«دیوارگذر» اثری است از مارسل امه (نویسندهی فرانسوی، از ۱۹۰۲ تا ۱۹۶۷) که در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. این کتاب شامل ۵ داستان کوتاه از این نویسنده است.
دربارهی دیوارگذر
کتاب دیوارگذر نوشتهی مارسل امه مجموعهای است از پنج داستان کوتاه. زمان این داستانها در زمان جنگ جهانی دوم و در فرانسهی تحت اشغال میگذرد. داستان دیوارگذر در مورد کارمندی است که با استعداد خارقالعادهای که دارد میتواند از دیوارها بگذرد.
کتاب دیوارگذر مجموعهی پنج داستان کوتاه با نامهای دیوارگذر، کارت، حکم، ضربالمثل و چکمههای هفت فرسخی است. قهرمان این کتاب کارمندی است که ناگهان قدرتی جادویی پیدا میکند، در ابتدا از استعدادش به شکل معقولی استفاده میکند اما با گذشت زمان انتقامجویی را شروع میکند و به سرقت بانک مشغول میشود.
این قدرت باعث سرگرمی، رسیدن به آرزوهایش و همچنین آشنایی با زنی جوان میشود. این داستان یک زندگی سادهی کارمندی با دو رفتار متفاوت را نشان میدهد و با طنزی تلخ تمام میشود.
از ویژگی داستان های امه می توان به فانتزی و تخیلی بودن آنها اشاره کرد. امه که با طنز خاص خودش سیاهی های جهان را نشان می دهد فضای واقعیت را با فانتزی می آمیزد و داستان های او را می توان به نوعی رئالیسم جادویی دانست. در تمام این داستان ها دنیای واقعی به تصویر کشیده می شود و همه چیز رنگ و بوی واقعیت دارد الا یک چیز.
کتاب دیوارگذر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۵ با بیش از ۱۸۹۰ رای و ۲۱۶ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از اصغر نوری به بازار عرضه شده است. همچنین بد نیست بدانید که این داستان بیش از ۵ بار مورد اقتباس برای برای ساخت آثار نمایشی قرار گرفته است.
خلاصهی داستانهای دیوارگذر
کتاب دیوارگذر مجموعهی پنج داستان کوتاه با نامهای دیوارگذر، کارت، حکم، ضربالمثل و چکمههای هفت فرسخی است. قهرمان این کتاب کارمندی است که ناگهان قدرتی جادویی پیدا میکند، در ابتدا از استعدادش به شکل معقولی استفاده میکند اما با گذشت زمان انتقامجویی را شروع میکند و به سرقت بانک مشغول میشود. این قدرت باعث سرگرمی، رسیدن به آرزوهایش و همچنین آشنایی با زنی جوان میشود. این داستان یک زندگی سادهی کارمندی با دو رفتار متفاوت را نشان میدهد و با طنزی تلخ تمام میشود.
داستان «حکم» را مارسل امه از جلو کشیدن ساعتهای تابستان الهام گرفته تا از این روش آدمهای داستان بتوانند زمان را در اختیار داشته باشند و باعث تغییرات پیدرپی آن شوند. در این داستان برای اینکه انسانها از کابوس جنگ رها شوند زمان به مدت هفده سال به جلو میرود. راوی این داستان نیز نویسندهای است که در زمان حال دو فرزند دارد، و بعد از اجرای حکم مردی پنجاه و شش ساله است.
«ضربالمثل» برخلاف بقیهی داستانهای کتاب، ساختاری کاملا واقعی دارد و نظام پدرسالار و زورگو را نقد میکند. فضای داستان از این جهت که فرزندان برای جبران ناکامیهای پدر و مادر وسیلهای هستند با جامعهی امروزی ما شباهتهای زیادی دارد. درباره پدری است که خوشحال از خبری، تصمیم میگیرد آن را با خانوادهاش در میان بگذارد. اما دیدن بیتفاوتیهای آنها، باعث عصبانیت وی شده و در این میان این مسئله که پسرش تکلیف فرانسهاش را انجام نداده بهانهای میشود تا عصبانیتش را سر وی خالی کند.
در داستان «چکمههای هفتفرسخی» از کتاب دیوارگذر نیز مارسل امه با نگاهی کنایهآمیز، فقر و نابرابری طبقاتی را به ما نشان میدهد ولی در پایان داستان، برای نجات قهرمان از غم و اندوه زندگی، به تخیل متوسل میشود. در داستان، ماجرای شش پسربچه روایت میشود که با دیدن چکمههایی پشت ویترین مغازه سمسارفروشی، تصمیم میگیرند آن را به دست بیاورند؛ چکمههایی که هر کس را صاحب قدرت جادویی رفتن به هر جایی که بخواهد، میکند. در تلاش برای انجام این کار، پنج نفرشان مصدوم و در بیمارستان بستری میشوند.
داستان «کارت» درباره جامعهای است که در آن سیاستمردانش تصمیم میگیرند زمان را سهمیهبندی کنند و به هر فردی با توجه به مفید بودنش سهم مشخصی از زمان را اختصاص بدهند. راوی این داستان نویسندهی تنهایی است که در اول کتاب فقط پانزده روز حق زندگی دارد، ولی به مرور تعداد روزهایش را افزایش میدهد. او در یادداشتهای روزانهاش، وقایع را از زمان آغاز این طرح تا شرایطی که در آن هرکس به خاطر بازار سیاه کوپنهای اضافه، میتواند بیشتر از سی روز یک ماه زندگی کند تا احوال نزدیکان و همسایگان خود را شرح میدهد.
بخشی از دیوارگذر
معاون بیچاره با شنیدن این حرفها کمی بیشتر رنگش میپرید، کمی بیشتر نفسش بند میآمد، موهای سرش کاملاً سیخ میشد و عرق ترس بر پشتش مینشست. روز اول نیم کیلو لاغر شد. هفتهی بعد، علاوه بر اینکه به طرز محسوسی آبرفته بود، عادت پیدا کرد آش را با چنگال بخورد و به نگهبانهای پارک سلام نظامی بدهد. در آغاز هفته دوم، یک آمبولانس آمد و او را از خانهاش برداشت و به یک بیمارستان برد.
دوتیول که از استبداد مسیم لکویه رها شده بود به عبارات محبوبش بازگشت: «با ارجاع به نامهی فلان تاریخ شما…» بااینهمه، ناراضی بود. چیزی در وجودش برانگیخته میشد؛ نیازی تازه و ضروری که چیزی نبود جز گذشتن از دیوارها. بیشک میتوانست بهراحتی این کار را انجام دهد. مثلاً توی خانهاش»، جایی که دیوارهای زیادی دور و برش بود.
ولی کسی که صاحب استعدادهای برجسته است، نمیتواند خودش را راضی کند که آن استعدادها را مدت زیادی در چیزی پیشپاافتاده به کار ببرد. از طرفی، گذشتن از دیوار پایان ماجرا نیست؛ این آغاز یک ماجراست که دنبالهای میخواهد، پیشرفتی و دستآخر پاداشی. دوتیول این را بهخوبی میفهمید. در خودش نیاز به شکوفایی حس میکرد، میل فزایندهی رسیدن به کمال و برتری و نوعی نوستالژی که چیزی بود مثل دعوت از پشت دیوار. بدبختانه او یک هدف کم داشت.
با خواندن روزنامه، مخصوصاً بخشهای سیاسی و ورزشی که به نظرش فعالیتهای آبرومندانهای میآمدند، دنبال چیزی میگشت که الهامبخش او باشد. ولی درنهایت، وقتی دید آنها هیچ روزنهای برای افراد دیوارگذر باز نمیکنند، به ستون حوادث رضایت داد که به نظرش وسوسهانگیزتر میآمد.
اولین سرقتی که دوتیول به آن دست زد، در یک موسسهی بزرگ اعتباری واقع در طرف راست رود سن اتفاق افتاد. پس از گذشتن از یک دوجین دیوار و تیغه، وارد چند گاوصندوق شد. جیبش را پر از اسکناس کرد و قبل از رفتن، با گچی قرمزرنگ، دله دزدیاش را به اسم مستعار گرو گرو امضا کرد؛ با چنان پاراف زیبایی که فردای آن روز همهی روزنامهها چاپش کردند.
پس از یک هفته، اسم گرو گرو شهرت فوقالعادهای به هم زد. همهی مردم به این دزد صاحبنام، که به این زیبایی پلیس را دست انداخته بود، علاقهمند شدند. او هر شب با یک شاهکار تازه خودی نشان میداد، خواه به ضرر یک بانک، خواه به ضرر یک جواهرفروشی یا یک ثروتمند خاص. در پاریس و شهرستانهای دیگر، تمام زنانی که حتی اندکی خیالباف بودند، مشتاقانه آرزو میکردند که روح و جسمشان را تسلیم این گرو گروی ترسناک کنند.
اگر به کتاب دیوارگذر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای کوتاه جهان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
4 مرداد 1402
دیوارگذر
«دیوارگذر» اثری است از مارسل امه (نویسندهی فرانسوی، از ۱۹۰۲ تا ۱۹۶۷) که در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. این کتاب شامل ۵ داستان کوتاه از این نویسنده است.
دربارهی دیوارگذر
کتاب دیوارگذر نوشتهی مارسل امه مجموعهای است از پنج داستان کوتاه. زمان این داستانها در زمان جنگ جهانی دوم و در فرانسهی تحت اشغال میگذرد. داستان دیوارگذر در مورد کارمندی است که با استعداد خارقالعادهای که دارد میتواند از دیوارها بگذرد.
کتاب دیوارگذر مجموعهی پنج داستان کوتاه با نامهای دیوارگذر، کارت، حکم، ضربالمثل و چکمههای هفت فرسخی است. قهرمان این کتاب کارمندی است که ناگهان قدرتی جادویی پیدا میکند، در ابتدا از استعدادش به شکل معقولی استفاده میکند اما با گذشت زمان انتقامجویی را شروع میکند و به سرقت بانک مشغول میشود.
این قدرت باعث سرگرمی، رسیدن به آرزوهایش و همچنین آشنایی با زنی جوان میشود. این داستان یک زندگی سادهی کارمندی با دو رفتار متفاوت را نشان میدهد و با طنزی تلخ تمام میشود.
از ویژگی داستان های امه می توان به فانتزی و تخیلی بودن آنها اشاره کرد. امه که با طنز خاص خودش سیاهی های جهان را نشان می دهد فضای واقعیت را با فانتزی می آمیزد و داستان های او را می توان به نوعی رئالیسم جادویی دانست. در تمام این داستان ها دنیای واقعی به تصویر کشیده می شود و همه چیز رنگ و بوی واقعیت دارد الا یک چیز.
کتاب دیوارگذر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۵ با بیش از ۱۸۹۰ رای و ۲۱۶ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از اصغر نوری به بازار عرضه شده است. همچنین بد نیست بدانید که این داستان بیش از ۵ بار مورد اقتباس برای برای ساخت آثار نمایشی قرار گرفته است.
خلاصهی داستانهای دیوارگذر
کتاب دیوارگذر مجموعهی پنج داستان کوتاه با نامهای دیوارگذر، کارت، حکم، ضربالمثل و چکمههای هفت فرسخی است. قهرمان این کتاب کارمندی است که ناگهان قدرتی جادویی پیدا میکند، در ابتدا از استعدادش به شکل معقولی استفاده میکند اما با گذشت زمان انتقامجویی را شروع میکند و به سرقت بانک مشغول میشود. این قدرت باعث سرگرمی، رسیدن به آرزوهایش و همچنین آشنایی با زنی جوان میشود. این داستان یک زندگی سادهی کارمندی با دو رفتار متفاوت را نشان میدهد و با طنزی تلخ تمام میشود.
داستان «حکم» را مارسل امه از جلو کشیدن ساعتهای تابستان الهام گرفته تا از این روش آدمهای داستان بتوانند زمان را در اختیار داشته باشند و باعث تغییرات پیدرپی آن شوند. در این داستان برای اینکه انسانها از کابوس جنگ رها شوند زمان به مدت هفده سال به جلو میرود. راوی این داستان نیز نویسندهای است که در زمان حال دو فرزند دارد، و بعد از اجرای حکم مردی پنجاه و شش ساله است.
«ضربالمثل» برخلاف بقیهی داستانهای کتاب، ساختاری کاملا واقعی دارد و نظام پدرسالار و زورگو را نقد میکند. فضای داستان از این جهت که فرزندان برای جبران ناکامیهای پدر و مادر وسیلهای هستند با جامعهی امروزی ما شباهتهای زیادی دارد. درباره پدری است که خوشحال از خبری، تصمیم میگیرد آن را با خانوادهاش در میان بگذارد. اما دیدن بیتفاوتیهای آنها، باعث عصبانیت وی شده و در این میان این مسئله که پسرش تکلیف فرانسهاش را انجام نداده بهانهای میشود تا عصبانیتش را سر وی خالی کند.
در داستان «چکمههای هفتفرسخی» از کتاب دیوارگذر نیز مارسل امه با نگاهی کنایهآمیز، فقر و نابرابری طبقاتی را به ما نشان میدهد ولی در پایان داستان، برای نجات قهرمان از غم و اندوه زندگی، به تخیل متوسل میشود. در داستان، ماجرای شش پسربچه روایت میشود که با دیدن چکمههایی پشت ویترین مغازه سمسارفروشی، تصمیم میگیرند آن را به دست بیاورند؛ چکمههایی که هر کس را صاحب قدرت جادویی رفتن به هر جایی که بخواهد، میکند. در تلاش برای انجام این کار، پنج نفرشان مصدوم و در بیمارستان بستری میشوند.
داستان «کارت» درباره جامعهای است که در آن سیاستمردانش تصمیم میگیرند زمان را سهمیهبندی کنند و به هر فردی با توجه به مفید بودنش سهم مشخصی از زمان را اختصاص بدهند. راوی این داستان نویسندهی تنهایی است که در اول کتاب فقط پانزده روز حق زندگی دارد، ولی به مرور تعداد روزهایش را افزایش میدهد. او در یادداشتهای روزانهاش، وقایع را از زمان آغاز این طرح تا شرایطی که در آن هرکس به خاطر بازار سیاه کوپنهای اضافه، میتواند بیشتر از سی روز یک ماه زندگی کند تا احوال نزدیکان و همسایگان خود را شرح میدهد.
بخشی از دیوارگذر
معاون بیچاره با شنیدن این حرفها کمی بیشتر رنگش میپرید، کمی بیشتر نفسش بند میآمد، موهای سرش کاملاً سیخ میشد و عرق ترس بر پشتش مینشست. روز اول نیم کیلو لاغر شد. هفتهی بعد، علاوه بر اینکه به طرز محسوسی آبرفته بود، عادت پیدا کرد آش را با چنگال بخورد و به نگهبانهای پارک سلام نظامی بدهد. در آغاز هفته دوم، یک آمبولانس آمد و او را از خانهاش برداشت و به یک بیمارستان برد.
دوتیول که از استبداد مسیم لکویه رها شده بود به عبارات محبوبش بازگشت: «با ارجاع به نامهی فلان تاریخ شما…» بااینهمه، ناراضی بود. چیزی در وجودش برانگیخته میشد؛ نیازی تازه و ضروری که چیزی نبود جز گذشتن از دیوارها. بیشک میتوانست بهراحتی این کار را انجام دهد. مثلاً توی خانهاش»، جایی که دیوارهای زیادی دور و برش بود.
ولی کسی که صاحب استعدادهای برجسته است، نمیتواند خودش را راضی کند که آن استعدادها را مدت زیادی در چیزی پیشپاافتاده به کار ببرد. از طرفی، گذشتن از دیوار پایان ماجرا نیست؛ این آغاز یک ماجراست که دنبالهای میخواهد، پیشرفتی و دستآخر پاداشی. دوتیول این را بهخوبی میفهمید. در خودش نیاز به شکوفایی حس میکرد، میل فزایندهی رسیدن به کمال و برتری و نوعی نوستالژی که چیزی بود مثل دعوت از پشت دیوار. بدبختانه او یک هدف کم داشت.
با خواندن روزنامه، مخصوصاً بخشهای سیاسی و ورزشی که به نظرش فعالیتهای آبرومندانهای میآمدند، دنبال چیزی میگشت که الهامبخش او باشد. ولی درنهایت، وقتی دید آنها هیچ روزنهای برای افراد دیوارگذر باز نمیکنند، به ستون حوادث رضایت داد که به نظرش وسوسهانگیزتر میآمد.
اولین سرقتی که دوتیول به آن دست زد، در یک موسسهی بزرگ اعتباری واقع در طرف راست رود سن اتفاق افتاد. پس از گذشتن از یک دوجین دیوار و تیغه، وارد چند گاوصندوق شد. جیبش را پر از اسکناس کرد و قبل از رفتن، با گچی قرمزرنگ، دله دزدیاش را به اسم مستعار گرو گرو امضا کرد؛ با چنان پاراف زیبایی که فردای آن روز همهی روزنامهها چاپش کردند.
پس از یک هفته، اسم گرو گرو شهرت فوقالعادهای به هم زد. همهی مردم به این دزد صاحبنام، که به این زیبایی پلیس را دست انداخته بود، علاقهمند شدند. او هر شب با یک شاهکار تازه خودی نشان میداد، خواه به ضرر یک بانک، خواه به ضرر یک جواهرفروشی یا یک ثروتمند خاص. در پاریس و شهرستانهای دیگر، تمام زنانی که حتی اندکی خیالباف بودند، مشتاقانه آرزو میکردند که روح و جسمشان را تسلیم این گرو گروی ترسناک کنند.
اگر به کتاب دیوارگذر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای کوتاه جهان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، تخیلی، داستان کوتاه، داستان کوتاه خارجی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، مارسل امه، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب