آرزوهای بر باد رفته

«آرزوهای بر باد رفته» اثری است از انوره دوبالزاک (نویسنده‌ی فرانسوی، از ۱۷۹۹ تا ۱۸۵۰) که در سال ۱۸۳۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای مردی شاعرپیشه می‌پردازد که برای رسیدن به آرزوهایش به پاریس می‌رود.

درباره‌ی آرزوهای بر باد رفته

آرزوهای برباد رفته نام رمانی است دنباله‌دار که توسط انوره دوبالزاک، نویسنده‌‌ی اهل فرانسه نوشته شده‌است و به عنوان یکی از آثار مشهور ادبی جهان به شمار می‌رود.

آرزوهای بر باد رفته حماسه‌ی تراژیک-کمیک سلطه‌ی سرمایه بر ذهن و آفریده‌های معنوی بشر است. تبدیل ادبیات به کالا، درونمایه‌ی این رمان است و تحقق بسیار گسترده‌ی این روند، تراژدی عام نسل پس از ناپلئون را درون چارچوبی اجتماعی جای می‌دهد.

بالزاک این فرایند تبدیل ادبیات به کالا را با تمامی ابعاد و جوانبش ترسیم می‌کند: از تولید کاغذ گرفته تا باورها، اندیشه‌ها و احساسات نویسندگان، همه و همه به کالا تبدیل می‌شوند و بالزاک نیز به ذکر کلی پیامدهای فکری و نظری این سلطه‌ی سرمایه‌داری بسنده نمی‌کند بلکه در تمامی عرصه‌ها فرایند واقعی سرمایه‌داری‌شدن را در تمام مراحل و با همه‌ی خصوصیات و تعین‌هایش آشکار می‌سازد.

کتاب آرزوهای بر باد رفته در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۶ با بیش از ۱۰ هزار رای و ۵۸۱ نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمه‌ی مترجمانی مانند محمدجعفر پوینده و سعید نفیسی به بازار کتاب عرضه شده است.

داستان آرزوهای بر باد رفته

لوسین شاردون، مردی فقیر، ساده اما بسیار بلندپرواز است که آرزوی شاعر شدن را در سر می پروراند. او پس از این که موفق نمی‌شود در شهر کوچک و دلگیر خود به موفقیت برسد، تحت حمایت زنی متأهل و کاریزماتیک به نام مادام بارژتون قرار می‌گیرد و آماده می‌شود تا به دنیای زیبای پاریس ورود کند.

اما لوسین پا به دنیایی بسیار خطرناک تر از تصوراتش گذاشته است: وجهه و اعتبار مادام بارژتون به گونه‌ای زیر سوال می‌رود و اشراف و ثروتمندان حاضر در سالن‌ها و محافل اعیانی، به هیچ وجه لوسین را یکی از خودشان در نظر نمی‌گیرند.

به تدریج لوسین با این حقیقت رو به رو می‌شود که در دنیای پیرامونش، استعداد در نبرد با پول، توطئه چینی و بی اخلاقی، شانسی برای پیروزی ندارد.

بخش‌هایی از آرزوهای بر باد رفته

جوانان دلربا، طناز، و پرتجمل خانواده های محله ی سن ژرمن را دید که می گذشتند، همه وضعی مخصوص به خود داشتند که از حیث ظرافت اندام، تجمل لباس و وضع سیمایشان همه را مانند یکدیگر می کرد و همه به واسطه ی مخلفاتی که هر یک از ایشان برای جلوه ی خود اختیار کرده بود با هم اختلاف داشتند.

همه برتری خود را به وسیله ی یک صحنه سازی برجسته می کردند که در پاریس جوان به همان اندازه زنان از آن آگاهند. لوسین امتیازات صوری گران بهایی را از مادر خود ارث برده بود که برتری های آن در چشم وی نمایان بود، اما این طلا در میان کلوخه خود بود و به کار نیفتاده بود.

………………………

چون حروف چینی قسمتی از کار چاپخانه بود که چیزی از آن نمی فهمید، چنان از اشتباه کردن می ترسید که همیشه طرف خود را می گرفت. اگر حروف چین هایش ساعتی کار می کردند، هرگز چشم از آن ها برنمی داشت. اگر می فهمید که صاحب کارگاهی تنگ دست شده است، کاغذهایش را ارزان می خرید و آن ها را انبار می کرد.

به همین جهت از آن زمان مالک خانه ای شده بود که چاپخانه از دورانی که کسی به یاد نداشت، در آنجا جا گرفته بود. بیوه شد و تنها یک پسر داشت؛ او را در دبیرستان شهر گذاشت، نه برای این که درس بخواند، بلکه برای این که جانشین او بشود.

……………………

معشوقه‌ای که هم مهربان و هم بزرگ زاده باشد در برابر کودکی ها لبخند می زند و آن ها را درک می کند، اما اگر اندکی خودخواهی داشته باشد، معشوق خود را نمی بخشاید که خود را کودک، بوالهوس و حقیر وانمود کرده باشد. بسیاری از زنان چنان در پرستش خود مبالغه می کنند که می خواهند همیشه بت ایشان خدایی باشد؛ بالعکس کسانی که مردی را پیش از آنکه برای خاطر خود دوست داشته باشند برای خاطر خودش دوست می دارند، به همان اندازه که بزرگی های او را می پرستند، حقارت هایش را هم می پرستند.

 

چنانچه به کتاب آرزوهای بر باد رفته علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار انوره دوبالزاک در وب‌سایت هر روز یک کتاب با سایر کتاب‌های این نویسنده نیز آشنا شوید.