سفرنامه‌‌ی ناصرخسرو

«سفرنامه‌ی ناصرخسرو» کتابی است نوشته شده توسط ناصرخسرو قبادیانی (شاعر و حکیم اهل بلخ، از ۳۹۴ تا ۴۸۱ قمری) که به روایت سفر هفت ساله‌ی او از سال ۴۳۷ قمری تا سال ۴۴۴ قمری در بخش‌های وسیعی از ایران و خاورمیانه‌ی آن عصر می‌پردازد.

کتاب «سفرنامه‌ی ناصرخسرو» از نظر تاریخی، جغرافیایی، جامعه‌شناختی و زبان‌شناختی اهمیت فراوان دارد؛ زیرا اطلاعات بسیار مفیدی در مورد جوامع آن عصر، جزییات زندگی، مناسبات و روابط بین افراد و غیره در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

سفرهای ناصرخسرو

ناصرخسرو در این سفر از  مرو به سرخس،  نیشابور،  جوین، بسطام، دامغان،  سمنان، ری، قوهه و قزوین می‌رود و از راه بیل، قپان، خرزویل و خندان به شمیران می‌رسد.

از آن‌جا به سراب و سعیدآباد می‌رود و به تبریز می‌رسد. سپس از راه مرند، خوی، برکری، وان، وسطان، اخلاط، بطلیس، قلعه‌ی قف انظر، جایگاه مسجد اویس قرنی، ارزن، میافارقین، به آمد در دیار بکر وارد می‌شود.

از آنجا با گذشتن از شهرهای شام سوریه) از جمله حلب به بیروت، صیدا، صور و عکا می‌رود. سپس از راه حیفا به بیت المقدس می‌رسد. سپس از قدس به مکه و مدینه می‌رود و از راه شام به قدس بازمی‌گردد و راه مصر را در پیش می‌گیرد. در ادامه‌ی سفر او از قاهره، اسکندریه و قیروان بازدید می‌کند و از راه دریا به زیارت مکه و مدینه می‌رود.

سپس از همان راه بازمی‌گردد و از راه آبی نیل با کشتی به اسیوط، اخیم، قوص و اسوان می‌رود. او از برخی شهرهای سودان بازدید می‌کند و از راه دریای سرخ به جده و مکه می‌رود و شش ماه را در کنار خانه‌ی خدا می‌ماند. از مکه به سوی لحسا و سپس بصره می‌رود و به عبادان (آبادان) می‌رسد.

آنگاه به بندر مهروبان می‌رود و از آنجا به ارجان (در نزدیکی بهبهان( می‌رسد و به لردگان، خان‌لنجان و اصفهان وارد می‌شود. سپس از نایین، طبس، قاین می‌گذرد تا در پایان سفر به بلخ برسد.

لازم به ذکر است که در طی سال‌های گذشته مصصحان بسیاری نسبت به تصحیح و انتشار سفرنامه‌ی ناصرخسرو اقدام کرده‌اند که از این جمله می‌توان به محمد دبیرسیاقی، عزیزالله علیزاده، یوسف افتخاری، نادر وزین‌پور، اصغر عبداللهی، مهدری نصیری دهقان و محمدرضا توکلی صابری اشاره کرد که این افراد در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۹ نسبت به انجام این مهم همت گماشته‌اند.

به علاوه، باید اشاره کرد که سفرنامه ناصر خسرو در سال ۱۸۸۱ میلادی به همت شارل شفر به زبان فرانسه ترجمه و در پاریس منتشر شد.

بخشی از کتاب سفرنامه‌ی ناصرخسرو

در ربیع الآخر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه که امیرخراسان ابوسلیمان جعفری بیک داودبن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم به شغل دیوانی، و به پنچ دیه مروالرود فرود آمدم، که در آن روز قران راس و مشتری بود گویند که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند.

به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری دهد. چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری پارسی می‌خواند. مرا شعری در خاطر آمد که از وی در خواهم تا روایت کند، بر کاغذ نوشتم تا به وی دهم که این شعر بر برخوان. هنوز بدو نداده بودم که او همان شعر بعینه آغاز کرد. آن حال به فال نیک گرفتم و با خود گفتم خدای تبارک و تعالی حاجت مرا روا کرد.

پس از آن جا به جوزجانان شدم وقرب یک ماه ببودم و شراب پیوسته خوردمی. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید که قولوا الحق و لو علی انفسکم. شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند، اگر به هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند.

جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید. گفتم که من این را از کجا آرم. گفت جوینده یابنده باشد، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود برمن کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار گردم.

برای مطالعه‌ی رایگان این سفرنامه می‌توانید از این لینک استفاده نمایید. به علاوه، برای آشنایی با دیگر سفرنامه‌های جذاب به بخش سفرنامه‌ها در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه نمایید.