توپ مراوری

«توپ مراوری» اثری است از صادق هدایت (نویسنده‌ی اهل تهران، از ۱۲۸۱ تا ۱۳۳۰) که در سال ۱۳۲۶ نوشته شده است. این رمان روایتی طنزآلود، انتقادی و تمثیلی از تاریخ، مذهب، سیاست و خرافات است که با محوریت یک توپ افسانه‌ای، باورها و ساختارهای فکری جامعه را به چالش می‌کشد.

درباره‌ی توپ مراوری

کتاب توپ مرواری را می‌توان از برجسته‌ترین نوشته‌های صادق هدایت در واپسین سال‌های حیاتش دانست؛ اثری که هم در ساختار و هم در محتوا، جسورانه‌تر از دیگر نوشته‌های او ظاهر می‌شود. این اثر اگرچه در زمان نگارشش امکان انتشار رسمی نیافت، اما سال‌ها بعد به صورت زیرزمینی در دسترس مخاطبان قرار گرفت و امروز به عنوان یکی از آثار جنجالی و ماندگار ادبیات معاصر ایران شناخته می‌شود. این کتاب در سال ۱۳۲۶ نوشته شد، اما در زمان حیات نویسنده اجازه چاپ نیافت، نخستین چاپ کتاب کامل به سال ۱۳۵۸ برمی‌گردد که به صورت زیرزمینی چاپ و منتشر شد.

هدایت در این کتاب با تکیه بر یک شیء تاریخی، یعنی توپی موسوم به «مرواری»، به سفری نمادین در دل تاریخ می‌پردازد. این توپ، که واقعیتی تاریخی دارد و در میدان ارگ تهران مستقر بوده، بهانه‌ای برای روایت تاریخی-انتقادی نویسنده شده تا تحولات سیاسی، اجتماعی و مذهبی ایران و جهان را از خلال آن بازخوانی کند. از همین رو، توپ مرواری نه‌فقط اثری داستانی بلکه نوعی بازنگری تند و تیز بر تاریخ رسمی و فرهنگ عوام است.

شیوه بیان هدایت در این اثر، زبان بی‌پرده و طنز تند و گزنده‌ای دارد که به‌صراحت از خرافات، تقدس‌سازی‌های بی‌پایه و سلطه‌های فکری و سیاسی انتقاد می‌کند. لحن او گاه آکنده از تمسخر و گاه به طرز عجیبی جدی و استدلالی است. در این میان، خواننده با ترکیبی از زبان فارسی و عربی، بازنویسی‌های کنایه‌آمیز از متون مذهبی و حتی اشعاری ساختگی مواجه می‌شود که همه در خدمت افشای وجهی از واقعیت هستند.

محتوای کتاب به وضوح ریشه در نارضایتی عمیق هدایت از وضعیت سیاسی و اجتماعی دوران خود دارد. او نه‌تنها به سران حکومت طعنه می‌زند، بلکه نقدهایی جدی نیز به نهادهای دینی و باورهای سنتی وارد می‌آورد. همین انتقادات باعث شد توپ مرواری در رژیم‌های مختلف پس از نگارش آن همواره با ممیزی و ممنوعیت روبرو باشد و کمتر مجالی برای انتشار رسمی بیابد.

ساختار اثر بر پایه طنز سیاه و روایت‌هایی شبه‌تاریخی استوار است. هدایت با تخیلی پرقدرت، مسیری برای این توپ ترسیم می‌کند که از گذشته‌ای دور آغاز می‌شود و تا دوران معاصر امتداد می‌یابد. در این مسیر، نویسنده از روایت‌های تاریخی واقعی استفاده می‌کند اما آن‌ها را به شیوه‌ای خاص بازسازی می‌کند؛ گاه با چاشنی خیال، گاه با افزودن طعنه و کنایه.

اگرچه ظاهر طنزگونه کتاب ممکن است برخی مخاطبان را به اشتباه بیندازد، اما در عمق آن نوعی نگاه فلسفی و اگزیستانسیالیستی قابل مشاهده است. هدایت با خلق تیپ‌هایی از عوام جامعه، آن‌ها را به رسمیت می‌شناسد ولی شیوه تفکرشان را به چالش می‌کشد. این تضاد، پایه‌ی نگاه انتقادی نویسنده به اجتماع است؛ نگاهی که به دنبال حذف فرد نیست، بلکه به دنبال تغییر دیدگاه‌هاست.

هدایت در نگارش این اثر از حمایت فکری دوستانش نیز بهره برده بود. گرچه اثر تماماً متعلق به اوست، اما گفته می‌شود برخی مفاهیم، از جمله نظریه‌های اقتصادی مطرح‌شده در کتاب، برگرفته از گفت‌وگوهایش با دکتر حسن شهید نورایی بوده‌اند. سرنوشت چاپ این اثر هم پیچیده و پرفرازونشیب است و تنها پس از مرگ نویسنده بود که در نسخه‌هایی غیررسمی به‌دست علاقه‌مندان رسید.

زبان خاص کتاب، ترکیبی از واژگان عامیانه، اصطلاحات فکاهی و ساختارهای کهنه و کلاسیک است. این زبان در خدمت محتوایی قرار گرفته که سعی در اسطوره‌زدایی از باورهای ریشه‌دار اجتماعی دارد. نویسنده نه‌تنها از بازنویسی متون مقدس هراسی ندارد، بلکه گاه با شهامت آن‌ها را دستکاری می‌کند تا تناقض‌ها و ضعف‌های مورد نظرش را نشان دهد.

از حیث محتوایی، این اثر فراتر از نقد صرف است. هدایت در آن، نگاه خاص خود را به تاریخ، دین، فرهنگ و حتی پیشرفت علم و استعمار ارائه می‌دهد. او روایت‌هایی عجیب و بدیع از وقایع جهانی مانند کشف قاره آمریکا یا سیر دریانوردی‌ها را مطرح می‌کند و با شوخ‌طبعی خاص خود، جهان‌بینی حاکم بر تاریخ‌نگاری رسمی را به سخره می‌گیرد.

نام اثر از توپی واقعی الهام گرفته که در دوران قاجار موضوع خرافات و حاجت‌خواهی مردم شده بود. هدایت از این باور عامیانه بهره می‌گیرد تا عمق جهل و درماندگی مردم را در برهه‌ای از تاریخ نشان دهد. او با هوشمندی، داستان توپ را با روایت‌هایی خیالی درمی‌آمیزد و از آن پلی به سوی نقد نظام‌های حکومتی و دینی می‌زند.

در مجموع، توپ مرواری اثری است پر از جسارت، طنز، تخیل و نقدهای تند. ممکن است محتوای آن برای برخی مخاطبان ناخوشایند باشد، اما بی‌تردید شیوه نگارش و جسارت در اندیشه، آن را به یکی از آثار ماندگار ادبیات انتقادی ایران تبدیل کرده است. خواندن این کتاب نیاز به ذهنی باز و نگاه تحلیلی دارد، چرا که پشت هر عبارت طنزآمیز آن، نقدی عمیق به وضعیت تاریخی و فرهنگی نهفته است.

هرچند کتاب هنوز در نسخه‌ای ویرایش‌شده و قابل استناد عرضه نشده و نسخه‌های موجود از خطاهای تایپی و چاپی رنج می‌برند، اما همین نسخه‌های پراشتباه نیز نشان از تأثیرگذاری اثر دارند. توپ مرواری را باید نه‌فقط به عنوان یک اثر داستانی، بلکه به‌مثابه سندی از ذهنیت شوریده و پرسش‌گر نویسنده‌ای دانست که عمر خود را در تلاش برای برهم‌زدن ساختارهای پوسیده گذراند.

رمان توپ مراوری در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۵ با بیش از ۱۹۶۰ رای و ۹۷ نقد و نظر است.

خلاصه‌ی داستان توپ مراوری

نقطه‌ی آغاز روایت، اشاره‌ای است به توپ بزرگی به نام توپ مرواری که در میدان ارگ تهران قرار دارد. این توپ در گذشته نه‌چندان دور به موضوعی پر از افسانه و خرافه بدل شده بود؛ مردم باور داشتند که لمس آن و توسل جستن به آن، باعث برآورده شدن حاجاتشان می‌شود. هدایت این توپ را بهانه‌ای قرار می‌دهد تا تاریخی تمثیلی و پر از کنایه را درباره سیر تمدن، باورهای مذهبی، نظام‌های سلطه و ساختارهای فکری جوامع روایت کند.

کتاب با روایتی تمسخرآمیز از تاریخ شروع می‌شود. نویسنده در این سیر خیالی، توپ مرواری را گاه در نقش عامل تغییرات بزرگ تاریخی و گاه در نقش نماد توهمات بشری قرار می‌دهد. از قرون وسطی تا عصر استعمار، از دربارهای شاهی تا مراکز مذهبی، این توپ در هر زمان نماد چیزی است که هدایت می‌خواهد آن را به نقد بکشد.

با گذشت روایت، توپ به درون تاریخ ایران وارد می‌شود. حضور توپ در ایران با حکومت‌های شاهی گره می‌خورد و نویسنده با زبانی گزنده و صریح، شاهان گذشته را یکی‌یکی به باد انتقاد می‌گیرد. در همین بخش‌هاست که کتاب لحنی شدیداً طنزآمیز به خود می‌گیرد و هدایت با استفاده از بازآفرینی خلاقانه اصطلاحات دینی و سیاسی، به افشای مناسبات قدرت و خرافه می‌پردازد.

در ادامه، بخش‌های زیادی از داستان به باورهای مذهبی و خرافی عامه مردم اختصاص دارد. هدایت، با نیشخند و اغراق، باورهایی مانند معجزه‌طلبی، جادو، و توسل به مقدسات را به چالش می‌کشد. او به‌ویژه با نگاهی شکاکانه به تفسیرهای مذهبی می‌نگرد و نشان می‌دهد چگونه این تفسیرها ابزار سلطه شده‌اند.

در فصولی از کتاب، شخصیت‌هایی کاریکاتوری از اقشار مختلف جامعه معرفی می‌شوند؛ از ملای شارلاتان گرفته تا دیکتاتور خودکامه و روشنفکر بی‌خاصیت. این شخصیت‌ها هرکدام حامل نوعی تفکر فاسد یا ناکارآمد هستند که هدایت با زبان کنایه آن‌ها را می‌کوبد.

در کنار این تمسخر شخصیت‌ها و عقاید، توپ مرواری گویی همچون اسطوره‌ای زنده، شاهد گذر نسل‌ها و تحولاتی دروغین است؛ تحولات ظاهری که در واقع تنها صورت عوض کرده‌اند اما ماهیت سرکوب و خرافه همچنان پابرجاست. توپ مرواری، در نهایت، به نوعی راوی پوچی تاریخ نیز هست.

داستان با نوعی آشفتگی و سیال بودن ذهنی به پایان می‌رسد؛ پایانی که نه پایانی روشن است و نه بسته. هدایت عمداً روایت را در فضایی میان واقعیت و خیال رها می‌کند تا خواننده با پرسش‌هایی بنیادین تنها بماند: آیا پیشرفت ممکن است؟ آیا حقیقتی ورای این نمایش وجود دارد؟ و آیا راهی برای رهایی از چرخه تکرارهای بیهوده هست؟

بخش‌هایی از توپ مراوری

توپی که اگر زنی سه بار دورش بگردد، نطفه‌اش بسته می‌شود، اگر کور باشد، بینا می‌گردد، اگر عقیم باشد، آبستن شود، و اگر مرده باشد، دوباره به دنیا می‌آید! این توپ همان است که هر وقت شاهی می‌خواست رعب و وحشتی در دل رعیت بیندازد، آن را می‌برد وسط میدان و چند شلیک هوایی می‌کرد. صدایش بیشتر از عقلش بود و کاری از دستش برنمی‌آمد، ولی برای عوام همیشه مقدس و پر رمز و راز مانده بود.

…………….

قالوا یا قوم! لا تخافوا و لا تحزنوا، توپ مرواری معکم، و هو خیر الحافظین! پس اگر توپ را در خانه دارید، از کجا می‌ترسید؟ و چرا به خود می‌لرزید؟ مگر این توپ نبود که روزی در قندهار گوی بلورین شکاند و در سمرقند چشم دیو درآورد؟

…………….

مردم هر وقت در زندگی به گرهی برمی‌خوردند، به توپ پناه می‌بردند. اگر دخترشان شوهر نمی‌کرد، می‌بردند و به توپ می‌بستند. اگر بچه‌شان شُل‌زبان بود، آب دهان توپ را می‌مالیدند به زبانش. اگر گربه‌شان فرار می‌کرد، به توپ دخیل می‌بستند. انگار توپ قرار بود همه چیز را حل کند، الا عقل خودشان را.

……………

تاریخ را طوری نوشته‌اند که انگار همه چیز با رضایت مردم بوده. شاه که آمده، مردم دعا کرده‌اند. شاه که رفته، مردم اشک ریخته‌اند. انگار نه انگار که این وسط، خون ریخته شده، دکان بسته شده، دهان‌ها دوخته شده، و توپ‌ها گاه به سوی ملت نشانه رفته‌اند، نه دشمن.

 

اگر به کتاب توپ مراوری علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار صادق هدایت در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده‌ی نامدار ایرانی آشنا می‌سازد.