«جهان در ۲۰۵۰» اثری است از لارنس اسمیت (نویسنده و استاد دانشگاه اهل آمریکا، متولد ۱۹۷۱) که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است. این کتاب آیندهی جهان تا سال ۲۰۵۰ را با تمرکز بر تأثیر چهار نیروی کلیدی ( تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع طبیعی) بر مناطق شمالی و آیندهی تمدن انسانی تحلیل میکند.
دربارهی جهان در ۲۰۵۰
کتاب جهان در ۲۰۵۰: چهار نیرویی که آینده شمال تمدن را شکل میدهند نوشته لارنس اسمیت، استاد جغرافیا و علوم محیطی دانشگاه UCLA، یکی از آثار قابلتوجه در زمینه پیشبینی روندهای جهانی در نیمه قرن بیستویکم است. این کتاب نه یک داستان علمیتخیلی است و نه یک تحلیل صرفاً آماری؛ بلکه ترکیبی از پژوهش علمی، دادههای تجربی، و بینشی جامعهشناسانه است که سعی دارد تصویری روشن از آیندهای محتمل ترسیم کند.
اسمیت در این اثر، آینده بشر را از دریچه چهار نیروی اصلی بررسی میکند: تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کمبود منابع طبیعی. او با تکیه بر تحلیلهای دقیق و دادههای بهروز، بهجای پرداختن به سناریوهای دور از ذهن، مسیری محتمل و مبتنی بر واقعیت برای آینده ترسیم میکند؛ مسیری که در آن کشورهای شمالی جهان – بهویژه کانادا، روسیه، کشورهای اسکاندیناوی و شمال آمریکا – به موقعیتی ممتاز دست مییابند.
نویسنده بر این باور است که گرمایش زمین، هرچند برای بسیاری از مناطق فاجعهبار خواهد بود، فرصتهایی نیز برای مناطق شمالی به همراه دارد. ذوب یخهای قطبی، دسترسی به منابع زیرزمینی و مسیرهای کشتیرانی جدید را ممکن میسازد. این مناطق که پیشتر به دلیل سرمای شدید و شرایط جغرافیایی سخت کمتر مورد توجه بودند، بهتدریج به مراکز جدید توسعه اقتصادی و مهاجرت انسانی تبدیل میشوند.
اما این فرصتها بدون چالش نیستند. افزایش مهاجرت، رقابت بر سر منابع تازه کشفشده، و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، تهدیدهایی جدی برای ثبات جهانی خواهند بود. اسمیت هشدار میدهد که تحولات آینده، گرچه در ظاهر نویدبخشاند، اما نیازمند برنامهریزی دقیق، همکاری بینالمللی، و درک عمیقتری از روابط انسانی با محیطزیست هستند.
کتاب از ساختاری منسجم برخوردار است. نویسنده ابتدا به توضیح مفاهیم پایه و معرفی نیروهای چهارگانه میپردازد و سپس با استفاده از مطالعات موردی، مدلهای پیشبینی، و روایتهای میدانی از سفرهایش، خواننده را به دل مناطقی میبرد که ممکن است در آینده مرکز توجه جهانی قرار گیرند. زبان اثر در عین دقت علمی، روان و قابلفهم است و برای مخاطب عام و متخصص بهیکاندازه جذابیت دارد.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، تلفیق علوم مختلف در تحلیل مسائل است. اسمیت با بهرهگیری از جغرافیا، اقتصاد، اقلیمشناسی، جمعیتشناسی و سیاست، تصویری چندوجهی از آینده ترسیم میکند. این رویکرد میانرشتهای باعث میشود خواننده بتواند تأثیرات متقابل پدیدهها را بهتر درک کند و از نگاه تکبُعدی به مسائل پرهیز کند.
جهان در ۲۰۵۰ تنها درباره تهدیدها و فرصتها نیست، بلکه درباره چگونگی سازگاری انسان با جهانی در حال تغییر نیز سخن میگوید. اسمیت به این نکته تأکید دارد که آینده بهصورت قطعی از پیش تعیین نشده، بلکه نتیجه انتخابها و واکنشهای ما در برابر این چهار نیروی بزرگ خواهد بود. او امید را در کنار هشدار مطرح میکند و به نوعی مخاطب را به اندیشه و کنش دعوت مینماید.
نویسنده در بخشهایی از کتاب بهطور خاص به نقش چین، هند و سایر قدرتهای نوظهور در شکلگیری آینده جهان میپردازد. او نشان میدهد که گرچه کشورهای شمالی از تغییرات اقلیمی بهره خواهند برد، اما این قدرتهای نوظهور نیز با رشد اقتصادی خود، نظم جهانی را بازتعریف خواهند کرد. رقابت بر سر منابع انرژی و فناوری، از جمله مؤلفههای مهم آینده خواهند بود.
در تحلیلهای اسمیت، مسئله منابع آب، امنیت غذایی، و جابهجاییهای جمعیتی جایگاه ویژهای دارد. او معتقد است کمبود منابع و بحرانهای زیستمحیطی، منجر به مهاجرتهای گسترده خواهد شد؛ مهاجرتهایی که نهتنها مرزهای جغرافیایی، بلکه مرزهای فرهنگی و سیاسی را نیز دستخوش تغییر خواهد کرد.
یکی دیگر از بخشهای خواندنی کتاب، پیشبینیهای نویسنده درباره تغییرات در ساختار شهرها و فناوریهای آینده است. اسمیت توضیح میدهد که شهرهای شمالی با زیرساختهای مناسب و دسترسی به منابع تازه، میتوانند به الگوهایی برای توسعه پایدار تبدیل شوند؛ اگر از هماکنون برای چالشهای پیشرو آماده شوند.
کتاب همچنین به مخاطرات ناشی از نابرابری اقتصادی و اجتماعی در آینده میپردازد. اسمیت هشدار میدهد که اگر روندهای کنونی ادامه یابد، شکاف میان کشورهای فقیر و غنی، و حتی درون جوامع، عمیقتر خواهد شد. این شکافها میتوانند بستر ناآرامیهای سیاسی، افراطگرایی، و بیثباتی جهانی شوند.
جهان در ۲۰۵۰ از جمله کتابهایی است که هم برای سیاستگذاران و مدیران اجرایی ارزشمند است، و هم برای خوانندگانی که به درک عمیقتری از آینده جهان علاقهمندند. این اثر بینشمند، بیآنکه در دام بدبینی یا خوشبینی افراطی بیفتد، نگاهی واقعبینانه به تحولات پیش رو دارد.
در مجموع، کتاب لارنس اسمیت تلاشی درخور برای پاسخ به این پرسش مهم است: «جهان ما به کدام سو میرود؟» پاسخ او ساده نیست، اما با بهرهگیری از علم، تحلیل، و تجربه شخصی، خواننده را به سفری پرمفهوم در آیندهای نهچندان دور میبرد. آیندهای که اکنون، در تصمیمات امروز ما، رقم میخورد.
کتاب جهان در ۲۰۵۰ در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۰ با بیش از ۱۰۰۰ رای و ۱۱۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از منصور امیدی و ناصر زرینپنجه به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای جهان در ۲۰۵۰
کتاب جهان در ۲۰۵۰ اثر لارنس اسمیت بهطور ساختارمند از مقدمهای آغاز میشود که در آن نویسنده چهار نیروی اصلی شکلدهنده آینده را معرفی میکند: تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت جهانی، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع طبیعی. این مقدمه نقش چهار نیرو را در ترسیم چشمانداز آینده بشر برجسته میکند و مخاطب را برای ورود به تحلیلی ژرفتر در فصلهای بعدی آماده میسازد.
در فصلهای آغازین، اسمیت به بررسی علمی تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن میپردازد. او با اشاره به دادههای اقلیمشناسی و پژوهشهای میدانی، نشان میدهد که گرمشدن زمین چگونه موجب ذوب شدن یخهای قطبی، بالا آمدن سطح آب دریاها، و تغییر الگوهای بارندگی خواهد شد. این فصل بهویژه بر تأثیر تغییرات اقلیمی بر کشاورزی، منابع آب و شرایط زندگی انسانها تأکید دارد.
در ادامه، کتاب به موضوع رشد جمعیت جهانی میپردازد و نشان میدهد که بخش عمدهای از این رشد در کشورهای در حال توسعه رخ خواهد داد. اسمیت توضیح میدهد که این روند فشار بیشتری بر منابع طبیعی وارد خواهد کرد و منجر به مهاجرتهای گسترده و تغییرات جمعیتی در بسیاری از نقاط جهان خواهد شد. او همچنین به پیری جمعیت در کشورهای توسعهیافته اشاره میکند و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن را تحلیل مینماید.
فصلهای بعدی کتاب به بررسی روند جهانیشدن اقتصاد و پیچیدگیهای آن اختصاص دارد. نویسنده توضیح میدهد که چگونه ادغام بازارها، جابهجایی سرمایه و کالا، و توسعه فناوری موجب تغییر در توازن قدرت جهانی خواهد شد. در این بخش، نقش چین، هند، و دیگر اقتصادهای نوظهور در آینده اقتصاد جهانی برجسته میشود.
یکی از فصلهای مهم کتاب به کمبود منابع طبیعی میپردازد. اسمیت تأکید میکند که منابعی مانند نفت، گاز، آب شیرین، و زمین قابل کشت در دهههای آینده با تقاضایی فزاینده روبهرو خواهند شد، در حالی که عرضه آنها محدودتر میشود. این روند میتواند به بروز منازعات ژئوپلیتیکی، بحرانهای انسانی، و تغییرات در سیاستهای بینالمللی منجر شود.
در بخشی از کتاب، نویسنده بر تغییرات جغرافیایی تمرکز میکند و مفهومی به نام «کشورهای شمالی» (NORCs یا Northern Rim Countries) را مطرح میکند. او نشان میدهد که کشورهایی مانند کانادا، روسیه، نروژ و ایالات شمالی آمریکا، به دلیل شرایط جغرافیایی و منابع طبیعی، در آینده جایگاه مهمی خواهند یافت. در این بخش، ویژگیهای این کشورها، فرصتها و چالشهای پیشروی آنها با دقت تحلیل میشود.
فصلهای پایانی کتاب به آینده فناوری، تغییرات در سبک زندگی، و سازگاری انسان با تحولات نوظهور اختصاص دارد. اسمیت با دیدی امیدبخش، اما واقعگرایانه، به نقش علم و نوآوری در مقابله با چالشها میپردازد. او بر لزوم همکاری بینالمللی، سرمایهگذاری در آموزش و زیرساخت، و تغییر الگوهای مصرف تأکید میورزد.
در نهایت، کتاب با جمعبندی دیدگاهها و ارائه سناریوهایی از آینده ممکن به پایان میرسد. نویسنده با بیان اینکه آینده از هماکنون در حال ساختهشدن است، از مخاطب میخواهد که مسئولیتپذیر، آگاه و آماده باشد. این جمعبندی همزمان هشداردهنده و انگیزهبخش است و تأکیدی است بر نقش تصمیمات انسانی در تعیین سرنوشت تمدن.
بخشهایی از جهان در ۲۰۵۰
در شهر خودم لس آنجلس، همه با کمال میل حاضرند ماهیانه صد دلار برای تلویزیون کابْلی بپردازند، اما فریاد اعتراض همین افراد به هوا خواهد خاست اگر مجبور شوند همان مقدار برای مایه ی حیات پول بدهند؛ اکسیری که با لوله کشی مستقیما وارد خانه هایشان می شود.
………………….
متأسفانه، هیچ قانونی وجود ندارد که بیان کند یک شهر، باید مکان خوبی برای زندگی باشد تا رشد جمعیتی واقتصادی را به خود جلب کند. پارک ها، مدیریت خوب و جریان رونده ی ترافیک، اختیاری هستند نه الزامی. گاهی اوقات، شهرها با نرخی خیره کننده رشد می کنند، علیرغم این که جهنم هایی بر روی زمین هستند.
…………………
ما در حال ورود به عصر جدیدی هستیم؛ عصری که در آن جغرافیا دوباره اهمیت مییابد. برای چند دهه، گمان میرفت که جهانیشدن و فناوری، فضا را بیمعنا خواهند کرد، اما اکنون روشن شده است که مکان هنوز هم اهمیت دارد. با گرمشدن زمین، ذوب شدن یخها، و دسترسی به منابع جدید، مناطقی که پیشتر غیرقابل سکونت بودند، به قطبهای جدید توسعه تبدیل میشوند.
………………..
چهار نیروی بزرگ – تغییر اقلیم، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع – همچون امواجی بههمپیوستهاند که در حال شکل دادن به آینده هستند. هیچکدام از این نیروها را نمیتوان بهتنهایی در نظر گرفت؛ آنها با هم تعامل دارند، یکدیگر را تقویت یا تضعیف میکنند، و نتیجه نهایی چیزی پیچیدهتر از جمع ساده آنهاست.
………………..
کشورهایی که من آنها را کشورهای ثروتمند شمالی مینامم – از جمله کانادا، روسیه، ایسلند، کشورهای اسکاندیناوی و شمال آمریکا – احتمالاً از تغییرات اقلیمی و اقتصادی بیشترین بهره را خواهند برد. این کشورها نهتنها دارای منابع طبیعی غنی و ثبات سیاسیاند، بلکه زیرساختهای لازم برای پذیرش مهاجرتهای گسترده و توسعه پایدار را نیز دارند.
……………….
در سفری که به مناطق شمالی کانادا داشتم، با قبایلی روبهرو شدم که برای اولینبار در تاریخ خود شاهد آب شدن یخچالهای دائمی بودند. برای آنها این تغییر نه یک پیشرفت، بلکه تهدیدی علیه سبک زندگی سنتیشان بود. آینده نهتنها درباره فرصتهای جدید، بلکه درباره از دسترفتن راههای قدیمی زندگی نیز هست.
اگر به کتاب جهان در ۲۰۵۰ علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای علمی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
29 اردیبهشت 1404
جهان در ۲۰۵۰
«جهان در ۲۰۵۰» اثری است از لارنس اسمیت (نویسنده و استاد دانشگاه اهل آمریکا، متولد ۱۹۷۱) که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است. این کتاب آیندهی جهان تا سال ۲۰۵۰ را با تمرکز بر تأثیر چهار نیروی کلیدی ( تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع طبیعی) بر مناطق شمالی و آیندهی تمدن انسانی تحلیل میکند.
دربارهی جهان در ۲۰۵۰
کتاب جهان در ۲۰۵۰: چهار نیرویی که آینده شمال تمدن را شکل میدهند نوشته لارنس اسمیت، استاد جغرافیا و علوم محیطی دانشگاه UCLA، یکی از آثار قابلتوجه در زمینه پیشبینی روندهای جهانی در نیمه قرن بیستویکم است. این کتاب نه یک داستان علمیتخیلی است و نه یک تحلیل صرفاً آماری؛ بلکه ترکیبی از پژوهش علمی، دادههای تجربی، و بینشی جامعهشناسانه است که سعی دارد تصویری روشن از آیندهای محتمل ترسیم کند.
اسمیت در این اثر، آینده بشر را از دریچه چهار نیروی اصلی بررسی میکند: تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کمبود منابع طبیعی. او با تکیه بر تحلیلهای دقیق و دادههای بهروز، بهجای پرداختن به سناریوهای دور از ذهن، مسیری محتمل و مبتنی بر واقعیت برای آینده ترسیم میکند؛ مسیری که در آن کشورهای شمالی جهان – بهویژه کانادا، روسیه، کشورهای اسکاندیناوی و شمال آمریکا – به موقعیتی ممتاز دست مییابند.
نویسنده بر این باور است که گرمایش زمین، هرچند برای بسیاری از مناطق فاجعهبار خواهد بود، فرصتهایی نیز برای مناطق شمالی به همراه دارد. ذوب یخهای قطبی، دسترسی به منابع زیرزمینی و مسیرهای کشتیرانی جدید را ممکن میسازد. این مناطق که پیشتر به دلیل سرمای شدید و شرایط جغرافیایی سخت کمتر مورد توجه بودند، بهتدریج به مراکز جدید توسعه اقتصادی و مهاجرت انسانی تبدیل میشوند.
اما این فرصتها بدون چالش نیستند. افزایش مهاجرت، رقابت بر سر منابع تازه کشفشده، و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی، تهدیدهایی جدی برای ثبات جهانی خواهند بود. اسمیت هشدار میدهد که تحولات آینده، گرچه در ظاهر نویدبخشاند، اما نیازمند برنامهریزی دقیق، همکاری بینالمللی، و درک عمیقتری از روابط انسانی با محیطزیست هستند.
کتاب از ساختاری منسجم برخوردار است. نویسنده ابتدا به توضیح مفاهیم پایه و معرفی نیروهای چهارگانه میپردازد و سپس با استفاده از مطالعات موردی، مدلهای پیشبینی، و روایتهای میدانی از سفرهایش، خواننده را به دل مناطقی میبرد که ممکن است در آینده مرکز توجه جهانی قرار گیرند. زبان اثر در عین دقت علمی، روان و قابلفهم است و برای مخاطب عام و متخصص بهیکاندازه جذابیت دارد.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، تلفیق علوم مختلف در تحلیل مسائل است. اسمیت با بهرهگیری از جغرافیا، اقتصاد، اقلیمشناسی، جمعیتشناسی و سیاست، تصویری چندوجهی از آینده ترسیم میکند. این رویکرد میانرشتهای باعث میشود خواننده بتواند تأثیرات متقابل پدیدهها را بهتر درک کند و از نگاه تکبُعدی به مسائل پرهیز کند.
جهان در ۲۰۵۰ تنها درباره تهدیدها و فرصتها نیست، بلکه درباره چگونگی سازگاری انسان با جهانی در حال تغییر نیز سخن میگوید. اسمیت به این نکته تأکید دارد که آینده بهصورت قطعی از پیش تعیین نشده، بلکه نتیجه انتخابها و واکنشهای ما در برابر این چهار نیروی بزرگ خواهد بود. او امید را در کنار هشدار مطرح میکند و به نوعی مخاطب را به اندیشه و کنش دعوت مینماید.
نویسنده در بخشهایی از کتاب بهطور خاص به نقش چین، هند و سایر قدرتهای نوظهور در شکلگیری آینده جهان میپردازد. او نشان میدهد که گرچه کشورهای شمالی از تغییرات اقلیمی بهره خواهند برد، اما این قدرتهای نوظهور نیز با رشد اقتصادی خود، نظم جهانی را بازتعریف خواهند کرد. رقابت بر سر منابع انرژی و فناوری، از جمله مؤلفههای مهم آینده خواهند بود.
در تحلیلهای اسمیت، مسئله منابع آب، امنیت غذایی، و جابهجاییهای جمعیتی جایگاه ویژهای دارد. او معتقد است کمبود منابع و بحرانهای زیستمحیطی، منجر به مهاجرتهای گسترده خواهد شد؛ مهاجرتهایی که نهتنها مرزهای جغرافیایی، بلکه مرزهای فرهنگی و سیاسی را نیز دستخوش تغییر خواهد کرد.
یکی دیگر از بخشهای خواندنی کتاب، پیشبینیهای نویسنده درباره تغییرات در ساختار شهرها و فناوریهای آینده است. اسمیت توضیح میدهد که شهرهای شمالی با زیرساختهای مناسب و دسترسی به منابع تازه، میتوانند به الگوهایی برای توسعه پایدار تبدیل شوند؛ اگر از هماکنون برای چالشهای پیشرو آماده شوند.
کتاب همچنین به مخاطرات ناشی از نابرابری اقتصادی و اجتماعی در آینده میپردازد. اسمیت هشدار میدهد که اگر روندهای کنونی ادامه یابد، شکاف میان کشورهای فقیر و غنی، و حتی درون جوامع، عمیقتر خواهد شد. این شکافها میتوانند بستر ناآرامیهای سیاسی، افراطگرایی، و بیثباتی جهانی شوند.
جهان در ۲۰۵۰ از جمله کتابهایی است که هم برای سیاستگذاران و مدیران اجرایی ارزشمند است، و هم برای خوانندگانی که به درک عمیقتری از آینده جهان علاقهمندند. این اثر بینشمند، بیآنکه در دام بدبینی یا خوشبینی افراطی بیفتد، نگاهی واقعبینانه به تحولات پیش رو دارد.
در مجموع، کتاب لارنس اسمیت تلاشی درخور برای پاسخ به این پرسش مهم است: «جهان ما به کدام سو میرود؟» پاسخ او ساده نیست، اما با بهرهگیری از علم، تحلیل، و تجربه شخصی، خواننده را به سفری پرمفهوم در آیندهای نهچندان دور میبرد. آیندهای که اکنون، در تصمیمات امروز ما، رقم میخورد.
کتاب جهان در ۲۰۵۰ در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۰ با بیش از ۱۰۰۰ رای و ۱۱۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از منصور امیدی و ناصر زرینپنجه به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای جهان در ۲۰۵۰
کتاب جهان در ۲۰۵۰ اثر لارنس اسمیت بهطور ساختارمند از مقدمهای آغاز میشود که در آن نویسنده چهار نیروی اصلی شکلدهنده آینده را معرفی میکند: تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت جهانی، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع طبیعی. این مقدمه نقش چهار نیرو را در ترسیم چشمانداز آینده بشر برجسته میکند و مخاطب را برای ورود به تحلیلی ژرفتر در فصلهای بعدی آماده میسازد.
در فصلهای آغازین، اسمیت به بررسی علمی تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن میپردازد. او با اشاره به دادههای اقلیمشناسی و پژوهشهای میدانی، نشان میدهد که گرمشدن زمین چگونه موجب ذوب شدن یخهای قطبی، بالا آمدن سطح آب دریاها، و تغییر الگوهای بارندگی خواهد شد. این فصل بهویژه بر تأثیر تغییرات اقلیمی بر کشاورزی، منابع آب و شرایط زندگی انسانها تأکید دارد.
در ادامه، کتاب به موضوع رشد جمعیت جهانی میپردازد و نشان میدهد که بخش عمدهای از این رشد در کشورهای در حال توسعه رخ خواهد داد. اسمیت توضیح میدهد که این روند فشار بیشتری بر منابع طبیعی وارد خواهد کرد و منجر به مهاجرتهای گسترده و تغییرات جمعیتی در بسیاری از نقاط جهان خواهد شد. او همچنین به پیری جمعیت در کشورهای توسعهیافته اشاره میکند و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن را تحلیل مینماید.
فصلهای بعدی کتاب به بررسی روند جهانیشدن اقتصاد و پیچیدگیهای آن اختصاص دارد. نویسنده توضیح میدهد که چگونه ادغام بازارها، جابهجایی سرمایه و کالا، و توسعه فناوری موجب تغییر در توازن قدرت جهانی خواهد شد. در این بخش، نقش چین، هند، و دیگر اقتصادهای نوظهور در آینده اقتصاد جهانی برجسته میشود.
یکی از فصلهای مهم کتاب به کمبود منابع طبیعی میپردازد. اسمیت تأکید میکند که منابعی مانند نفت، گاز، آب شیرین، و زمین قابل کشت در دهههای آینده با تقاضایی فزاینده روبهرو خواهند شد، در حالی که عرضه آنها محدودتر میشود. این روند میتواند به بروز منازعات ژئوپلیتیکی، بحرانهای انسانی، و تغییرات در سیاستهای بینالمللی منجر شود.
در بخشی از کتاب، نویسنده بر تغییرات جغرافیایی تمرکز میکند و مفهومی به نام «کشورهای شمالی» (NORCs یا Northern Rim Countries) را مطرح میکند. او نشان میدهد که کشورهایی مانند کانادا، روسیه، نروژ و ایالات شمالی آمریکا، به دلیل شرایط جغرافیایی و منابع طبیعی، در آینده جایگاه مهمی خواهند یافت. در این بخش، ویژگیهای این کشورها، فرصتها و چالشهای پیشروی آنها با دقت تحلیل میشود.
فصلهای پایانی کتاب به آینده فناوری، تغییرات در سبک زندگی، و سازگاری انسان با تحولات نوظهور اختصاص دارد. اسمیت با دیدی امیدبخش، اما واقعگرایانه، به نقش علم و نوآوری در مقابله با چالشها میپردازد. او بر لزوم همکاری بینالمللی، سرمایهگذاری در آموزش و زیرساخت، و تغییر الگوهای مصرف تأکید میورزد.
در نهایت، کتاب با جمعبندی دیدگاهها و ارائه سناریوهایی از آینده ممکن به پایان میرسد. نویسنده با بیان اینکه آینده از هماکنون در حال ساختهشدن است، از مخاطب میخواهد که مسئولیتپذیر، آگاه و آماده باشد. این جمعبندی همزمان هشداردهنده و انگیزهبخش است و تأکیدی است بر نقش تصمیمات انسانی در تعیین سرنوشت تمدن.
بخشهایی از جهان در ۲۰۵۰
در شهر خودم لس آنجلس، همه با کمال میل حاضرند ماهیانه صد دلار برای تلویزیون کابْلی بپردازند، اما فریاد اعتراض همین افراد به هوا خواهد خاست اگر مجبور شوند همان مقدار برای مایه ی حیات پول بدهند؛ اکسیری که با لوله کشی مستقیما وارد خانه هایشان می شود.
………………….
متأسفانه، هیچ قانونی وجود ندارد که بیان کند یک شهر، باید مکان خوبی برای زندگی باشد تا رشد جمعیتی واقتصادی را به خود جلب کند. پارک ها، مدیریت خوب و جریان رونده ی ترافیک، اختیاری هستند نه الزامی. گاهی اوقات، شهرها با نرخی خیره کننده رشد می کنند، علیرغم این که جهنم هایی بر روی زمین هستند.
…………………
ما در حال ورود به عصر جدیدی هستیم؛ عصری که در آن جغرافیا دوباره اهمیت مییابد. برای چند دهه، گمان میرفت که جهانیشدن و فناوری، فضا را بیمعنا خواهند کرد، اما اکنون روشن شده است که مکان هنوز هم اهمیت دارد. با گرمشدن زمین، ذوب شدن یخها، و دسترسی به منابع جدید، مناطقی که پیشتر غیرقابل سکونت بودند، به قطبهای جدید توسعه تبدیل میشوند.
………………..
چهار نیروی بزرگ – تغییر اقلیم، رشد جمعیت، جهانیشدن اقتصاد، و کاهش منابع – همچون امواجی بههمپیوستهاند که در حال شکل دادن به آینده هستند. هیچکدام از این نیروها را نمیتوان بهتنهایی در نظر گرفت؛ آنها با هم تعامل دارند، یکدیگر را تقویت یا تضعیف میکنند، و نتیجه نهایی چیزی پیچیدهتر از جمع ساده آنهاست.
………………..
کشورهایی که من آنها را کشورهای ثروتمند شمالی مینامم – از جمله کانادا، روسیه، ایسلند، کشورهای اسکاندیناوی و شمال آمریکا – احتمالاً از تغییرات اقلیمی و اقتصادی بیشترین بهره را خواهند برد. این کشورها نهتنها دارای منابع طبیعی غنی و ثبات سیاسیاند، بلکه زیرساختهای لازم برای پذیرش مهاجرتهای گسترده و توسعه پایدار را نیز دارند.
……………….
در سفری که به مناطق شمالی کانادا داشتم، با قبایلی روبهرو شدم که برای اولینبار در تاریخ خود شاهد آب شدن یخچالهای دائمی بودند. برای آنها این تغییر نه یک پیشرفت، بلکه تهدیدی علیه سبک زندگی سنتیشان بود. آینده نهتنها درباره فرصتهای جدید، بلکه درباره از دسترفتن راههای قدیمی زندگی نیز هست.
اگر به کتاب جهان در ۲۰۵۰ علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای علمی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، اقتصادی، جغرافیا، سیاسی، علمی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، لارنس اسمیت، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب