«نامهای در باب تساهل» اثری است از جان لاک (فیلسوف و نویسندهی انگلیسی، از ۱۶۳۲ تا ۱۷۰۴) که در سال ۱۶۸۹ منتشر شده است. این کتاب اثری فلسفی و سیاسی است که از آزادی دینی و جدایی دین از حکومت دفاع میکند و تساهل در برابر باورهای مذهبی گوناگون را ضرورتی عقلانی و اخلاقی میداند.
دربارهی نامهای در باب تساهل
کتاب نامهای در باب تساهل (Two Treatises of Government and A Letter Concerning Toleration) نوشتهی جان لاک، یکی از اساسیترین و ماندگارترین آثار در تاریخ اندیشهی سیاسی غرب است که بهویژه در زمینهی آزادی دینی و تحمل اندیشههای متفاوت تأثیر عمیقی گذاشته است. این کتاب در قرن هفدهم و در فضایی از تنشهای مذهبی، تعقیب دینی، و جنگهای فرقهای نوشته شد؛ دورانی که اروپا درگیر نزاعهای خونینی میان کاتولیکها و پروتستانها بود و هرگونه اختلاف در عقیده میتوانست به مرگ، تبعید یا سلب حقوق مدنی منجر شود.
جان لاک که خود تحت فشار سیاسی و مذهبی قرار داشت و مدتی را در تبعید گذراند، این رساله را نخست بهصورت ناشناس منتشر کرد. او در این متن موجز اما عمیق، از جدایی دین و دولت دفاع میکند و استدلال میآورد که اجبار دینی نه تنها بیثمر، بلکه زیانبار است. لاک باور دارد که ایمان، امری درونی و قلبی است و هیچ قدرت سیاسیای حق ندارد انسان را به پذیرش یا انکار باور دینی خاصی وادارد.
او در این کتاب، کلیسا را نهادی داوطلبانه میداند که افراد باید با ارادهی آزاد خود در آن عضو شوند. بهزعم او، تنها وظیفهی دولت، حفظ نظم عمومی و حقوق مدنی شهروندان است و دولت نباید در امور وجدان و عقاید مردم دخالت کند. این تفکیک میان حوزهی سیاسی و حوزهی دینی، یکی از ریشههای اصلی اندیشهی لیبرالیسم کلاسیک بهشمار میرود.
لاک در جایجای کتاب، با زبانی عقلانی و آرام، علیه خشونت مذهبی و تعصب کور مینویسد. او میکوشد نشان دهد که جامعهای متکثر، پایدارتر و انسانیتر خواهد بود اگر در آن تحمل عقاید گوناگون وجود داشته باشد. با اینحال، او برای برخی گروهها مانند کاتولیکها و بیخدایان، استثنا قائل میشود و این نکته یکی از موارد مورد انتقاد در تفسیرهای معاصر از اثر اوست.
کتاب نامهای در باب تساهل نه صرفاً دعوت به همزیستی، بلکه نوعی دفاع فلسفی از حق انسان برای اندیشیدن و باور داشتن به چیزی متفاوت از اکثریت است. در این اثر، لاک بارها بر این نکته تأکید میکند که حقیقت را نمیتوان با زور گسترش داد؛ بلکه تنها راه ریشهدار شدن حقیقت، اقناع عقلی و تجربهی آزادانهی باطن انسان است.
تأثیر این رساله بر فلسفهی سیاسی مدرن، بهویژه در شکلگیری مفاهیمی چون آزادی وجدان، حقوق فردی، و سکولاریسم انکارناپذیر است. اندیشههای لاک در این کتاب زمینهساز بسیاری از اصول قانون اساسی ایالات متحده و اعلامیههای حقوق بشر در سدههای بعدی شد. او بهگونهای بنیادین، رابطهی دولت و شهروند را از نو تعریف کرد.
ترجمهی فارسی این کتاب که اغلب با عنوان نامهای در باب تساهل شناخته میشود، در محیط فرهنگی و سیاسی ایران نیز تأثیرگذار بوده و مورد توجه روشنفکران، اصلاحطلبان دینی و پژوهشگران فلسفهی سیاسی قرار گرفته است. مفهوم «تساهل» در این متن، هم جنبهی نظری دارد و هم ناظر به تجربهی زیستهی اجتماعی در دوران مدرن است.
بخشی از جذابیت کتاب، در شفافیت زبانی و ساختار روشن استدلالهای آن نهفته است. لاک نهتنها بهمثابهی فیلسوف، بلکه همچون یک شهروند نگران، دغدغهی امکان زندگی مسالمتآمیز در جامعهای ناهمگون را دارد و به همین دلیل، لحن او در سراسر متن دعوتگر، منتقد و در عین حال سازنده است.
در جهانی که هنوز در بسیاری از نقاط آن، تنشهای مذهبی و تعصبات قومی و ایدئولوژیک موجب خشونت میشود، صدای لاک از قرن هفدهم همچنان تازه و زنده است. خواندن این کتاب، نه صرفاً برای درک تاریخ اندیشه، بلکه برای یافتن راههایی جهت ساختن جامعهای انسانیتر و صلحآمیزتر ضروری به نظر میرسد.
در نهایت، نامهای در باب تساهل تلاشی است برای پاسخ به این پرسش بنیادین که چگونه میتوان در جهانی پر از تفاوت، با صلح، احترام و آزادی زندگی کرد. این کتاب نشان میدهد که راه حل، نه در سرکوب تفاوتها، بلکه در پذیرش خردمندانهی آنها نهفته است.
کتاب نامهای در باب تساهل در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۷ با بیش از ۱۹۴۰۰ رای و ۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از شیرزاد گلشاهی کریم به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای نامهای در باب تساهل
نامهای در باب تساهل نوشتهی جان لاک ساختار کلاسیک فصلبندیشده ندارد و در قالب یک رسالهی پیوسته و نامهوار نوشته شده، اما میتوان محتوای آن را بهطور تقریبی به بخشهایی تقسیم کرد که هر کدام موضوعی خاص را بررسی میکنند. در ادامه، خلاصهای از این بخشها ارائه میشود.
نخستین بخش رساله به تعریف مفهوم «تساهل» و ضرورت آن در جامعه میپردازد. لاک تأکید میکند که تساهل دینی نه تنها امری اخلاقی بلکه ضرورتی عقلانی است. او نشان میدهد که ایمان امری شخصی و درونی است و هیچ قدرت بیرونی نمیتواند انسان را به باور واقعی وادار کند. لاک تساهل را بر پایهی عقل و تجربهی بشری توصیه میکند، نه صرفاً از روی دلسوزی یا ترحم.
در ادامه، لاک به تعریف نقش کلیسا میپردازد. از نظر او، کلیسا نهادی داوطلبانه است که انسانها تنها با ارادهی آزاد خود باید در آن عضو شوند. این عضویت نه ناشی از تولد، نه اجبار سیاسی، بلکه ناشی از انتخاب آزادانهی فرد است. کلیسا باید صرفاً بر امور روحانی تمرکز داشته باشد و هیچ حقی برای مجازات دنیوی افراد نافرمان یا دارای عقاید متفاوت ندارد.
سپس لاک نقش دولت و قلمرو اختیارات آن را تبیین میکند. او استدلال میکند که وظیفهی دولت حفظ نظم، امنیت و دارایی شهروندان است، نه هدایت روحانی آنها. بر این اساس، دولت نباید در امور مذهبی دخالت کند و اجازه ندارد کسی را بهدلیل اعتقاداتش مجازات کند یا امتیازی خاص به یک فرقه مذهبی بدهد.
بخش مهمی از رساله به بررسی این پرسش اختصاص دارد که آیا میتوان انسانها را به اجبار وادار به پذیرش دینی خاص کرد؟ لاک با استدلالهای متعدد پاسخ منفی میدهد. او معتقد است که اجبار دینی باعث نفاق، دورویی و سطحیگرایی میشود و نه تنها به نجات روح انسان نمیانجامد، بلکه سبب تباهی وجدان او میشود.
در بخش دیگر، لاک از ضرورت تساهل نسبت به فرقههای مختلف مذهبی سخن میگوید، حتی اگر این فرقهها از نظر اکثریت نادرست یا گمراه بهنظر برسند. او میگوید دولت باید با همهی گروههای مذهبی یکسان رفتار کند، بهشرط آنکه این گروهها نظم عمومی را تهدید نکنند. او مخالفت خود را با انحصار مذهبی و کلیساهای رسمی بهروشنی اعلام میکند.
با اینحال، لاک برای برخی گروهها همچون کاتولیکها، بیخدایان، و کسانی که وفاداریشان به قدرت خارجی مانند پاپ است را مستثنا میداند. او استدلال میکند که این گروهها نظم عمومی را تهدید میکنند یا وفاداری سیاسیشان مشکوک است. این بخش از رساله، یکی از جنبههای بحثبرانگیز و مورد انتقاد از دیدگاه امروزی است.
در پایان، لاک بهعنوان جمعبندی، مجدداً تأکید میکند که هرگونه اجبار دینی، نه تنها ناقض آزادی وجدان است، بلکه حتی از نظر دینی نیز بیمعنا و خطرناک است. او میگوید تنها راه رسیدن به حقیقت دینی، آزادی جستجو و انتخاب است و هیچ قدرتی، حتی نیکخواهترین آن، نباید جانشین وجدان فرد شود. این پیام، هستهی مرکزی رسالهی اوست.
بخشهایی از نامهای در باب تساهل
تساهل، خصلتی است که در همهی امور، بهویژه در دین، باید آن را گرامی داشت؛ چرا که دین را نمیتوان با شمشیر یا زندان به دلها وارد کرد. ایمان، امری است درونی، و تنها با اقناع ذهن و آرامش قلب میتوان آن را بهدست آورد. اجبار، ممکن است بر زبانها حکومت کند، اما نه بر جانها.
………………
دولت، بر آن است که صلح و امنیت دنیوی را تضمین کند، حال آنکه دین، به رستگاری اخروی مینگرد. آنکس که حکومت را بر آن دارد تا دربارهی نجات روحها داوری کند، نه تنها از وظیفهی خویش فراتر رفته، بلکه راه را بر ایمان راستین نیز بسته است.
…………………
هر کس حق دارد دینی را برگزیند که بر پایهی عقل خود درست میداند. این حق، نه هدیهی پادشاه است، نه بخششی از سوی کلیسا. این، حق طبیعی هر انسان است و هیچ مرجعی نمیتواند او را از آن محروم کند.
………………….
اگر قرار بود حقیقت تنها از آنِ یک کلیسا باشد، آنگاه چه بسیار مردمانی که تنها بهسبب زادهشدن در جایی دیگر، از حقیقت محروم میماندند. حال آنکه عدالت الهی، نمیتواند چنین ناعادلانه باشد. پس باید پذیرفت که راههای گوناگون، ممکن است آدمی را به خیر و نیکی برساند.
…………………..
من با تساهل دینی از سر بیتفاوتی دفاع نمیکنم، بلکه آن را ثمرهی عقل و تجربهی انسانی میدانم. کسی که به نیروی شمشیر یا فرمان سلطنتی ایمان میآورد، نه دیندار، که فرمانبردار است.
…………………..
کسی را نمیتوان با تهدید و اجبار، به راه رستگاری کشاند. چرا که اگر قرار باشد ایمان حقیقی تنها از دل برخیزد، آنگاه آنچه بهزور بر زبان رانده شود، نه نشان ایمان بلکه نشانهی ترس است. دین باید با اقناع و دعوت درآمیزد، نه با شمشیر و مجازات. و دولتی که خود را مأمور هدایت روح انسانها بداند، دیر یا زود به ستمگری بدل خواهد شد.
…………………….
کلیسا هیچگاه نباید ادعای حکومت بر جسم انسانها را داشته باشد، همانگونه که حکومت نیز نباید خود را متولی نجات روح انسانها بداند. هر یک از این دو نهاد، اگر در کار دیگری دخالت کند، هم شأن خود را تباه کرده و هم آزادی مردمان را پایمال ساخته است. آزادی وجدان، پایهی صلحی پایدار در جامعه است، و بدون آن، ایمان صادقانه نیز معنایی نخواهد داشت.
اگر به کتاب نامهای در باب تساهل علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای سیاسی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
15 مرداد 1404
نامهای در باب تساهل
«نامهای در باب تساهل» اثری است از جان لاک (فیلسوف و نویسندهی انگلیسی، از ۱۶۳۲ تا ۱۷۰۴) که در سال ۱۶۸۹ منتشر شده است. این کتاب اثری فلسفی و سیاسی است که از آزادی دینی و جدایی دین از حکومت دفاع میکند و تساهل در برابر باورهای مذهبی گوناگون را ضرورتی عقلانی و اخلاقی میداند.
دربارهی نامهای در باب تساهل
کتاب نامهای در باب تساهل (Two Treatises of Government and A Letter Concerning Toleration) نوشتهی جان لاک، یکی از اساسیترین و ماندگارترین آثار در تاریخ اندیشهی سیاسی غرب است که بهویژه در زمینهی آزادی دینی و تحمل اندیشههای متفاوت تأثیر عمیقی گذاشته است. این کتاب در قرن هفدهم و در فضایی از تنشهای مذهبی، تعقیب دینی، و جنگهای فرقهای نوشته شد؛ دورانی که اروپا درگیر نزاعهای خونینی میان کاتولیکها و پروتستانها بود و هرگونه اختلاف در عقیده میتوانست به مرگ، تبعید یا سلب حقوق مدنی منجر شود.
جان لاک که خود تحت فشار سیاسی و مذهبی قرار داشت و مدتی را در تبعید گذراند، این رساله را نخست بهصورت ناشناس منتشر کرد. او در این متن موجز اما عمیق، از جدایی دین و دولت دفاع میکند و استدلال میآورد که اجبار دینی نه تنها بیثمر، بلکه زیانبار است. لاک باور دارد که ایمان، امری درونی و قلبی است و هیچ قدرت سیاسیای حق ندارد انسان را به پذیرش یا انکار باور دینی خاصی وادارد.
او در این کتاب، کلیسا را نهادی داوطلبانه میداند که افراد باید با ارادهی آزاد خود در آن عضو شوند. بهزعم او، تنها وظیفهی دولت، حفظ نظم عمومی و حقوق مدنی شهروندان است و دولت نباید در امور وجدان و عقاید مردم دخالت کند. این تفکیک میان حوزهی سیاسی و حوزهی دینی، یکی از ریشههای اصلی اندیشهی لیبرالیسم کلاسیک بهشمار میرود.
لاک در جایجای کتاب، با زبانی عقلانی و آرام، علیه خشونت مذهبی و تعصب کور مینویسد. او میکوشد نشان دهد که جامعهای متکثر، پایدارتر و انسانیتر خواهد بود اگر در آن تحمل عقاید گوناگون وجود داشته باشد. با اینحال، او برای برخی گروهها مانند کاتولیکها و بیخدایان، استثنا قائل میشود و این نکته یکی از موارد مورد انتقاد در تفسیرهای معاصر از اثر اوست.
کتاب نامهای در باب تساهل نه صرفاً دعوت به همزیستی، بلکه نوعی دفاع فلسفی از حق انسان برای اندیشیدن و باور داشتن به چیزی متفاوت از اکثریت است. در این اثر، لاک بارها بر این نکته تأکید میکند که حقیقت را نمیتوان با زور گسترش داد؛ بلکه تنها راه ریشهدار شدن حقیقت، اقناع عقلی و تجربهی آزادانهی باطن انسان است.
تأثیر این رساله بر فلسفهی سیاسی مدرن، بهویژه در شکلگیری مفاهیمی چون آزادی وجدان، حقوق فردی، و سکولاریسم انکارناپذیر است. اندیشههای لاک در این کتاب زمینهساز بسیاری از اصول قانون اساسی ایالات متحده و اعلامیههای حقوق بشر در سدههای بعدی شد. او بهگونهای بنیادین، رابطهی دولت و شهروند را از نو تعریف کرد.
ترجمهی فارسی این کتاب که اغلب با عنوان نامهای در باب تساهل شناخته میشود، در محیط فرهنگی و سیاسی ایران نیز تأثیرگذار بوده و مورد توجه روشنفکران، اصلاحطلبان دینی و پژوهشگران فلسفهی سیاسی قرار گرفته است. مفهوم «تساهل» در این متن، هم جنبهی نظری دارد و هم ناظر به تجربهی زیستهی اجتماعی در دوران مدرن است.
بخشی از جذابیت کتاب، در شفافیت زبانی و ساختار روشن استدلالهای آن نهفته است. لاک نهتنها بهمثابهی فیلسوف، بلکه همچون یک شهروند نگران، دغدغهی امکان زندگی مسالمتآمیز در جامعهای ناهمگون را دارد و به همین دلیل، لحن او در سراسر متن دعوتگر، منتقد و در عین حال سازنده است.
در جهانی که هنوز در بسیاری از نقاط آن، تنشهای مذهبی و تعصبات قومی و ایدئولوژیک موجب خشونت میشود، صدای لاک از قرن هفدهم همچنان تازه و زنده است. خواندن این کتاب، نه صرفاً برای درک تاریخ اندیشه، بلکه برای یافتن راههایی جهت ساختن جامعهای انسانیتر و صلحآمیزتر ضروری به نظر میرسد.
در نهایت، نامهای در باب تساهل تلاشی است برای پاسخ به این پرسش بنیادین که چگونه میتوان در جهانی پر از تفاوت، با صلح، احترام و آزادی زندگی کرد. این کتاب نشان میدهد که راه حل، نه در سرکوب تفاوتها، بلکه در پذیرش خردمندانهی آنها نهفته است.
کتاب نامهای در باب تساهل در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۷ با بیش از ۱۹۴۰۰ رای و ۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از شیرزاد گلشاهی کریم به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای نامهای در باب تساهل
نامهای در باب تساهل نوشتهی جان لاک ساختار کلاسیک فصلبندیشده ندارد و در قالب یک رسالهی پیوسته و نامهوار نوشته شده، اما میتوان محتوای آن را بهطور تقریبی به بخشهایی تقسیم کرد که هر کدام موضوعی خاص را بررسی میکنند. در ادامه، خلاصهای از این بخشها ارائه میشود.
نخستین بخش رساله به تعریف مفهوم «تساهل» و ضرورت آن در جامعه میپردازد. لاک تأکید میکند که تساهل دینی نه تنها امری اخلاقی بلکه ضرورتی عقلانی است. او نشان میدهد که ایمان امری شخصی و درونی است و هیچ قدرت بیرونی نمیتواند انسان را به باور واقعی وادار کند. لاک تساهل را بر پایهی عقل و تجربهی بشری توصیه میکند، نه صرفاً از روی دلسوزی یا ترحم.
در ادامه، لاک به تعریف نقش کلیسا میپردازد. از نظر او، کلیسا نهادی داوطلبانه است که انسانها تنها با ارادهی آزاد خود باید در آن عضو شوند. این عضویت نه ناشی از تولد، نه اجبار سیاسی، بلکه ناشی از انتخاب آزادانهی فرد است. کلیسا باید صرفاً بر امور روحانی تمرکز داشته باشد و هیچ حقی برای مجازات دنیوی افراد نافرمان یا دارای عقاید متفاوت ندارد.
سپس لاک نقش دولت و قلمرو اختیارات آن را تبیین میکند. او استدلال میکند که وظیفهی دولت حفظ نظم، امنیت و دارایی شهروندان است، نه هدایت روحانی آنها. بر این اساس، دولت نباید در امور مذهبی دخالت کند و اجازه ندارد کسی را بهدلیل اعتقاداتش مجازات کند یا امتیازی خاص به یک فرقه مذهبی بدهد.
بخش مهمی از رساله به بررسی این پرسش اختصاص دارد که آیا میتوان انسانها را به اجبار وادار به پذیرش دینی خاص کرد؟ لاک با استدلالهای متعدد پاسخ منفی میدهد. او معتقد است که اجبار دینی باعث نفاق، دورویی و سطحیگرایی میشود و نه تنها به نجات روح انسان نمیانجامد، بلکه سبب تباهی وجدان او میشود.
در بخش دیگر، لاک از ضرورت تساهل نسبت به فرقههای مختلف مذهبی سخن میگوید، حتی اگر این فرقهها از نظر اکثریت نادرست یا گمراه بهنظر برسند. او میگوید دولت باید با همهی گروههای مذهبی یکسان رفتار کند، بهشرط آنکه این گروهها نظم عمومی را تهدید نکنند. او مخالفت خود را با انحصار مذهبی و کلیساهای رسمی بهروشنی اعلام میکند.
با اینحال، لاک برای برخی گروهها همچون کاتولیکها، بیخدایان، و کسانی که وفاداریشان به قدرت خارجی مانند پاپ است را مستثنا میداند. او استدلال میکند که این گروهها نظم عمومی را تهدید میکنند یا وفاداری سیاسیشان مشکوک است. این بخش از رساله، یکی از جنبههای بحثبرانگیز و مورد انتقاد از دیدگاه امروزی است.
در پایان، لاک بهعنوان جمعبندی، مجدداً تأکید میکند که هرگونه اجبار دینی، نه تنها ناقض آزادی وجدان است، بلکه حتی از نظر دینی نیز بیمعنا و خطرناک است. او میگوید تنها راه رسیدن به حقیقت دینی، آزادی جستجو و انتخاب است و هیچ قدرتی، حتی نیکخواهترین آن، نباید جانشین وجدان فرد شود. این پیام، هستهی مرکزی رسالهی اوست.
بخشهایی از نامهای در باب تساهل
تساهل، خصلتی است که در همهی امور، بهویژه در دین، باید آن را گرامی داشت؛ چرا که دین را نمیتوان با شمشیر یا زندان به دلها وارد کرد. ایمان، امری است درونی، و تنها با اقناع ذهن و آرامش قلب میتوان آن را بهدست آورد. اجبار، ممکن است بر زبانها حکومت کند، اما نه بر جانها.
………………
دولت، بر آن است که صلح و امنیت دنیوی را تضمین کند، حال آنکه دین، به رستگاری اخروی مینگرد. آنکس که حکومت را بر آن دارد تا دربارهی نجات روحها داوری کند، نه تنها از وظیفهی خویش فراتر رفته، بلکه راه را بر ایمان راستین نیز بسته است.
…………………
هر کس حق دارد دینی را برگزیند که بر پایهی عقل خود درست میداند. این حق، نه هدیهی پادشاه است، نه بخششی از سوی کلیسا. این، حق طبیعی هر انسان است و هیچ مرجعی نمیتواند او را از آن محروم کند.
………………….
اگر قرار بود حقیقت تنها از آنِ یک کلیسا باشد، آنگاه چه بسیار مردمانی که تنها بهسبب زادهشدن در جایی دیگر، از حقیقت محروم میماندند. حال آنکه عدالت الهی، نمیتواند چنین ناعادلانه باشد. پس باید پذیرفت که راههای گوناگون، ممکن است آدمی را به خیر و نیکی برساند.
…………………..
من با تساهل دینی از سر بیتفاوتی دفاع نمیکنم، بلکه آن را ثمرهی عقل و تجربهی انسانی میدانم. کسی که به نیروی شمشیر یا فرمان سلطنتی ایمان میآورد، نه دیندار، که فرمانبردار است.
…………………..
کسی را نمیتوان با تهدید و اجبار، به راه رستگاری کشاند. چرا که اگر قرار باشد ایمان حقیقی تنها از دل برخیزد، آنگاه آنچه بهزور بر زبان رانده شود، نه نشان ایمان بلکه نشانهی ترس است. دین باید با اقناع و دعوت درآمیزد، نه با شمشیر و مجازات. و دولتی که خود را مأمور هدایت روح انسانها بداند، دیر یا زود به ستمگری بدل خواهد شد.
…………………….
کلیسا هیچگاه نباید ادعای حکومت بر جسم انسانها را داشته باشد، همانگونه که حکومت نیز نباید خود را متولی نجات روح انسانها بداند. هر یک از این دو نهاد، اگر در کار دیگری دخالت کند، هم شأن خود را تباه کرده و هم آزادی مردمان را پایمال ساخته است. آزادی وجدان، پایهی صلحی پایدار در جامعه است، و بدون آن، ایمان صادقانه نیز معنایی نخواهد داشت.
اگر به کتاب نامهای در باب تساهل علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای سیاسی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، حقوقی، سیاسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات انگلیس، ادبیات جهان، جان لاک، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب