یکلیا و تنهایی او

«یکلیا و تنهایی او» اثری است از تقی مدرسی (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، از ۱۳۱۱ تا ۱۳۷۶) که در سال ۱۳۴۴ منتشر شده است. این کتاب به روایت عشق دختر پادشاه اورشلیم به یک چوپان می‌پردازد.

درباره‌ی یکلیا و تنهایی او

«یَکُلیا و تنهایی او» نام اولین رمان تقی مدرسی است که در سال ۱۳۳۴ در تهران منتشر شد. این رمان از مهمترین رمان‌های ایرانی به شمار می‌رود و نویسندگانی چون زهرا خوان‌زاده و وحید یوسف‌پور و مرضیه موسومی شجاعی درباره آن کتاب‌های مستقلی به رشته تحریر درآورده‌اند. همچنین مقالات زیادی درباره این رمان نوشته شده است، از جمله به دست احمد شاملو و همچنین پیتر ایوری. در این داستان از اسطوره بهره گرفته شده و داستان در اورشلیم و میان قوم بنی اسرائیل می‌گذرد.

تاریخ بشری همواره بر مبنای فضیلت‌هایی‌ شکل گرفته که در وضعیتی دوگانه، آدمی را میان خودشان قرار داده و یکی هردو را فضیلت می‌داند و دیگران یکی را تقبیح کرده و دیگری را پرستش. آنتیگونه نیز میان اطاعت از ولی و پادشاه و اطاعت از سنت نیاکان و به خاک سپردن برادر مرده‌‎اش مانده بود و این هردو فضیلت بودند و او باید یکی را برابر دیگری می‌گذاشت، همان‌گونه که تاریخ انسان، تاریخ برشدن یکی برابر دیگری‌ست!

در این میان همیشه آن‌که می‌ایستد و بر ندای درون‌اش، حقیقتی متفاوت از دیگران گوش می‌سپارد و راه دیگری برمی‌گزیند، محکوم به تبعید، زندان، نبودن و مرگ است، یا به زبانی بهتر، محکوم به تنهایی و زیستن با خویشتن خویش. از «آنتیگونه» تا «یکلیا» همین بوده‌است. «یکلیا و تنهایی او» حدیث همین ایستادن بر سر فضیلتی‌ست که تو می‌دانی اساس وجود توست که همانا عشق در معنای امر نامتعین، پیش‌بینی‌ناپذیر و سرشار از مخاطره است و آن یکی فضیلت که پیروی از پدر، شاه، سنت و جامعه است.

تقی مدرسی با نثر یگانه‌اش نقبی به دل کهن‌ترین قصه‌های بین‌النهرینی زده و حدیث عاشقی دختر حاکم اورشلیم به چوپانی آزاده را روایت کرده که کم‌ترین جزایش برای دختر، رانده شدن و تبعید است. داستانی که از اعماق اسطوره‌ها آمده ولی در بنیان روشنگرانه‌ و مدرن‌اش، حدیثی امروزی و معاصر است و از همین روی خواندن یکلیا و تنهایی او از واجبات دوران ماست.

یکلیا و تنهایی او سرحلقۀ رمان اسطوره‌گرای فارسی است و به سخن هوشنگ گلشیری «هنوز هم یکی از سنگ‌بناهای ادب معاصر ما» به‌شمار می‌آید. این رمان اثری است با ساختمانی محکم و نثری شاعرانه و کهن‌نما، که شخصیت‌ها و موقعیت‌ها را با توصیف‌هایی احساسی و رنگین تصویر می‌کند. نویسنده با نگاهی به مسائل ازلی بشر در پرتو درگیریِ یَهُوَه و ابلیس، مضمون عشق و تنهاییِ انسان را روایت می‌کند.

یَکُلیا، دختر پادشاه اورشلیم، که سنت‌شکنی کرده و به چوپان پدر دل سپرده است، از شهر اخراج می‌شود. گشایش داستان در شب تیره‌ای است که او در بیابان پهناورِ کنار رود اَبانه، که تنهایی او را دوچندان می‌نماید، پرسه می‌زند. او بر سر دوراهی است: یَکُلیا یا باید دست از عشق بکشد و فضیلتی داشته باشد و تنها بماند، یا عاشق باشد و مورد طعن.

کتاب یکلیا و تنهایی او در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۶ با بیش از ۲۵۶ رای و ۴۷ نقد و نظر است.

داستان یکلیا و تنهایی او

یکلیا دختر پادشاه اورشلیم در عهد عتیق است. پس از آن که پادشاه می فهمد یکلیا به چوپانی دلباخته و دامان خود را به او آلوده، در کنار خیمه ی اجتماع(کعبه ی یهودیها) زنگوله‌ای به پای دختر بسته و با لباسی پاره، ذلیلانه او را از شهر بیرون می راند.

داستان از جایی شروع می شود که دختر بیچاره در خارج از شهر و در کنار رودخانه قدم می‌زند، خود را روی علف‌ها می‌اندازد، درونش پر از حسرت و ناامیدی است و راه چاره‌ای ندارد.او دوست دارد بگرید ولی نمی تواند.

بخش‌هایی از یکلیا و تنهایی او

خدا از زبان پیامبر زمان،پیام می فرستد که آگاه باشید شیطان امشب کسی را سوی شما فرستاده که همه شهروندان اورشلیم را گمراه می کند و لازم است از ورود او به شهر جلوگیری شود. همه می دانند فرد مورد نظر همان تامار رقاص است که میکاه دل در گرو او دارد.شیطان با فرستادن تامار به اورشلیم ،میکاه شاه (که در اطاعت از یهوه بوده)و پسرش عازار (که اراده ای قوی در پشت کردن به زنان دارد و افتخارش جنگاوری ست) را به زانو در می آورد.

……………..

از آن دور ها پیری فانوس به دست می رسد.او از دختر در مورد این عشق می پرسد: «چطور آن چوپان را دوست داشتی؟» جواب می شنود که:«دلم نمی خواست لحظه ای از او دور باشم فقط سحرها که به قصر برمی گشتم دوست داشتم کمی تنها باشم و به عظمت عشق فکر کنم.»«من هیچگاه از کارم پشیمان نشدم.فقط وقتی آن چوپان را دار زدند حس کردم که تنهایم.»

 

اگر به کتاب یکلیا و تنهایی او علاقه دارید، می‌توانید در بخش‌های معرفی برترین داستان‌های تاریخی و معرفی بهترین داستان‌های عاشقانه در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.