«خواب گران» اثری است از ریموند چندلر (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۸۸ تا ۱۹۵۹) که در سال ۱۹۳۹ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان میلیونری میپردازد که برای خلاص شدن از دست یک باجگیر، کارآگاهی خصوصی به نام فیلیپ مارلو را استخدام میکند.
دربارهی خواب گران
خواب گران یک رمان جنایی از ریموند چندلر، نویسنده آمریکایی-بریتانیایی است، که اولین رمانی است که کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو را به تصویر میکشد. این داستان دو بار در سال ۱۹۴۶ و بار دیگر در سال ۱۹۷۸ مورد اقتباس نمایشی واقع شده است. داستان این کتاب در لس آنجلس می گذرد.
داستان خواب گران به دلیل پیچیدگیاش مورد توجه قرار گرفته و شخصیتها از یکدیگر عبور میکنند و اسرار در طول روایت برملا میشوند. عنوان این داستان، تعبیری از مرگ است.در سال ۱۹۹۹، این کتاب در رده ۹۶ از ۱۰۰ کتاب قرن لوموند انتخاب شد و در سال ۲۰۰۵، در فهرست ۱۰۰ رمان برتر مجله تایم قرار گرفت.
این رمان، باعث تثبیت جایگاه چندلر به عنوان یکی از برترین نویسندگان داستانهای کارآگاهی شد و سبک نگارش ماهرانه و ادبی این نویسنده، طیف گسترده و متنوعی از مخاطبین و طرفداران را برایش به ارمغان آورد. در داستان خواب گران میلیونری در حال مرگ، فیلیپ مارلو را استخدام میکند تا کسی که از یکی از دو دختر دردسرساز او اخاذی میکند را دستگیر کند.
مارلو پس از مدتی درمی یابد که این پرونده، چیزی بسیار بزرگتر از اخاذی و باجگیری است. آدمربایی، دروغ، فتنهانگیزی و قتل، تنها تعدادی از مسائلی هستند که مارلو باید با آنها دست و پنجه نرم کند.
وقایع رمان در مدت زمانی کوتاه، حدود پنج روز، اتفاق میافتد اما در همین مدت اندک دهها ماجرا و خرده ماجرا رخ میدهد. معمای پنج قتل باید حل شود، قتلهایی که همه با همه مرتبطاند اما انگیزههای انجام آنها تفاوت دارد. پای پلیس هم تا جای ممکن نباید به ماجراها باز شود، چون هیچ کس از این اتفاق سود نمیبرد، نه خانوادهی سترن وود، نه ادی مارز و دارودستهاش و نه باقی کاراکترهای داستان.
پلیس فقط باید برای بردن نعشها در صحنه حاضر شود، آن هم وقتی که مارلو مطمئن شده پای خودش گیر نیست و در ادامهی تحقیقات اش خللی وارد نمی شود! مارلو قبلاً پلیس بوده و رابطهی خوبش با سربازرس و دادستان منطقه کمک میکند از مخمصهها دور بماند.
کتاب خواب گران در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۶ با بیش از ۱۵۲ هزار رای و ۷۶۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از پرهام دارابی، فتحالله جعفری جوزانی (تحت عنوان خواب ابدی) و قاسم هاشمی نژاد به بازار عرضه شده است.
داستان خواب گران
کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو به خانه ژنرال استرنوود ثروتمند و مسن فراخوانده می شود. او از مارلو می خواهد که با تلاش یک کتابفروش به نام آرتور گایگر برای باج گیری از دختر جوان خود، کارمن، مقابله کند. او قبلاً توسط مردی به نام جو برودی مورد باج گیری قرار گرفته بود. استرنوود اشاره می کند که دختر بزرگتر دیگرش ویویان در یک ازدواج بدون عشق با مردی به نام رگان است که ناپدید شده است. در راه خروج مارلو، ویویان به این فکر می کند که آیا او برای یافتن ریگان استخدام شده است یا خیر، اما مارلو نمی گوید.
مارلو در کتابفروشی گایگر تحقیق می کند و با آگنس، منشی، ملاقات می کند. او تشخیص می دهد که این فروشگاه یک کتابخانه غیرقانونی امانت دهنده پورنوگرافی است. او گایگر را به خانه تعقیب میکند، خانهاش را بیرون میکشد و کارمن را میبیند که وارد میشود. بعداً صدای جیغی می شنود و به دنبال آن شلیک گلوله می آید و دو ماشین با سرعت دور می شوند.
او با عجله وارد می شود تا گایگر را مرده و کارمن را که مواد مخدر مصرف کرده و برهنه شده است، در مقابل یک دوربین خالی پیدا کند. او را به خانه می برد اما وقتی برمی گردد، جسد گایگر از بین رفته است. سریع می رود. روز بعد، پلیس با او تماس می گیرد و به او اطلاع می دهد که ماشین استرن وود در حالی که راننده آن ها در داخل اسکله رانده شده بود، پیدا شد. به نظر می رسد قبل از اینکه ماشین وارد آب شود به سرش اصابت کرده است. پلیس همچنین می پرسد که آیا مارلو به دنبال ریگان است یا خیر.
مارلو کتابفروشی را جمع می کند و می بیند که موجودی آن به خانه برودی منتقل می شود. ویویان به دفترش میآید و میگوید که کارمن با عکسهای برهنه شب قبل مورد اخاذی قرار گرفته است. او همچنین به قمار در کازینو ادی مارس و داوطلبانی که همسر ادی، مونا، با رگان فرار کرد، اشاره میکند. مارلو دوباره به خانه گایگر سر میزند و کارمن را میبیند که سعی میکند وارد شود.
آنها به دنبال عکسها میگردند، اما او در مورد شب قبل گنگ بازی میکند. ادی ناگهان وارد می شود. او می گوید که صاحبخانه گایگر است و به دنبال او می گردد. ادی می خواهد بداند چرا مارلو آنجاست. مارلو هیچ توجهی نمی کند و می گوید که او هیچ تهدیدی برای او نیست.
مارلو به خانه برودی می رود و او را با اگنس، کارمند کتابفروشی می یابد. مارلو به برودی میگوید که میداند آنها کتابخانه امانتدهنده را تصاحب میکنند و با عکسهای برهنه از کارمن اخاذی میکنند. کارمن با اسلحه به زور وارد می شود و عکس ها را می خواهد، اما مارلو اسلحه او را می گیرد و او را ترک می کند. مارلو بیشتر از برودی بازجویی می کند و داستان را به هم می ریزد: گایگر از کارمن باج می گرفت.
راننده خانواده، اوون تیلور، از آن خوشش نیامد و به همین دلیل دزدکی وارد شد و گایگر را کشت، سپس فیلم کارمن را گرفت. برودی هم خانه را زیر و رو می کرد و راننده را تعقیب کرد، او را از پای درآورد، فیلم را دزدید و احتمالاً ماشین را از اسکله هل داد.
ناگهان زنگ در به صدا درآمد و برودی به ضرب گلوله کشته شد. مارلو تعقیب میکند و معشوقه گیگر را میگیرد، که برودی فکر میکرد که برودی گیگر را کشته است، تیراندازی کرد. او همچنین جسد گایگر را پنهان کرده بود، بنابراین میتوانست قبل از اینکه پلیس متوجه قتل شود، وسایل خود را بیرون بیاورد.
پرونده تمام شده است، اما مارلو از ناپدید شدن راستی آزرده خاطر می شود. پلیس می پذیرد که او به سادگی با مونا فرار کرده است، زیرا او نیز ناپدید شده است، و از آنجایی که ادی خطر ارتکاب قتلی را که در آن او مظنون آشکار باشد، نخواهد داشت. مارس مارلو را به کازینو خود فرا می خواند و به نظر می رسد نسبت به همه چیز بی تفاوت است.
ویویان نیز آنجاست و مارلو چیزی بین او و مریخ حس می کند. او را به خانه می برد و او سعی می کند او را اغوا کند، اما او پیشرفت های او را رد می کند. وقتی به خانه می رسد، متوجه می شود که کارمن به رختخواب او رفته است و او را نیز طرد می کند.
مردی به نام هری جونز که شریک جدید اگنس است، به مارلو نزدیک می شود و به او پیشنهاد می کند که محل مونا را به او بگوید. مارلو قصد دارد بعداً با او ملاقات کند، اما سرسپردۀ ادی، کانینو، به نیات جونز و اگنس مشکوک است و ابتدا جونز را می کشد. مارلو به هر حال موفق می شود با اگنس ملاقات کند و اطلاعات را دریافت می کند.
وقتی مارلو از خواب بیدار می شود، او را می بندند و مونا آنجا با اوست. او می گوید که ماه هاست که رگان را ندیده است. او فقط برای کمک به ادی پنهان شد و اصرار داشت که او رگان را نکشته است. او مارلو را آزاد می کند و به کانینو شلیک می کند و می کشد.
روز بعد، مارلو از ژنرال استرنوود بازدید می کند، که همچنان در مورد محل اختفای رگان کنجکاو است و به مارلو پیشنهاد می کند که اگر بتواند مکان او را پیدا کند، ۱۰۰۰ دلار هزینه اضافی می دهد. در راه خروج، مارلو اسلحه کارمن را به او برمی گرداند و او از او می خواهد که تیراندازی را به او آموزش دهد. آنها به یک مزرعه متروک می روند، جایی که او سعی می کند او را بکشد، اما او اسلحه را پر کرده و فقط به او می خندد.
شوک باعث می شود که کارمن دچار تشنج صرع شود. مارلو او را برمیگرداند و به ویویان میگوید که حقیقت را حدس زده است: کارمن به سراغ راستی رفت و او او را رد کرد، بنابراین او را کشت. ادی، که از گایگر حمایت میکرد، به ویویان کمک کرد تا با کمک به خلاص شدن از جسد راستی، داستانی در مورد فرار همسرش با راستی و سپس باجگیری خود او را پنهان کند. ویویان می گوید که او این کار را انجام داد تا همه چیز را از پدرش دور نگه دارد، بنابراین او دختران خود را تحقیر نمی کند.
بخشی از خواب گران
در انتهای راهرو چندین در فرانسوی و در پشت آن چمن زاری وسیع و زمرّدین وجود داشت که به یک گاراژ سفید میرسید. در مقابل این گاراژ یک رانندهی جوان لاغر و سبزه رو با ساق پوشهای مشکی براق در حال تمیز کردن یک اتوموبیل پاکارد خرمایی رنگ بود.
در پشت گاراژ چندین درخت تزیینی وجود داشت که مانند یک سگ پشمالو به خوبی پیراسته شده بودند. در پشت درختان گلخانهای با سقفی گنبدی قرار داشت. سپس باز هم درخت بود و در پشت آنها سطوح ناهموار و یک پارچه دامنه کوه وجود داشت.
در قسمت شرقی راهرو، پله کانی که با موزائیک فرش شده بود به راهرو دیگری متصل میشد که نردههای آهنی داشت و چند تابلو عاشقانهی دیگر به چشم میخورد. چند صندلی بزرگ که دورش مخمل دوزی های قرمزی صورت گرفته بود در جای خالیهای دیوار قرار داشت که به نظر نمیآمد تا کنون کسی روی آنها نشسته باشد.
در میان دیوار غربی یک شومینهی بزرگ و خالی وجود داشت که به چهار طرفش یک توری برنجی متصل بود. در بالای شومینه طاقچهی مرمرینی بود که در گوشههایش چند مجسمهی کوپید قرار داشت.
در بالای طاقچه یک پرتره بزرگ وجود داشت و در بالای پرتره دو پرچم بزرگ سواره نظام و گلوله خورده یا بید زده درون یک قاب شیشهای قرار داشتند. این پرتره که تقریباً مربوط به جنگ مکزیک میشد میخواست هر طور شده نقش مهمی برای یک افسر یونیفورم پوش وانمود سازد. افسر، سبیل سیاه و شاهانهای داشت و چشمان سیاهش آتشین بودند. به طور کلی این افسر از کسانی بود که اگر میخواستی با او باشی باید پول هم میدادی. احساس کردم ممکن است این افسر پدربزرگ ژنرال استرن وود باشد.
اگر به کتاب خواب گران علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای جنایی و پلیسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
15 آذر 1402
خواب گران
«خواب گران» اثری است از ریموند چندلر (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۸۸ تا ۱۹۵۹) که در سال ۱۹۳۹ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان میلیونری میپردازد که برای خلاص شدن از دست یک باجگیر، کارآگاهی خصوصی به نام فیلیپ مارلو را استخدام میکند.
دربارهی خواب گران
خواب گران یک رمان جنایی از ریموند چندلر، نویسنده آمریکایی-بریتانیایی است، که اولین رمانی است که کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو را به تصویر میکشد. این داستان دو بار در سال ۱۹۴۶ و بار دیگر در سال ۱۹۷۸ مورد اقتباس نمایشی واقع شده است. داستان این کتاب در لس آنجلس می گذرد.
داستان خواب گران به دلیل پیچیدگیاش مورد توجه قرار گرفته و شخصیتها از یکدیگر عبور میکنند و اسرار در طول روایت برملا میشوند. عنوان این داستان، تعبیری از مرگ است.در سال ۱۹۹۹، این کتاب در رده ۹۶ از ۱۰۰ کتاب قرن لوموند انتخاب شد و در سال ۲۰۰۵، در فهرست ۱۰۰ رمان برتر مجله تایم قرار گرفت.
این رمان، باعث تثبیت جایگاه چندلر به عنوان یکی از برترین نویسندگان داستانهای کارآگاهی شد و سبک نگارش ماهرانه و ادبی این نویسنده، طیف گسترده و متنوعی از مخاطبین و طرفداران را برایش به ارمغان آورد. در داستان خواب گران میلیونری در حال مرگ، فیلیپ مارلو را استخدام میکند تا کسی که از یکی از دو دختر دردسرساز او اخاذی میکند را دستگیر کند.
مارلو پس از مدتی درمی یابد که این پرونده، چیزی بسیار بزرگتر از اخاذی و باجگیری است. آدمربایی، دروغ، فتنهانگیزی و قتل، تنها تعدادی از مسائلی هستند که مارلو باید با آنها دست و پنجه نرم کند.
وقایع رمان در مدت زمانی کوتاه، حدود پنج روز، اتفاق میافتد اما در همین مدت اندک دهها ماجرا و خرده ماجرا رخ میدهد. معمای پنج قتل باید حل شود، قتلهایی که همه با همه مرتبطاند اما انگیزههای انجام آنها تفاوت دارد. پای پلیس هم تا جای ممکن نباید به ماجراها باز شود، چون هیچ کس از این اتفاق سود نمیبرد، نه خانوادهی سترن وود، نه ادی مارز و دارودستهاش و نه باقی کاراکترهای داستان.
پلیس فقط باید برای بردن نعشها در صحنه حاضر شود، آن هم وقتی که مارلو مطمئن شده پای خودش گیر نیست و در ادامهی تحقیقات اش خللی وارد نمی شود! مارلو قبلاً پلیس بوده و رابطهی خوبش با سربازرس و دادستان منطقه کمک میکند از مخمصهها دور بماند.
کتاب خواب گران در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۶ با بیش از ۱۵۲ هزار رای و ۷۶۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از پرهام دارابی، فتحالله جعفری جوزانی (تحت عنوان خواب ابدی) و قاسم هاشمی نژاد به بازار عرضه شده است.
داستان خواب گران
کارآگاه خصوصی فیلیپ مارلو به خانه ژنرال استرنوود ثروتمند و مسن فراخوانده می شود. او از مارلو می خواهد که با تلاش یک کتابفروش به نام آرتور گایگر برای باج گیری از دختر جوان خود، کارمن، مقابله کند. او قبلاً توسط مردی به نام جو برودی مورد باج گیری قرار گرفته بود. استرنوود اشاره می کند که دختر بزرگتر دیگرش ویویان در یک ازدواج بدون عشق با مردی به نام رگان است که ناپدید شده است. در راه خروج مارلو، ویویان به این فکر می کند که آیا او برای یافتن ریگان استخدام شده است یا خیر، اما مارلو نمی گوید.
مارلو در کتابفروشی گایگر تحقیق می کند و با آگنس، منشی، ملاقات می کند. او تشخیص می دهد که این فروشگاه یک کتابخانه غیرقانونی امانت دهنده پورنوگرافی است. او گایگر را به خانه تعقیب میکند، خانهاش را بیرون میکشد و کارمن را میبیند که وارد میشود. بعداً صدای جیغی می شنود و به دنبال آن شلیک گلوله می آید و دو ماشین با سرعت دور می شوند.
او با عجله وارد می شود تا گایگر را مرده و کارمن را که مواد مخدر مصرف کرده و برهنه شده است، در مقابل یک دوربین خالی پیدا کند. او را به خانه می برد اما وقتی برمی گردد، جسد گایگر از بین رفته است. سریع می رود. روز بعد، پلیس با او تماس می گیرد و به او اطلاع می دهد که ماشین استرن وود در حالی که راننده آن ها در داخل اسکله رانده شده بود، پیدا شد. به نظر می رسد قبل از اینکه ماشین وارد آب شود به سرش اصابت کرده است. پلیس همچنین می پرسد که آیا مارلو به دنبال ریگان است یا خیر.
مارلو کتابفروشی را جمع می کند و می بیند که موجودی آن به خانه برودی منتقل می شود. ویویان به دفترش میآید و میگوید که کارمن با عکسهای برهنه شب قبل مورد اخاذی قرار گرفته است. او همچنین به قمار در کازینو ادی مارس و داوطلبانی که همسر ادی، مونا، با رگان فرار کرد، اشاره میکند. مارلو دوباره به خانه گایگر سر میزند و کارمن را میبیند که سعی میکند وارد شود.
آنها به دنبال عکسها میگردند، اما او در مورد شب قبل گنگ بازی میکند. ادی ناگهان وارد می شود. او می گوید که صاحبخانه گایگر است و به دنبال او می گردد. ادی می خواهد بداند چرا مارلو آنجاست. مارلو هیچ توجهی نمی کند و می گوید که او هیچ تهدیدی برای او نیست.
مارلو به خانه برودی می رود و او را با اگنس، کارمند کتابفروشی می یابد. مارلو به برودی میگوید که میداند آنها کتابخانه امانتدهنده را تصاحب میکنند و با عکسهای برهنه از کارمن اخاذی میکنند. کارمن با اسلحه به زور وارد می شود و عکس ها را می خواهد، اما مارلو اسلحه او را می گیرد و او را ترک می کند. مارلو بیشتر از برودی بازجویی می کند و داستان را به هم می ریزد: گایگر از کارمن باج می گرفت.
راننده خانواده، اوون تیلور، از آن خوشش نیامد و به همین دلیل دزدکی وارد شد و گایگر را کشت، سپس فیلم کارمن را گرفت. برودی هم خانه را زیر و رو می کرد و راننده را تعقیب کرد، او را از پای درآورد، فیلم را دزدید و احتمالاً ماشین را از اسکله هل داد.
ناگهان زنگ در به صدا درآمد و برودی به ضرب گلوله کشته شد. مارلو تعقیب میکند و معشوقه گیگر را میگیرد، که برودی فکر میکرد که برودی گیگر را کشته است، تیراندازی کرد. او همچنین جسد گایگر را پنهان کرده بود، بنابراین میتوانست قبل از اینکه پلیس متوجه قتل شود، وسایل خود را بیرون بیاورد.
پرونده تمام شده است، اما مارلو از ناپدید شدن راستی آزرده خاطر می شود. پلیس می پذیرد که او به سادگی با مونا فرار کرده است، زیرا او نیز ناپدید شده است، و از آنجایی که ادی خطر ارتکاب قتلی را که در آن او مظنون آشکار باشد، نخواهد داشت. مارس مارلو را به کازینو خود فرا می خواند و به نظر می رسد نسبت به همه چیز بی تفاوت است.
ویویان نیز آنجاست و مارلو چیزی بین او و مریخ حس می کند. او را به خانه می برد و او سعی می کند او را اغوا کند، اما او پیشرفت های او را رد می کند. وقتی به خانه می رسد، متوجه می شود که کارمن به رختخواب او رفته است و او را نیز طرد می کند.
مردی به نام هری جونز که شریک جدید اگنس است، به مارلو نزدیک می شود و به او پیشنهاد می کند که محل مونا را به او بگوید. مارلو قصد دارد بعداً با او ملاقات کند، اما سرسپردۀ ادی، کانینو، به نیات جونز و اگنس مشکوک است و ابتدا جونز را می کشد. مارلو به هر حال موفق می شود با اگنس ملاقات کند و اطلاعات را دریافت می کند.
وقتی مارلو از خواب بیدار می شود، او را می بندند و مونا آنجا با اوست. او می گوید که ماه هاست که رگان را ندیده است. او فقط برای کمک به ادی پنهان شد و اصرار داشت که او رگان را نکشته است. او مارلو را آزاد می کند و به کانینو شلیک می کند و می کشد.
روز بعد، مارلو از ژنرال استرنوود بازدید می کند، که همچنان در مورد محل اختفای رگان کنجکاو است و به مارلو پیشنهاد می کند که اگر بتواند مکان او را پیدا کند، ۱۰۰۰ دلار هزینه اضافی می دهد. در راه خروج، مارلو اسلحه کارمن را به او برمی گرداند و او از او می خواهد که تیراندازی را به او آموزش دهد. آنها به یک مزرعه متروک می روند، جایی که او سعی می کند او را بکشد، اما او اسلحه را پر کرده و فقط به او می خندد.
شوک باعث می شود که کارمن دچار تشنج صرع شود. مارلو او را برمیگرداند و به ویویان میگوید که حقیقت را حدس زده است: کارمن به سراغ راستی رفت و او او را رد کرد، بنابراین او را کشت. ادی، که از گایگر حمایت میکرد، به ویویان کمک کرد تا با کمک به خلاص شدن از جسد راستی، داستانی در مورد فرار همسرش با راستی و سپس باجگیری خود او را پنهان کند. ویویان می گوید که او این کار را انجام داد تا همه چیز را از پدرش دور نگه دارد، بنابراین او دختران خود را تحقیر نمی کند.
بخشی از خواب گران
در انتهای راهرو چندین در فرانسوی و در پشت آن چمن زاری وسیع و زمرّدین وجود داشت که به یک گاراژ سفید میرسید. در مقابل این گاراژ یک رانندهی جوان لاغر و سبزه رو با ساق پوشهای مشکی براق در حال تمیز کردن یک اتوموبیل پاکارد خرمایی رنگ بود.
در پشت گاراژ چندین درخت تزیینی وجود داشت که مانند یک سگ پشمالو به خوبی پیراسته شده بودند. در پشت درختان گلخانهای با سقفی گنبدی قرار داشت. سپس باز هم درخت بود و در پشت آنها سطوح ناهموار و یک پارچه دامنه کوه وجود داشت.
در قسمت شرقی راهرو، پله کانی که با موزائیک فرش شده بود به راهرو دیگری متصل میشد که نردههای آهنی داشت و چند تابلو عاشقانهی دیگر به چشم میخورد. چند صندلی بزرگ که دورش مخمل دوزی های قرمزی صورت گرفته بود در جای خالیهای دیوار قرار داشت که به نظر نمیآمد تا کنون کسی روی آنها نشسته باشد.
در میان دیوار غربی یک شومینهی بزرگ و خالی وجود داشت که به چهار طرفش یک توری برنجی متصل بود. در بالای شومینه طاقچهی مرمرینی بود که در گوشههایش چند مجسمهی کوپید قرار داشت.
در بالای طاقچه یک پرتره بزرگ وجود داشت و در بالای پرتره دو پرچم بزرگ سواره نظام و گلوله خورده یا بید زده درون یک قاب شیشهای قرار داشتند. این پرتره که تقریباً مربوط به جنگ مکزیک میشد میخواست هر طور شده نقش مهمی برای یک افسر یونیفورم پوش وانمود سازد. افسر، سبیل سیاه و شاهانهای داشت و چشمان سیاهش آتشین بودند. به طور کلی این افسر از کسانی بود که اگر میخواستی با او باشی باید پول هم میدادی. احساس کردم ممکن است این افسر پدربزرگ ژنرال استرن وود باشد.
اگر به کتاب خواب گران علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای جنایی و پلیسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، جنایی و پلیسی، داستان خارجی، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ریموند چندلر، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب