«هتل شیشهای» اثری است از امیلی سنت جان مندل (نویسندهی کانادایی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این کتاب رمانی دربارهی فساد مالی، هویتهای گمشده، و تأثیرات تصمیمات فردی و اجتماعی است که در پسِ ظاهری لوکس و فریبنده، واقعیتهای تلخ زندگی شخصیتها را آشکار میکند.
دربارهی هتل شیشهای
هتل شیشهای نوشتهی امیلی سنت جان مندل یکی از آثار ادبی خاص و قابلتوجه سال ۲۰۲۰ است که در فضایی پیچیده و پر رمز و راز، به بررسی موضوعاتی همچون هویت، فساد مالی، و تاثیر تصمیمات انسانها بر زندگی خود و دیگران میپردازد. این رمان ترکیبی از داستانهای فردی و اجتماعی است که در خلال آن، خواننده با روایتهای متقاطع و چندلایهای مواجه میشود. سنت جان مندل با قلمی ظریف و هنرمندانه، موفق میشود داستانی هیجانانگیز و در عین حال عمیق ارائه دهد که برای خوانندگان مختلف جذاب باشد.
رمان حول یک هتل مجلل در جزیرهای دورافتاده به نام هتل شیشهای جریان دارد؛ هتلی که خود به نوعی نماد تنهایی، انزوا، و شکوهی زودگذر است. این هتل مرکز وقایع اصلی رمان است و داستان زندگی شخصیتهای مختلفی را در طول سالها و مکانهای مختلف به هم متصل میکند. فضای هتل، با نمای شیشهایاش که بازتابدهندهی زیبایی طبیعی محیط اطراف است، به شکلی نمادین بیانگر شکنندگی دنیای شخصیتها و عدم ثبات زندگی آنهاست.
یکی از جنبههای مهم کتاب، تمرکز بر موضوع کلاهبرداری مالی است که یکی از شخصیتهای کلیدی داستان، جاناتان آلکایتس، مرتکب آن میشود. این کلاهبرداری که یادآور ماجرای واقعی طرح پونزی است، زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد و پیامدهای آن تا سالها بعد ادامه دارد. نویسنده با پرداختن به این موضوع، به چالشهای اخلاقی و پیامدهای تصمیمات مالی اشاره میکند که نه تنها زندگی فردی، بلکه جامعهای بزرگتر را دچار آشوب میکند.
در این میان، شخصیتهای دیگری همچون وینسنت، یک زن جوان با گذشتهای پر از رمز و راز، نیز وارد داستان میشوند. وینسنت که با جاناتان درگیر رابطهای پیچیده و آشفته میشود، به نوعی نمادی از معصومیت از دست رفته و هویتی است که در میان امواج پر تلاطم زندگی گم شده است. نویسنده به شکل بسیار هوشمندانهای از این شخصیت برای بررسی موضوع هویت و بازتابهای آن در دنیای معاصر استفاده میکند.
یکی از نکات برجستهی رمان، ساختار زمانی و روایی پیچیده آن است. نویسنده به شکل هنرمندانهای زمانهای مختلف را در کنار هم قرار میدهد و از طریق فلشبکها و روایتهای پراکنده، به تدریج به رازهای شخصیتها و گذشتهی آنها میپردازد. این ساختار غیرخطی به داستان عمق میبخشد و به خواننده امکان میدهد تا با هر بخش جدید، درک عمیقتری از وقایع و شخصیتها پیدا کند.
سنت جان مندل در این کتاب به شیوهای ظریف به مفهوم واقعیت و توهم پرداخته است. بسیاری از شخصیتهای رمان در حال فرار از واقعیت یا تلاش برای ساختن یک زندگی جدید و متفاوت هستند. هتل شیشهای با نمای شفاف و چشمنواز خود، به نوعی نماد همین توهم است؛ جایی که زندگی لوکس و زیبا به نظر میرسد، اما در پشت این نمای زیبا، مشکلات، دروغها، و واقعیتهای تلخی پنهان شده است.
موضوع دیگری که در هتل شیشهای به شکل عمیقی بررسی شده است، تنهایی و انزوا است. هتل که در یک جزیره دورافتاده واقع شده، خود به نمادی از این انزوا تبدیل شده است. بسیاری از شخصیتهای داستان به نوعی از دیگران و از خودشان جدا شدهاند و تلاش میکنند تا با این حس تنهایی کنار بیایند یا آن را بپذیرند. فضای سرد و بیروح هتل و جزیره، این حس را تقویت میکند و به داستان ابعادی فلسفی و احساسی میبخشد.
رمان همچنین به بررسی تاثیرات سرمایهداری و جهان مالی میپردازد. فساد مالی و اثرات مخرب آن بر زندگی افراد، یکی از موضوعات اصلی داستان است. جاناتان آلکایتس، با استفاده از سیستم مالی و به نوعی سوءاستفاده از اعتماد دیگران، زندگیهای بسیاری را ویران میکند. نویسنده از طریق این داستان به چالشهایی که در دنیای سرمایهداری وجود دارد اشاره میکند و به شکل غیرمستقیم از نقد اجتماعی بهره میگیرد.
علاوه بر این، سنت جان مندل به بررسی عمیق روابط انسانی نیز میپردازد. روابط پیچیدهی شخصیتها، از جمله رابطهی وینسنت با برادرش و همچنین رابطهی او با جاناتان، نشاندهندهی پیچیدگیهای احساسی و روانی است که انسانها در مواجهه با یکدیگر تجربه میکنند. این روابط که گاهی پر از سوءتفاهم و خیانت است، به نوعی بازتابدهندهی وضعیت روانی شخصیتها و تلاش آنها برای پیدا کردن معنا در زندگی است.
فضای هنری و سبک نوشتاری نویسنده نیز یکی از نقاط قوت رمان است. او با استفاده از زبانی شاعرانه و تصاویری زیبا، توانسته است فضایی بصری و احساسی را خلق کند که خواننده را به دنیای داستان میکشاند. توصیفهای دقیق و هنرمندانه از مناظر و فضای داخلی هتل، به شکلی زنده و ملموس در ذهن خواننده نقش میبندد.
رمان هتل شیشهای در نهایت به موضوع گذشته و تاثیر آن بر آینده نیز میپردازد. شخصیتها همواره با گذشتهی خود درگیر هستند و به نوعی تلاش میکنند تا از آن فرار کنند یا با آن کنار بیایند. نویسنده از طریق داستانهای متعدد و متقاطع شخصیتها، به بررسی این مفهوم میپردازد که چگونه تصمیمات و تجربیات گذشته، زندگی کنونی و آیندهی ما را شکل میدهند.
در کل، هتل شیشهای یک اثر ادبی چندلایه و جذاب است که با ترکیب موضوعات اجتماعی، فلسفی، و روانشناختی، داستانی پیچیده و درگیرکننده را ارائه میدهد. این رمان با استفاده از روایتهای چندگانه، شخصیتهای عمیق و موضوعات گسترده، به خواننده امکان میدهد تا به دنیای متفاوتی از داستانپردازی قدم بگذارد و به شکلی عمیقتر با مشکلات و چالشهای دنیای معاصر مواجه شود.
رمان هتل شیشهای در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ با بیش از ۱۸۰ هزار رای و ۱۹۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از ابوالفضل نصری . عیسی اسدی به بازار عرضه شده است.
داستان هتل شیشهای
هتل شیشهایداستانی چندلایه است که از طریق چندین شخصیت و روایتهای متقاطع پیش میرود. در مرکز داستان، یک هتل مجلل و دورافتاده در یک جزیره است که به نوعی محور اتفاقات مختلف قرار میگیرد. داستان با ورود وینسنت، زنی جوان و مرموز، به زندگی جاناتان آلکایتس، سرمایهداری ثروتمند، آغاز میشود. جاناتان که درگیر کلاهبرداری مالی گستردهای است، وینسنت را به عنوان همراه خود به دنیای ثروت و تجمل وارد میکند، اما این زندگی به تدریج برای هر دوی آنها پیچیدهتر و تاریکتر میشود.
جاناتان آلکایتس، یکی از شخصیتهای اصلی، مدیر یک صندوق سرمایهگذاری است که با استفاده از یک طرح کلاهبرداری به نام طرح پونزی، سرمایهگذاران زیادی را فریب داده و ثروت عظیمی برای خود جمعآوری کرده است. او در ظاهر زندگی پر زرق و برقی دارد، اما این زندگی به تدریج تحت فشار آشکار شدن کلاهبرداریاش فرو میپاشد. در همین حال، وینسنت که به دنیای او وارد شده، با مشکلات هویتی و شخصی خود درگیر است و احساس میکند که زندگیاش تنها یک توهم است.
داستان همچنین شامل پل، برادر وینسنت، است که با مشکلات شخصی و اعتیاد دست و پنجه نرم میکند. او در تلاش است تا معنایی برای زندگی خود پیدا کند و در طول داستان به شیوهای غیرمستقیم با زندگی وینسنت و سایر شخصیتها ارتباط پیدا میکند. از طریق پل و دیگر شخصیتها، رمان به بررسی تأثیرات زندگی خانوادگی و گذشته بر افراد میپردازد.
یکی دیگر از خطوط داستانی مهم، زندگی پس از آشکار شدن کلاهبرداری جاناتان است. او دستگیر میشود و به زندان میافتد، و این اتفاق پیامدهای گستردهای برای تمامی کسانی که با او در ارتباط بودهاند، به دنبال دارد. بسیاری از افرادی که در این کلاهبرداری قربانی شدهاند، زندگیشان به طور کامل تغییر میکند و نویسنده به شکل عمیقی به پیامدهای فردی و اجتماعی این فاجعه مالی میپردازد.
در خلال داستان، نویسنده به شکلی هوشمندانه به مفهوم زمان و واقعیت نیز میپردازد. روایتهای متعددی از دیدگاههای مختلف و در زمانهای متفاوت بیان میشود که به تدریج تصویر کاملتری از زندگی شخصیتها و پیامدهای تصمیمات آنها ارائه میدهد. هتل شیشهای، به عنوان مکان مرکزی داستان، نمادی از شکوه و زیبایی ظاهری است که زیر آن فساد و توهم قرار دارد.
در پایان، وینسنت درگیر حادثهای تراژیک میشود که سرنوشت او را به شکلی غیرمنتظره تغییر میدهد. او که در تلاش برای فرار از گذشته و بازسازی زندگی خود بوده، در نهایت با واقعیتهای سخت زندگیاش روبهرو میشود. این پایان، به نوعی نشاندهندهی بیثباتی زندگی و تاثیر تصمیمات فردی بر آیندهی شخصیتها است.
در مجموع، هتل شیشهای با روایتهای موازی و شخصیتهای پیچیدهاش، داستانی است که به بررسی فساد، هویت، و توهمهای زندگی میپردازد. این رمان نشان میدهد که چگونه تصمیمات فردی و اجتماعی میتوانند پیامدهای عمیقی داشته باشند و زندگیها را به شکلی غیرقابلپیشبینی تغییر دهند.
بخشهایی از هتل شیشهای
از پشت پنجرههای بزرگ شیشهای، وینسنت به پهنهی بیکران دریا خیره شده بود. موجها آرام اما پیوسته به ساحل میخوردند و صدایشان همچون زمزمهای دوردست در گوش او میپیچید. هتل، با تمام شکوه و جلالش، در دل این انزوای جزیرهای ایستاده بود؛ گویا هیچچیز در جهان به آن تعلق نداشت.
وینسنت دستهایش را به آرامی روی شیشه گذاشت، سرمایی ضعیف از آن سوی شیشه به انگشتانش نفوذ کرد. او در آینهی شیشهای، بازتاب خود را دید؛ زنی که زندگیاش همچون هتل، درخشان و مجلل به نظر میرسید، اما در عمق آن چیزی جز خلأ و پوچی نبود.
……………………..
زمان در این جزیره به شکلی دیگر میگذشت. روزها همچون موجها یکی پس از دیگری از راه میرسیدند و از بین میرفتند، اما هیچ تغییری حاصل نمیشد. هتل شیشهای، با دیوارهای شفاف و سردش، همچون قفسی بود که زندگی وینسنت را در خود اسیر کرده بود.
او به یاد گذشته افتاد، زمانی که هنوز همهچیز ساده و ممکن به نظر میرسید. اما حالا، در اینجا، با هر طلوع و غروب خورشید، او بیشتر به این حقیقت تلخ پی میبرد که زندگیاش در حال لغزیدن از میان دستانش است؛ درست مانند شنهای ساحل که هر بار با موجی دیگر از بین میرفتند.
……………………..
جاناتان همیشه میگفت که این هتل مثل هیچ جای دیگری در دنیا نیست. او میگفت «یک پناهگاه است، جایی که میتوانیم از همهچیز دور باشیم». اما وینسنت میدانست که این پناهگاه، همانقدر که زیبا بود، شکننده هم بود. هر شب که چراغهای هتل روشن میشدند و نورشان روی شیشههای شفاف میرقصید، او احساس میکرد که هر لحظه ممکن است این شیشهها فرو بریزند.
حقیقت این بود که نه تنها هتل، بلکه زندگیشان هم مثل شیشهای نازک و لرزان بود؛ یک ضربهی کوچک کافی بود تا همهچیز به تکههای بیشمار تبدیل شود.
اگر به کتاب هتل شیشهای علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای معمایی و رازآلود در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
4 آبان 1403
هتل شیشهای
«هتل شیشهای» اثری است از امیلی سنت جان مندل (نویسندهی کانادایی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این کتاب رمانی دربارهی فساد مالی، هویتهای گمشده، و تأثیرات تصمیمات فردی و اجتماعی است که در پسِ ظاهری لوکس و فریبنده، واقعیتهای تلخ زندگی شخصیتها را آشکار میکند.
دربارهی هتل شیشهای
هتل شیشهای نوشتهی امیلی سنت جان مندل یکی از آثار ادبی خاص و قابلتوجه سال ۲۰۲۰ است که در فضایی پیچیده و پر رمز و راز، به بررسی موضوعاتی همچون هویت، فساد مالی، و تاثیر تصمیمات انسانها بر زندگی خود و دیگران میپردازد. این رمان ترکیبی از داستانهای فردی و اجتماعی است که در خلال آن، خواننده با روایتهای متقاطع و چندلایهای مواجه میشود. سنت جان مندل با قلمی ظریف و هنرمندانه، موفق میشود داستانی هیجانانگیز و در عین حال عمیق ارائه دهد که برای خوانندگان مختلف جذاب باشد.
رمان حول یک هتل مجلل در جزیرهای دورافتاده به نام هتل شیشهای جریان دارد؛ هتلی که خود به نوعی نماد تنهایی، انزوا، و شکوهی زودگذر است. این هتل مرکز وقایع اصلی رمان است و داستان زندگی شخصیتهای مختلفی را در طول سالها و مکانهای مختلف به هم متصل میکند. فضای هتل، با نمای شیشهایاش که بازتابدهندهی زیبایی طبیعی محیط اطراف است، به شکلی نمادین بیانگر شکنندگی دنیای شخصیتها و عدم ثبات زندگی آنهاست.
یکی از جنبههای مهم کتاب، تمرکز بر موضوع کلاهبرداری مالی است که یکی از شخصیتهای کلیدی داستان، جاناتان آلکایتس، مرتکب آن میشود. این کلاهبرداری که یادآور ماجرای واقعی طرح پونزی است، زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد و پیامدهای آن تا سالها بعد ادامه دارد. نویسنده با پرداختن به این موضوع، به چالشهای اخلاقی و پیامدهای تصمیمات مالی اشاره میکند که نه تنها زندگی فردی، بلکه جامعهای بزرگتر را دچار آشوب میکند.
در این میان، شخصیتهای دیگری همچون وینسنت، یک زن جوان با گذشتهای پر از رمز و راز، نیز وارد داستان میشوند. وینسنت که با جاناتان درگیر رابطهای پیچیده و آشفته میشود، به نوعی نمادی از معصومیت از دست رفته و هویتی است که در میان امواج پر تلاطم زندگی گم شده است. نویسنده به شکل بسیار هوشمندانهای از این شخصیت برای بررسی موضوع هویت و بازتابهای آن در دنیای معاصر استفاده میکند.
یکی از نکات برجستهی رمان، ساختار زمانی و روایی پیچیده آن است. نویسنده به شکل هنرمندانهای زمانهای مختلف را در کنار هم قرار میدهد و از طریق فلشبکها و روایتهای پراکنده، به تدریج به رازهای شخصیتها و گذشتهی آنها میپردازد. این ساختار غیرخطی به داستان عمق میبخشد و به خواننده امکان میدهد تا با هر بخش جدید، درک عمیقتری از وقایع و شخصیتها پیدا کند.
سنت جان مندل در این کتاب به شیوهای ظریف به مفهوم واقعیت و توهم پرداخته است. بسیاری از شخصیتهای رمان در حال فرار از واقعیت یا تلاش برای ساختن یک زندگی جدید و متفاوت هستند. هتل شیشهای با نمای شفاف و چشمنواز خود، به نوعی نماد همین توهم است؛ جایی که زندگی لوکس و زیبا به نظر میرسد، اما در پشت این نمای زیبا، مشکلات، دروغها، و واقعیتهای تلخی پنهان شده است.
موضوع دیگری که در هتل شیشهای به شکل عمیقی بررسی شده است، تنهایی و انزوا است. هتل که در یک جزیره دورافتاده واقع شده، خود به نمادی از این انزوا تبدیل شده است. بسیاری از شخصیتهای داستان به نوعی از دیگران و از خودشان جدا شدهاند و تلاش میکنند تا با این حس تنهایی کنار بیایند یا آن را بپذیرند. فضای سرد و بیروح هتل و جزیره، این حس را تقویت میکند و به داستان ابعادی فلسفی و احساسی میبخشد.
رمان همچنین به بررسی تاثیرات سرمایهداری و جهان مالی میپردازد. فساد مالی و اثرات مخرب آن بر زندگی افراد، یکی از موضوعات اصلی داستان است. جاناتان آلکایتس، با استفاده از سیستم مالی و به نوعی سوءاستفاده از اعتماد دیگران، زندگیهای بسیاری را ویران میکند. نویسنده از طریق این داستان به چالشهایی که در دنیای سرمایهداری وجود دارد اشاره میکند و به شکل غیرمستقیم از نقد اجتماعی بهره میگیرد.
علاوه بر این، سنت جان مندل به بررسی عمیق روابط انسانی نیز میپردازد. روابط پیچیدهی شخصیتها، از جمله رابطهی وینسنت با برادرش و همچنین رابطهی او با جاناتان، نشاندهندهی پیچیدگیهای احساسی و روانی است که انسانها در مواجهه با یکدیگر تجربه میکنند. این روابط که گاهی پر از سوءتفاهم و خیانت است، به نوعی بازتابدهندهی وضعیت روانی شخصیتها و تلاش آنها برای پیدا کردن معنا در زندگی است.
فضای هنری و سبک نوشتاری نویسنده نیز یکی از نقاط قوت رمان است. او با استفاده از زبانی شاعرانه و تصاویری زیبا، توانسته است فضایی بصری و احساسی را خلق کند که خواننده را به دنیای داستان میکشاند. توصیفهای دقیق و هنرمندانه از مناظر و فضای داخلی هتل، به شکلی زنده و ملموس در ذهن خواننده نقش میبندد.
رمان هتل شیشهای در نهایت به موضوع گذشته و تاثیر آن بر آینده نیز میپردازد. شخصیتها همواره با گذشتهی خود درگیر هستند و به نوعی تلاش میکنند تا از آن فرار کنند یا با آن کنار بیایند. نویسنده از طریق داستانهای متعدد و متقاطع شخصیتها، به بررسی این مفهوم میپردازد که چگونه تصمیمات و تجربیات گذشته، زندگی کنونی و آیندهی ما را شکل میدهند.
در کل، هتل شیشهای یک اثر ادبی چندلایه و جذاب است که با ترکیب موضوعات اجتماعی، فلسفی، و روانشناختی، داستانی پیچیده و درگیرکننده را ارائه میدهد. این رمان با استفاده از روایتهای چندگانه، شخصیتهای عمیق و موضوعات گسترده، به خواننده امکان میدهد تا به دنیای متفاوتی از داستانپردازی قدم بگذارد و به شکلی عمیقتر با مشکلات و چالشهای دنیای معاصر مواجه شود.
رمان هتل شیشهای در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ با بیش از ۱۸۰ هزار رای و ۱۹۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از ابوالفضل نصری . عیسی اسدی به بازار عرضه شده است.
داستان هتل شیشهای
هتل شیشهایداستانی چندلایه است که از طریق چندین شخصیت و روایتهای متقاطع پیش میرود. در مرکز داستان، یک هتل مجلل و دورافتاده در یک جزیره است که به نوعی محور اتفاقات مختلف قرار میگیرد. داستان با ورود وینسنت، زنی جوان و مرموز، به زندگی جاناتان آلکایتس، سرمایهداری ثروتمند، آغاز میشود. جاناتان که درگیر کلاهبرداری مالی گستردهای است، وینسنت را به عنوان همراه خود به دنیای ثروت و تجمل وارد میکند، اما این زندگی به تدریج برای هر دوی آنها پیچیدهتر و تاریکتر میشود.
جاناتان آلکایتس، یکی از شخصیتهای اصلی، مدیر یک صندوق سرمایهگذاری است که با استفاده از یک طرح کلاهبرداری به نام طرح پونزی، سرمایهگذاران زیادی را فریب داده و ثروت عظیمی برای خود جمعآوری کرده است. او در ظاهر زندگی پر زرق و برقی دارد، اما این زندگی به تدریج تحت فشار آشکار شدن کلاهبرداریاش فرو میپاشد. در همین حال، وینسنت که به دنیای او وارد شده، با مشکلات هویتی و شخصی خود درگیر است و احساس میکند که زندگیاش تنها یک توهم است.
داستان همچنین شامل پل، برادر وینسنت، است که با مشکلات شخصی و اعتیاد دست و پنجه نرم میکند. او در تلاش است تا معنایی برای زندگی خود پیدا کند و در طول داستان به شیوهای غیرمستقیم با زندگی وینسنت و سایر شخصیتها ارتباط پیدا میکند. از طریق پل و دیگر شخصیتها، رمان به بررسی تأثیرات زندگی خانوادگی و گذشته بر افراد میپردازد.
یکی دیگر از خطوط داستانی مهم، زندگی پس از آشکار شدن کلاهبرداری جاناتان است. او دستگیر میشود و به زندان میافتد، و این اتفاق پیامدهای گستردهای برای تمامی کسانی که با او در ارتباط بودهاند، به دنبال دارد. بسیاری از افرادی که در این کلاهبرداری قربانی شدهاند، زندگیشان به طور کامل تغییر میکند و نویسنده به شکل عمیقی به پیامدهای فردی و اجتماعی این فاجعه مالی میپردازد.
در خلال داستان، نویسنده به شکلی هوشمندانه به مفهوم زمان و واقعیت نیز میپردازد. روایتهای متعددی از دیدگاههای مختلف و در زمانهای متفاوت بیان میشود که به تدریج تصویر کاملتری از زندگی شخصیتها و پیامدهای تصمیمات آنها ارائه میدهد. هتل شیشهای، به عنوان مکان مرکزی داستان، نمادی از شکوه و زیبایی ظاهری است که زیر آن فساد و توهم قرار دارد.
در پایان، وینسنت درگیر حادثهای تراژیک میشود که سرنوشت او را به شکلی غیرمنتظره تغییر میدهد. او که در تلاش برای فرار از گذشته و بازسازی زندگی خود بوده، در نهایت با واقعیتهای سخت زندگیاش روبهرو میشود. این پایان، به نوعی نشاندهندهی بیثباتی زندگی و تاثیر تصمیمات فردی بر آیندهی شخصیتها است.
در مجموع، هتل شیشهای با روایتهای موازی و شخصیتهای پیچیدهاش، داستانی است که به بررسی فساد، هویت، و توهمهای زندگی میپردازد. این رمان نشان میدهد که چگونه تصمیمات فردی و اجتماعی میتوانند پیامدهای عمیقی داشته باشند و زندگیها را به شکلی غیرقابلپیشبینی تغییر دهند.
بخشهایی از هتل شیشهای
از پشت پنجرههای بزرگ شیشهای، وینسنت به پهنهی بیکران دریا خیره شده بود. موجها آرام اما پیوسته به ساحل میخوردند و صدایشان همچون زمزمهای دوردست در گوش او میپیچید. هتل، با تمام شکوه و جلالش، در دل این انزوای جزیرهای ایستاده بود؛ گویا هیچچیز در جهان به آن تعلق نداشت.
وینسنت دستهایش را به آرامی روی شیشه گذاشت، سرمایی ضعیف از آن سوی شیشه به انگشتانش نفوذ کرد. او در آینهی شیشهای، بازتاب خود را دید؛ زنی که زندگیاش همچون هتل، درخشان و مجلل به نظر میرسید، اما در عمق آن چیزی جز خلأ و پوچی نبود.
……………………..
زمان در این جزیره به شکلی دیگر میگذشت. روزها همچون موجها یکی پس از دیگری از راه میرسیدند و از بین میرفتند، اما هیچ تغییری حاصل نمیشد. هتل شیشهای، با دیوارهای شفاف و سردش، همچون قفسی بود که زندگی وینسنت را در خود اسیر کرده بود.
او به یاد گذشته افتاد، زمانی که هنوز همهچیز ساده و ممکن به نظر میرسید. اما حالا، در اینجا، با هر طلوع و غروب خورشید، او بیشتر به این حقیقت تلخ پی میبرد که زندگیاش در حال لغزیدن از میان دستانش است؛ درست مانند شنهای ساحل که هر بار با موجی دیگر از بین میرفتند.
……………………..
جاناتان همیشه میگفت که این هتل مثل هیچ جای دیگری در دنیا نیست. او میگفت «یک پناهگاه است، جایی که میتوانیم از همهچیز دور باشیم». اما وینسنت میدانست که این پناهگاه، همانقدر که زیبا بود، شکننده هم بود. هر شب که چراغهای هتل روشن میشدند و نورشان روی شیشههای شفاف میرقصید، او احساس میکرد که هر لحظه ممکن است این شیشهها فرو بریزند.
حقیقت این بود که نه تنها هتل، بلکه زندگیشان هم مثل شیشهای نازک و لرزان بود؛ یک ضربهی کوچک کافی بود تا همهچیز به تکههای بیشمار تبدیل شود.
اگر به کتاب هتل شیشهای علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای معمایی و رازآلود در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، داستان معاصر، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات جهان، امیلی سنت جان مندل، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب