امام حسین (ع) و ایران

«امام حسین (ع) و ایران» اثری است از کورت فریشلر (نویسنده‌ی اتریشی، از ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۳) که در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است. این کتاب به بررسی نقش و حضور ایرانیان در قیام امام حسین (ع) و تأثیر این پیوند فرهنگی-تاریخی بر شکل‌گیری رابطه‌ای عمیق میان ملت ایران و واقعه‌ی عاشورا می‌پردازد.

درباره‌ی امام حسین (ع) و ایران

کتاب امام حسین و ایران، تألیفی است از نویسنده‌ای اروپایی که با نگاهی متفاوت به رویدادهای عاشورا پرداخته است. کورت فریشلر، روزنامه‌نگاری اهل اتریش، در این اثر کوشیده است چهره‌ای جهانی از امام حسین و قیام او ترسیم کند؛ شخصیتی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و دینی، الهام‌بخش آزادگان بوده است. ترجمه‌ی این کتاب توسط ذبیح‌الله منصوری، چهره‌ای شناخته‌شده در ترجمه‌های تاریخی و ادبی فارسی، به خوانندگان ایرانی معرفی شده و مخاطب فارسی‌زبان را با روایتی تازه از ماجرای کربلا آشنا کرده است.

منصوری پیش از این نیز آثاری از فریشلر ترجمه کرده بود و با سبک نگارش او آشنایی داشت. در این ترجمه، کوشیده است ضمن حفظ سبک گزارش‌گرایانه‌ی نویسنده، فضایی ملموس و عاطفی از وقایع عاشورا در اختیار مخاطب بگذارد. او با افزودن نقل‌قول‌ها، اشارات تاریخی و نیز دراماتیزه‌کردن برخی رخدادها، فضای داستان را پررنگ‌تر کرده است.

کتاب، روایتی است از سهم و حضور ایرانیان در واقعه‌ی کربلا، موضوعی که کمتر در آثار کلاسیک تاریخی به آن توجه شده است. نویسنده با بهره‌گیری از برخی اسناد و گزارش‌های تاریخی، نشان می‌دهد که گروهی از ایرانیان به صورت داوطلبانه و با آگاهی کامل از خطر پیش رو، خود را به کاروان امام حسین رساندند و در کنار او به شهادت رسیدند. این روایت نه‌تنها از نظر تاریخی اهمیت دارد، بلکه پیوندی عاطفی میان ملت ایران و نهضت عاشورا برقرار می‌سازد.

در خلال کتاب، از قول ابوعلی سیمجور نقل شده که جمعی از ایرانیان کوفه به سوی کربلا رهسپار شدند و با وجود هشدار امام درباره سرنوشت حتمی جنگ، تصمیم به همراهی با او گرفتند. این بخش، تاکید زیادی بر وفاداری، فداکاری و اعتقاد قلبی این افراد دارد. برای نویسنده، این واقعه نمادی از هم‌افزایی میان روح عدالت‌طلبی شیعی و فرهنگ کهن ایرانی است.

نویسنده همچنین در بخش‌هایی از کتاب به این نکته اشاره دارد که اطلاعات مربوط به نقش ایرانیان در عاشورا به دلیل تعصبات قومی و سیاسی در منابع تاریخی کم‌رنگ یا حذف شده است. از نظر او، بی‌اعتمادی برخی گروه‌های عرب به غیرعرب‌ها یکی از دلایلی بوده که سبب شده این مشارکت ایرانیان در روایت‌های رایج تاریخ کربلا نادیده گرفته شود.

ساختار کتاب مبتنی بر روایت‌هایی تاریخی است که به صورت رویدادمحور و از زبان شخصیت‌های حاضر در صحنه بیان شده‌اند. بخش‌هایی همچون مأموریت مسلم بن عقیل، وضع مکه پیش از حرکت حسین، یا بیعت‌گیری در کوفه، همگی با سبک گزارشی خاصی روایت می‌شوند که نشان از کوشش نویسنده برای بازسازی فضای پرتنش آن روزها دارد.

یکی از ویژگی‌های جالب کتاب، پرداختن به جزییاتی است که در دیگر منابع کمتر به چشم می‌خورد، از جمله حضور یک ایرانی در کمک به مسلم بن عقیل، شیوه‌های قضاوت در آغاز اسلام، و یا ماجرای سی تن از ایرانیان که در مراحل پایانی به کاروان امام حسین پیوستند. این روایت‌ها، اگرچه ممکن است مستندات کاملاً متقنی نداشته باشند، اما در خدمت ترسیم فضای فکری و فرهنگی دوران قرار می‌گیرند.

نویسنده تلاش کرده است که ضمن نمایش نبرد میان حق و باطل، به ریشه‌های مردمی و فرهنگی این قیام نیز بپردازد. از نظر او، شور و علاقه ایرانیان به امام حسین، تنها نتیجه گسترش اسلام در ایران نبوده، بلکه ریشه در ارزش‌های فرهنگی مشترک دارد؛ ارزش‌هایی چون مبارزه با ظلم، پایداری در برابر استبداد و وفاداری به عهد.

با این حال، این اثر بی‌نقص نیست. یکی از نقدهایی که برخی مخاطبان شیعه بر آن وارد کرده‌اند، استفاده غالب از منابع اهل سنت و کم‌توجهی به منابع معتبر شیعه است. این موضوع سبب شده برخی جزئیات روایت‌شده با آنچه در متون شیعی آمده، متفاوت باشد. با این‌حال، باید توجه داشت که نویسنده غیرمسلمان بوده و طبیعی است که دسترسی‌اش به منابع شیعه محدودتر بوده است.

از این منظر، امام حسین و ایران را می‌توان نه‌فقط به‌عنوان یک سند تاریخی، بلکه به‌عنوان بازتاب دیدگاهی غربی به یکی از بزرگ‌ترین قیام‌های تاریخ اسلام نگریست. نگاهی که در آن، عنصر «ایثار» جایگاهی مرکزی دارد و تأکید ویژه‌ای بر پیوند فراملیتی انسان‌های عدالت‌خواه در سراسر تاریخ و جغرافیاست.

کتاب فریشلر صرفاً گزارشی از یک واقعه نیست، بلکه تلاشی برای پیوند زدن میان تاریخ و فرهنگ، دین و ملیت، شرق و غرب است. او می‌کوشد نشان دهد که کربلا صرفاً یک رویداد مذهبی نیست، بلکه الگویی انسانی و جهانی برای مقاومت در برابر ظلم است؛ الگویی که در دل فرهنگ ایرانی جای گرفته و با گذر زمان، حتی عمیق‌تر شده است.

در مجموع، این اثر دریچه‌ای نو به خواننده فارسی‌زبان می‌گشاید تا از ورای روایت‌های رایج، نگاهی تازه به واقعه‌ای داشته باشد که هنوز هم در تار و پود فرهنگ مردم ایران تنیده است. امام حسین و ایران نه تنها یک کتاب تاریخی، بلکه بازخوانی رابطه‌ای دیرینه و پرمعنا میان یک ملت و یک آرمان است.

کتاب امام حسین (ع) و ایران در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۴۷ با بیش از ۱۱۲ رای و ۹ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از ذبیح‌الله منصوری به بازار عرضه شده است.

فهرست مطالب امام حسین (ع) و ایران

سر فصل‌های کتاب امام حسین (ع) و ایران شامل مطالب زیر است:

  • نمایندۀ امام در ایران
  • بردن نامۀ طرفداران حسین به مکه
  • حسین در مکه و وضع آن شهر
  • مسلم بن عقیل
  • بیعت گرفتن برای حسین (ع)
  • اولین کسی که در اسلام کتاب نوشت
  • حسین (ع) در راه بین النهرین
  • حاکم کوفه فهمید مسل در خانۀ هانی است
  • معقل به چه حیله وارد منزل هانی شد
  • طرز قضاوت در صدر اسلام
  • مسلم تا بامداد در معابر کوفه بود
  • جنگ در معابر کوفه بین مسلم و دشمنان او
  • یک ایرانی به کمک مسلم بن عقیل برخاست
  • رجز خوانی تاریخی مسلم بن عقیل
  • کاروان حسین در بیابان های نجد
  • کشته شدن برادر رضاعی حسین
  • در جست و جوی کاروان حسین
  • سی نفر از ایرانیان به حسین رسیدند
  • حسین از سرنوشت خود آگاه بود

خلاصه‌ی محتوای امام حسین (ع) و ایران

کتاب امام حسین و ایران اثر کورت فریشلر، با ساختاری روایی-تحلیلی، رویدادهای منتهی به قیام عاشورا را از منظر نقش و حضور ایرانیان بازگو می‌کند. فصل‌های آغازین کتاب به زمینه‌های سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام در آستانه قیام اختصاص دارد. در این بخش‌ها، نویسنده به معرفی نمایندگان امام در سرزمین‌های مختلف، به‌ویژه در ایران، می‌پردازد و تلاش دارد نشان دهد که حسین بن علی، پیش از حرکت از مکه، با آگاهی از ظرفیت‌های اقوام گوناگون از جمله ایرانیان، کوشید برای مبارزه علیه خلافت یزیدی حمایت گسترده‌ای جلب کند.

در فصل‌های میانی، نویسنده تمرکز خود را بر سفرنامه‌ی امام از مدینه به مکه و سپس به سوی عراق قرار می‌دهد. در این بخش، وضعیت پرتنش مکه، حضور جاسوسان، و تلاش‌های پنهانی برای ارتباط‌گیری با شیعیان کوفه روایت می‌شود. ماجرای اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، مأموریت حساسی که با امید و اضطراب همراه بود، و تحولات منجر به شکست این مأموریت نیز به‌تفصیل شرح داده می‌شود.

یکی از فصل‌های مهم کتاب، به بیعت‌گیری گسترده مسلم در کوفه و واکنش‌های خلفای وقت اختصاص دارد. فریشلر با بازسازی فضای سیاسی کوفه، نشان می‌دهد که چگونه حاکم کوفه از نفوذ روزافزون مسلم به هراس افتاد و با حیله‌گری و نفوذ در لایه‌های مردمی، زمینه‌ساز دستگیری و شهادت مسلم شد. جزئیاتی مانند ورود معقل به خانه‌ی هانی و اطلاعاتی که او در اختیار حکومت گذاشت، از عناصر مهم این بخش است.

در ادامه، نویسنده روایت خود را با تمرکز بر برخورد مردم کوفه با مسلم در آخرین ساعات حیاتش پی می‌گیرد. او شبِ پرالتهاب مسلم در کوچه‌های کوفه، درگیری‌های او با مخالفان و ماجرای تاریخی نبرد او در آن شب را با جزئیات توصیف می‌کند. در میان این روایات، اشاره‌ای ویژه به یاری یکی از ایرانیان به مسلم شده، که نویسنده آن را نمادی از پیوند دیرین میان ملت ایران و خاندان پیامبر معرفی می‌کند.

در فصل‌های بعدی، کتاب به حرکت کاروان امام از مکه به سوی بین‌النهرین می‌پردازد. این بخش روایت‌گر مراحل مختلف مسیر، مواجهه با قاصدان و افراد گوناگون، و تحلیل‌های امام در مورد آینده‌ی خود و یارانش است. نویسنده در این فصل نشان می‌دهد که امام حسین با شناختی دقیق از سرنوشت محتوم خود، آگاهانه به سوی میدان شهادت گام برداشت.

در بخش‌هایی دیگر، ماجرای پیوستن سی تن از ایرانیان به کاروان امام در روزهای پایانی روایت می‌شود. این گروه که از مناطق مختلف به سمت کربلا حرکت کردند، به‌رغم آگاهی از خطر مرگ، تصمیم گرفتند به یاری امام بشتابند. گفت‌وگوهای میان آنان و امام، که در کتاب نقل شده، نشان از اراده‌ی عمیق آنان برای همراهی با حق دارد و پیوندی انسانی و فرهنگی را میان امام و آنان برقرار می‌سازد.

نویسنده در فصل‌هایی پایانی به رخدادهای کربلا می‌پردازد و با تمرکز بر شخصیت‌ها، حوادث و لحظات مهم نبرد، نگاهی انسانی به وقایع آن روز ارائه می‌دهد. کشته‌شدن برادر رضاعی امام، صحنه‌های مقاومت یاران، و چهره‌ی ظلم حکومت اموی در برابر مقاومت اندک اما با ایمان امام و همراهانش، به‌گونه‌ای توصیف شده‌اند که خواننده را به تأمل عمیق در ماهیت این قیام دعوت می‌کند.

سرانجام، کتاب با تحلیل پیامدهای تاریخی و فرهنگی عاشورا به پایان می‌رسد. فریشلر در این بخش، نقش ایرانیان در زنده نگه‌داشتن یاد کربلا را برجسته می‌سازد و معتقد است که این واقعه، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت فرهنگی ایرانیان شده است. از نظر او، ماجرای عاشورا نه تنها یک واقعه دینی، بلکه نقطه تلاقی ارزش‌های اخلاقی، ملی و انسانی است که در حافظه‌ی تاریخی ایران ماندگار شده است.

بخش‌هایی از امام حسین (ع) و ایران

در سال شصتم هجری نماینده‌ای ازطرف حسین‌‌بن‌ علی(ع) وارد ری شد و در باغ بهار حضور به هم رسانید و در آنجا «گیو»، پسر «رستم فرخزاد» و سپهبدان مازندران و گیلان با احترام زیاد او را پذیرفتند. وی گفت که صبر امام‌حسین از ظلم و فسق «یزید» به انتها رسیده و ازطرف یزید دائم او را در فشار می‌گذارند که با وی بیعت کند و برای‌اینکه وظیفۀ خود را در قبال خداوند و شارع دین اسلام و پدرش به‌موقع اجرا بگذارد مایل است که از حجاز خارج گردد.

کسانی که در آن مجلس حضور داشتند از آن مژده بسیار خوشحال شدند و گفتند که حاضر هستند در راه حسین‌‌بن‌ علی‌(ع) فداکاری نمایند و مذاکره به دوران خلافت معاویه و عهدنامه‌ای که بین حسن‌‌بن علی‌(ع) و معاویه بسته شد رسید و «توژ»، اسپهبد گیلان، گفت: من از چگونگی عهدنامۀ حسن و معاویه اطلاع دارم و می‌دانم که معاویه آن پیمان را نقض کرد.

موضوع آن پیمان جزو مسائل روز نیست و آنچه امروز اهمیت دارد آمدن امام به ایران است و ما باید بدانیم چه باید بکنیم. در این شهر چون «نعیم‌‌بن مقرن» خیلی مراقب است ما نمی‌توانیم اینجا را مرکز تجمع قشون قرار بدهیم، اما مقر دائمی من مانگل از حدود قلمرو حکومت نعیم‌‌‌بن مقرن به‌دور است و ما می‌توانیم در آنجا یک قشون از مردان گیلان بسیج کنیم و اسپهبد «کارن» هم قشونی دیگر از مردان مازندران را بسیج خواهد کرد و ما به‌سوی عراق به راه خواهیم افتاد و در آنجا منتظر آمدن امام خواهیم بود و در صورت ضرورت تا مدینه هم خواهیم رفت.

گیو اظهار داشت: قسمتی از خانوادۀ من در بین‌النهرین است و من می‌توانم بروم و در آنجا منتظر آمدن امام باشم و وقتی وارد شد با احترام از او استقبال خواهم کرد. کارن گفت: ما میل داریم هرچه زودتر حسین را در این کشور بین خود ببینیم و اگر در مانگل امنیت نداشته باشد بهطورحتم در مازندران امنیت خواهد داشت.

در آن روز نتیجۀ مذاکره این شد که بزرگان ایران که در آن انجمن حضور دارند آمادگی خود را برای استقبال از حسین به‌وسیلۀ نامه اعلام کنند و هنگامی که نمایندۀ امام از ری مراجعت می‌کند گیو با او برود تا اینکه در بین‌النهرین نامه‌های دیگر از خویشاوندان خود و وفاداران حسین بگیرد تا به حسین تسلیم کند.

«بارتولومو»، شرق‌شناس نیمۀ اول قرن بیستم میلادی که نام ایتالیایی دارد ولی بیشتر آثار خود را به زبان آلمانی نوشته، اجتماع باغ بهار در ری را چند ماه قدیمی‌تر می‌داند و می‌گوید که آن مجمع در ماه جمادی‌الثانی سال ۶۰ هجری قمری مطابق با مارس سال ۶۷۹ میلادی منعقد گردید. در مورد تصمیم آن مجمع بارتولومو، با آنچه در فوق گفته شد، موافق است.

«مارسلین» یکی دیگر از شرق‌شناسان نیمۀ اول قرن بیستم عقیده دارد زنی که به سمت سفارت در باغ بهار حضور یافت «شهربانو» همسر حسین‌(ع) و مادر على زین‌العابدین‌(ع) بوده و ازاین‌جهت زین‌العابدین، پسر حسین، در آن مجمع حضور نیافت که به‌مناسبت بیماری نمی‌توانست در آن موقع به ایران مسافرت کند، اما بعد از چندین ماه دیگر که حالش بهتر شد با پدر عازم بین‌النهرین گردید.

قبول این نظریه دشوار است، چون اکثر مورخین نوشته‌اند که شهربانو بعد از وضع‌حمل زندگی را بدرود گفت و مجمع باغ بهار لااقل سی‌ و هشت سال پس از مرگ شهربانو، دختر یزدگرد سوم و همسر حسین، منعقد گردید و اگر شهربانو تا آن تاریخ زنده بوده باید گفت که پنجاه‌ و شش یا پنجاه و هفت سال از عمرش میگذشته است.

مارسلین مجمع باغ بهار را بعد از جنگ‌های ایرانیان و اعراب، در سنوات نوزده تا سیام هجرت، اولین علامت محسوس نهضت ایرانیان برای تحصیل استقلال و رهایی از سلطۀ عرب می‌داند. بر کسی پوشیده نیست که تیسفون (مداین)، پایتخت ساسانیان، در سال نوزدهم هجری به‌دست اعراب افتاد.

ولی سقوط تیسفون و حتی جنگ نهاوند که با پیروزی اعراب خاتمه یافت و آن را «فتح‌الفتوح» خواندند به جنگ ایرانیان و اعراب خاتمه نداد و تا سال سیام هجرت جنگ بین اعراب و ایرانیان ادامه داشت و بعداز اینکه علیبن ابیطالب‌(ع) خلیفه شد، چون تمام مسلمین ایران او را خلیفه میدانستند، جنگ بین ایرانیان و اعراب متروک شد.

مارسلین می‌گوید از سال چهلم هجرت که علی‌بن ابی‌طالب‌(ع) زندگی را بدرود گفت، طوری معاویه و آنگاه پسرش (یزید) ایرانیان را در فشار گذاشتند که آنها نتوانستند سر بلند کنند و حکام آن دو خلیفه نسبت به هر ایرانی که ظنین می‌شدند بی‌درنگ به قتلش می‌رسانیدند.

اما ایرانیان چند دژ تسخیرناپذیر داشتند که حکام معاویه و یزید نمی‌توانستند در آن دژها ایجاد رخنه کنند و یکی از آن دژها مازندران بود و دیگری گیلان و در گیلان سکنۀ محلی علی‌بن ابی‌طالب را به لقب «رشت» می‌خواندند، یعنی دانشمند فرزانه و بعد از او این لقب به حسن و آنگاه به حسین داده شد و هنوز این کلمه در گیلان بر زبان‌ها می‌باشد و حاکم‌نشین گیلان رشت است.

فرزندان علی‌بن ابی‌طالب کم یا بیش به زبان فارسی، یعنی پهلوی ساسانی، آشنا بودند و آشنایی آنها به آن زبان دو سبب داشت. اول اینکه پدرشان علی‌(ع) زبان پهلوی ساسانی را به‌خوبی می‌دانست و در سال نوزدهم هجری که مداین سقوط کرد و خانوادۀ سلطنتی ایران را اسیر کردند و به مدینه بردند علی‌بن ابی‌طالب اعضای آن خانواده را از سایر اسیران جدا کرد و آنها را با احترام مورد پذیرایی قرار داد و در تمام مدتی که در مدینه بودند علی‌بن ابی‌طالب خرج آنها را از جیب خود می‌پرداخت.

در بین اسیران دو دختر جوان از دختران یزدگرد سوم به اسم شهربانو و کیهان‌بانو (که امروز جها‌ن‌بانو می‌گویند) وجود داشتند و علی‌بن ابی‌طالب شهربانو را به پسرش حسین، که تا آن تاریخ زن نگرفته بود، داد و کیهان‌بانو را به عقد محمدبن ابوبکر، که از ارادتمندان على‌بن ابی‌طالب بود و در زمان خلافت علی‌(ع) والی مصر شد، درآورد. کمتر اتفاق می‌افتد که پدری یک زبان خارجی را بداند و فرزندانش قدری با آن زبان آشنا نشوند.

و این یکی از علل آشنایی فرزندان علی‌(ع) به زبان فارسی بود. علت دوم اینکه علی‌بن ابی‌طالب، بعد از خلافت، پایتخت اسلام را از مدینه به بین‌النهرین منتقل کرد. زیرا کشورهای اسلامی طوری توسعه پیدا کرده بود که دیگر مدینه، برای‌اینکه پایتخت باشد، مرکزیت نداشت و اسلام محتاج پایتختی بود که مرکزیت داشته باشد. اگر تعصب قشریها مانع نمی‌شد علی‌بن ابی‌طالب شهر تیسفون (مداین) را پایتخت اسلام می‌کرد.

ولی مداین در پنجاه سال آخر سلطنت ساسانیان شبیه شده بود به پرسپولیس در دورۀ هخامنشیان و شیز،  که امروز نامش تخت‌سلیمان است، در آغاز و وسط سلطنت ساسانیان. پرسپولیس در دورۀ هخامنشیان و شیز (تخت‌سلیمان) در آغاز و وسط سلطنت ساسانیان پایتخت مذهبی ایرانیان بود. مداین هم در پنجاه سال آخر سلطنت ایرانیان پایتخت مذهبی به شمار میآمد و به همین جهت اعراب متعصب گفتند که نباید مداین پایتخت اسلام شود و علی‌(ع) کوفه را برای مرکز اسلام انتخاب کرد، ولی بعداز اینکه به قتل رسید پایتختِ اسلام منتقل به دمشق شد که مرکز امویان بود.

 

اگر به کتاب امام حسین (ع) و ایران علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتاب‌های مذهبی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا می‌سازد.