«مدئا» اثری است از اوریپید (نمایشنامهنویس یونان باستان، از ۴۸۰ تا ۴۰۶ پیش از میلاد) که در سال ۴۳۱ پیش از میلاد نگاشته شده است. این نمایشنامه داستان زنی را روایت میکند که پس از خیانت همسرش، دست به انتقامی تراژیک و ویرانگر میزند.
دربارهی مدئا
مدئا، نوشتهی اوریپید، یکی از آثار برجسته و مهم تراژدی یونان باستان است که اولین بار در سال ۴۳۱ پیش از میلاد به صحنهی تئاتر آتنی آورده شد. این اثر که تا به امروز همچنان جذابیت و تأثیرگذاری خود را حفظ کرده است، داستان پیچیدهای از عشق، خیانت و انتقام را روایت میکند و به بررسی موضوعاتی میپردازد که همچنان برای جامعهی معاصر اهمیت زیادی دارند. مدئا، به عنوان یکی از شخصیتهای تراژیک و تأثیرگذار اوریپید، نمونهای است از زنی که از همه چیز برای عشق و خانوادهاش دست میکشد و در عوض، فریب و بیوفایی میبیند.
داستان با جیسون، همسر مدئا، آغاز میشود که پس از به دست آوردن کمکهای حیاتی مدئا برای کسب جایگاه و موفقیتهای شخصی، تصمیم به ازدواج با شاهزاده دیگری میگیرد. این اقدام جیسون، مدئا را در موقعیتی بسیار سخت قرار میدهد، زیرا او برای عشق به جیسون از وطن خود کلخیس، پدر و برادرش گذشته و در سرزمین غریبهای بدون پشتیبان رها شده است. این خیانت عمیق، مدئا را در مسیری تراژیک و پر از انتقامجویی قرار میدهد و او را وادار میکند تا با تصمیمات دردناکی روبهرو شود.
اوریپید در این تراژدی توانسته است با استفاده از زبانی قدرتمند و روانشناختی قوی، واکنشها و احساسات انسانی را به تصویر بکشد. در شخصیتپردازی مدئا، نویسنده همدلی عمیقی با او ایجاد میکند، حتی در لحظاتی که اقدامات او بسیار افراطی و شوکهکننده به نظر میرسند. مدئا با گذر از مراحل مختلف احساسی، از خشم و انتقام تا پشیمانی و اندوه، تجربهای پیچیده از زنانهگی و قساوت انسانی را نشان میدهد.
یکی از نکات برجسته در این تراژدی، نمایش تضادهای داخلی مدئا است. او در مسیر انتقامجویی خود، به عنوان زنی باهوش و مصمم شناخته میشود که نمیگذارد نادیده گرفته شود، حتی اگر به قیمت نابودی خود و دیگران باشد. این دوگانگی شخصیت مدئا، بین عشق مادری و میل به انتقام، به او پیچیدگی خاصی میبخشد و او را از سایر شخصیتهای تراژدیهای یونانی متمایز میکند.
مدئا همچنین به عنوان نمادی از زنانی است که در جامعهی مردسالار یونان باستان زیر سلطه و فشار قرار داشتند. اوریپید با نشان دادن مقاومت و مبارزهی او، انتقادی تلویحی به وضعیت اجتماعی زنان در آن دوران وارد میکند. در واقع، این نمایشنامه به گونهای نمادین، به بررسی محدودیتها و انتظارات نابرابری میپردازد که به زنان تحمیل شده و راههای مقابله با آنها را نشان میدهد.
در این اثر، اوریپید به شکلی جسورانه به مسئلهی بیعدالتی اجتماعی پرداخته و به شیوهای غیرمتعارف، به بررسی زندگی انسانهایی میپردازد که به دلایل مختلف از جامعه طرد شدهاند. مدئا با وجود آنکه یک بیگانه است و از فرهنگ و سرزمین دیگری آمده، ولی همچنان با احساسات و خواستههای عمیق انسانی خود تلاش میکند تا جایی در این جامعه برای خود پیدا کند.
از دیگر ویژگیهای منحصر به فرد این تراژدی، سبک روایی خاص اوریپید است که مخاطب را درگیر و دچار تردیدهای اخلاقی میکند. برخلاف تراژدیهای سنتی که اغلب دارای قهرمانانی کاملاً نیک یا بد هستند، مدئا از پیچیدگیهای شخصیتی برخوردار است که قضاوت را برای مخاطب دشوار میسازد. او همزمان قربانی و مجرم است و اوریپید با مهارت تمام، خطوط بین خوب و بد را محو کرده و مرزهای اخلاقی را مبهم میکند.
این نمایشنامه، همچنین بازتابدهندهی تصویری متفاوت از مفهوم عدالت در دنیای یونان باستان است. مدئا، با آنکه در مسیری پر از انتقام حرکت میکند، اما همچنان به دنبال عدالت است. اوریپید با به تصویر کشیدن درگیریهای درونی و بیرونی مدئا، پرسشهایی بنیادی دربارهی طبیعت عدالت و مفهوم حق و حقیقت را مطرح میکند.
مدئا از نظر ساختار نیز تراژدیای منحصربهفرد است. اوریپید با استفاده از صحنههای جذاب و دیالوگهای قوی، نمایشی پویا و تاثیرگذار خلق کرده است که در هر بخش، مخاطب را به عمق بیشتری از افکار و احساسات شخصیتها میبرد. در طول نمایش، کشمکشهای درونی و گفتگوهای پُر از احساس مدئا، اوج تنش را در داستان ایجاد میکنند و بیننده را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
از طرف دیگر، موضوع خیانت و انتقام در مدئا به گونهای بیان میشود که برای مخاطب امروزی نیز قابل درک و همدردی است. وفاداری و بیوفایی، امید و یأس، خشم و بخشش، همگی موضوعاتی هستند که در هر زمانی به عنوان چالشهای اساسی انسانها مطرح بودهاند. این ترکیب احساسی و اجتماعی در اثر اوریپید به مدئا ارزش و اعتبار ماندگاری بخشیده است.
در نهایت، مدئا اثری است که تنها داستان یک انتقام خونین را روایت نمیکند، بلکه به بررسی عمیقتری از انگیزهها، احساسات و درگیریهای انسانی میپردازد. اوریپید در این اثر تراژیک، انسانی را نشان میدهد که با چالشهایی عظیم روبهرو است و در مواجهه با خیانت، قدرتی حیرتانگیز برای تغییر سرنوشت خود پیدا میکند، حتی اگر این تغییر با پیامدهای نابودکنندهای همراه باشد.
این تراژدی، همچنان یکی از آثاری است که در دنیای هنر و ادبیات مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و به عنوان یکی از نمونههای برتر تراژدی یونانی، ارزش هنری و فلسفی خود را حفظ کرده است. شخصیت مدئا و داستان او، به عنوان بخشی از میراث فرهنگی جهان، به ما یادآوری میکند که قدرت و ناتوانی، عشق و نفرت، زندگی و مرگ، همگی به شکلی پیچیده و در هم تنیده در زندگی انسانی حضور دارند و به این شکل است که اوریپید یک تراژدی جاودانه خلق کرده است.
کتاب مدئا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۴ با بیش از ۷۹۰۰۰ رای و ۳۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از امیرحسین ندایی و غلامرضا شهبازی تحت عنوان مدهآ به بازار عرضه شده است.
داستان مدئا
مدئا داستان زنی است که برای عشق به جیسون، از همه چیز خود میگذرد؛ او برای کمک به جیسون در کسب گنجینهی پشم زرین، وطنش کلخیس را ترک میکند و به خیانت بزرگی دست میزند. مدئا نه تنها با فریب خانواده و کشورش، گنجینه را به جیسون میرساند، بلکه در این راه، برادرش را نیز به قتل میرساند تا مانع تعقیبشان توسط پدرش شود. این اقدامات مدئا را به فردی منفور در کلخیس تبدیل میکند، اما او به خاطر عشقش به جیسون و فرزندان مشترکشان به این سرنوشت تن میدهد.
پس از سالها زندگی مشترک، جیسون با خیانت به مدئا تصمیم میگیرد که او را ترک کند و با گلاوک، دختر پادشاه کورینت ازدواج کند. این ازدواج برای جیسون فرصت و قدرت اجتماعی بیشتری به همراه دارد و به او وعده میدهد که جایگاه محکمتری در جامعه کورینت پیدا کند. مدئا که از این خیانت به شدت آسیب دیده است، در این شهر غریب و بیپناه میماند. تصمیم جیسون او را وادار میکند که نه تنها عشق بلکه همه چیز را از دست بدهد، و این خیانت عمیق خشم و کینهی بزرگی در مدئا ایجاد میکند.
مدئا در این شرایط، تصمیم به انتقام میگیرد. ابتدا به کمک هوش و تدبیر خود، نقشهای میچیند تا اعتماد دشمنانش را جلب کند. او با تظاهر به قبول سرنوشتش و به ظاهر بخشیدن جیسون، به شاه کرئون نزدیک میشود و از او میخواهد که به او اجازه دهد در کورینت بماند. کرئون که به مدئا اعتماد ندارد، سرانجام با اصرار مدئا به او یک روز مهلت میدهد. مدئا از این فرصت استفاده میکند تا نقشهی انتقام خود را اجرا کند.
او ابتدا دو فرزندش را وادار میکند که به عنوان هدیهای از طرف او، تاج و ردایی زهرآلود به گلاوک تقدیم کنند. گلاوک پس از دریافت این هدایا، به زودی دچار مرگ دردناکی میشود؛ تاج و ردا او را مسموم کرده و به شدت میسوزاند. کرئون نیز که سعی در نجات دخترش دارد، با لمس او گرفتار زهر شده و همراه با گلاوک به طرز وحشتناکی میمیرد. این حادثه جیسون را در شوک و اندوه عمیقی فرو میبرد و نابودی او را رقم میزند.
اما انتقام مدئا به همینجا ختم نمیشود. در یک اقدام تکاندهنده، او به سراغ فرزندان خود میرود و آنها را به قتل میرساند. این عمل اوج تراژدی را رقم میزند و به عنوان اقدامی نابخشودنی، مدئا را از همه چیز جدا میکند. او فرزندان خود را به عنوان آخرین ضربه به جیسون از او میگیرد تا جیسون را به نهایت اندوه و تنهایی برساند و از او به طور کامل انتقام بگیرد.
در پایان، مدئا با اسبهای آسمانی که از سوی خدایان به او فرستاده شدهاند، از کورینت میگریزد. او سرنوشت خود را برعهده میگیرد و به سوی زندگی جدیدی میرود، در حالی که جیسون نابودشده و بیپناه باقی میماند. این فرار او پایان تلخی برای نمایشنامه است و نشان میدهد که مدئا با وجود همه مصیبتها و اعمال هولناک، همچنان از قضاوت جامعه میگریزد.
داستان مدئا با درونمایههای خیانت، انتقام، عشق و تراژدی، اثری پیچیده و تأملبرانگیز از اوریپید است که به بررسی ابعاد مختلف احساسات انسانی و نتایج ویرانگر خیانت و انتقام میپردازد. این نمایشنامه به شکل عمیقی به مخاطب نشان میدهد که چگونه مرزهای اخلاقی در مواجهه با عشق و خیانت میتوانند از میان برداشته شوند.
بخشهایی از مدئا
ولی من تنها هستم. وطنی ندارم. و اکنون همسرم نیز مرا از خویش رانده است. مرا به یغما بردند. از سرزمینی در آن سوی آب ها به اینجا آوردند. نه مادر دارم، نه برادری، و نه خویشاوندی، تا در این مصیبت، پناهی باشند برای آغوش بی پناه من.
…………………..
پرستار: بانوی من باید شکیبا بود….چه می توان کرد؟ می بینم که پسران تو حیرت زده و اندوهگین به سویت می آیند… مده آ: دور شوند…. دور… از همه ی آنان نفرت می کنم.. آن ها فرزندان آن مرد خائنند…. لعنت خدایان بر همه ی آنان باد… مرگ بر پدرشان و مرگ بر خودشان…کاش روزی برسد که آن مرد ملعون و نوعروسش را در زیر ویرانه ی کاخشان ببینم.
پرستار: آرام بانوی من آرام…. مده آ: ای پدر صدای مرا می شنوی… من به تو خیانت ورزیدم و تو را ترک گفتم… ای زادگاه من تو را به خاطر آن مرد پشت سر گذاشتم و از یادت بردم… و تو ای برادر… من دستان خود را به خون تو آلوده ساختم همه ی این ها به خاطر همان عشق ملعون بود و من آرام نخواهم نشست و بیدادی بر او روا بدارم که فریاد از زمین و آسمان برخیزد.
………………….
هنگامی که تو ماموریت یافته بودی گاوهای وحشی آتشین دم را رام کنی و یوغ بر آن ها نهی و زمین های بایر را شخم زنی، من بودم که زندگی تو را نجات بخشیدم. اژدهایی را که از پشم زرین نگاهبانی می کرد و خشمگین و توفنده بر آن گنج خفته بود، که کشت؟ این من بودم که آن را کشتم و در راه موفقیت تو مشعل افروختم. من با طیب خاطر پدرم را فریفتم، وطنم را ترک گفتم و با تو به ایولس آمدم.
…………………..
از هر سو باران بلا میبارد. اما هرگز گمان مبر که همهچیز از کف رفته است. برای آن تازهعروس و تازهداماد و آن کس که دست آنها را در دست هم گذاشته، چیزهایی در آستین دارم. آیا گمان میکنید که من اگر پای نقشههایم در میان نبود در برابر این شاه کُرنش میکردم؟
اگر نبود این، نه با او سخنی میگفتم، نه به او دست میزدم. آن نادان گرچه با راندن من از این سرزمین نقشههایم را نقش بر آب کرده، به من مهلت داده تا این یک روز در اینجا بمانم و من در این یک روز سه دشمن خویش، آن پدر و دختر و شویَم را هلاک خواهم ساخت.
یاران من، من چندین راه میدانم تا اسباب مرگ آنان فراهم سازم، اما نمیدانم نخست کدام را بیازمایم. در خوابگاه عروس آتش اندازم یا آهسته به بسترشان راه یابم و تنشان را کاردآجین کنم؟
اما در این میان، چیزی مرا از این کار بازمیدارد. اگر آنگاه که به کاخ پای مینهم یا آتشی برپا میکنم، به دست آنان گرفتار شوم، خون مرا خواهند ریخت و اسباب خندۀ دشمنانم خواهم شد. بهتر است راهی را برگزینم که در آن چیرهدستم. زهر. آنان را با زهر نابود میسازم. همین میکنم.
اما آنها را کشته بپندار. کدام شهر مرا پذیرا میشود؟ چه کس با مهماننوازیاش مرا میرهاند و پناه میدهد تا از کیفرِ کاری که کردهام بِرَهَم و خانهای به من هبه میکند تا در آن بیترس زندگی کنم؟ پناهی نیست.
پس اندکی بیشتر چشمبهراه میمانم تا پناهگاهی رخ بنماید که مرا در خود جای دهد، آنگاه خون اینان را در خفا خواهم ریخت. اما اگر ناچار شوم، خود تیغی به کف میگیرم و حتی اگر به قیمت جانم تمام شود، آنها را هلاک میسازم. من از زیر این کارِ دشوار شانه خالی نمیکنم.
اگر به کتاب مدئا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین فیلمنامهها و نمایشنامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
9 آبان 1403
مدئا
«مدئا» اثری است از اوریپید (نمایشنامهنویس یونان باستان، از ۴۸۰ تا ۴۰۶ پیش از میلاد) که در سال ۴۳۱ پیش از میلاد نگاشته شده است. این نمایشنامه داستان زنی را روایت میکند که پس از خیانت همسرش، دست به انتقامی تراژیک و ویرانگر میزند.
دربارهی مدئا
مدئا، نوشتهی اوریپید، یکی از آثار برجسته و مهم تراژدی یونان باستان است که اولین بار در سال ۴۳۱ پیش از میلاد به صحنهی تئاتر آتنی آورده شد. این اثر که تا به امروز همچنان جذابیت و تأثیرگذاری خود را حفظ کرده است، داستان پیچیدهای از عشق، خیانت و انتقام را روایت میکند و به بررسی موضوعاتی میپردازد که همچنان برای جامعهی معاصر اهمیت زیادی دارند. مدئا، به عنوان یکی از شخصیتهای تراژیک و تأثیرگذار اوریپید، نمونهای است از زنی که از همه چیز برای عشق و خانوادهاش دست میکشد و در عوض، فریب و بیوفایی میبیند.
داستان با جیسون، همسر مدئا، آغاز میشود که پس از به دست آوردن کمکهای حیاتی مدئا برای کسب جایگاه و موفقیتهای شخصی، تصمیم به ازدواج با شاهزاده دیگری میگیرد. این اقدام جیسون، مدئا را در موقعیتی بسیار سخت قرار میدهد، زیرا او برای عشق به جیسون از وطن خود کلخیس، پدر و برادرش گذشته و در سرزمین غریبهای بدون پشتیبان رها شده است. این خیانت عمیق، مدئا را در مسیری تراژیک و پر از انتقامجویی قرار میدهد و او را وادار میکند تا با تصمیمات دردناکی روبهرو شود.
اوریپید در این تراژدی توانسته است با استفاده از زبانی قدرتمند و روانشناختی قوی، واکنشها و احساسات انسانی را به تصویر بکشد. در شخصیتپردازی مدئا، نویسنده همدلی عمیقی با او ایجاد میکند، حتی در لحظاتی که اقدامات او بسیار افراطی و شوکهکننده به نظر میرسند. مدئا با گذر از مراحل مختلف احساسی، از خشم و انتقام تا پشیمانی و اندوه، تجربهای پیچیده از زنانهگی و قساوت انسانی را نشان میدهد.
یکی از نکات برجسته در این تراژدی، نمایش تضادهای داخلی مدئا است. او در مسیر انتقامجویی خود، به عنوان زنی باهوش و مصمم شناخته میشود که نمیگذارد نادیده گرفته شود، حتی اگر به قیمت نابودی خود و دیگران باشد. این دوگانگی شخصیت مدئا، بین عشق مادری و میل به انتقام، به او پیچیدگی خاصی میبخشد و او را از سایر شخصیتهای تراژدیهای یونانی متمایز میکند.
مدئا همچنین به عنوان نمادی از زنانی است که در جامعهی مردسالار یونان باستان زیر سلطه و فشار قرار داشتند. اوریپید با نشان دادن مقاومت و مبارزهی او، انتقادی تلویحی به وضعیت اجتماعی زنان در آن دوران وارد میکند. در واقع، این نمایشنامه به گونهای نمادین، به بررسی محدودیتها و انتظارات نابرابری میپردازد که به زنان تحمیل شده و راههای مقابله با آنها را نشان میدهد.
در این اثر، اوریپید به شکلی جسورانه به مسئلهی بیعدالتی اجتماعی پرداخته و به شیوهای غیرمتعارف، به بررسی زندگی انسانهایی میپردازد که به دلایل مختلف از جامعه طرد شدهاند. مدئا با وجود آنکه یک بیگانه است و از فرهنگ و سرزمین دیگری آمده، ولی همچنان با احساسات و خواستههای عمیق انسانی خود تلاش میکند تا جایی در این جامعه برای خود پیدا کند.
از دیگر ویژگیهای منحصر به فرد این تراژدی، سبک روایی خاص اوریپید است که مخاطب را درگیر و دچار تردیدهای اخلاقی میکند. برخلاف تراژدیهای سنتی که اغلب دارای قهرمانانی کاملاً نیک یا بد هستند، مدئا از پیچیدگیهای شخصیتی برخوردار است که قضاوت را برای مخاطب دشوار میسازد. او همزمان قربانی و مجرم است و اوریپید با مهارت تمام، خطوط بین خوب و بد را محو کرده و مرزهای اخلاقی را مبهم میکند.
این نمایشنامه، همچنین بازتابدهندهی تصویری متفاوت از مفهوم عدالت در دنیای یونان باستان است. مدئا، با آنکه در مسیری پر از انتقام حرکت میکند، اما همچنان به دنبال عدالت است. اوریپید با به تصویر کشیدن درگیریهای درونی و بیرونی مدئا، پرسشهایی بنیادی دربارهی طبیعت عدالت و مفهوم حق و حقیقت را مطرح میکند.
مدئا از نظر ساختار نیز تراژدیای منحصربهفرد است. اوریپید با استفاده از صحنههای جذاب و دیالوگهای قوی، نمایشی پویا و تاثیرگذار خلق کرده است که در هر بخش، مخاطب را به عمق بیشتری از افکار و احساسات شخصیتها میبرد. در طول نمایش، کشمکشهای درونی و گفتگوهای پُر از احساس مدئا، اوج تنش را در داستان ایجاد میکنند و بیننده را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
از طرف دیگر، موضوع خیانت و انتقام در مدئا به گونهای بیان میشود که برای مخاطب امروزی نیز قابل درک و همدردی است. وفاداری و بیوفایی، امید و یأس، خشم و بخشش، همگی موضوعاتی هستند که در هر زمانی به عنوان چالشهای اساسی انسانها مطرح بودهاند. این ترکیب احساسی و اجتماعی در اثر اوریپید به مدئا ارزش و اعتبار ماندگاری بخشیده است.
در نهایت، مدئا اثری است که تنها داستان یک انتقام خونین را روایت نمیکند، بلکه به بررسی عمیقتری از انگیزهها، احساسات و درگیریهای انسانی میپردازد. اوریپید در این اثر تراژیک، انسانی را نشان میدهد که با چالشهایی عظیم روبهرو است و در مواجهه با خیانت، قدرتی حیرتانگیز برای تغییر سرنوشت خود پیدا میکند، حتی اگر این تغییر با پیامدهای نابودکنندهای همراه باشد.
این تراژدی، همچنان یکی از آثاری است که در دنیای هنر و ادبیات مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و به عنوان یکی از نمونههای برتر تراژدی یونانی، ارزش هنری و فلسفی خود را حفظ کرده است. شخصیت مدئا و داستان او، به عنوان بخشی از میراث فرهنگی جهان، به ما یادآوری میکند که قدرت و ناتوانی، عشق و نفرت، زندگی و مرگ، همگی به شکلی پیچیده و در هم تنیده در زندگی انسانی حضور دارند و به این شکل است که اوریپید یک تراژدی جاودانه خلق کرده است.
کتاب مدئا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۴ با بیش از ۷۹۰۰۰ رای و ۳۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از امیرحسین ندایی و غلامرضا شهبازی تحت عنوان مدهآ به بازار عرضه شده است.
داستان مدئا
مدئا داستان زنی است که برای عشق به جیسون، از همه چیز خود میگذرد؛ او برای کمک به جیسون در کسب گنجینهی پشم زرین، وطنش کلخیس را ترک میکند و به خیانت بزرگی دست میزند. مدئا نه تنها با فریب خانواده و کشورش، گنجینه را به جیسون میرساند، بلکه در این راه، برادرش را نیز به قتل میرساند تا مانع تعقیبشان توسط پدرش شود. این اقدامات مدئا را به فردی منفور در کلخیس تبدیل میکند، اما او به خاطر عشقش به جیسون و فرزندان مشترکشان به این سرنوشت تن میدهد.
پس از سالها زندگی مشترک، جیسون با خیانت به مدئا تصمیم میگیرد که او را ترک کند و با گلاوک، دختر پادشاه کورینت ازدواج کند. این ازدواج برای جیسون فرصت و قدرت اجتماعی بیشتری به همراه دارد و به او وعده میدهد که جایگاه محکمتری در جامعه کورینت پیدا کند. مدئا که از این خیانت به شدت آسیب دیده است، در این شهر غریب و بیپناه میماند. تصمیم جیسون او را وادار میکند که نه تنها عشق بلکه همه چیز را از دست بدهد، و این خیانت عمیق خشم و کینهی بزرگی در مدئا ایجاد میکند.
مدئا در این شرایط، تصمیم به انتقام میگیرد. ابتدا به کمک هوش و تدبیر خود، نقشهای میچیند تا اعتماد دشمنانش را جلب کند. او با تظاهر به قبول سرنوشتش و به ظاهر بخشیدن جیسون، به شاه کرئون نزدیک میشود و از او میخواهد که به او اجازه دهد در کورینت بماند. کرئون که به مدئا اعتماد ندارد، سرانجام با اصرار مدئا به او یک روز مهلت میدهد. مدئا از این فرصت استفاده میکند تا نقشهی انتقام خود را اجرا کند.
او ابتدا دو فرزندش را وادار میکند که به عنوان هدیهای از طرف او، تاج و ردایی زهرآلود به گلاوک تقدیم کنند. گلاوک پس از دریافت این هدایا، به زودی دچار مرگ دردناکی میشود؛ تاج و ردا او را مسموم کرده و به شدت میسوزاند. کرئون نیز که سعی در نجات دخترش دارد، با لمس او گرفتار زهر شده و همراه با گلاوک به طرز وحشتناکی میمیرد. این حادثه جیسون را در شوک و اندوه عمیقی فرو میبرد و نابودی او را رقم میزند.
اما انتقام مدئا به همینجا ختم نمیشود. در یک اقدام تکاندهنده، او به سراغ فرزندان خود میرود و آنها را به قتل میرساند. این عمل اوج تراژدی را رقم میزند و به عنوان اقدامی نابخشودنی، مدئا را از همه چیز جدا میکند. او فرزندان خود را به عنوان آخرین ضربه به جیسون از او میگیرد تا جیسون را به نهایت اندوه و تنهایی برساند و از او به طور کامل انتقام بگیرد.
در پایان، مدئا با اسبهای آسمانی که از سوی خدایان به او فرستاده شدهاند، از کورینت میگریزد. او سرنوشت خود را برعهده میگیرد و به سوی زندگی جدیدی میرود، در حالی که جیسون نابودشده و بیپناه باقی میماند. این فرار او پایان تلخی برای نمایشنامه است و نشان میدهد که مدئا با وجود همه مصیبتها و اعمال هولناک، همچنان از قضاوت جامعه میگریزد.
داستان مدئا با درونمایههای خیانت، انتقام، عشق و تراژدی، اثری پیچیده و تأملبرانگیز از اوریپید است که به بررسی ابعاد مختلف احساسات انسانی و نتایج ویرانگر خیانت و انتقام میپردازد. این نمایشنامه به شکل عمیقی به مخاطب نشان میدهد که چگونه مرزهای اخلاقی در مواجهه با عشق و خیانت میتوانند از میان برداشته شوند.
بخشهایی از مدئا
ولی من تنها هستم. وطنی ندارم. و اکنون همسرم نیز مرا از خویش رانده است. مرا به یغما بردند. از سرزمینی در آن سوی آب ها به اینجا آوردند. نه مادر دارم، نه برادری، و نه خویشاوندی، تا در این مصیبت، پناهی باشند برای آغوش بی پناه من.
…………………..
پرستار: بانوی من باید شکیبا بود….چه می توان کرد؟ می بینم که پسران تو حیرت زده و اندوهگین به سویت می آیند… مده آ: دور شوند…. دور… از همه ی آنان نفرت می کنم.. آن ها فرزندان آن مرد خائنند…. لعنت خدایان بر همه ی آنان باد… مرگ بر پدرشان و مرگ بر خودشان…کاش روزی برسد که آن مرد ملعون و نوعروسش را در زیر ویرانه ی کاخشان ببینم.
پرستار: آرام بانوی من آرام…. مده آ: ای پدر صدای مرا می شنوی… من به تو خیانت ورزیدم و تو را ترک گفتم… ای زادگاه من تو را به خاطر آن مرد پشت سر گذاشتم و از یادت بردم… و تو ای برادر… من دستان خود را به خون تو آلوده ساختم همه ی این ها به خاطر همان عشق ملعون بود و من آرام نخواهم نشست و بیدادی بر او روا بدارم که فریاد از زمین و آسمان برخیزد.
………………….
هنگامی که تو ماموریت یافته بودی گاوهای وحشی آتشین دم را رام کنی و یوغ بر آن ها نهی و زمین های بایر را شخم زنی، من بودم که زندگی تو را نجات بخشیدم. اژدهایی را که از پشم زرین نگاهبانی می کرد و خشمگین و توفنده بر آن گنج خفته بود، که کشت؟ این من بودم که آن را کشتم و در راه موفقیت تو مشعل افروختم. من با طیب خاطر پدرم را فریفتم، وطنم را ترک گفتم و با تو به ایولس آمدم.
…………………..
از هر سو باران بلا میبارد. اما هرگز گمان مبر که همهچیز از کف رفته است. برای آن تازهعروس و تازهداماد و آن کس که دست آنها را در دست هم گذاشته، چیزهایی در آستین دارم. آیا گمان میکنید که من اگر پای نقشههایم در میان نبود در برابر این شاه کُرنش میکردم؟
اگر نبود این، نه با او سخنی میگفتم، نه به او دست میزدم. آن نادان گرچه با راندن من از این سرزمین نقشههایم را نقش بر آب کرده، به من مهلت داده تا این یک روز در اینجا بمانم و من در این یک روز سه دشمن خویش، آن پدر و دختر و شویَم را هلاک خواهم ساخت.
یاران من، من چندین راه میدانم تا اسباب مرگ آنان فراهم سازم، اما نمیدانم نخست کدام را بیازمایم. در خوابگاه عروس آتش اندازم یا آهسته به بسترشان راه یابم و تنشان را کاردآجین کنم؟
اما در این میان، چیزی مرا از این کار بازمیدارد. اگر آنگاه که به کاخ پای مینهم یا آتشی برپا میکنم، به دست آنان گرفتار شوم، خون مرا خواهند ریخت و اسباب خندۀ دشمنانم خواهم شد. بهتر است راهی را برگزینم که در آن چیرهدستم. زهر. آنان را با زهر نابود میسازم. همین میکنم.
اما آنها را کشته بپندار. کدام شهر مرا پذیرا میشود؟ چه کس با مهماننوازیاش مرا میرهاند و پناه میدهد تا از کیفرِ کاری که کردهام بِرَهَم و خانهای به من هبه میکند تا در آن بیترس زندگی کنم؟ پناهی نیست.
پس اندکی بیشتر چشمبهراه میمانم تا پناهگاهی رخ بنماید که مرا در خود جای دهد، آنگاه خون اینان را در خفا خواهم ریخت. اما اگر ناچار شوم، خود تیغی به کف میگیرم و حتی اگر به قیمت جانم تمام شود، آنها را هلاک میسازم. من از زیر این کارِ دشوار شانه خالی نمیکنم.
اگر به کتاب مدئا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین فیلمنامهها و نمایشنامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان تاریخی، فیلمنامه/نمایشنامه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، اوریپید، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب