«جزیرهی گنج» اثری است از رابرت لویی استیونسن (نویسندهی اسکاتلندی، از ۱۸۵۰ تا ۱۸۹۴) که در سال ۱۸۸۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت جستجوی گنجی مدفون در یک جزیره و خطرات و ماجراهای آن میپردازد.
دربارهی جزیرهی گنج
جزیرهی گنج نام رمانی ماجراجویانه است که توسط رابرت لویی استیونسُن نویسنده اسکاتلندی نوشته شدهاست. این رمان در سال ۱۸۸۳ میلادی به صورت کتاب به چاپ رسید و موضوع آن دربارهی دزدان دریایی و گنجی مدفون در یک جزیره است.
جزیرهی گنج را غالباً در زمره ادبیات کودک و نوجوان به حساب میآورند و منتقدان آن را به خاطر توصیف استادانه نویسنده از شخصیتها و رویدادها و فضای داستان، ستودهاند. این کتاب بارها به روی صحنه تئاتر و پرده سینماها رفته و از محبوبیت خاصی به ویژه نزد نوجوانان، برخوردار است.
این کتاب تأثیر بسیار زیادی بر عامه مردم در رابطه با موضوع دزدان دریایی بر جای گذاشت که از جمله این موارد میتوان به وجود عناصری همچون کشتی شونر، نقشه مشخص شده با علامت X, نقطههای سیاه، جزایر گرمسیری و دریانوردی یکپا که یک طوطی را بر شانه خود حمل میکرد اشاره داشت.
داستان جزیرهی گنج در قرن هجدهم اتفاق می افتد و داستان جیم هاوکینز جوان را دنبال می کند که در سفری هیجان انگیز مملو از دزدان دریایی، شکار گنج، و فرار در دریای آزاد داستان سرایی استادانه و تصاویر زنده استیونسون دنیای خطرناک و در عین حال جذاب دزدان دریایی و جویندگان گنج را زنده می کند.
داستان در مسافرخانه دریاسالار بنبو، جایی که جیم هاوکینز با والدینش زندگی می کند، آغاز می شود. زندگی آرام آنها با ورود یک ملوان قدیمی مرموز به نام بیلی بونز مختل می شود که با خود یک صندوقچه دریایی و داستان هایی از گنج دفن شده می آورد. هنگامی که گروهی از دزدان دریایی به رهبری لانگ جان سیلور بدنام به جستجوی صندوقچه میآیند، جیم خود را در یک ماجراجویی خطرناک میبیند.
همانطور که جیم نقشه گنج پنهان شده در صندوق را کشف می کند، در جستجوی گنج افسانه ای کاپیتان فلینت روی کشتی هیسپانیولا حرکت می کند. با این حال، جیم به زودی متوجه می شود که برخی از خدمه، از جمله لانگ جان سیلور، نیات پلید دارند. کشتی بین آنهایی که به کاپیتان وفادار هستند و کسانی که قصد شورش را دارند تقسیم می شود که منجر به درگیری های تنش و فرارهای هیجان انگیز می شود.
تصویر استیونسن از شخصیت ها غنی و چند بعدی است. جیم هاوکینز، قهرمان جوان، در حالی که با شجاعت، وفاداری، و ابهام اخلاقی دست و پنجه نرم می کند، سفری به بلوغ را پشت سر می گذارد. لانگ جان سیلور به عنوان یکی از نمادینترین شخصیتهای شرور ادبیات ظاهر میشود، یک دزد دریایی کاریزماتیک و حیلهگر که انگیزههای واقعیاش تا انتها در هالهای از رمز و راز باقی میماند.
محیط رمان نیز به همان اندازه فریبنده است و استیونسن به طرز ماهرانه ای فضای دریاهای آزاد و جزایر دوردست استوایی را تداعی می کند. از آبهای خائنانه اطراف جزیره گنج گرفته تا غارهای پنهانی که گنج در آن دفن شده است، هر مکان با جزئیات زنده زنده میشود و خوانندگان را در دنیای دزدان دریایی و ماجراجویی غرق میکند.
«جزیرهی گنج» صرفاً داستانی از ماجراجویی غوغایی نیست. همچنین داستان دوستی، خیانت و جستجوی هویت است. از طریق چشمان جیم، خوانندگان به دنیایی منتقل می شوند که در آن خطر در هر گوشه ای در کمین است و اعتماد کالای کمیاب است. «جزیرهی گنج» با مضامین جاودانه و روایت جذاب خود همچنان خوانندگان را در هر سنی مسحور میکند و ما را به یاد جذابیت ماندگار گنج مدفون و هیجان دریای آزاد می اندازد.
کتاب جزیرهی گنج در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۴ با بیش از ۴۸۵ هزار رای و ۱۶ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از احمد کساییپور، محمدرضا جعفری، شهلا طهماسبی، غراله ابراهیمی، بیتا ابراهیمی، سمیرا عسگری، مهسا طاهریان، محسن سلیمانی، آرمین هدایتی، حسام فروزان، محمد قصاع، مهرداد مهدویان، ناهید حاجی سلیمانی و نعیمه ظاهری به بازار عرضه شده است.
داستان جزیرهی گنج
در اواسط قرن هجدهم، یک ملوان قدیمی که خود را به عنوان «کاپیتان» معرفی می کند، شروع به اقامت در مسافرخانه روستایی دریاسالار بنبو در کانال بریستول انگلستان می کند. او به پسر مسافرخانهدار، جیم هاوکینز، میگوید که مراقب «مرد دریانورد یک پا» باشد. بلک داگ، ملوان، کاپیتان را به عنوان همسفره کشتی سابق خود بیلی بونز می شناسد و با او روبرو می شود. آنها وارد جنگ شمشیر می شوند. سگ سیاه فرار می کند و استخوان ها دچار سکته می شوند.
آن شب، پدر جیم می میرد. چند روز بعد، پیو، گدای نابینا، از مسافرخانه بازدید می کند و احضاریهای به نام «نقطه سیاه» به بونز می دهد. اندکی پس از آن، بونز دوباره دچار سکته مغزی می شود و می میرد. پیو و همدستانش به مسافرخانه حمله می کنند، اما توسط افسران مالیاتی سوار شده مورد حمله قرار می گیرند و پیو را زیر پا می گذارند و یکی از اسب های آنها پایمال می شود.
جیم و مادرش با بستهای از صندوقچه دریایی کاپیتان فرار میکنند، نقشهای از جزیره که دزد دریایی بدنام کاپیتان فلینت گنج خود را روی آن پنهان کرده بود. جیم نقشه را به پزشک محلی دکتر لیوسی و جادوگر جان ترلاونی نشان میدهد و آنها تصمیم میگیرند که یک سفر به جزیره داشته باشند و جیم به عنوان پسر کابین خدمت کند.
آنها زیر نظر کاپیتان اسمولت سوار کشتی ترلاونی، هیسپانیولا شدند. جیم با آشپز یک پا کشتی، لانگ جان سیلور، پیوند محکمی برقرار می کند. خدمه متحمل یک تراژدی می شوند که همسر اول آقای ارو، یک مست، در طی یک طوفان از دریا غوطه ور می شود.
در حالی که جیم در یک بشکه سیب مخفی شده است، مکالمه ای را در میان خدمه هیسپانیولا می شنود که نشان می دهد بسیاری از آنها دزدان دریایی هستند که در کشتی کاپیتان فلینت، وارلوس، با سیلور رهبری می کردند. آنها قصد دارند پس از نجات گنج شورش کنند و کاپیتان و چند خدمه وفادار باقی مانده را به قتل برسانند. جیم مخفیانه به کاپیتان اسمولت، ترلاونی و لیوسی اطلاع می دهد.
جیم با رسیدن به جزیره و رفتن به ساحل، پس از مشاهده قتل سیلور یک ملوان به جنگل فرار می کند. او با یک دزد دریایی به نام بن گان ملاقات می کند که او نیز یکی از اعضای سابق خدمه فلینت است. شورشیان خود را مسلح می کنند و کشتی را می گیرند، در حالی که گروه وفادار جیم و اسمولت به انباری متروکه در جزیره پناه می برند. پس از یک آتش بس کوتاه، شورشیان با تلفات در هر دو طرف نبرد به انبار حمله می کنند.
جیم راهی هیسپانیولا می شود و کشتی را از لنگر جدا می کند و آن را در امتداد جزر و مد می برد. او سوار کشتی می شود و با دزد دریایی اسرائیل هندز روبرو می شود که در مشاجره مستی با یکی از همراهانش مجروح شده بود. هندز به جیم کمک میکند تا در خلیج شمالی، جیم را کنار بگذارد، سپس سعی میکند جیم را با چاقو بکشد، اما جیم با دو تپانچه به او شلیک میکند.
جیم به ساحل میرود و به انبار باز میگردد، جایی که از یافتن تنها سیلور و دزدان دریایی وحشت میکند. سیلور به جیم می گوید که وقتی همه فهمیدند کشتی رفته است، حزب کاپیتان اسمولت با آتش بس موافقت کرده است که به موجب آن دزدان دریایی نقشه را می گیرند و به طرف محاصره شده اجازه خروج می دهند.
صبح، لیوسی برای مداوای دزدان دریایی مجروح و بیمار می آید و به سیلور می گوید که وقتی محل گنج را پیدا کرد، مراقب مشکلات باشد. پس از اختلاف بر سر رهبری، سیلور و دیگران با نقشه راهی شدند و جیم را به عنوان گروگان گرفتند. آنها اسکلتی را پیدا می کنند که بازوهایش به سمت گنج است و مهمانی را به هم می زند. بن گان آخرین کلمات کاپیتان فلینت را از جنگل فریاد می زند و دزدان دریایی خرافی را وادار می کند که باور کنند روح فلینت جزیره را اشغال کرده است.
آنها در نهایت یک کش گنج پیدا می کنند، اما خالی است. دزدان دریایی آماده می شوند تا سیلور و جیم را بکشند، اما توسط مهمانی دکتر، از جمله گان، آن ها رانده می شوند. لیوسی توضیح می دهد که گان قبلاً قسمت اعظم گنج را پیدا کرده بود و آن را به غار خود برده بود. اعضای اکسپدیشن این بخش از گنج را روی هیسپانیولا بار می کنند و جزیره را ترک می کنند و سیلور تنها زندانی آنهاست.
سیلور در اولین بندرشان، در آمریکای اسپانیایی، کیسه ای پول می دزدد و فرار می کند. خدمه باقی مانده به بریستول بازگشتند و گنج را تقسیم کردند. مقداری گنج هرگز پیدا نشد، اما جیم از بازگشت به جزیرهی لعنتی برای جستجوی آن امتناع می کند.
بخشهایی از جزیرهی گنج
تقریباً چیز دیگرى در آن دفتر نبود، جز نام مکانهایى که روى صفحات سفید انتهاى آن نوشته شده بود و جدولى که واحد پولهاى فرانسه، انگلستان و اسپانیا را به پول رایج تبدیل مىکرد.
دکتر گفت: «عجب آدم دقیقى بوده! کسى نمىتونسته سرش کلاه بذاره.»
عالیجناب گفت: «حالا بریم سراغ اون یکى.»
کاغذ در چندین جا مهر و موم شده بود و کنار هر یک از آنها حلقۀ فلزیاى قرار داشت. شاید درست شبیه همان حلقهاى که در جیب کاپیتان پیدا کرده بودم. دکتر با احتیاط بسیار مهر و موم را باز کرد، آنگاه نقشه جزیرهاى از آن بیرون افتاد که طول و عرض جغرافیایى، عمق، نام تپهها، بندرها، خلیجهاى کوچک و هر آنچه که لازم بود تا یک کشتى صحیح و سالم در آبهاى اطراف آن لنگر بیندازد، در آن ذکر شده بود. جزیره حدود پانزده کیلومتر طول و هشت کیلومتر عرض داشت و شبیه اژدهاى چاقى بود که ایستاده است.
جزیره دو بندر درون خودش داشت. تپهاى که تقریبا در میان آن قرار داشت با نام «دوربین» نامگذارى شده بود. چندى بعد اطلاعات دیگرى نیز به آن اضافه شده بود مخصوصا سه ضربدر قرمز رنگ که بسیار تمیز علامتگذارى شده بود: دو تا از آنها در قسمت شمالى و یکى در قسمت جنوبى. کنار ضربدر جنوبى با دستخطى که با دستنوشتههاى کج و معوج کاپیتان بسیار فرق داشت نوشته شده بود: «گنج اینجاست.»
پشت نقشه با همان دست خط این اطلاعات نوشته شده بود:
درخت بلند، حاشیه دوربین، در موقعیت شمال به شمال شرقى.
جزیره اسکلت، شرق از جنوب شرقى و از راه شرق.
سه متر.
شمش نقره در مخفیگاه شمالى است. مىتوانید آن را در راستاى تپه کوچک شرقى، هجده مترى جنوب تخته سنگ سیاه، که چهرهاى بر روى آن کشیده شده، پیدا کنید.
پیدا کردن بازوها آسان است، در تپه شنى، در قسمت شمالى دماغه خلیج کوچک شمالى. موقعیت شرقى و یک ربع به سوى شمال.
اگر به کتاب جزیرهی گنج علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
15 اسفند 1402
جزیرهی گنج
«جزیرهی گنج» اثری است از رابرت لویی استیونسن (نویسندهی اسکاتلندی، از ۱۸۵۰ تا ۱۸۹۴) که در سال ۱۸۸۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت جستجوی گنجی مدفون در یک جزیره و خطرات و ماجراهای آن میپردازد.
دربارهی جزیرهی گنج
جزیرهی گنج نام رمانی ماجراجویانه است که توسط رابرت لویی استیونسُن نویسنده اسکاتلندی نوشته شدهاست. این رمان در سال ۱۸۸۳ میلادی به صورت کتاب به چاپ رسید و موضوع آن دربارهی دزدان دریایی و گنجی مدفون در یک جزیره است.
جزیرهی گنج را غالباً در زمره ادبیات کودک و نوجوان به حساب میآورند و منتقدان آن را به خاطر توصیف استادانه نویسنده از شخصیتها و رویدادها و فضای داستان، ستودهاند. این کتاب بارها به روی صحنه تئاتر و پرده سینماها رفته و از محبوبیت خاصی به ویژه نزد نوجوانان، برخوردار است.
این کتاب تأثیر بسیار زیادی بر عامه مردم در رابطه با موضوع دزدان دریایی بر جای گذاشت که از جمله این موارد میتوان به وجود عناصری همچون کشتی شونر، نقشه مشخص شده با علامت X, نقطههای سیاه، جزایر گرمسیری و دریانوردی یکپا که یک طوطی را بر شانه خود حمل میکرد اشاره داشت.
داستان جزیرهی گنج در قرن هجدهم اتفاق می افتد و داستان جیم هاوکینز جوان را دنبال می کند که در سفری هیجان انگیز مملو از دزدان دریایی، شکار گنج، و فرار در دریای آزاد داستان سرایی استادانه و تصاویر زنده استیونسون دنیای خطرناک و در عین حال جذاب دزدان دریایی و جویندگان گنج را زنده می کند.
داستان در مسافرخانه دریاسالار بنبو، جایی که جیم هاوکینز با والدینش زندگی می کند، آغاز می شود. زندگی آرام آنها با ورود یک ملوان قدیمی مرموز به نام بیلی بونز مختل می شود که با خود یک صندوقچه دریایی و داستان هایی از گنج دفن شده می آورد. هنگامی که گروهی از دزدان دریایی به رهبری لانگ جان سیلور بدنام به جستجوی صندوقچه میآیند، جیم خود را در یک ماجراجویی خطرناک میبیند.
همانطور که جیم نقشه گنج پنهان شده در صندوق را کشف می کند، در جستجوی گنج افسانه ای کاپیتان فلینت روی کشتی هیسپانیولا حرکت می کند. با این حال، جیم به زودی متوجه می شود که برخی از خدمه، از جمله لانگ جان سیلور، نیات پلید دارند. کشتی بین آنهایی که به کاپیتان وفادار هستند و کسانی که قصد شورش را دارند تقسیم می شود که منجر به درگیری های تنش و فرارهای هیجان انگیز می شود.
تصویر استیونسن از شخصیت ها غنی و چند بعدی است. جیم هاوکینز، قهرمان جوان، در حالی که با شجاعت، وفاداری، و ابهام اخلاقی دست و پنجه نرم می کند، سفری به بلوغ را پشت سر می گذارد. لانگ جان سیلور به عنوان یکی از نمادینترین شخصیتهای شرور ادبیات ظاهر میشود، یک دزد دریایی کاریزماتیک و حیلهگر که انگیزههای واقعیاش تا انتها در هالهای از رمز و راز باقی میماند.
محیط رمان نیز به همان اندازه فریبنده است و استیونسن به طرز ماهرانه ای فضای دریاهای آزاد و جزایر دوردست استوایی را تداعی می کند. از آبهای خائنانه اطراف جزیره گنج گرفته تا غارهای پنهانی که گنج در آن دفن شده است، هر مکان با جزئیات زنده زنده میشود و خوانندگان را در دنیای دزدان دریایی و ماجراجویی غرق میکند.
«جزیرهی گنج» صرفاً داستانی از ماجراجویی غوغایی نیست. همچنین داستان دوستی، خیانت و جستجوی هویت است. از طریق چشمان جیم، خوانندگان به دنیایی منتقل می شوند که در آن خطر در هر گوشه ای در کمین است و اعتماد کالای کمیاب است. «جزیرهی گنج» با مضامین جاودانه و روایت جذاب خود همچنان خوانندگان را در هر سنی مسحور میکند و ما را به یاد جذابیت ماندگار گنج مدفون و هیجان دریای آزاد می اندازد.
کتاب جزیرهی گنج در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۴ با بیش از ۴۸۵ هزار رای و ۱۶ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از احمد کساییپور، محمدرضا جعفری، شهلا طهماسبی، غراله ابراهیمی، بیتا ابراهیمی، سمیرا عسگری، مهسا طاهریان، محسن سلیمانی، آرمین هدایتی، حسام فروزان، محمد قصاع، مهرداد مهدویان، ناهید حاجی سلیمانی و نعیمه ظاهری به بازار عرضه شده است.
داستان جزیرهی گنج
در اواسط قرن هجدهم، یک ملوان قدیمی که خود را به عنوان «کاپیتان» معرفی می کند، شروع به اقامت در مسافرخانه روستایی دریاسالار بنبو در کانال بریستول انگلستان می کند. او به پسر مسافرخانهدار، جیم هاوکینز، میگوید که مراقب «مرد دریانورد یک پا» باشد. بلک داگ، ملوان، کاپیتان را به عنوان همسفره کشتی سابق خود بیلی بونز می شناسد و با او روبرو می شود. آنها وارد جنگ شمشیر می شوند. سگ سیاه فرار می کند و استخوان ها دچار سکته می شوند.
آن شب، پدر جیم می میرد. چند روز بعد، پیو، گدای نابینا، از مسافرخانه بازدید می کند و احضاریهای به نام «نقطه سیاه» به بونز می دهد. اندکی پس از آن، بونز دوباره دچار سکته مغزی می شود و می میرد. پیو و همدستانش به مسافرخانه حمله می کنند، اما توسط افسران مالیاتی سوار شده مورد حمله قرار می گیرند و پیو را زیر پا می گذارند و یکی از اسب های آنها پایمال می شود.
جیم و مادرش با بستهای از صندوقچه دریایی کاپیتان فرار میکنند، نقشهای از جزیره که دزد دریایی بدنام کاپیتان فلینت گنج خود را روی آن پنهان کرده بود. جیم نقشه را به پزشک محلی دکتر لیوسی و جادوگر جان ترلاونی نشان میدهد و آنها تصمیم میگیرند که یک سفر به جزیره داشته باشند و جیم به عنوان پسر کابین خدمت کند.
آنها زیر نظر کاپیتان اسمولت سوار کشتی ترلاونی، هیسپانیولا شدند. جیم با آشپز یک پا کشتی، لانگ جان سیلور، پیوند محکمی برقرار می کند. خدمه متحمل یک تراژدی می شوند که همسر اول آقای ارو، یک مست، در طی یک طوفان از دریا غوطه ور می شود.
در حالی که جیم در یک بشکه سیب مخفی شده است، مکالمه ای را در میان خدمه هیسپانیولا می شنود که نشان می دهد بسیاری از آنها دزدان دریایی هستند که در کشتی کاپیتان فلینت، وارلوس، با سیلور رهبری می کردند. آنها قصد دارند پس از نجات گنج شورش کنند و کاپیتان و چند خدمه وفادار باقی مانده را به قتل برسانند. جیم مخفیانه به کاپیتان اسمولت، ترلاونی و لیوسی اطلاع می دهد.
جیم با رسیدن به جزیره و رفتن به ساحل، پس از مشاهده قتل سیلور یک ملوان به جنگل فرار می کند. او با یک دزد دریایی به نام بن گان ملاقات می کند که او نیز یکی از اعضای سابق خدمه فلینت است. شورشیان خود را مسلح می کنند و کشتی را می گیرند، در حالی که گروه وفادار جیم و اسمولت به انباری متروکه در جزیره پناه می برند. پس از یک آتش بس کوتاه، شورشیان با تلفات در هر دو طرف نبرد به انبار حمله می کنند.
جیم راهی هیسپانیولا می شود و کشتی را از لنگر جدا می کند و آن را در امتداد جزر و مد می برد. او سوار کشتی می شود و با دزد دریایی اسرائیل هندز روبرو می شود که در مشاجره مستی با یکی از همراهانش مجروح شده بود. هندز به جیم کمک میکند تا در خلیج شمالی، جیم را کنار بگذارد، سپس سعی میکند جیم را با چاقو بکشد، اما جیم با دو تپانچه به او شلیک میکند.
جیم به ساحل میرود و به انبار باز میگردد، جایی که از یافتن تنها سیلور و دزدان دریایی وحشت میکند. سیلور به جیم می گوید که وقتی همه فهمیدند کشتی رفته است، حزب کاپیتان اسمولت با آتش بس موافقت کرده است که به موجب آن دزدان دریایی نقشه را می گیرند و به طرف محاصره شده اجازه خروج می دهند.
صبح، لیوسی برای مداوای دزدان دریایی مجروح و بیمار می آید و به سیلور می گوید که وقتی محل گنج را پیدا کرد، مراقب مشکلات باشد. پس از اختلاف بر سر رهبری، سیلور و دیگران با نقشه راهی شدند و جیم را به عنوان گروگان گرفتند. آنها اسکلتی را پیدا می کنند که بازوهایش به سمت گنج است و مهمانی را به هم می زند. بن گان آخرین کلمات کاپیتان فلینت را از جنگل فریاد می زند و دزدان دریایی خرافی را وادار می کند که باور کنند روح فلینت جزیره را اشغال کرده است.
آنها در نهایت یک کش گنج پیدا می کنند، اما خالی است. دزدان دریایی آماده می شوند تا سیلور و جیم را بکشند، اما توسط مهمانی دکتر، از جمله گان، آن ها رانده می شوند. لیوسی توضیح می دهد که گان قبلاً قسمت اعظم گنج را پیدا کرده بود و آن را به غار خود برده بود. اعضای اکسپدیشن این بخش از گنج را روی هیسپانیولا بار می کنند و جزیره را ترک می کنند و سیلور تنها زندانی آنهاست.
سیلور در اولین بندرشان، در آمریکای اسپانیایی، کیسه ای پول می دزدد و فرار می کند. خدمه باقی مانده به بریستول بازگشتند و گنج را تقسیم کردند. مقداری گنج هرگز پیدا نشد، اما جیم از بازگشت به جزیرهی لعنتی برای جستجوی آن امتناع می کند.
بخشهایی از جزیرهی گنج
تقریباً چیز دیگرى در آن دفتر نبود، جز نام مکانهایى که روى صفحات سفید انتهاى آن نوشته شده بود و جدولى که واحد پولهاى فرانسه، انگلستان و اسپانیا را به پول رایج تبدیل مىکرد.
دکتر گفت: «عجب آدم دقیقى بوده! کسى نمىتونسته سرش کلاه بذاره.»
عالیجناب گفت: «حالا بریم سراغ اون یکى.»
کاغذ در چندین جا مهر و موم شده بود و کنار هر یک از آنها حلقۀ فلزیاى قرار داشت. شاید درست شبیه همان حلقهاى که در جیب کاپیتان پیدا کرده بودم. دکتر با احتیاط بسیار مهر و موم را باز کرد، آنگاه نقشه جزیرهاى از آن بیرون افتاد که طول و عرض جغرافیایى، عمق، نام تپهها، بندرها، خلیجهاى کوچک و هر آنچه که لازم بود تا یک کشتى صحیح و سالم در آبهاى اطراف آن لنگر بیندازد، در آن ذکر شده بود. جزیره حدود پانزده کیلومتر طول و هشت کیلومتر عرض داشت و شبیه اژدهاى چاقى بود که ایستاده است.
جزیره دو بندر درون خودش داشت. تپهاى که تقریبا در میان آن قرار داشت با نام «دوربین» نامگذارى شده بود. چندى بعد اطلاعات دیگرى نیز به آن اضافه شده بود مخصوصا سه ضربدر قرمز رنگ که بسیار تمیز علامتگذارى شده بود: دو تا از آنها در قسمت شمالى و یکى در قسمت جنوبى. کنار ضربدر جنوبى با دستخطى که با دستنوشتههاى کج و معوج کاپیتان بسیار فرق داشت نوشته شده بود: «گنج اینجاست.»
پشت نقشه با همان دست خط این اطلاعات نوشته شده بود:
درخت بلند، حاشیه دوربین، در موقعیت شمال به شمال شرقى.
جزیره اسکلت، شرق از جنوب شرقى و از راه شرق.
سه متر.
شمش نقره در مخفیگاه شمالى است. مىتوانید آن را در راستاى تپه کوچک شرقى، هجده مترى جنوب تخته سنگ سیاه، که چهرهاى بر روى آن کشیده شده، پیدا کنید.
پیدا کردن بازوها آسان است، در تپه شنى، در قسمت شمالى دماغه خلیج کوچک شمالى. موقعیت شرقى و یک ربع به سوى شمال.
اگر به کتاب جزیرهی گنج علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، ماجراجویی، نوجوانان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، رابرت لویی استیونسن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب