آتوسا مهین بانوی هخامنشی

«آتوسا مهین بانوی هخامنشی» اثری است به قلم حسن شیدا (نویسنده‌ی متولد ۱۳۲۴) که در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. این کتاب در قالب داستانی جذاب چگونگی به پادشاهی رسیدن داریوش کبیر را روایت می‌کند.

درباره‌ی آتوسا مهین بانوی هخامنشی

آتوسا (حدود ۵۵۰ پ‌م – ۴۸۵ پ‌م) دختر کوروش بزرگ، شهبانوی پادشاه هخامنشی داریوش بزرگ و مادر خشایارشا بود. به گواهی مورخان یونانی، آتوسا تاثیرگذارترین همسر داریوش بزرگ بوده و خصلت‌هایی نظیر قدرت‌طلبی، درایت و اقتدار داشته‌است.

کتاب آتوسا مهین بانوی هخامنشی، رمانی تاریخی و فارسی است که در آن نویسنده تلاش کرده با تکیه ‌بر متن‌های ارزشمند و معتبر ایرانی و در قالب رمانی زیبا و پر کشش رویداد تاریخی را برای خوانندگان بازگو کند. «آتوسا» داستان «گئومات» است که دو نبرد «کمبوجیه» خود را به‌جای «بردیا» پسر «کوروش» جا می‌زند و مدتی کوتاه بر سرزمین ایران حکومت می‌کند. اما «آتوسا» دختر «کوروش» با کمک «داریوش» بزرگ و با حمایت بزرگان ایرانی او را از میان می‌برد تا دیگربار آسایش و آرامش بر ایران سایه افکند.

در حقیقت، آتوسا از جمله زنانی است که در برقراری و پایندگی حکومت هخامنشیان نقش به سزایی داشته است که نویسنده در کتاب آتوسا مهین بانوی هخامنشی با بهره‌گیری از ویژگی‌های داستانی همچون گفت‌وگو، توصیف، شخصیت‌پردازی و غیره این افسانه‌ و رویداد تاریخی ایران باستان را به صورت رمانی بسیار زیبا و جذاب نوشته است.

کتاب «آتوسا مهین بانوی هخامنشی» در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳ است.

داستان آتوسا مهین بانوی هخامنشی

کتاب آتوسا مهین بانوی هخامنشی، داستان فردی جاه‌طلب و زیرک به نام «گئومات» است که با استعداد تقلید صدا توانسته بود خود را در نبود شاهنشاه ایران «کمبوجیه» به جای «بردیه» پسر «کوروش» جا بزند و مدتی کوتاه بر سرزمین ایران حکومت کند. او خود را از نوادگان سلاطین ماد می‌دانست و روحانی بود، اما با تغییر اوضاع به بت‌پرستی روی آورد و مردم را نیز وادار به بت‌پرستی کرد.

از سوی دیگر، «آتوسا»، دختر کوروش هخامنشی بود که به همسری داریوش درآمد. او و داریوش طی ماجراهایی سعی در از میان بردن گئومات داشتند تا آرامش و آسایش را به ایران بازگردانند. در نهایت با از میان رداشتن گئومات، داریوش کبیر توانست به تخت پادشاهی بنشیند.

بخشی از آتوسا مهین بانوی هخامنشی

داریوش جوانى نجیب و دلاور و به دلیل خصایل پسندیده‌ى خود همواره در میان همگنان ممتاز بود و به سبب همین صفات و برخوردارى از قدرت و نفوذ پدر، بسیار زود ترقى کرد، تا آن‌جا که وقتى کمبوجیه براى فتح مصر حرکت کرد، داریوش جوان با عنوان فرمانده ارتش یا بهتر بگوییم، با سمت رئیس ستاد ارتش شاهنشاه در کنار وى اسب مى‌راند. در این سفر به طورى که پیش از این یادآور شدیم آتوسا نیز حضور داشت، اما هیچ‌گاه این دو دلداده نتوانسته بودند به طور دلخواه دیدار و گفت و گویى عاشقانه داشته باشند.

هرچند که داریوش در دستگاه کمبوجیه، پس از شاه، بلند مرتبه‌ترین مقام نظامى بود، اما هر آن ممکن بود شاهنشاه ایران با صدور فرمانى کوتاه او را از مقام خود برکنار کند، ولى آتوسا ملکه‌ى کشور بود و داریوش هرگاه که با او روبرو مى‌شد، تنها مى‌توانست احترامات نظامى به جاى آورد، لیکن نگاه‌هاى آنان حرف دیگرى مى‌زد. عشق شاه و گدا نمى‌شناسد. سال‌ها بود که آن دو به یکدیگر علاقه‌مند بودند و هر یک در خلوت خود به یاد دیگرى بود و با او راز و نیاز مى‌کرد.

آخرین دیدار این دو در سفر مصر بود و آن هم تنها چند لحظه و یک روز داریوش خبردار شد که آتوسا به همراه زلفه و فرولاس ناپدید شده است. شاه فرمان داد که داریوش سوارانى زبده را به تعقیب آن‌ها بفرستد و به اردوگاه بازشان گرداند. داریوش ظاهراً اطاعت کرد، اما با ترفندهاى مختلف این کار را به تعویق انداخت و سوارانى را به راه‌هاى اطراف گسیل داشت و فرمان دستگیرى فرولاس و بازگرداندن ملکه را صادر کرد، اما هر راهى بجز راهى که مستقیماً به شوش مى‌رفت و به همین دلیل نیز مسافران فرارى بدون کمترین مشکلى به شوش رسیدند.

داریوش مى‌ترسید که کمبوجیه فرمان مرگ آتوسا را صادر کند (همانگونه که برادرش بردیه را از میان برداشت)، یا پس از بازگشت از مصر او را به چنگال مرگ بسپارد، ولى خون بردیه معصوم دامنگیر شاه برادرکش شد و او هیچگاه به وطن بازنگشت.

داریوش نیز که گمان مى‌کرد بردیه، پسر دیگر کورش، به تخت نشسته است، وقتى به کشور بازمى‌گشت، پیکى فرستاد و شاهنشاه جدید را از وفادارى و فداکارى خود و ارتش زیر فرمانش آگاه ساخت و بر طبق دستور شاه جدید که نمى‌خواست با داریوش روبرو شود، پیش از رسیدن به شوش، به پارس رفت، اما دیرى نگذشت که نامه‌اى از آتوسا دریافت داشت که در آن تأکید شده بود هرچه زودتر پنهانى خود را به شوش برساند.

نامه‌ى آتوسا بوى عشق، اما رنگ خطر داشت و جوان عاشق به سرعت حرکت کرد. جانش در گرو عشق بزرگ‌ترین و زیباترین دختر ایران زمین و شمشیرش در اختیار او بود. اسب سفید محبوبش او را به تاخت به دیدار معشوق و به سوى تاج و تخت کورش مى‌برد.

 

چنانچه به کتاب «آتوسا مهین بانوی هخامنشی» علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی برترین داستان‌های تاریخی با نمونه‌های بیشتری از این نوع آثار آشنا شوید. به علاوه، کتاب‌های معرفی شده در بخش معرفی کتاب‌های تاریخ ایران باستان شما را با تاریخ پرشکوه کشورمان آشنا می‌سازند.