سنگ صبور

«سنگ صبور» اثری است از صادق چوبک (نویسنده‌ی بوشهری، از ۱۲۹۵ تا ۱۳۷۷) که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده است. این رمان در قالب داستانی جذاب به روایت مشکلات زندگی مردم و باورها و خرافات رایج در بین آن‌ها در دوران خود می‌پردازد.

درباره‌ی سنگ صبور

سنگ صبور یکی از آثار معروف چوبک، تصویری سیاه از زندگی آمیخته با فقر مردم شیراز در سال‌های حکومت پهلوی است. محوریت رمان سنگ صبور توصیف‌ها و گرایش‌های سودازده‌ی جنسی از منظر شخصیت‌های داستان است.

در بسیاری از بخش‌های رمان جهان‌بینی و نگرش اجتماعی شخصیت‌ها ارائه‌گر نوعی ابهام دهشتناک از جامعه است، طوری‌که فضای رمان را به کابوس هراس‌آوری بدل می‌کند که در آن همه‌چیز در ناامیدی ابدی ساکن مانده و امکان عبور و گذار از آن وجود ندارد. با توجه به ویژگی‌های برشمرده‌ی این کتاب، می‌توان تأثیر مشهود آثار صادق هدایت در آن را مشاهده نمود.

تمام رمان و تمام تک گویی‌ها، بازتاب جهان تاریک و خون‌آلودی است که نویسنده از ایران در سال‌های نخستین قرن بیستم تصویر می‌کند. جنایتکاری بی‌رحم به نام سیف القلم در شیراز زن‌های صیغه‌رو را به دام انداخته و می‌کشد. احمدآقا در نقش معلم و نویسنده گویی ناخودآگاه روایت‌گر همه این فجایع از زبان شخصیت‌های این رمان است.

احمدآقا شخصیت اصلی این رمان است، که با نگاهی تیزبین، خرافه، جهل و تهیدستی مردم شیراز یا مردم ایران را به تصویر می‌کشد.

ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگ است. تمام شخصیت‌ها در فصولی جداگانه به شیوه‌ی راوی اول شخص و به زبان گفتاری حرف می‌زنند. فن یا صناعت رمان، شیوه‌ی جریان سیال ذهن است که جیمز جویس پیش‌تر در رمان معروف خود اولیس اجرا کرده بود.

سنگ صبور ۲۴ فصل دارد و هر فصل از نگاه یک شخصیت داستان گفته میشود. در این میان، ۸ فصل را احمد آقا،۵ فصل را بلقیس،۶ فصل را کاکل زری و۴ فصل را جهان سلطان و یک فصل را سیف القلم به زبان و لحن خودشان روایت می‌کنند به طوری که خواننده با خواندن لحن ها و زبان های متفاوت و داستان های متفاوت می‌تواند راز گم شدن گوهر و شخصیت‌های گوناگون و تاثیر آن‌ها بر گم شدن گوهر را بهتر بفهمد.

کتاب سنگ صبور در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۳ با بیش از ۷۵۰ رای و ۷۰ نقد و نظر است.

داستان سنگ صبور

رمان سنگ صبور راز چند شخصیت اصلی و فرعی تشکیل شده است. در این رمان، «احمدآقا» معلمی است که با چند تن دیگر در یک خانه اجاره‌نشین است. در آن خانه، زنی  به نام «گوهر» زندگی می‌کند  که چهارمین زن «حاج اسمعیل» است و از او پسری به نام «کاکل‌زری» دارد. کاکل‌زری، بچه‌ی گوهر و حاج اسمعیل است که با خون‌دماغ شدنش در حرم شاهچراغ، نسبت حرامزادگی به او می‌دهند و پس از این واقعه، حاج اسمعیل، گوهر و کاکل‌زری و جهان‌سلطان (مادر گوهر) را از خانه خود بیرون می‌کند.

آن‌ها به خانه‌ای اجاره‌ای پناه می‌برند که احمدآقا در آن زندگی می‌کند. گوهر برای گذران زندگی به صیغه روی می‌آورد. کاکل‌زری هم در خانه‌ی اجاره‌ای، با ماهی های درون حوض سرگرم  می‌شود و سرانجام، در این حوض می‌افتد و خفه می‌شود.

بلقیس نیز زنی آبله‌گون و با صورتی پر از چاله‌چوله است که با شوهر تریاکی و عقیم خود در این خانه زندگی می‌کند و هنوز باکره مانده است.

شخصیت دیگر این داستان «سیف القلم»، مردی هندی، است که چندین نفر را با سیانور به قتل رسانده است.

در این بین گم شدن گوهر موجب بروز اتفاقاتی می‌شود که از زبان افراد ساکن خانه بیان می‌شوند.

بخشی از سنگ صبور

من اینجا کسی را ندیدم بخنده. اینجا هیچکس خنده بلد نیست . من خیلی خنده را دوست دارم. گاهی تو تنهائی خودم پیش خودم میخندم؛ اما خنده یه آدم تنها چه خاصیت داره. دلم میخواد خنده یکی دیگه را هم مثل خنده خودم ببینم.

 

چنانچه به کتاب سنگ صبور علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار صادق چوبک در وب‌سایت هر روز یک کتاب با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.