«شاهنامه به نثر» با نام کامل «شاهنامه به نثر بیگزند از باد و باران» اثری است از کاوه گوهرین (نویسندهی زادهی اهواز، از ۱۳۳۴ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است. این کتاب بازنویسی کامل داستانهای شاهنامه فردوسی به نثر است که با زبانی روان و نزدیک به فارسی امروز، روایتهای حماسی و تاریخی این اثر جاودانه را برای خوانندگان معاصر قابل فهم و جذاب میکند.
دربارهی شاهنامه به نثر
شاهنامهی فردوسی، این بنای باشکوه زبان فارسی، قرنهاست که در ذهن و زبان فارسیزبانان جا خوش کرده و روایتهای پرفراز و نشیبش به عنوان گنجینهای از اسطوره و تاریخ، در زمرهی آثار بیبدیل جهان ادبیات شناخته میشود. با این حال، زبان فاخر و وزن موزون آن گاهی برای خوانندهی ناآشنا، سد راهی برای درک و لذت بردن از محتوای غنی اثر میشود.
در همین راستا، نگارش شاهنامه به نثر، تلاشی است در جهت پیوندی نو میان خوانندگان معاصر و میراث ادبی کهن ایران. کاوه گوهرین با دیدی ژرف و اشراف بر منابع مختلف، بازنویسی شاهنامه را در قالب نثر بر عهده گرفته و کوشیده است خواندن این اثر سترگ را برای نسل امروز سادهتر و در عین حال وفادار به روح اصلی متن کند.
این بازنویسی تنها ترجمهی سادهای از نظم به نثر نیست، بلکه روایتی است نو از داستانهای کهن، با زبان و نگاهی برگرفته از سدههای پنجم و ششم هجری و آمیخته با نثر امروزی. ترکیب این دو زبان، حالوهوای اصیل داستانها را حفظ کرده و از فروکاسته شدن آنها به متنی بیجان و بیروح جلوگیری میکند.
یکی از نکات قابل توجه این اثر، دقت مولف در استفاده از منابع معتبر برای متن شاهنامه است. گوهرین، بر اساس بررسی دقیق نسخههای مختلف شاهنامه و نیز تصحیحهای گوناگون، دست به بازنویسی زده است؛ بدون آنکه خود را وابسته به نسخهی خاصی بداند یا از شیوههای نگارشی و نگارشی خاصی پیروی کند.
از مزایای دیگر این اثر، شیوهی نگارش نامهای خاص و مکانهاست که در آن تلاش شده صورت فارسی این واژگان آورده شود و در کنار آن، شکل رایج و امروزی آنها نیز ذکر شود. این انتخاب باعث میشود خواننده، هم با زبان کهن آشنا شود و هم در فهم روایت سردرگم نماند.
کتاب حاضر با وجود نثری روان، هیچ یک از داستانهای شاهنامه را خلاصه نکرده و روایات را از آغاز تا پایان به شکلی کامل و دقیق ارائه میدهد. این ویژگی، اثر را به منبعی قابل اعتماد برای علاقهمندان ادبیات کلاسیک و پژوهشگران ادبی بدل کرده است.
گوهرین در پیشبرد این پروژهی بزرگ، از همراهی و یاری پژوهشگران و شاهنامهشناسان دیگری نیز بهره برده و تلاش کرده پیشنهادهای آنان را در متن نهایی بگنجاند. این همراهیها، کیفیت و دقت اثر را افزایش داده و آن را به کار گروهی پرباری تبدیل کردهاند.
چنانکه از عنوان اثر نیز پیداست، این بازنویسی برای آن دسته از خوانندگانی طراحی شده که به زبان منظوم کهن تسلط ندارند ولی مایلاند داستانهای شاهنامه را بدون واسطه و به شکل مستقیم دریافت کنند. نثر این روایت، در عین سادگی، آکنده از زیبایی و گیرایی زبانی است.
افزون بر متن اصلی، کتاب با پانویسهایی سودمند همراه است که در آنها نامها، مفاهیم تاریخی، و نکات زبانی برای خواننده توضیح داده شدهاند. این ویژگی، مطالعهی کتاب را به تجربهای آموزشی و لذتبخش بدل میکند.
نسخهی چاپشده این کتاب در قالب یک جلد تقریباً هشتصدصفحهای، توسط انتشارات نگاه روانهی بازار شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. حجم مناسب و طراحی دقیق آن، اثر را برای مطالعهی پیوسته و حتی استفادهی آموزشی نیز مطلوب کرده است.
در مجموع، «شاهنامه به نثر» نوشتهی کاوه گوهرین، پلی است میان گذشته و امروز، میان زبان کهن و زبان معاصر. این اثر، نه جایگزینی برای شاهنامهی منظوم، بلکه یاریگر آن است برای آنان که میخواهند داستانهای حماسی ایران را بشناسند، بیآنکه از سد زبان دشوار بازمانند.
بیتردید این کتاب برای خوانندگان جوان، دوستداران فرهنگ ایرانی، و حتی پژوهشگران ادبی، دریچهای تازه به دنیای پهلوانی شاهنامه میگشاید؛ دنیایی که همواره در دل فرهنگ ما زنده بوده، اما برای زیستن دوباره، گاه نیاز به بازگویی به زبانی نو دارد.
کتاب شاهنامه به نثر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۰ است.
خلاصهی محتوای شاهنامه به نثر
کتاب «شاهنامه به نثر» نوشته کاوه گوهرین، بازنویسی کامل و روایی داستانهای شاهنامه فردوسی در قالب نثر است که با هدف آسانسازی فهم این اثر سترگ برای مخاطبان امروز نوشته شده است. نویسنده در این اثر تلاش کرده تمام روایتهای شاهنامه را بدون خلاصهسازی یا حذف، به شکلی پیوسته و قابلفهم درآورد.
محتوای کتاب شامل همه داستانهای اصلی شاهنامه است؛ از آفرینش جهان و آغاز پادشاهی کیومرث تا سرگذشت یزدگرد سوم و پایان دوران ساسانیان. روایتها به ترتیب تاریخی و اسطورهای خود نقل شدهاند و در دل آنها، شخصیتهایی چون زال، رستم، سهراب، سیاوش، کیخسرو، اسفندیار، و بسیاری دیگر نقشآفرینی میکنند.
بخش نخست کتاب به دورهی اسطورهای میپردازد؛ جایی که پادشاهان نخستین چون کیومرث، هوشنگ، طهمورث، جمشید و فریدون بر ایران زمین فرمان میرانند و با دیوان و اهریمنان در نبردند. این بخش تصویری از پیدایش تمدن، کشف آتش، کشاورزی و ادارهی نخستین جوامع ارائه میدهد.
در بخش دوم، دوران پهلوانی آغاز میشود که شخصیت محوری آن رستم است. داستانهایی همچون تولد زال، هفتخوان رستم، نبرد رستم و اسفندیار، تراژدی رستم و سهراب، و سرگذشت سیاوش در این بخش جای دارند. این بخش بیش از هر چیز به مسائل اخلاقی، وفاداری، خیانت، قهرمانی و فاجعههای انسانی میپردازد.
بخش سوم به دوران تاریخی اختصاص دارد و پادشاهان تاریخی ایران از داریوش تا خسروپرویز و یزدگرد سوم را روایت میکند. در این فصلها، شاهنامه رنگوبوی واقعیتری میگیرد و به رخدادهایی چون جنگ با روم، ظهور مسیحیت، و حملهی اعراب اشاره میشود.
در تمام بخشهای کتاب، گوهرین کوشیده نثر خود را میان زبان کهن و زبان امروزی متعادل نگه دارد. او نه کاملاً به زبان امروزی روی آورده و نه سبک سنگین و دور از ذهن قرون گذشته را به کار گرفته؛ بلکه ترکیبی از هر دو را با زبانی روان و فاخر ارائه کرده است.
نامها و اصطلاحات دشوار، در پانویسها توضیح داده شدهاند تا خواننده بتواند بدون نیاز به منابع جانبی به درک کاملتری از متن برسد. این کار به خواننده کمک میکند که بدون گسست در جریان داستانها، با جهان شاهنامه آشنا شود.
در نهایت، این کتاب تلاشی است برای زنده نگهداشتن میراث ادبی ایران در ذهن نسل امروز. با حفظ ساختار اصلی روایتها و انتقال روح حماسی شاهنامه در قالب نثر، اثر کاوه گوهرین شاهنامه را برای مخاطبانی که با زبان منظوم آشنا نیستند، دستیافتنی و خواندنی کرده است.
بخشهایی از شاهنامه به نثر
گیومرت نخستین پادشاه است و او را آدم اول نیز گفته اند. او نخست به کوه اندرون جای ساخت و با همراهان خود پلنگینه پوشید. و چون آفتاب بهاری بر دمید مردمان را روش نوین زندگی و بهره گیری از خوراک و نوشاک به شیوه انسانی آموخت و پادشاهی آغازید. منزلگه او از کوهساران به دشت آمد و مردمان به پیروی از او سر پناه و خانه هایی بنا کردند.
وی بر اورنگ پادشهی همچون ماه و خورشید می تافت و دد و دام و دیگر جانداران حرف او می شنودند. مردمان همه کیش او پیش گرفتند. او را فرزندی بود «سیامک» نام که بس خوبروی و هنرور بود. اهریمن را نیز پسری بود بدسگال و خونخواره که بر تخت شاهی گیومرت و برومندی سیامک رشک می برد.
سروش، آن فریشته پیام آور، گیومرت را از این کین و رشک بیا گاهانید. سیامک سپاهی فراهم آورد و بسان پدر پلنگینه ای در بر کرد و به جنگ در آمد. در آوردگاه سیامک به نبرد زاده اهرمن رفت و در او آویخت. آن دیوزاده بر اندام بی زره سیامک چنگ زد و جگر گاه او بر در ید و آفتاب زندگی اش خاموش کرد.
گیومرت از مرگ پسر سخت دژم گشت. تخت فرونهاد و از بن جان زاری و لابه کرد. همرزمان سیامک بر گشته او گریستند و موی پر یشیدند و جامه ها سیاه کردند. از پس این سیاهی و سوگ. دگربار سروش بر شاه فرود آمد و گفت: گریستن و سوگواری بس. آنک رزمی دیگر برای خونخواهی سیامک.
هوشنگ پور برنای سیامک که به نزد نیای خویش بالیده بود و بسان وزیری دل آگاه، در کارها با او رای ها می سنگید با سپاهی گران فرا راه اهرمن درآمد. دیو ناپاک اندر برابر سپاه پدید شد و بدید که اندر شمار سپاهیان هوشنگ ددان نیز درآمده اند. اندک زمانی پس از جنگ، درندگان بر او یورش آورده و دیو راه رهایی نیافت و در بند شد. هوشنگ به خونخواهی پدر، وی از میان برداشت.
…………………
از پس مرگ گیومرت، نواده او هوشنگ پور سیامک، افسر شاهی بر سر نهاد و بر اورنگ نشست. گویند او چهل سال بر ملک خویش فرمان همی راند. او مردمان را گفت: مرا پادشهی هفت کشور است و به فرمان خدای دانا و توانا داد ستم دیدگان خواهم ستاند. پس به دادگری و بخشش کوشش کرد و سرزمین ها آباد ساخت.
او با خرد خویش در یافت که آهن از سنگ توانید جدا کردن و با دستاوردی چنین آهنگری آموخت مردمان را. تبر و تیشه و اره را او فرمود ساختن، اینگونه بود که کار کشت مندی به روزگار او چنان بود که حاصل کشت و کار و درو را انبانی نبود تا گندم ها در آن بینبارند و چنین شد که همگان بی خستگی کار می ورزیدند تا نانی به کف آرند و به آسایش خورند و به پرستش ایزد استوار باشند.
تا آن دوران، بسان روزگار گیومرت، مردمان از میوه و بر درختان خوردی و درختی نکاشتی. لیکن چنان شد به دوره هوشنگ باشندگان هم درخت کاشتی و هم از برای پوشش جز پوست جانوران و ددگان و نیز پلنگینه، دیگر روش ها بیاموخت. یافتن راز آتش و برافروختن آن نیز به هوشنگ رسانند. اندر داستان است که روزی هوشنگ با همراهان از دامان کوهساری می گذشت، به ناگاه ماری سخت درشت اندام با دو چشم یاقوت گون از میان سنگ ها بر آمد.
اسپان همه برمیدند. هوشنگ به یاد کرد خدای، سنگی بر گرفت و بر مار سیاه افکند. مار به چستی برجست و بگریخت، اما سنگ بر دیگر سنگ فرود آمد و از شراره آن آشتی برگرفت دوژه زار را. و این گونه راز آتش فاش گردید. هوشنگ شاه خدای را درود و ستایش همی گفت و مردمان را آموخت کاین آتش، روشنایی ایزدی است و بایست آن نیکو داشتن. پس بفرمود فراهم آوردن جشنی بزرگ که آن جشن «سده» خواندند.
اگر به کتاب شاهنامه به نثر علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار ادبیات کهن در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
16 مرداد 1404
شاهنامه به نثر
«شاهنامه به نثر» با نام کامل «شاهنامه به نثر بیگزند از باد و باران» اثری است از کاوه گوهرین (نویسندهی زادهی اهواز، از ۱۳۳۴ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است. این کتاب بازنویسی کامل داستانهای شاهنامه فردوسی به نثر است که با زبانی روان و نزدیک به فارسی امروز، روایتهای حماسی و تاریخی این اثر جاودانه را برای خوانندگان معاصر قابل فهم و جذاب میکند.
دربارهی شاهنامه به نثر
شاهنامهی فردوسی، این بنای باشکوه زبان فارسی، قرنهاست که در ذهن و زبان فارسیزبانان جا خوش کرده و روایتهای پرفراز و نشیبش به عنوان گنجینهای از اسطوره و تاریخ، در زمرهی آثار بیبدیل جهان ادبیات شناخته میشود. با این حال، زبان فاخر و وزن موزون آن گاهی برای خوانندهی ناآشنا، سد راهی برای درک و لذت بردن از محتوای غنی اثر میشود.
در همین راستا، نگارش شاهنامه به نثر، تلاشی است در جهت پیوندی نو میان خوانندگان معاصر و میراث ادبی کهن ایران. کاوه گوهرین با دیدی ژرف و اشراف بر منابع مختلف، بازنویسی شاهنامه را در قالب نثر بر عهده گرفته و کوشیده است خواندن این اثر سترگ را برای نسل امروز سادهتر و در عین حال وفادار به روح اصلی متن کند.
این بازنویسی تنها ترجمهی سادهای از نظم به نثر نیست، بلکه روایتی است نو از داستانهای کهن، با زبان و نگاهی برگرفته از سدههای پنجم و ششم هجری و آمیخته با نثر امروزی. ترکیب این دو زبان، حالوهوای اصیل داستانها را حفظ کرده و از فروکاسته شدن آنها به متنی بیجان و بیروح جلوگیری میکند.
یکی از نکات قابل توجه این اثر، دقت مولف در استفاده از منابع معتبر برای متن شاهنامه است. گوهرین، بر اساس بررسی دقیق نسخههای مختلف شاهنامه و نیز تصحیحهای گوناگون، دست به بازنویسی زده است؛ بدون آنکه خود را وابسته به نسخهی خاصی بداند یا از شیوههای نگارشی و نگارشی خاصی پیروی کند.
از مزایای دیگر این اثر، شیوهی نگارش نامهای خاص و مکانهاست که در آن تلاش شده صورت فارسی این واژگان آورده شود و در کنار آن، شکل رایج و امروزی آنها نیز ذکر شود. این انتخاب باعث میشود خواننده، هم با زبان کهن آشنا شود و هم در فهم روایت سردرگم نماند.
کتاب حاضر با وجود نثری روان، هیچ یک از داستانهای شاهنامه را خلاصه نکرده و روایات را از آغاز تا پایان به شکلی کامل و دقیق ارائه میدهد. این ویژگی، اثر را به منبعی قابل اعتماد برای علاقهمندان ادبیات کلاسیک و پژوهشگران ادبی بدل کرده است.
گوهرین در پیشبرد این پروژهی بزرگ، از همراهی و یاری پژوهشگران و شاهنامهشناسان دیگری نیز بهره برده و تلاش کرده پیشنهادهای آنان را در متن نهایی بگنجاند. این همراهیها، کیفیت و دقت اثر را افزایش داده و آن را به کار گروهی پرباری تبدیل کردهاند.
چنانکه از عنوان اثر نیز پیداست، این بازنویسی برای آن دسته از خوانندگانی طراحی شده که به زبان منظوم کهن تسلط ندارند ولی مایلاند داستانهای شاهنامه را بدون واسطه و به شکل مستقیم دریافت کنند. نثر این روایت، در عین سادگی، آکنده از زیبایی و گیرایی زبانی است.
افزون بر متن اصلی، کتاب با پانویسهایی سودمند همراه است که در آنها نامها، مفاهیم تاریخی، و نکات زبانی برای خواننده توضیح داده شدهاند. این ویژگی، مطالعهی کتاب را به تجربهای آموزشی و لذتبخش بدل میکند.
نسخهی چاپشده این کتاب در قالب یک جلد تقریباً هشتصدصفحهای، توسط انتشارات نگاه روانهی بازار شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. حجم مناسب و طراحی دقیق آن، اثر را برای مطالعهی پیوسته و حتی استفادهی آموزشی نیز مطلوب کرده است.
در مجموع، «شاهنامه به نثر» نوشتهی کاوه گوهرین، پلی است میان گذشته و امروز، میان زبان کهن و زبان معاصر. این اثر، نه جایگزینی برای شاهنامهی منظوم، بلکه یاریگر آن است برای آنان که میخواهند داستانهای حماسی ایران را بشناسند، بیآنکه از سد زبان دشوار بازمانند.
بیتردید این کتاب برای خوانندگان جوان، دوستداران فرهنگ ایرانی، و حتی پژوهشگران ادبی، دریچهای تازه به دنیای پهلوانی شاهنامه میگشاید؛ دنیایی که همواره در دل فرهنگ ما زنده بوده، اما برای زیستن دوباره، گاه نیاز به بازگویی به زبانی نو دارد.
کتاب شاهنامه به نثر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۰ است.
خلاصهی محتوای شاهنامه به نثر
کتاب «شاهنامه به نثر» نوشته کاوه گوهرین، بازنویسی کامل و روایی داستانهای شاهنامه فردوسی در قالب نثر است که با هدف آسانسازی فهم این اثر سترگ برای مخاطبان امروز نوشته شده است. نویسنده در این اثر تلاش کرده تمام روایتهای شاهنامه را بدون خلاصهسازی یا حذف، به شکلی پیوسته و قابلفهم درآورد.
محتوای کتاب شامل همه داستانهای اصلی شاهنامه است؛ از آفرینش جهان و آغاز پادشاهی کیومرث تا سرگذشت یزدگرد سوم و پایان دوران ساسانیان. روایتها به ترتیب تاریخی و اسطورهای خود نقل شدهاند و در دل آنها، شخصیتهایی چون زال، رستم، سهراب، سیاوش، کیخسرو، اسفندیار، و بسیاری دیگر نقشآفرینی میکنند.
بخش نخست کتاب به دورهی اسطورهای میپردازد؛ جایی که پادشاهان نخستین چون کیومرث، هوشنگ، طهمورث، جمشید و فریدون بر ایران زمین فرمان میرانند و با دیوان و اهریمنان در نبردند. این بخش تصویری از پیدایش تمدن، کشف آتش، کشاورزی و ادارهی نخستین جوامع ارائه میدهد.
در بخش دوم، دوران پهلوانی آغاز میشود که شخصیت محوری آن رستم است. داستانهایی همچون تولد زال، هفتخوان رستم، نبرد رستم و اسفندیار، تراژدی رستم و سهراب، و سرگذشت سیاوش در این بخش جای دارند. این بخش بیش از هر چیز به مسائل اخلاقی، وفاداری، خیانت، قهرمانی و فاجعههای انسانی میپردازد.
بخش سوم به دوران تاریخی اختصاص دارد و پادشاهان تاریخی ایران از داریوش تا خسروپرویز و یزدگرد سوم را روایت میکند. در این فصلها، شاهنامه رنگوبوی واقعیتری میگیرد و به رخدادهایی چون جنگ با روم، ظهور مسیحیت، و حملهی اعراب اشاره میشود.
در تمام بخشهای کتاب، گوهرین کوشیده نثر خود را میان زبان کهن و زبان امروزی متعادل نگه دارد. او نه کاملاً به زبان امروزی روی آورده و نه سبک سنگین و دور از ذهن قرون گذشته را به کار گرفته؛ بلکه ترکیبی از هر دو را با زبانی روان و فاخر ارائه کرده است.
نامها و اصطلاحات دشوار، در پانویسها توضیح داده شدهاند تا خواننده بتواند بدون نیاز به منابع جانبی به درک کاملتری از متن برسد. این کار به خواننده کمک میکند که بدون گسست در جریان داستانها، با جهان شاهنامه آشنا شود.
در نهایت، این کتاب تلاشی است برای زنده نگهداشتن میراث ادبی ایران در ذهن نسل امروز. با حفظ ساختار اصلی روایتها و انتقال روح حماسی شاهنامه در قالب نثر، اثر کاوه گوهرین شاهنامه را برای مخاطبانی که با زبان منظوم آشنا نیستند، دستیافتنی و خواندنی کرده است.
بخشهایی از شاهنامه به نثر
گیومرت نخستین پادشاه است و او را آدم اول نیز گفته اند. او نخست به کوه اندرون جای ساخت و با همراهان خود پلنگینه پوشید. و چون آفتاب بهاری بر دمید مردمان را روش نوین زندگی و بهره گیری از خوراک و نوشاک به شیوه انسانی آموخت و پادشاهی آغازید. منزلگه او از کوهساران به دشت آمد و مردمان به پیروی از او سر پناه و خانه هایی بنا کردند.
وی بر اورنگ پادشهی همچون ماه و خورشید می تافت و دد و دام و دیگر جانداران حرف او می شنودند. مردمان همه کیش او پیش گرفتند. او را فرزندی بود «سیامک» نام که بس خوبروی و هنرور بود. اهریمن را نیز پسری بود بدسگال و خونخواره که بر تخت شاهی گیومرت و برومندی سیامک رشک می برد.
سروش، آن فریشته پیام آور، گیومرت را از این کین و رشک بیا گاهانید. سیامک سپاهی فراهم آورد و بسان پدر پلنگینه ای در بر کرد و به جنگ در آمد. در آوردگاه سیامک به نبرد زاده اهرمن رفت و در او آویخت. آن دیوزاده بر اندام بی زره سیامک چنگ زد و جگر گاه او بر در ید و آفتاب زندگی اش خاموش کرد.
گیومرت از مرگ پسر سخت دژم گشت. تخت فرونهاد و از بن جان زاری و لابه کرد. همرزمان سیامک بر گشته او گریستند و موی پر یشیدند و جامه ها سیاه کردند. از پس این سیاهی و سوگ. دگربار سروش بر شاه فرود آمد و گفت: گریستن و سوگواری بس. آنک رزمی دیگر برای خونخواهی سیامک.
هوشنگ پور برنای سیامک که به نزد نیای خویش بالیده بود و بسان وزیری دل آگاه، در کارها با او رای ها می سنگید با سپاهی گران فرا راه اهرمن درآمد. دیو ناپاک اندر برابر سپاه پدید شد و بدید که اندر شمار سپاهیان هوشنگ ددان نیز درآمده اند. اندک زمانی پس از جنگ، درندگان بر او یورش آورده و دیو راه رهایی نیافت و در بند شد. هوشنگ به خونخواهی پدر، وی از میان برداشت.
…………………
از پس مرگ گیومرت، نواده او هوشنگ پور سیامک، افسر شاهی بر سر نهاد و بر اورنگ نشست. گویند او چهل سال بر ملک خویش فرمان همی راند. او مردمان را گفت: مرا پادشهی هفت کشور است و به فرمان خدای دانا و توانا داد ستم دیدگان خواهم ستاند. پس به دادگری و بخشش کوشش کرد و سرزمین ها آباد ساخت.
او با خرد خویش در یافت که آهن از سنگ توانید جدا کردن و با دستاوردی چنین آهنگری آموخت مردمان را. تبر و تیشه و اره را او فرمود ساختن، اینگونه بود که کار کشت مندی به روزگار او چنان بود که حاصل کشت و کار و درو را انبانی نبود تا گندم ها در آن بینبارند و چنین شد که همگان بی خستگی کار می ورزیدند تا نانی به کف آرند و به آسایش خورند و به پرستش ایزد استوار باشند.
تا آن دوران، بسان روزگار گیومرت، مردمان از میوه و بر درختان خوردی و درختی نکاشتی. لیکن چنان شد به دوره هوشنگ باشندگان هم درخت کاشتی و هم از برای پوشش جز پوست جانوران و ددگان و نیز پلنگینه، دیگر روش ها بیاموخت. یافتن راز آتش و برافروختن آن نیز به هوشنگ رسانند. اندر داستان است که روزی هوشنگ با همراهان از دامان کوهساری می گذشت، به ناگاه ماری سخت درشت اندام با دو چشم یاقوت گون از میان سنگ ها بر آمد.
اسپان همه برمیدند. هوشنگ به یاد کرد خدای، سنگی بر گرفت و بر مار سیاه افکند. مار به چستی برجست و بگریخت، اما سنگ بر دیگر سنگ فرود آمد و از شراره آن آشتی برگرفت دوژه زار را. و این گونه راز آتش فاش گردید. هوشنگ شاه خدای را درود و ستایش همی گفت و مردمان را آموخت کاین آتش، روشنایی ایزدی است و بایست آن نیکو داشتن. پس بفرمود فراهم آوردن جشنی بزرگ که آن جشن «سده» خواندند.
اگر به کتاب شاهنامه به نثر علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار ادبیات کهن در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، ادبیات کهن، داستان تاریخی
۰ برچسبها: ابوالقاسم فردوسی، ادبیات ایران، کاوه گوهرین، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب