«آهِ با شین» اثری است از محمدکاظم مزینانی (نویسنده و روزنامهنگار اهل دامغان، متولد ۱۳۴۲) که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت زوال یک خاندان قجری میپردازد.
دربارهی آهِ با شین
رمان آهِ با شین اثر محمدکاظم مزینانی روایت فعالیت یک مبارز انقلابی چپ با فضای فکری کمونیستی است که از دهه ۲۰ شمسی و بدو تولد شخصیت اصلی داستان آغاز میشود و تا سال ۹۰ ادامه دارد. در این رمان به نوعی به تناقضات و تفاوتهای نسلی بین شخصیت اصلی و فرزندش اشاره شده است.
این رمان که برگزیده جشنواره داستان انقلاب است به عنوان رمان برگزیده هفتمین دورهی جایزه جلال آل احمد که بعنوان گرانترین جایزه ادبی کشور محسوب میشود معرفی شده است.
کتاب آهِ با شین را میتوانیم داستانی تاریخی نیز بدانیم چراکه در پسزمینه داستان از فصل اول تا انتها به ترتیب برهههایی از تاریخ معاصر ایران مانند دوران رضا شاه و فرمان کشف حجاب، جنگ جهانی و سقوط رضا شاه، سر کار آمدن محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی، گسترش فضای شهری و ساختوسازهای آن دوران و تخریب فضاهای روستایی و بکر، مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و بعد از آن و حتی جنگ تحمیلی و زمان حال، دوره میشوند.
آهِ با شین با استفاده از نثری سلیس و لحنی مناسب، همینطور استفاده از تعلیق و کشش، داستان جذابی خلق میکند تا خواننده را در مسیر یادآوری تاریخ معاصر با خود همراه سازد.
رمان آهِ با شین ، قابلیت تقسیم شدن به دو فضای مستقل را دارد. دنیای پهلوی و بعد از آن انقلاب تا سال۱۳۹۰ که فضایی واقعگرایانه دارد و دنیای قاجارها که در هالهای از ابهام و افسون پنهان شده. فضایی سنتی که در آن آنهاییها بیشتر از اینهاییها حضور دارند. داستان از زبان ته تغاری، پنجمین شازدهی قاجاری روایت میشود که تصمیم میگیرد شاهزاده نباشد، به مردم بپیوندد و تودهای شود.
او فرزند ناخلف اشرافیگری است که با برخواستن درمقابل این نظام، علیه تاریخ و هویت اجدادیاش بر میخیزد و درنهایت از درون، دچار از خود بیگانگی شده و از بیرون از سوی جامعه طرد میشود. در کنار زاویهی دید دوم شخص که خواننده را در جایگاه راوی قرار میدهد تا با او همه چیز را از نزدیک، تجربه کند.
در ادامه، داستان کتاب همزمان به درون طبقات مختلف اجتماعی سرک میکشد و از هر طبقه نمایندهای انتخاب میکند تا حوادث را با نگاه خود روایت کند. اگر ته تغاری و سیمین نمایندهی طبقهی روشنفکر و تحصیل کردهی جامعه هستند، صدای اسمال منیژه و سروان از داستان حذف نمیشود. چنین ذهنیتی وقتی بیمقدمه با مظاهر فیزیکی مدرنیته در قالب کالاهای وارداتی مواجه میشود، سادگی و نظم همگون فکریاش به چالش کشیده میشود و ناگزیر، واکنشهای افراطی نشان میدهد.
تلویزیونهای لامپی، به خصوصیترین جایگاهی وارد میشوند که برای ورود هر جنسی به حریم خود، روی درب منزلهایش، کلون متفاوتی دارد. قطارهای سریعالسیر، هالهی مقدس زیارتی را که قرار بود با رنج سفر توأم باشد، کمرنگ میکند. این ذهن آشفته که برای اولین بار از کیلومترها آنسوتر، صدایی آشنا را از میان سیمهای مسی میشنود، به دمدستیترین بازماندهی جهانبینی سنتیاش متوسل میشود.
کتاب آهِ با شین در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ با بیش از ۵۵ رای و ۱۰ نقد و نظر است.
داستان آهِ با شین
در داستان آهِ با شین راوی دانای کل، داستان را در سه بخش مختلف برای خواننده تعریف میکند.
بخش صفر داستان، زمان حال شازده پنجم یا تهتغاری است که تا آخر داستان نام دقیقش مشخص نمیشود. شازده در زمان حال داستان بالای هفتاد سال سن دارد و بیماری قلبی و سکته او را زمینگیر کرده است. در این بخش، دستوپنجه نرمکردن او را با بیماریاش، خاطرات گذشته و پسرش «کاوه» را میبینیم که تنها میراث خانواده سالاری است. کاوه معتاد است و زندگی خانوادگیاش درحالفروپاشی.
داستان بهصورت فلشبک ارائه میشود، داستان خاندان سالاری، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار روایت میشود. داستان در این بخش خطی تعریف میشود و رو بهجلو میرود و بهمرور که خواننده با شخصیتهای زیاد آن آشنا میشود، زندگی هریک را میخواند و سرنوشتشان را تا مرگ دنبال میکند. همچنین خردهروایتهای مربوط به شخصیتها بهصورت صحنهای از گذشتهی آنها ارائه میشود که کمک شایانی به عمقبخشی شخصیتها میکند.
مهم نیست شخصیت تا چه حد فرعی یا اصلی باشد، هرجا لازم بوده که دربارهی شخصیتی بیشتر بدانیم، راوی آنرا از ما دریغ نمیکند و با صحنهای جذاب و گرهگشا اطلاعات لازم را دربارهی شخصیت و ماجرای مدنظر ارائه میدهد. برای مثال خردهروایتهای مربوط به زندانیان همبند شازده، مثل «اسمال منیژه» و دیگران از نمونههای مدنظر داستان است.
بخشهایی از آهِ با شین
انتظار مداوم، همیشه و هر جا، پشت پنجرهها، برای سررسیدن مأمورها، در خیابان، برای مطمئن شدن از سلامتی رفقا، توی دادگاه، برای دریافت حکم قاضی، پشت میلههای زندان، در انتظار رسیدن زمان آزادی، و در دوره کودکی، برای شنیدن جواب سؤالهایت از پدرِ پدربزرگت، شازده.
ـ حضرت والا، چرا اَلیجه اینجور نگاهم میکند؟
هیچکس نفهمید اَلیجه از کجا پیدایش شد. یک روز تابستانی، درست سر ساعت پنج عصر، آمد و با وقار نشست جلوی درگاه شاهنشین و به بساط شازده زل زد. نگاهش چنان داغ و چسبناک بود که شازده ناگهان کفری شد و نگاه پُرتُخمانهای به او انداخت و به میرزاخان گفت: «پدرسگ جوری نگاه میکند که انگار قرار است اتفاق ناجوری برای آدم بیفتد.»
………………………
نطفه شازده در همین عمارت کاشته شده بود، در همین اتاق پنج دری، پای طاقچه های گچ بری شده و سقف آینه کاری، مثل نطفه یک دختر و هفده پسر دیگر، از زن های صیغه ای و عقدی، آسمان اعیانی عمارت، زن هایی با پیراهن حریر عروسی و یقه دالبردلبرانه، روی قالیچه ای ترکمنی که دو تا غزال از دویست سال پیش میان رج های ابریشمی آن گیر افتاده بودند و هرچه می دویدند به جایی نمیرسیدند.
اگر به داستان آهِ با شین علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی بهترین داستانهای تاریخی، معرفی کتابهای دارای مضامین سیاسی، معرفی کتابهای دارای مضامین اجتماعی و در نهایت معرفی برترین داستانهای ایرانی نمونههای بیشتری از این نوع آثار بیابید.
30 آذر 1401
آهِ با شین
«آهِ با شین» اثری است از محمدکاظم مزینانی (نویسنده و روزنامهنگار اهل دامغان، متولد ۱۳۴۲) که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت زوال یک خاندان قجری میپردازد.
دربارهی آهِ با شین
رمان آهِ با شین اثر محمدکاظم مزینانی روایت فعالیت یک مبارز انقلابی چپ با فضای فکری کمونیستی است که از دهه ۲۰ شمسی و بدو تولد شخصیت اصلی داستان آغاز میشود و تا سال ۹۰ ادامه دارد. در این رمان به نوعی به تناقضات و تفاوتهای نسلی بین شخصیت اصلی و فرزندش اشاره شده است.
این رمان که برگزیده جشنواره داستان انقلاب است به عنوان رمان برگزیده هفتمین دورهی جایزه جلال آل احمد که بعنوان گرانترین جایزه ادبی کشور محسوب میشود معرفی شده است.
کتاب آهِ با شین را میتوانیم داستانی تاریخی نیز بدانیم چراکه در پسزمینه داستان از فصل اول تا انتها به ترتیب برهههایی از تاریخ معاصر ایران مانند دوران رضا شاه و فرمان کشف حجاب، جنگ جهانی و سقوط رضا شاه، سر کار آمدن محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی، گسترش فضای شهری و ساختوسازهای آن دوران و تخریب فضاهای روستایی و بکر، مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و بعد از آن و حتی جنگ تحمیلی و زمان حال، دوره میشوند.
آهِ با شین با استفاده از نثری سلیس و لحنی مناسب، همینطور استفاده از تعلیق و کشش، داستان جذابی خلق میکند تا خواننده را در مسیر یادآوری تاریخ معاصر با خود همراه سازد.
رمان آهِ با شین ، قابلیت تقسیم شدن به دو فضای مستقل را دارد. دنیای پهلوی و بعد از آن انقلاب تا سال۱۳۹۰ که فضایی واقعگرایانه دارد و دنیای قاجارها که در هالهای از ابهام و افسون پنهان شده. فضایی سنتی که در آن آنهاییها بیشتر از اینهاییها حضور دارند. داستان از زبان ته تغاری، پنجمین شازدهی قاجاری روایت میشود که تصمیم میگیرد شاهزاده نباشد، به مردم بپیوندد و تودهای شود.
او فرزند ناخلف اشرافیگری است که با برخواستن درمقابل این نظام، علیه تاریخ و هویت اجدادیاش بر میخیزد و درنهایت از درون، دچار از خود بیگانگی شده و از بیرون از سوی جامعه طرد میشود. در کنار زاویهی دید دوم شخص که خواننده را در جایگاه راوی قرار میدهد تا با او همه چیز را از نزدیک، تجربه کند.
در ادامه، داستان کتاب همزمان به درون طبقات مختلف اجتماعی سرک میکشد و از هر طبقه نمایندهای انتخاب میکند تا حوادث را با نگاه خود روایت کند. اگر ته تغاری و سیمین نمایندهی طبقهی روشنفکر و تحصیل کردهی جامعه هستند، صدای اسمال منیژه و سروان از داستان حذف نمیشود. چنین ذهنیتی وقتی بیمقدمه با مظاهر فیزیکی مدرنیته در قالب کالاهای وارداتی مواجه میشود، سادگی و نظم همگون فکریاش به چالش کشیده میشود و ناگزیر، واکنشهای افراطی نشان میدهد.
تلویزیونهای لامپی، به خصوصیترین جایگاهی وارد میشوند که برای ورود هر جنسی به حریم خود، روی درب منزلهایش، کلون متفاوتی دارد. قطارهای سریعالسیر، هالهی مقدس زیارتی را که قرار بود با رنج سفر توأم باشد، کمرنگ میکند. این ذهن آشفته که برای اولین بار از کیلومترها آنسوتر، صدایی آشنا را از میان سیمهای مسی میشنود، به دمدستیترین بازماندهی جهانبینی سنتیاش متوسل میشود.
کتاب آهِ با شین در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ با بیش از ۵۵ رای و ۱۰ نقد و نظر است.
داستان آهِ با شین
در داستان آهِ با شین راوی دانای کل، داستان را در سه بخش مختلف برای خواننده تعریف میکند.
بخش صفر داستان، زمان حال شازده پنجم یا تهتغاری است که تا آخر داستان نام دقیقش مشخص نمیشود. شازده در زمان حال داستان بالای هفتاد سال سن دارد و بیماری قلبی و سکته او را زمینگیر کرده است. در این بخش، دستوپنجه نرمکردن او را با بیماریاش، خاطرات گذشته و پسرش «کاوه» را میبینیم که تنها میراث خانواده سالاری است. کاوه معتاد است و زندگی خانوادگیاش درحالفروپاشی.
داستان بهصورت فلشبک ارائه میشود، داستان خاندان سالاری، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار روایت میشود. داستان در این بخش خطی تعریف میشود و رو بهجلو میرود و بهمرور که خواننده با شخصیتهای زیاد آن آشنا میشود، زندگی هریک را میخواند و سرنوشتشان را تا مرگ دنبال میکند. همچنین خردهروایتهای مربوط به شخصیتها بهصورت صحنهای از گذشتهی آنها ارائه میشود که کمک شایانی به عمقبخشی شخصیتها میکند.
مهم نیست شخصیت تا چه حد فرعی یا اصلی باشد، هرجا لازم بوده که دربارهی شخصیتی بیشتر بدانیم، راوی آنرا از ما دریغ نمیکند و با صحنهای جذاب و گرهگشا اطلاعات لازم را دربارهی شخصیت و ماجرای مدنظر ارائه میدهد. برای مثال خردهروایتهای مربوط به زندانیان همبند شازده، مثل «اسمال منیژه» و دیگران از نمونههای مدنظر داستان است.
بخشهایی از آهِ با شین
انتظار مداوم، همیشه و هر جا، پشت پنجرهها، برای سررسیدن مأمورها، در خیابان، برای مطمئن شدن از سلامتی رفقا، توی دادگاه، برای دریافت حکم قاضی، پشت میلههای زندان، در انتظار رسیدن زمان آزادی، و در دوره کودکی، برای شنیدن جواب سؤالهایت از پدرِ پدربزرگت، شازده.
ـ حضرت والا، چرا اَلیجه اینجور نگاهم میکند؟
هیچکس نفهمید اَلیجه از کجا پیدایش شد. یک روز تابستانی، درست سر ساعت پنج عصر، آمد و با وقار نشست جلوی درگاه شاهنشین و به بساط شازده زل زد. نگاهش چنان داغ و چسبناک بود که شازده ناگهان کفری شد و نگاه پُرتُخمانهای به او انداخت و به میرزاخان گفت: «پدرسگ جوری نگاه میکند که انگار قرار است اتفاق ناجوری برای آدم بیفتد.»
………………………
نطفه شازده در همین عمارت کاشته شده بود، در همین اتاق پنج دری، پای طاقچه های گچ بری شده و سقف آینه کاری، مثل نطفه یک دختر و هفده پسر دیگر، از زن های صیغه ای و عقدی، آسمان اعیانی عمارت، زن هایی با پیراهن حریر عروسی و یقه دالبردلبرانه، روی قالیچه ای ترکمنی که دو تا غزال از دویست سال پیش میان رج های ابریشمی آن گیر افتاده بودند و هرچه می دویدند به جایی نمیرسیدند.
اگر به داستان آهِ با شین علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی بهترین داستانهای تاریخی، معرفی کتابهای دارای مضامین سیاسی، معرفی کتابهای دارای مضامین اجتماعی و در نهایت معرفی برترین داستانهای ایرانی نمونههای بیشتری از این نوع آثار بیابید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان تاریخی، رمان، سیاسی
۰ برچسبها: ادبیات ایران، محمدکاظم مزینانی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب