«نام تمام مردگان یحیاست» اثری است از عباس معروفی (نویسندهی زادهی تهران، از ۱۳۳۶ تا ۱۴۰۱) که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. این کتاب روایتی اسطورهای و عرفانی از رنجهای پدری است که فرزندانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و در مواجهه با فقدان، مرگ و سرنوشت، به جستجوی معنا و پذیرش زندگی میپردازد.
دربارهی نام تمام مردگان یحیاست
رمان «نام تمام مردگان یحیاست» نوشته عباس معروفی، اثری است که در ژرفای داستاننویسی معاصر ایرانی جایگاهی ویژه دارد. این کتاب، نه تنها یک داستان خطی ساده، بلکه ساختاری پیچیده و چندلایه دارد که در آن شخصیتها، زمانها و مکانها بهطور پیوسته در هم میآمیزند. روایت کتاب به گونهای است که خواننده را به سفری درونی و فلسفی میبرد؛ سفری که در آن عشق، مرگ، ایمان و انسانیت دستمایههایی برای طرح سوالات بنیادین زندگی هستند.
در قلب داستان، داور، مردی درویشمسلک و چوببر، قرار دارد. او که شش فرزندش را یکی پس از دیگری از دست داده، نمادی از صبر و تحمل در برابر سختیهای زندگی است. شخصیت او انعکاسی از زندگی زکریای پیامبر است که در سالهای کهنسالی صاحب فرزندی شد. این مشابهت در داستان به شکلی هوشمندانه و تمثیلی با روایت اسطورهای درآمیخته و شخصیت داور را به نمادی از امید و پایداری بدل کرده است.
معروفی در این رمان به مرزهای میان واقعیت و خیال نزدیک شده و با خلق جهانی که گاه به اسطوره و گاه به افسانه پهلو میزند، تلاش کرده است به نوعی از حقیقت شاعرانه دست یابد. روایت در خواب مندل، یکی از شخصیتهای کتاب، جریان دارد. این ساختار روایی به داستان عمقی رازآلود بخشیده و به خواننده این امکان را میدهد تا در میان نمادها و اشارات ادبی و عرفانی غوطهور شود.
یکی از نقاط قوت این اثر، حضور شخصیتهایی است که هرکدام با ظرافت تمام پرداخته شدهاند. از داور و خانوادهاش تا شخصیتهایی که در لایههای مختلف روایت به آنها اشاره میشود، هر یک نمایانگر ابعاد مختلفی از انسانیت هستند. با این حال، داستان در برخی موارد از تصویرسازیهای مبهم و فضای سیال ذهن بهره میبرد که ممکن است درک آن برای خواننده چالشبرانگیز باشد.
درونمایههای کتاب، تعمقی در تقابل عشق و تعهد، عرفان و عرف، و امید و ناامیدی است. معروفی با بهرهگیری از زبان شعری و نثری آهنگین، داستانی آفریده که فراتر از یک رمان معمولی، به غزلی بلند شباهت دارد. در هر صفحه از این کتاب، احساسات نویسنده و عشق او به شخصیتهایش ملموس است. این احساسات، داستان را از یک روایت صرف به تجربهای عمیق و تأثیرگذار برای خواننده تبدیل میکند.
کتاب به طور مستقیم و غیرمستقیم به آثار ادبی و حکایات کهن ایرانی و جهانی اشاره دارد. این اشارات، نه تنها غنای داستان را افزایش داده، بلکه به آن بعدی تاریخی و فرهنگی بخشیده است. معروفی با ایجاد پیوند میان گذشته و حال، به نوعی از روایت مدرن دست یافته که در عین حال ریشه در سنت دارد.
مرگ، یکی از تمهای اصلی کتاب است که نه بهعنوان پایان، بلکه بهمثابه مرحلهای از سفر زندگی به تصویر کشیده شده است. داور، که خود را در برابر مرگ فرزندانش ناتوان میبیند، به جای تسلیم شدن، به نوعی از عرفان عملی دست مییابد. او به کوه پناه میبرد و با کار و تلاش، جان خود را در خدمت دیگران میگذارد.
نمادپردازی در «نام تمام مردگان یحیاست» نقشی اساسی دارد. هر شخصیت، مکان و حتی هر اتفاق، حامل معنایی نمادین است که به پیچیدگی داستان میافزاید. این نمادها، گاه آشکار و گاه پنهان، خواننده را به تفکر وامیدارند و درک عمیقتری از مضمونهای داستان ارائه میدهند.
زبان کتاب، آمیزهای از نثر شاعرانه و روایت داستانی است. معروفی با انتخاب واژگان دقیق و آهنگین، توانسته است احساسی زنده و پویا به متن ببخشد. این زبان، نه تنها ابزار روایت داستان، بلکه خود بخشی از زیبایی و تأثیرگذاری اثر است.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته کتاب، ارتباط آن با مفاهیم مذهبی و عرفانی است. داور، به نوعی نماینده انسانی است که میان عشق به خدا و مبارزه با رنجهای دنیوی گرفتار است. این تقابل، داستان را به یک اثر فلسفی و انسانی تبدیل کرده است.
اگرچه در برخی از بخشها، روایت ممکن است به دلیل ساختار سیال و تعدد شخصیتها کمی گیجکننده به نظر برسد، اما همین ویژگی به کتاب عمقی خاص میبخشد. این پیچیدگی، خواننده را وادار میکند تا با دقت و تعمق بیشتری داستان را دنبال کند.
معروفی در این رمان، مرز میان واقعیت و خیال را محو کرده و جهانی خلق کرده که در آن هر چیز ممکن است. این جهان، انعکاسی از دنیای درونی نویسنده و پرسشهای او از زندگی، مرگ و معنای وجود است.
«نام تمام مردگان یحیاست» اثری است که نه تنها داستانی جذاب، بلکه تجربهای احساسی و فکری برای خواننده فراهم میکند. این کتاب، با شخصیتهای پیچیده، زبان آهنگین و روایت چندلایهاش، اثری فراموشنشدنی در ادبیات معاصر ایران به شمار میرود.
کتاب نام تمام مردگان یحیاست در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۳ با بیش از ۳۷۹ رای و ۸۹ نقد و نظر است.
داستان نام تمام مردگان یحیاست
داور، مردی چوببر و سادهزیست، در زندگی خود بارها داغ فرزندانش را تجربه کرده است. شش پسر و دختری که یکی پس از دیگری از دنیا رفتهاند و سایهی مرگ همواره بر سر او و خانوادهاش سنگینی کرده است. او که عمری را در سختی و رنج گذرانده، در سنین کهنسالی دوباره صاحب فرزندی میشود. این کودک، مندل نام دارد و تولدش برای داور، هم امید و هم اضطرابی تازه به همراه میآورد، چرا که تجربهی تلخ از دست دادن فرزندان پیشینش هنوز در جان او زنده است.
روایت داستان در خواب مندل جریان دارد؛ نوجوانی که پس از وقوع بهمنی سنگین، به خوابی طولانی فرو میرود و در زمانهای دیگر بیدار میشود. این روایت که به قصهی کهن اصحاب کهف شباهت دارد، پیوندی میان گذشته و حال ایجاد میکند. از خلال این خواب، زندگی داور و فرزندانش، گذشتهی او و مصائبی که تحمل کرده است، برای خواننده آشکار میشود. خاطرات و واقعیتها در هم میآمیزند و مرز میان رویا و حقیقت کمرنگ میشود.
داور در زندگیاش نهتنها با فقدان عزیزانش، بلکه با قضاوتها و طرد شدن از سوی جامعه نیز روبهرو بوده است. مردمی که او را به سبب سرنوشتی که داشته، فردی نفرینشده میدانند و از او فاصله میگیرند. اما او در برابر همهی این سختیها، به کوه و طبیعت پناه میبرد و با کار و تلاش، به زندگی ادامه میدهد. او مرگ را نه بهعنوان پایان، بلکه بهمثابه سفری ناگزیر میبیند و با نوعی عرفان عملی، به پذیرش آن میرسد.
در طول داستان، نامهای فرزندان داور نیز معنای خاصی پیدا میکنند؛ نامهایی که از شخصیتهای مذهبی و اسطورهای گرفته شدهاند و هر یک نشانهای از تقدیر و سرنوشتاند. در این میان، یحیی جایگاهی ویژه دارد. گویی تمامی فرزندان داور، در نهایت به یک نام ختم میشوند و این نام، نمادی از تمام مردگانی است که در زندگی او حضور داشتهاند.
نویسنده با ترکیب داستانهای مذهبی، اسطورهای و زندگی روزمره، روایتی میسازد که در آن مرز میان افسانه و واقعیت از بین میرود. حضور فرشتگان، گفتوگوهای داور با مردگان و نشانههای رازآلودی که در داستان ظاهر میشوند، همگی نشاندهندهی سبک خاص روایت این رمان هستند. در عین حال، احساسات انسانی، عشق پدرانه، ترس از فقدان و تلاش برای بقا، عناصر پررنگی در این داستان بهشمار میآیند.
در نهایت، سرنوشت داور و مندل، بازتابی از چرخهی زندگی و مرگ است. مندل، وارث رنجهای پدر، در جهانی متفاوت بیدار میشود؛ جهانی که در آن باید معنای زندگی و هویت خود را بازشناسد. رمان با پایانی که میان واقعیت و خیال معلق است، خواننده را به تفکر دربارهی تقدیر، عشق، و مفهوم زنده ماندن و از دست دادن وامیدارد.
بخشهایی از نام تمام مردگان یحیاست
سال ها پیش قرار بود این رمان را به سپانلو تقدیم کنم، ناتمام ماند، زندگی ام دستخوش بلایایی شد که بسیاری از کارهام به تعویق افتاد، بهترین سال های خلاقه ی عمرم در غربت گذشت، بی دلیل، رفیقم سپانلو درگذشت. پدرم نیز از دلتنگی من افسرده شد، درگذشت.
نوشتن این رمان سی سال طول کشید. با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازه ی سپان، این رساله ی عشق را به بچه ها تقدیم می کنم. «بی خود نترس ای بچهی تنها نام تمام مردگان یحیاست.»
……………………
اقبال، اسبی است چموش و بیقرار که چهارنعل بر گوی آتشین روندهای میتازد؛ اگر لحظهای بایستد، میسوزد. پروای ایستادن ندارد، همیشه در راه است؛ و عشق تنها سوار این اسب بادپاست، اگر دیر و دور باشی، اگر دستدست کنی، اقبال، یا سوخته است، یا رفته است.
میرفت بالای کوه پاپالو توی برف کبک پیدا میکرد میآورد. کبکها تا داور را میدیدند سرشان را فرو میکردند توی برف که نبینند او آنها را میگیرد میاندازد توی کیسه میبرد بای زن و بچههاش.
اینها اگر معجزه نیست، پس چیست؟
کسی که بتواند سنگ را نان کند، اگر معجزه نیست پس کیست؟ وقتی گیر میافتاد، با یک ارادهاش کوه دهن باز میکرد تا او بتواند سرش را توی خروجین اسبش ناپدید کند. غیب شود از این عالم بیرون برود. نشوند. نبیند.
ماه را مثل نان نصف میکرد، یک تکهاش را میداد به ابراهیم، یک تکه به اسماعیل. خودش ستارهها را میخورد.
بعضی وقتها هم نمیتوانست بخورد، با دست از روی صورتش پاک میکرد میگذاشت توی جیبش برای وقتهای نداری.
اگر به کتاب نام تمام مردگان یحیاست علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار عباس معروفی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی شهیر و چیرهدست معاصر ایران نیز آشنا شوید.
28 دی 1403
نام تمام مردگان یحیاست
«نام تمام مردگان یحیاست» اثری است از عباس معروفی (نویسندهی زادهی تهران، از ۱۳۳۶ تا ۱۴۰۱) که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. این کتاب روایتی اسطورهای و عرفانی از رنجهای پدری است که فرزندانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و در مواجهه با فقدان، مرگ و سرنوشت، به جستجوی معنا و پذیرش زندگی میپردازد.
دربارهی نام تمام مردگان یحیاست
رمان «نام تمام مردگان یحیاست» نوشته عباس معروفی، اثری است که در ژرفای داستاننویسی معاصر ایرانی جایگاهی ویژه دارد. این کتاب، نه تنها یک داستان خطی ساده، بلکه ساختاری پیچیده و چندلایه دارد که در آن شخصیتها، زمانها و مکانها بهطور پیوسته در هم میآمیزند. روایت کتاب به گونهای است که خواننده را به سفری درونی و فلسفی میبرد؛ سفری که در آن عشق، مرگ، ایمان و انسانیت دستمایههایی برای طرح سوالات بنیادین زندگی هستند.
در قلب داستان، داور، مردی درویشمسلک و چوببر، قرار دارد. او که شش فرزندش را یکی پس از دیگری از دست داده، نمادی از صبر و تحمل در برابر سختیهای زندگی است. شخصیت او انعکاسی از زندگی زکریای پیامبر است که در سالهای کهنسالی صاحب فرزندی شد. این مشابهت در داستان به شکلی هوشمندانه و تمثیلی با روایت اسطورهای درآمیخته و شخصیت داور را به نمادی از امید و پایداری بدل کرده است.
معروفی در این رمان به مرزهای میان واقعیت و خیال نزدیک شده و با خلق جهانی که گاه به اسطوره و گاه به افسانه پهلو میزند، تلاش کرده است به نوعی از حقیقت شاعرانه دست یابد. روایت در خواب مندل، یکی از شخصیتهای کتاب، جریان دارد. این ساختار روایی به داستان عمقی رازآلود بخشیده و به خواننده این امکان را میدهد تا در میان نمادها و اشارات ادبی و عرفانی غوطهور شود.
یکی از نقاط قوت این اثر، حضور شخصیتهایی است که هرکدام با ظرافت تمام پرداخته شدهاند. از داور و خانوادهاش تا شخصیتهایی که در لایههای مختلف روایت به آنها اشاره میشود، هر یک نمایانگر ابعاد مختلفی از انسانیت هستند. با این حال، داستان در برخی موارد از تصویرسازیهای مبهم و فضای سیال ذهن بهره میبرد که ممکن است درک آن برای خواننده چالشبرانگیز باشد.
درونمایههای کتاب، تعمقی در تقابل عشق و تعهد، عرفان و عرف، و امید و ناامیدی است. معروفی با بهرهگیری از زبان شعری و نثری آهنگین، داستانی آفریده که فراتر از یک رمان معمولی، به غزلی بلند شباهت دارد. در هر صفحه از این کتاب، احساسات نویسنده و عشق او به شخصیتهایش ملموس است. این احساسات، داستان را از یک روایت صرف به تجربهای عمیق و تأثیرگذار برای خواننده تبدیل میکند.
کتاب به طور مستقیم و غیرمستقیم به آثار ادبی و حکایات کهن ایرانی و جهانی اشاره دارد. این اشارات، نه تنها غنای داستان را افزایش داده، بلکه به آن بعدی تاریخی و فرهنگی بخشیده است. معروفی با ایجاد پیوند میان گذشته و حال، به نوعی از روایت مدرن دست یافته که در عین حال ریشه در سنت دارد.
مرگ، یکی از تمهای اصلی کتاب است که نه بهعنوان پایان، بلکه بهمثابه مرحلهای از سفر زندگی به تصویر کشیده شده است. داور، که خود را در برابر مرگ فرزندانش ناتوان میبیند، به جای تسلیم شدن، به نوعی از عرفان عملی دست مییابد. او به کوه پناه میبرد و با کار و تلاش، جان خود را در خدمت دیگران میگذارد.
نمادپردازی در «نام تمام مردگان یحیاست» نقشی اساسی دارد. هر شخصیت، مکان و حتی هر اتفاق، حامل معنایی نمادین است که به پیچیدگی داستان میافزاید. این نمادها، گاه آشکار و گاه پنهان، خواننده را به تفکر وامیدارند و درک عمیقتری از مضمونهای داستان ارائه میدهند.
زبان کتاب، آمیزهای از نثر شاعرانه و روایت داستانی است. معروفی با انتخاب واژگان دقیق و آهنگین، توانسته است احساسی زنده و پویا به متن ببخشد. این زبان، نه تنها ابزار روایت داستان، بلکه خود بخشی از زیبایی و تأثیرگذاری اثر است.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته کتاب، ارتباط آن با مفاهیم مذهبی و عرفانی است. داور، به نوعی نماینده انسانی است که میان عشق به خدا و مبارزه با رنجهای دنیوی گرفتار است. این تقابل، داستان را به یک اثر فلسفی و انسانی تبدیل کرده است.
اگرچه در برخی از بخشها، روایت ممکن است به دلیل ساختار سیال و تعدد شخصیتها کمی گیجکننده به نظر برسد، اما همین ویژگی به کتاب عمقی خاص میبخشد. این پیچیدگی، خواننده را وادار میکند تا با دقت و تعمق بیشتری داستان را دنبال کند.
معروفی در این رمان، مرز میان واقعیت و خیال را محو کرده و جهانی خلق کرده که در آن هر چیز ممکن است. این جهان، انعکاسی از دنیای درونی نویسنده و پرسشهای او از زندگی، مرگ و معنای وجود است.
«نام تمام مردگان یحیاست» اثری است که نه تنها داستانی جذاب، بلکه تجربهای احساسی و فکری برای خواننده فراهم میکند. این کتاب، با شخصیتهای پیچیده، زبان آهنگین و روایت چندلایهاش، اثری فراموشنشدنی در ادبیات معاصر ایران به شمار میرود.
کتاب نام تمام مردگان یحیاست در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۳ با بیش از ۳۷۹ رای و ۸۹ نقد و نظر است.
داستان نام تمام مردگان یحیاست
داور، مردی چوببر و سادهزیست، در زندگی خود بارها داغ فرزندانش را تجربه کرده است. شش پسر و دختری که یکی پس از دیگری از دنیا رفتهاند و سایهی مرگ همواره بر سر او و خانوادهاش سنگینی کرده است. او که عمری را در سختی و رنج گذرانده، در سنین کهنسالی دوباره صاحب فرزندی میشود. این کودک، مندل نام دارد و تولدش برای داور، هم امید و هم اضطرابی تازه به همراه میآورد، چرا که تجربهی تلخ از دست دادن فرزندان پیشینش هنوز در جان او زنده است.
روایت داستان در خواب مندل جریان دارد؛ نوجوانی که پس از وقوع بهمنی سنگین، به خوابی طولانی فرو میرود و در زمانهای دیگر بیدار میشود. این روایت که به قصهی کهن اصحاب کهف شباهت دارد، پیوندی میان گذشته و حال ایجاد میکند. از خلال این خواب، زندگی داور و فرزندانش، گذشتهی او و مصائبی که تحمل کرده است، برای خواننده آشکار میشود. خاطرات و واقعیتها در هم میآمیزند و مرز میان رویا و حقیقت کمرنگ میشود.
داور در زندگیاش نهتنها با فقدان عزیزانش، بلکه با قضاوتها و طرد شدن از سوی جامعه نیز روبهرو بوده است. مردمی که او را به سبب سرنوشتی که داشته، فردی نفرینشده میدانند و از او فاصله میگیرند. اما او در برابر همهی این سختیها، به کوه و طبیعت پناه میبرد و با کار و تلاش، به زندگی ادامه میدهد. او مرگ را نه بهعنوان پایان، بلکه بهمثابه سفری ناگزیر میبیند و با نوعی عرفان عملی، به پذیرش آن میرسد.
در طول داستان، نامهای فرزندان داور نیز معنای خاصی پیدا میکنند؛ نامهایی که از شخصیتهای مذهبی و اسطورهای گرفته شدهاند و هر یک نشانهای از تقدیر و سرنوشتاند. در این میان، یحیی جایگاهی ویژه دارد. گویی تمامی فرزندان داور، در نهایت به یک نام ختم میشوند و این نام، نمادی از تمام مردگانی است که در زندگی او حضور داشتهاند.
نویسنده با ترکیب داستانهای مذهبی، اسطورهای و زندگی روزمره، روایتی میسازد که در آن مرز میان افسانه و واقعیت از بین میرود. حضور فرشتگان، گفتوگوهای داور با مردگان و نشانههای رازآلودی که در داستان ظاهر میشوند، همگی نشاندهندهی سبک خاص روایت این رمان هستند. در عین حال، احساسات انسانی، عشق پدرانه، ترس از فقدان و تلاش برای بقا، عناصر پررنگی در این داستان بهشمار میآیند.
در نهایت، سرنوشت داور و مندل، بازتابی از چرخهی زندگی و مرگ است. مندل، وارث رنجهای پدر، در جهانی متفاوت بیدار میشود؛ جهانی که در آن باید معنای زندگی و هویت خود را بازشناسد. رمان با پایانی که میان واقعیت و خیال معلق است، خواننده را به تفکر دربارهی تقدیر، عشق، و مفهوم زنده ماندن و از دست دادن وامیدارد.
بخشهایی از نام تمام مردگان یحیاست
سال ها پیش قرار بود این رمان را به سپانلو تقدیم کنم، ناتمام ماند، زندگی ام دستخوش بلایایی شد که بسیاری از کارهام به تعویق افتاد، بهترین سال های خلاقه ی عمرم در غربت گذشت، بی دلیل، رفیقم سپانلو درگذشت. پدرم نیز از دلتنگی من افسرده شد، درگذشت.
نوشتن این رمان سی سال طول کشید. با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازه ی سپان، این رساله ی عشق را به بچه ها تقدیم می کنم. «بی خود نترس ای بچهی تنها نام تمام مردگان یحیاست.»
……………………
اقبال، اسبی است چموش و بیقرار که چهارنعل بر گوی آتشین روندهای میتازد؛ اگر لحظهای بایستد، میسوزد. پروای ایستادن ندارد، همیشه در راه است؛ و عشق تنها سوار این اسب بادپاست، اگر دیر و دور باشی، اگر دستدست کنی، اقبال، یا سوخته است، یا رفته است.
میرفت بالای کوه پاپالو توی برف کبک پیدا میکرد میآورد. کبکها تا داور را میدیدند سرشان را فرو میکردند توی برف که نبینند او آنها را میگیرد میاندازد توی کیسه میبرد بای زن و بچههاش.
اینها اگر معجزه نیست، پس چیست؟
کسی که بتواند سنگ را نان کند، اگر معجزه نیست پس کیست؟ وقتی گیر میافتاد، با یک ارادهاش کوه دهن باز میکرد تا او بتواند سرش را توی خروجین اسبش ناپدید کند. غیب شود از این عالم بیرون برود. نشوند. نبیند.
ماه را مثل نان نصف میکرد، یک تکهاش را میداد به ابراهیم، یک تکه به اسماعیل. خودش ستارهها را میخورد.
بعضی وقتها هم نمیتوانست بخورد، با دست از روی صورتش پاک میکرد میگذاشت توی جیبش برای وقتهای نداری.
اگر به کتاب نام تمام مردگان یحیاست علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار عباس معروفی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی شهیر و چیرهدست معاصر ایران نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، رمان، عرفان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، عباس معروفی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب