شادکامان دره‌ی قره‌سو

«شادکامان دره‌ی قره‌سو» اثری است از علی‌محمد افغانی (نویسنده‌ی اهل کرمانشاه، متولد ۱۳۰۳) که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پسری ۱۹ ساله می‌پردازد که در روستایی کوچک زندگی می‌کند.

درباره‌ی شادکامان دره‌ی قره‌سو

این کتاب دومین رمان علی‌محمد افغانی پس از «شوهر آهو خانم» است. این رمان نیز مانند اولین نوشته‌ی او مسائل اجتماعی ملت ایران را به طور مفصل در دوره‌ی پهلوی اول و دوم را بیان می‌کند. این رمان عاشقانه درونمایه‌ی اجتماعی دارد و وضعیت و جایگاه  زنان در ساختارهای اجتماعی ایران را به طور مفصل مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد.

«قره‌سو» نام رودخانه‌ای در کرمانشاه است و افغانی، نویسنده‌ای است که به شیوه رئالیزم اجتماعی می‌نویسد. او این کتاب را با بهره‌گیری از شیوه زندگی عادی مردم کوچه و بازار خلق کرده است. به زعم برخی منتقدان، توصیفات زیبا و شخصیت‌پردازی‌های دقیق، از ویژگی‌های این کتاب به شمار می‌آیند

تعداد صفحات نسخه‌ی چاپی  این کتاب ۸۰۰ صفحه است.

این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۲ با حدود ۱۵۰ رای است.

داستان شادکامان دره‌ی قره‌سو

ماجرای شادکامان دره‌ی قره‌سو با احساسات عمیق یک جوانک ۱۹ ساله‌ی کرمانشاهی آغاز می‌شود. بهرام ۱۹ ساله به همراه پدرش در حال ساخت سد بر رودخانه‌ی قره سو هستند. خان روستا که بدیع الملک خان نام دارد، دستور ساخت این سد را به پدر شریف بهرام داده است. بهرام در این رفتوآمدها  به خانه‌ی خان، عاشق دختر او به نام سروناز می‌شود. هر روزی که می‌گذرد بهرام بیش از پیش شیفته‌ی زیبایی و رفتار سروناز می‌گردد تا اینکه ساخت سد به پایان می‌رسد و او به همراه پدرش از آن روستا می‌رود. اما عشق سروناز با او باقی می‌ماند.

اما داستان از آنجا شتاب می‌گیرد که بدیع الملک خان دستمزد پدر بهرام را پرداخت نمی‌کند و پای آن دو بار دیگر برای وصول مطالبات به خانه‌ی خان باز می‌شود. سروناز نیز که ارتباط خوبی با بهرام داشت با گذر زمان به او دل می‌بندد و خطرات این عشق را به جان می‌خرد. بهرام و سروناز برای رسیدن به یکدیگر مسیر دشواری را طی می‌کنند و با سنگ‌اندازی‌ها و حسادت‌های زیادی روبه‌رو می‌شوند.

بخشی از شادکامان دره‌ی قره‌سو

اگر قبول کنیم که عشق مانند ریا کیفیتی است که از عمق هستی بر می‌خیزد و آدمی در آن مرحله از بلوغ که تازه درصدد برآمده خود و زندگی را بشناسد از آن جهت که بیم دارد نکند کیفیت ناشناخته و مرموز تازه، پایان هستی‌اش باشد کورکورانه به قلب خود یا در معنی عمیق‌تر به غریزه کلی طبیعت، طبیعتی که مانند یک کوزه‌گر ماهر دوست ندارد به بیند قالب‌هایش بیکار مانده است، تسلیم می شود؛ آری، اگر این نکته را بپذیریم که آغاز تکوین در هر پدیده زندگی همیشه با پوزش های طوفانی، سر و صدا و شتابزدگی همراه بوده و در مسئله آفرینش چون همیشه به جنبش درآوردن نیروها موضوع کار است آرامش و خاموشی بی‌معنی است.

اما از طرفی بهرام، آن لحظه که از دختر جوان جدا می‌شد و رفعتیه را پشت سر می‌نهاد تازه ستاره‌های آسمان گرم خودنمایی کردن شده بودند. شب خوش و خنکی بود. پاره‌های ابر بر اوج آسمان تیکه‌های زیبایی را تشکیل می دادند که از هم دور می‌شدند. اندیشه موفقیت چنان او را سرمست کرده بود که دلش می خواست عوض راه رفتن معمولی با گام های ریز و سریع بدود و به هرکس می‌رسد برادروار راز دل خود را بگشاید.

اکنون بود که به فلسفه عمیق عرفا که بالاترین سعادت را عشق یا به عبارتی دیگر پیروزی در عشق می‌دانستند پی می‌برد. این معنی در وجود او که بیش از نوزده بهار از عمرش نمی گذشت و چهره‌های زندگی را هنوز چنان که باید درحالت‌های مختلف ندیده بود طبیعتا انعکاسی طوفانی داشت.

اما شگفتا که پیران آزموده نیز در برابر موکب عشق خاکسارتر از جوانان‌اند. گویی عشق خود زندگی است که هرچه بیشتر ریشه می دواند و شاخ و برگ می‌گستراند علائق وجودیش وسیع‌تر می‌گردد. آنچه که در میانه تفاوت هست. وجود جوان در طلب عشق به سرعت شعله‌ور می‌شود و به خاکستر می‌نشیند. حال آن که پیر مانند شمع با پرستشی حقیقی و حوصله‌ای کامل سربه نیستی می سپارد. جوان در وجود معشوقه مانند آیینه چهره خویش را می بیند و می‌پرستد.

برای آشنایی با سایر آثار این نویسنده، بخش معرفی آثار علی‌محمد افغانی در وب‌سایت  هر روز یک کتاب را مشاهده کنید. هم‌چنین در بخش‌های معرفی داستان‌های اجتماعی و معرفی داستان‌های عاشقانه می‌توانید نمونه‌های بیشتری از این آثار را ببینید.