رستاخیز

«رستاخیز» اثری است از لئو تولستوی (نویسنده‌ی روسی، از ۱۸۲۸ تا ۱۹۱۰) که در سال ۱۸۹۹ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای نجیب‌زاده‌ای می‌پردازد که بعد از سال‌ها با عواقب کار اشتباه خود مواجه می‌شود.

درباره‌ی رستاخیز

«رستاخیز» نوشته لئو تولستوی کاوشی عمیق درباره اخلاق، عدالت و رستگاری است که در پس‌زمینه روسیه اواخر قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد. این اثر که در سال ۱۸۹۹ منتشر شد، به عنوان یکی از آثار کمتر شناخته شده و در عین حال عمیقاً تأثیرگذار تولستوی است. این رمان که بیش از ۱۲ فصل روشنگر را در بر می گیرد، به پیچیدگی های طبیعت انسان و سلسله مراتب اجتماعی می پردازد، و روایتی را می بافد که هم خوانندگانش را مجذوب و هم به چالش می کشد.

داستان با معرفی قهرمان داستان، شاهزاده دیمیتری ایوانوویچ نخلیودوف، یک اشراف زاده ثروتمند شروع می شود که  در آستانه یک ملاقات تصادفی است. نخلیودوف خود را در هیئت منصفه دادگاه می بیند و وقتی متوجه می شود که متهم زنی است که زمانی از نزدیک می شناخت، کاترینا ماسلوا، واز آن زمان به زندگی فقیرانه و جنایت افتاده است، شوکه می شود.

در حالی که نخلیودوف با احساس گناه خود در رابطه قبلی با ماسلوا و بی عدالتی وضعیت او دست و پنجه نرم می کند، سفری را برای خودیابی و بیداری اخلاقی آغاز می کند. تولستوی از طریق تعاملاتش با ماسلوا و دیگر شخصیت‌های اقشار مختلف زندگی، پیچیدگی‌های روابط انسانی، تأثیر مخرب قدرت و امتیازات، و جستجوی معنا در دنیایی که گرفتار نابرابری و رنج است را بررسی می‌کند.

این روایت در پس زمینه روسیه به سرعت در حال تغییر است، جایی که ناآرامی اجتماعی و تحولات سیاسی در زیر سطح می جوشد. تولستوی به طرز ماهرانه ای امور شخصی و سیاسی را در هم می آمیزد، و انتقاد شدیدی از بی عدالتی های تداوم یافته توسط طبقه حاکم و زوال اخلاقی که با قدرت کنترل نشده همراه است، ارائه می دهد.

در طول رمان، تولستوی مفاهیم متعارف عدالت و اخلاق را به چالش می کشد و از خوانندگان دعوت می کند تا باورها و ارزش های خود را زیر سوال ببرند. در حالی که نخلیودوف با نقش خود در سرنوشت ماسلوا دست و پنجه نرم می کند و به دنبال رستگاری برای اقدامات گذشته خود است، با تضادهای ذاتی جامعه ای که بر اساس نابرابری و استثمار ساخته شده است روبرو می شود.

در هسته خود، رستاخیز اثری عمیقا فلسفی است که ماهیت هستی و امکان نو شدن معنوی را بررسی می کند. نثر تولستوی هم غنایی و هم درون نگر است و خوانندگان را به تأمل در مسائل جاودانه وجود انسان و جستجوی آرامش درونی دعوت می کند.

عنوان رمان خود به مضامین تولد دوباره و دگرگونی اشاره دارد، زیرا نخلیودوف به دنبال جبران گناهان گذشته خود و یافتن معنایی در دنیایی مملو از رنج و بی عدالتی است. تولستوی در طول سفر خود، مراقبه ای قدرتمند در مورد قدرت بخشش، شفقت و امکان رستگاری ارائه می دهد.

«رستاخیز» صرفاً داستان رستگاری فردی نیست، بلکه حماسه ای گسترده است که تمام طیف تجربیات بشری را در بر می گیرد. از سالن‌های مجلل اشراف گرفته تا زندان‌های محقر فقرا، تولستوی پرتره‌ای زنده از جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که در آستانه تغییر است، جایی که اقدامات افراد پیامدهای گسترده‌ای دارد.

در حالی که نخلیودوف با بی عدالتی های دنیای خود روبرو می شود و به دنبال جبران تخلفات گذشته خود است، در دنیایی که گرفتار ناامیدی و رنج است به نماد امید و رستگاری تبدیل می شود. تولستوی از طریق مبارزات خود پیامی از امید و انعطاف پذیری ارائه می دهد و قدرت دگرگون کننده عشق و شفقت در مواجهه با ناملایمات را به خوانندگان یادآوری می کند.

رستاخیز در کاوش خود در مورد وضعیت بشر، امروز به همان اندازه که بیش از یک قرن پیش بود، اهمیت دارد. مضامین همیشگی عدالت، اخلاق و رستگاری تولستوی همچنان در بین خوانندگان طنین انداز می شود و ما را به تأمل در زندگی خود و دنیایی که در آن زندگی می کنیم دعوت می کند.

در پایان، رستاخیز به عنوان یک شاهکار ادبیات روسی شناخته می شود که مراقبه عمیقی در ماهیت هستی و امکان تجدید معنوی دارد. رمان تولستوی از طریق شخصیت‌های پرطرفدار و روایت تفکر برانگیزش ما را به چالش می‌کشد تا با ارزش‌ها و باورهای خود مقابله کنیم و برای جهانی که بر پایه شفقت، عدالت و بخشش ساخته شده است تلاش کنیم.

کتاب رستاخیز در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۶ با بیش از ۲۴ هزار رای و ۱۸۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از محمدعلی شیرازی، غلامعالی وحید مازندرانی، سروش حبیبی، علی اصغر حکمت، پرویز شهدی، شقایق ذوالفقاری، اسکندر ذبیحیان و محمد مجلسی به بازار عرضه شده است. لازم به ذکر است که بارها این کتاب مورد اقتباس‌های مختلف نمایشی قرار گرفته  است.

داستان رستاخیز

داستان رستاخیز درباره نجیب زاده‌ای به نام دیمیتری ایوانوویچ نخلیودوف است که به دنبال گناهی است که سال ها قبل مرتکب شده است. وقتی او جوان‌تر بود، در املاک خاله‌هایش، عاشق خدمتکار آن‌ها، کاتیوشا (کاترینا میخایلوونا ماسلوا) شد.

با این حال، پس از رفتن به شهر و فاسد شدن توسط نوشیدنی و قمار، دو سال بعد به املاک خاله‌هایش برمی‌گردد و به کاتیوشا تجاوز و او را باردار می‌کند. سپس کاتیوشا توسط عمه‌اش بیرون انداخته می‌شود و با مجموعه‌ای از اتفاقات ناگوار و ناخوشایند روبرو می‌شود، قبل از اینکه با نام خانوادگی ماسلوا به عنوان یک فاحشه  شروع به کار کند.

ده سال بعد، نخلیودوف در هیئت منصفه ای می نشیند که دختر، ماسلوا، را به دلیل قتل (مسموم کردن مشتری که او را کتک زده، جرمی که او در آن بی گناه است) به زندان در سیبری محکوم می کند. این کتاب تلاش های او برای کمک عملی به آن زن را روایت می کند، اما بر مبارزه ذهنی و اخلاقی شخصی او تمرکز دارد.

او به ملاقات وی در زندان می رود، با زندانیان دیگر ملاقات می کند، داستان های آنها را می شنود و کم کم متوجه می شود که در زیر دنیای اشرافی طلاکاری شده اش، که برای او نامرئی است، دنیایی بسیار بزرگتر از ظلم، بی عدالتی و رنج است.

داستان به داستان آن ها را می شنود و حتی می بیند که مردم بی دلیل به زنجیر بسته شده اند، بدون دلیل کتک خورده اند، بدون دلیل در سیاه چال ها غوطه ور شده اند، و پسر دوازده ساله ای که در دریاچه ای از فضولات انسانی در توالتی پر از کثافت خوابیده است، زیرا جای دیگری وجود ندارد. در کف زندان، اما در جستجوی بیهوده عشق به پای مردی که در کنارش است می چسبد.

نخلیودوف تصمیم می گیرد که دارایی خود را رها کند و مالکیت را به دهقانان خود واگذار کند، و آنها را به بحث و گفتگو بر سر راه های مختلف سازماندهی املاک وا می دارد و او به دنبال کاتیوشا به تبعید می رود و قصد دارد با او ازدواج کند. در سفر طولانی آنها به سیبری، او عاشق مرد دیگری می شود و نخلودوف کنار می رود و همچنان زندگی را به عنوان بخشی از جامعه انتخاب می کند و به دنبال رستگاری است.

بخش‌هایی از رستاخیز

ماجرای ماسلوا که او را به زندان کشانده بود، داستانی بود پیش پاافتاده و بی اهمیت. ماسلوا فرزند نامشروع دختری روستایی بود و با هم زندگی می کردند، کار مادرش رسیدگی و نگه داری گاو و گوسفندهای ملکی بود که به دو پیردختر تعلق داشت. مادرش همه ساله بچه ای به دنیا می آورد، از پدری نامعلوم. بنا به رسم روستاها نوزاد غسل تعمید می یافت اما چون مزاحم کار و فعالیت های مادر بود، به او شیر نمی داد و درنتیجه نوزاد از گرسنگی می مرد. پنج نوزاد به این ترتیب به دنیا آمده برگشتند به جایی که آمده بودند.

…………………..

 ولی در واقع هر کس دنبال این فرقه ها می افتد، مثل سگ توله کوری است که در یک بیابان درندشت ول شده باشد. حقیقت این است که جوهر ادیان یکی است و این جوهر در من هست، در تو هست، در او هم هست. پس هر کس باید به روح و جوهر خودش اعتقاد داشته باشد. همه ما از یک گوهریم. همه یکی هستیم و اگر این حقیقت را کشف کنیم، همه با هم یکی خواهیم شد و همه اختلافات از بین می رود.

…………………

 از آن پس کوچک ترین رویدادی متنفرش می کرد. فقط یک فکر در سر داشت: از آن وضعیت شرم آوری که درانتظارش بود بگریزد. با انزجار و برخلاف میلش کارهایش را انجام می داد و حتا یک روز هم به تندی با دو پیردختر حرف زد و از آن ها خواست حقوق پرداخت نشده اش را بپردازند. بعدها از گفتن این حرف به شدت پشیمان شد. دو پیردختر هم با نارضایتی تمام طردش کردند و گذاشتند برود پی کارش.

………………..

یکى از فکرهاى باطلى که از همه شناخته‌تر است و کم‌وبیش در همه کس یافت مى‌شود، این است که همه گمان مى‌کنند هر فردى داراى خصلت‌هایى مشخص و قطعى است: آدم‌هایى خوبند و آدم‌هایى بد، تیزهوش یا خنگ و احمق، پرشور و شوق یا بى‌تفاوت و بى‌احساس و از این قبیل. آدم‌ها این‌گونه ساخته نشده‌اند.

مى‌توانیم این را درباره‌ى یک نفر بگوییم که خود را خوب یا بد نشان مى‌دهد، بیش‌تر وقت‌ها باهوش است یا خنگ، پرشور و شوق یا بى‌تفاوت و بى‌احساس و یا برعکس، اما درست نیست بگوییم یک نفر خوش‌نیت یا هوشمند است و دیگرى بدجنس یا خنگ. بااین‌همه به این صورت درباره‌شان قضاوت مى‌کنیم. این کار غلط است.

آدم‌ها شبیه رودخانه‌ها هستند: همگى از یک عنصر ساخته شده‌اند، اما گاهى باریک یا پهن هستند، گل‌آلود یا زلال، سرد یا ولرم. آدم‌ها هم این‌گونه‌اند. هر کس بذر همه‌ى ویژگى‌هاى انسانى را در خودش دارد و گاه این سوى سرشتش را نشان مى‌دهد و گاه سوى دیگر را، حتا خیلى وقت‌ها هم ضمن حفظ سرشت واقعى‌اش، کاملاً متفاوت با آن‌چه هست به‌نظر مى‌رسد.

در بعضى افراد این تغییرها به‌خصوص به‌صورت خشنى آشکار مى‌شود. دیمیترى جزو این گروه بود؛ تغییرها در او، برحسب علت‌هایى جسمى یا روحى ایجاد مى‌شدند. درحال‌حاضر در یکى از این بحران‌ها به‌سر مى‌برد.

 

اگر به کتاب رستاخیز علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار لئو تولستوی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده‌ی شهیر روس نیز آشنا شوید.