رادیو سکوت

«رادیو سکوت» اثری است از آلیس آزمن (نویسنده‌ی انگلیسی، متولد ۱۹۹۴) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای نوجوانی می‌پردازد که تمام فکر و ذکرش ورود به دانشگاه کمبریج است ولی وقوع رویدادی زندگی او را تغییر می‌دهد.

درباره‌ی رادیو سکوت

کتاب رادیو سکوت، رمانی نوشته‌ی آلیس آزمن است که اولین بار در سال ۲۰۱۶ وارد بازار نشر شد.

آلیس آزمن در این داستان ما را با آلد لَست آشنا می‌کند، پسری که مانند فرانسیس ساکت و گوشه‌گیر است و پادکستی می‌سازد که فرانسیس شیفتۀ آن است. در جریان رابطۀ این دو نفر است که فرانسیس ناچار می‌شود با گذشته‌اش روبه‌رو شود و حقایقی از زندگی خود را افشا کند.

این رمان، که آن را «ناطور دشت» عصر دیجیتال می‌نامند، در قالب داستانی جذاب روابط انسان‌ها در دنیای مجازی را به تصویر می‌کشد و دربارۀ هویت، خانواده و نظام آموزشی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. برخلاف باور عمومی که فناوری را امری منفی و مضر می‌داند، آزمن در این کتاب تصویری از فناوری ارائه می‌دهد که به کمک آن می‌توان دوستی‌هایی ایجاد کرد که فراتر از دوستی‌های معمول در جهان واقعی‌اند. این کتاب همچنین نظام آموزشی را به چالش می‌کشد و برای نوجوانانی که درگیر رقابت‌های تحصیلی هستند و گمان می‌کنند نمره همه‌چیز زندگی است حرف‌هایی برای گفتن دارد.

شیوۀ روایت این داستان نیز منحصربه‌فرد است؛ بخشی از داستان شامل گپ‌های افراد در فضای مجازی است که حال‌وهوای این رمان را بیشتر به دنیای نوجوانان نزدیک می‌کند. فصل‌بندی کتاب نیز شکل ویژه‌ای دارد، به‌طوری که ما می‌توانیم گذر زمان را از عناوین متوجه شویم و از زوایای مختلف داستان را بخوانیم.

رمان رادیو سکوت، که بر زندگی نوجوانان متمرکز است، توانسته در سال ۲۰۱۷ برندۀ جایزۀ ادبی اینکی شود.

کتاب رادیو سکوت در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۱ با بیش از ۹۲ هزار رای و ۱۷ هزار نقد و نظر است.

داستان رادیو سکوت

فقط با مواجه شدن با ترس‌ها می توان بر آن‌ها غلبه کرد. فرانسیس همیشه مثل یک ماشین فقط درس می‌خوانده و تنها یک هدف در ذهن داشته است: ورود به دانشگاهی برتر. هیچ چیز نمی‌تواند جلوی او را بگیرد؛ نه دوستان، نه رازی سر به مُهر و نه حتی خودِ واقعی و بدون نقاب او. اما زمانی که فرانسیس با آلد آشنا می شود، چشمانش رو به نوع جدیدی از آزادی باز می گردد.

آلد، فرانسیس واقعی را از بند رها می‌کند و این دختر برای اولین بار می تواند طعم شیرین دوستی حقیقی را بچشد و از خودش بودن نترسد. اما در ادامه‌ی داستان، اتفاقی می افتد که به اعتماد شکننده ی میان این دو شخصیت دوست داشتنی آسیب می‌زند. فرانسیس بین کسی که بود و کسی که آرزو دارد بشود، گیر می‌افتد و رویاهایش را در آستانه ی نابودی می‌بیند. احساس گناه، لحظه‌ای فرانسیس را رها نمی‌کند و او می‌داند که باید با گذشته‌اش رو به رو شود.

بخشی از رادیو سکوت

مامان گفت: «تو یک کله‌پوک هستی!» وقتی یک نفس اتفاق‌های چهارشنبه را برایش تعریف کردم، گفت: «نه یک کله‌پوکِ خرفت، بلکه یک کله‌پوکِ ساده‌لوح که هر طور شده، خودش رو در موقعیتی دشوار قرار می‌ده و بعد نمی‌تونه خودش رو نجات بده، چون زیادی عجیب غریبه.»

و این است داستان زندگی من!

روی فرش کف اتاق دراز کشیده بودم و با یک مسئلۀ ریاضی کلنجار می‌رفتم. مامان هم داشت تکرار سریال آشنایی با مادر رو می‌دید. چهارزانو روی کاناپه نشسته بود و یک لیوان چای دستش گرفته بود.

آه کشید: «خودت هم می‌دونی باید راستش رو بگی، مگه نه؟»
«مسئله مهم‌تر از اینه که در فیسبوک مطرح بشه.»
«پس پاشو برو دم خونه‌ش. آلِد واقعاً اون طرف خیابون زندگی می‌کنه.»
«عجیبه. دیگه مثل قدیم‌ها کسی بی‌خبر درِ خونۀ یکی دیگه رو نمی‌زنه.»
«خیلی خب. پس بهش پیام بده و بگو می‌خوای بری دم خونه‌ش، چون مسئلۀ مهمی پیش اومده که باید درباره‌ش حرف بزنی.»
«مامان، این کار یعنی من می‌خوام عشقم رو بهش اعلام کنم.»
مامان دوباره آه کشید: «خب پس من دیگه نمی‌دونم چی باید بگم. خودت بودی گفتی این مسئله باعث شده تمرکزت رو برای درس‌ومشقت از دست بدی. فکر کردم برات مهمه.»
«البته که مهمه.»

 

اگر به کتاب رادیو سکوت علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین کتاب‌های ویژه‌ی نوجوانان در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.