نگرفته است ، که او آن را “کشوری وحشیانه” می داند. و در دفاع از خود ، او می گوید ، می داند که سرکار اطلاعاتی آلمان ، سرهنگ والتر نیکولای ، معتقد است که مردم چین نژادپرست هستند. بنابراین دکتر تسون مصمم است که از هر جاسوسی سفید باید باهوش تر باشد. نیکولی باید جان سربازان آلمانی را نجات دهد. دکتر تون مشکوک است که کاپیتان ماددن ، یک کاتولیک ایرلندی در استخدام امپراتوری بریتانیا ، همین انگیزه را در سر دارد.

داستان کتابخانه‌ی بابل

کتابخانه‌ی بابل هفتمین داستان کتاب باغ گذرگاه‌های هزارپیچ است. در این داستان راوی بورخس توضیح می دهد که چگونه جهان او از تعداد بسیار زیادی اتاق شش ضلعی در مجاور هم تشکیل شده است. در هر اتاق ، یک ورودی بر روی یک دیوار وجود دارد ، ملزومات برای بقای انسان در یک دیوار و در چهار دیوار دیگر قفسه کتاب. گرچه ترتیب و محتوای کتاب ها تصادفی و ظاهرا کاملا بی معنی است ، اما ساکنان بر این باورند که همه ی این کتاب ها ممکن فقط ۲۵ شخصیت اصلی ۲۲ حرف ، دوره ، ویرگول و مکان) هستند.

گرچه اکثریت قریب به اتفاق کتابهای موجود در این جهان کاملا نامفهوم و گنگ است ، اما این کتابخانه همچنین باید در جایی ، هر کتاب منسجمی را که تاکنون نگاشته شده ، یا ممکن است تاکنون نوشته شده باشد ، و هر نسخه احتمالی یا کمی غلط هر یک از این کتابها را در بر بگیرد. راوی خاطرنشان می کند که این کتابخانه باید شامل کلیه اطلاعات مفید ، از جمله پیش بینی های آینده ، شرح حال هر شخص و ترجمه های هر کتاب به همه زبان ها باشد.

 

چنانچه به داستان‌های کوتاه نظیر باغ گذرگاه‌های هزارپیچ علاقه دارید می‌توانید در بخش معرفی برترین داستان‌های کوتاه با سایر نمونه‌های این آثار آشنا شوید. هم‌چنین در بخش‌های بهترین داستان‌های تخیلی و بهترین داستان‌های جنایی و پلیسی نیز می‌توانید نمونه‌های دیگری از این نوع داستان‌ها را نیز بیابید.