«جنگیر» اثری است از ویلیام پیتر بلاتی (نویسنده و فیلمساز آمریکایی، از ۱۹۲۸ تا ۲۰۱۷) که در سال ۱۹۷۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای دختربچهای میپردازد که توسط شیطان تسخیر شده است.
دربارهی جنگیر
«جنگیر» نوشتهی ویلیام پیتر بلاتی یکی از نمادین ترین رمان های ترسناک قرن بیستم است. اولین بار در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، و به سرعت تبدیل به یک پرفروش شد و خوانندگان را با داستان ناراحت کننده اش در مورد تسخیر شیطانی مجذوب خود کرد.
موفقیت این کتاب راه را برای یک اقتباس سینمایی به همان اندازه موفق در سال ۱۹۷۳ به کارگردانی ویلیام فریدکین هموار کرد که همچنان یکی از تاثیرگذارترین فیلم های ترسناک ساخته شده است. آثار بلاتی به خاطر فضای سرد، شخصیتپردازیهای واضح و کاوش در نبرد بین خیر و شر مشهور است.
در قلب خود، «جنگیر» حول تسخیر دختر جوانی به نام ریگان مک نیل می چرخد. داستان با کریس مک نیل، بازیگر موفقی که با دخترش ریگان در جورج تاون زندگی می کند، شروع می شود و در حال فیلمبرداری یک فیلم است. آنها یک زندگی به ظاهر عادی دارند تا زمانی که ریگان شروع به نشان دادن رفتارهای نگران کننده می کند.
در ابتدا تصور می شد که یک مشکل پزشکی است، علائم او به تدریج بدتر می شود و مادرش را به جستجوی ناامیدانه برای یافتن پاسخ سوق می دهد. زمانی که علم و پزشکی در ارائه راه حل ناکام می مانند، کریس برای کمک به کلیسای کاتولیک مراجعه می کند و زمینه را برای یک رویارویی معنوی حماسی فراهم می کند.
روایت بلاتی به صورت ویژهای قانعکننده است، زیرا مبتنی بر باورپذیری در دنیای واقعی است. او از یک مورد گزارش شده از تسخیر شیطان در سال ۱۹۴۹ به عنوان الهام بخش رمان خود استفاده می کند و روشن می کند که داستان برای او چیزی بیش از یک داستان تخیلی است.
این نمایشی از امکان وحشتناک وجود شر فراتر از درک انسان است. این زمینه سازی در واقعیت وحشت رمان را تشدید می کند، زیرا خوانندگان به این فکر می افتند که آیا چنین رویدادهایی در زندگی واقعی ممکن است اتفاق بیفتد.
چیزی که «جنگیر» را از دیگر رمان های ترسناک متمایز می کند، درگیری عمیق آن با مضامین مذهبی و فلسفی است. در حالی که رمان مطمئناً لحظاتی از وحشت خالص را ارائه می دهد، با مسائل مربوط به ایمان، ماهیت شر و وجود خدا نیز دست و پنجه نرم می کند.
بلاتی، یک کاتولیک معتقد، از این رمان برای کشف این دوراهی های وجودی از دریچه شخصیت هایش استفاده می کند، به ویژه پدر دیمین کاراس، کشیش یسوعی که با ایمان خود مبارزه می کند، و پدر لنکستر مرین، جنگیر باتجربه ای که باید با دیو تسخیر ریگان مقابله کند.
قوس شخصیت پدر کاراس در عمق احساسی «جنگیر» نقش اساسی دارد. او مردی است که در یک بحران اعتقادی گرفتار شده است و با احساس گناه به خاطر مرگ مادرش سر و کار دارد و نقش خود را در کلیسا زیر سوال می برد.
کشمکشهای درونی کاراس از او شخصیتی قانعکننده و قابل ارتباط میسازد و تردیدهای او تعادلی برای عناصر ماوراء طبیعی داستان ایجاد میکند. بلاتی از طریق او، تنش بین شک و باور، علم و مذهب، و تلفات شخصی که این درگیریها میتوانند بر روح یک فرد وارد کنند را بررسی میکند.
در مقابل، پدر مرین نشان دهنده ایمان و عزم تزلزل ناپذیر است. او یک شخصیت مسن تر و عاقل تر است که قبلاً در گذشته خود با تاریکی روبرو شده است و قبلاً جنگیر ی انجام داده است. رفتار آرام و صلابت روحی او، او را به ورقه ای قدرتمند برای کراس و دیو تبدیل می کند. شخصیت مرین مظهر نبرد دیرینه بین روشنایی و تاریکی است و حضور او رمان را با حسی از جاذبه و بی زمانی آغشته می کند.
به تصویر کشیدن رمان از مالکیت ریگان یکی از آزاردهنده ترین عناصر آن است. توصیفات بلاتی از تبدیل او از یک کودک شیرین و بی گناه به یک موجود بدخواه و بد دهن دلخراش است. تظاهرات فیزیکی مالکیت – صدای ریگان تغییر می کند، بدن او به روش های غیرطبیعی منحرف می شود، و بیان زبان پست او – وحشت را تشدید می کند. بلاتی با استادی در سراسر رمان تنش ایجاد می کند، و خوانندگان را با قوی تر و خطرناک تر شدن نیروهای ماوراء طبیعی در معرض خطر نگه می دارد.
«جنگیر» علاوه بر کاوش در ایمان و شر، داستانی نیز درباره انعطاف پذیری انسان است. عزم تزلزل ناپذیر کریس مک نیل برای نجات دخترش، علیرغم مواجهه با شری غیرقابل درک، تمام تلاش های یک مادر را برای محافظت از فرزندش برجسته می کند. آشفتگی عاطفی و استیصال او را به چهره ای دلسوز تبدیل می کند، و آسیب پذیری او به وحشت داستان عمق می بخشد، زیرا او با چیزی بسیار فراتر از درک یا کنترل خود روبرو می شود.
یکی از نقاط قوت «جنگیر» توانایی بلاتی در ایجاد فضایی وحشتناک است که در هر صفحه نفوذ می کند. از صحنه آغازین وهمآور در شمال عراق، جایی که پدر مرین برای اولین بار حضور دیو را حس میکند تا جنگیری اوج، بلاتی از مهارت خود بهعنوان یک نویسنده برای ساختن دنیایی استفاده میکند که در آن شر در همه جا حضور دارد. تنش به تدریج ایجاد می شود، با نفوذ عناصر ماوراء طبیعی به دنیای معمولی، تا زمانی که مرزهای بین این دو محو شود.
استفاده بلاتی از دیالوگ نیز قابل توجه است، زیرا شخصیت ها را با جزئیات زنده زنده می کند. تبادلات بین کراس و دیو، به ویژه، با شدت و تهدید همراه است. تمسخر اهریمن کراس، شکار تردیدها و ناامنیهای او، به همان اندازه که نبردی روحی است، یک نبرد روانی ایجاد میکند. دیالوگها در سراسر رمان تند و باورپذیر هستند و واقعیتگرایی تجربیات شخصیتها را حتی در میانه رویدادهای خارقالعاده افزایش میدهند.
در حالی که جنگیر یک اثر تخیلی است، تأثیر آن بر فرهنگ عامه و ژانر وحشت غیرقابل انکار است. این رمان علاقه گستردهای را به موضوع جنگیری و تسخیر شیطانی برانگیخت و منجر به موجی از داستانهای مشابه در کتابها، فیلمها و تلویزیون شد. تأثیر آن بسیار فراتر از انتشار اولیه آن است و در دهههای پس از انتشار، همچنان به الهام بخشیدن به نویسندگان و فیلمسازان ادامه میدهد. آمیزهای از ترس، فلسفه و دین این رمان، جایگاه آن را به عنوان یک رمان کلاسیک در این ژانر تثبیت کرده است.
در نهایت، جنگیر داستانی است در مورد مبارزه بین خیر و شر، چه به معنای فیزیکی و چه متافیزیکی. بلاتی چشم اندازی وحشتناک از آنچه که وقتی نیروهای بدخواهانه یک فرد را تحت کنترل خود می گیرند، ارائه می دهد، اما او همچنین بارقه ای از امید را در قالب ایمان، شجاعت و عشق ارائه می دهد. این تعادل بین تاریکی و روشنایی، وحشت و رستگاری است که جنگیر را به داستانی ماندگار و قدرتمند تبدیل کرده است که همچنان در بین خوانندگان طنینانداز میکند.
در خاتمه، جنگیر چیزی بیش از یک رمان ترسناک است – این یک کاوش عمیق در مورد ایمان، روح انسان، و امکان وحشتناک شر فراتر از درک انسان است. این رمان از طریق شخصیتهای بسیار توسعهیافته، فضای شدید و زیربنای فلسفیاش، یک شاهکار ادبیات مدرن باقی میماند. توانایی بلاتی در کاوش در اعماق ترس و ایمان، در حالی که همچنان داستانی گیرا و وحشتناک را روایت می کند، چیزی است که میراث ماندگار رمان را تضمین کرده است.
کتاب جنگیر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۲۴۰ هزار رای و ۹۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از بهرام افراسیابی به بازار عرضه شده است.
داستان جنگیر
یک کشیش سالخورده یسوعی به نام پدر لنکستر مرین رهبری یک حفاری باستان شناسی در شمال عراق را بر عهده دارد و در حال مطالعه آثار باستانی است. پس از کشف مجسمه کوچکی از دیو پازوزو (یک دیو واقعی آشوری باستان)، مجموعه ای از نشانه ها او را از رویارویی معوق با یک شیطان قدرتمند آگاه می کند که در حال حاضر برای خواننده ناشناخته است، او قبلاً در یک برنامهی جنگیر ی در آفریقا شرکت کرده است.
در همین حال، در جورج تاون، دختر جوانی به نام ریگان مک نیل با مادر مشهورش، بازیگر زن کریس مک نیل که در جورج تاون برای فیلمبرداری یک فیلم به سر می برد، زندگی می کند. کریس خانه ای را برای او و ریگان اجاره کرده است تا در طول فیلمبرداری در آن اقامت کنند.
ریگان یک تخته را در زیرزمین خانه پیدا می کند که از آن برای برقراری ارتباط با موجودی که خود را به عنوان «کاپیتان هادی» معرفی می کند، استفاده می کند. وقتی کریس کارش را بر روی فیلم تمام می کند، ریگان به طور غیرقابل توضیحی بیمار می شود.
ریگان پس از یک سری آشفتگیهای تدریجی شبیه به پولترگیست در خانه اجارهایشان، که کریس تلاش میکند توضیح منطقی برای آنها بیابد، به سرعت دستخوش تغییرات روحی و جسمی آزاردهندهای میشود: او از خوردن یا خوابیدن امتناع میکند، گوشهگیر میشود و به طور فزایندهای پرخاشگر و خشن میشود.
ریگان بدنش را منحرف میکند تا تعظیم کند و در جهتهای غیرممکن خم شود، در یک نقطه اطراف معلمش شارون را دنبال میکند و مانند مار خشخش میکند و میچرخد. کریس در ابتدا رفتار ریگان را با خشم سرکوب شده به خاطر طلاق والدینش و غیبت پدر اشتباه می گیرد.
همراه با این وقایع، ناآرامیها در کلیسای محلی تثلیث مقدس است که اخیراً چندین بار مورد هتک حرمت قرار گرفته است. کارآگاه کیندرمن شروع به تحقیق در مورد پدر کاراس می کند، زیرا آنها داستان های نگران کننده ای از الهیات کاتولیک توده های سیاه پوست و ستارگان فیلم دهه ۱۹۶۰ را رد و بدل می کنند.
در این نقطه از رمان، برک دنینگز با سر کاملاً چرخانده شده کشته شد. «آیا انسان دیگری می توانست این کار را انجام دهد؟ بله، اما او باید مرد فوق العاده قدرتمندی باشد.»
پس از چندین درمان ناموفق روانپزشکی و پزشکی (اشعه ایکس، دارو، تجزیه و تحلیل لوب گیجگاهی)، مادر ریگان، به عنوان یک آتئیست، برای کمک به یک کشیش محلی یسوعی مراجعه می کند، زیرا شخصیت ریگان به طور فزاینده ای آشفته می شود و پزشکان هنوز نمی توانند منبعی پیدا کنند.
پدر دیمین کاراس، که در حال حاضر دچار یک بحران ایمان همراه با از دست دادن اخیر مادرش است، موافقت می کند که ریگان را به عنوان یک روانپزشک ببیند، اما در ابتدا با این تصور که این یک تسخیر واقعی شیطانی است، مقاومت می کند و به پیشرفت های علم اشاره می کند که می تواند توضیح دهید که قبلاً چه چیزی در مالکیت فرض می شد.
پس از چند ملاقات با کودک، که اکنون کاملاً توسط یک شخصیت شیطانی که ادعا می کند شیطان است، ساکن شده است، او به اسقف محلی مراجعه می کند تا اجازه انجام جنگیر ی بر روی کودک را بگیرد.
اسقفی که او با او مشورت می کند معتقد نیست که کراس واجد شرایط انجام مناسک است، و مرین باتجربه – که اخیراً به ایالات متحده بازگشته است – را برای انجام جنگیر ی منصوب می کند، اگرچه او اجازه می دهد تا کاراس در شک و تردید به او کمک کند.
جن یری طولانی کشیش ها را از نظر جسمی و روحی آزمایش می کند. هنگامی که مرین، که قبلاً از آریتمی قلبی رنج میبرد، در طول این فرآیند میمیرد، در نهایت انجام جنگیری به دست پدر کاراس میرسد. هنگامی که او از روح شیطانی می خواهد که به جای ریگان بی گناه در او ساکن شود، شیطان از فرصت استفاده می کند تا کشیش را تصرف کند.
کاراس قهرمانانه جان خود را در ازای جان ریگان با پریدن از پنجره اتاق خوابش به بیرون تسلیم می کند و می میرد و ایمان خود را به خدا در حالی که آخرین آیین هایش خوانده می شود به دست می آورد.
بخشهایی از جنگیر
مانند شعلهی کوتاه محکوم به فنا خورشیدهای منفجر شده که تاریک در چشمان مردان نابینا ثبت می شود، آغاز وحشت تقریباً بدون توجه گذشت. در شدت تند بادهای بیرون، ابتدا از شکاف خانه قدیمی در جورج تاون، خراشیدن شاخههای روی پنجرهها و درها، صدای تق تق در دیوارها – مقدمه پنهانی هرج و مرج که تازه شروع شده بود.
……………….
پدر مرین بی حرکت کنار تخت ایستاده بود، سرش را پایین انداخته بود، دستانش را چنان محکم گرفته بود که بند انگشتانش سفید شد. او آماده، آرام و منتظر بود. دیو ساکن بدن ریگان تکان خورد و چشمان زردش از بدخواهی می درخشید. با صدایی غمگین خش خش کرد:
«تو از دست می دهی، کشیش، من این کودک را ترک نمی کنم.” کلمات در هوای سرد اتاق آویزان بودند، و برای کوتاه ترین لحظات، سوسو زدنی از شک در ذهن مرین گذشت – اما به سرعت ناپدید شد، و او قبلاً با این شرارت مواجه شده بود، جایگزین شد نبرد تازه شروع شده بود.»
……………………..
«وقتی دستش را به سمت تلفن دراز کرد، دستانش می لرزیدند، با ترسی شماره می گرفت که دیگر نمی توانست آن را کنار بزند. «لطفا، پدر،» کریس در گوش گیرنده زمزمه کرد، صدایش از ناامیدی می ترکید. »لطفا سریع بیایید. مشکلی وجود دارد. با ریگان… نمی دانم چیست، اما… این فقط بیماری نیست، پدر، چیز دیگری است. او با هق هق هق هق به سکوت آن طرف خط گوش داد، برای اولین بار واقعاً باور کرد که چیزی غیرانسانی در درون دخترش زندگی می کند.
………………………..
کاراس به تخت خیره شد، به شکل ضعیف و تحریف شده ریگان که بی حرکت زیر ملحفه ها دراز کشیده بود. اتاق یخ سرد بود، هوا با بوی بد گوگرد و پوسیدگی سنگین بود. او می توانست نفس تند دیو را بشنود و بدخواهانه اش را احساس کند. نگاه خسته کننده به او «تو کی هستی؟»
کراس با صدای ناپایدار پرسید: «چه می خواهی؟» لبهای دیو به شکلی خندهدار خم شد، زمزمه کرد: «و ما ایمانت را میخواهیم، تکه تکه.» کاراس مشتهایش را گره کرد و سنگینی شک را در سینهاش فرو کرد، زیرا تاریکی اطرافش غلیظتر میشد.»
اگر به کتاب جنگیر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
3 شهریور 1403
جنگیر
«جنگیر» اثری است از ویلیام پیتر بلاتی (نویسنده و فیلمساز آمریکایی، از ۱۹۲۸ تا ۲۰۱۷) که در سال ۱۹۷۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای دختربچهای میپردازد که توسط شیطان تسخیر شده است.
دربارهی جنگیر
«جنگیر» نوشتهی ویلیام پیتر بلاتی یکی از نمادین ترین رمان های ترسناک قرن بیستم است. اولین بار در سال ۱۹۷۱ منتشر شد، و به سرعت تبدیل به یک پرفروش شد و خوانندگان را با داستان ناراحت کننده اش در مورد تسخیر شیطانی مجذوب خود کرد.
موفقیت این کتاب راه را برای یک اقتباس سینمایی به همان اندازه موفق در سال ۱۹۷۳ به کارگردانی ویلیام فریدکین هموار کرد که همچنان یکی از تاثیرگذارترین فیلم های ترسناک ساخته شده است. آثار بلاتی به خاطر فضای سرد، شخصیتپردازیهای واضح و کاوش در نبرد بین خیر و شر مشهور است.
در قلب خود، «جنگیر» حول تسخیر دختر جوانی به نام ریگان مک نیل می چرخد. داستان با کریس مک نیل، بازیگر موفقی که با دخترش ریگان در جورج تاون زندگی می کند، شروع می شود و در حال فیلمبرداری یک فیلم است. آنها یک زندگی به ظاهر عادی دارند تا زمانی که ریگان شروع به نشان دادن رفتارهای نگران کننده می کند.
در ابتدا تصور می شد که یک مشکل پزشکی است، علائم او به تدریج بدتر می شود و مادرش را به جستجوی ناامیدانه برای یافتن پاسخ سوق می دهد. زمانی که علم و پزشکی در ارائه راه حل ناکام می مانند، کریس برای کمک به کلیسای کاتولیک مراجعه می کند و زمینه را برای یک رویارویی معنوی حماسی فراهم می کند.
روایت بلاتی به صورت ویژهای قانعکننده است، زیرا مبتنی بر باورپذیری در دنیای واقعی است. او از یک مورد گزارش شده از تسخیر شیطان در سال ۱۹۴۹ به عنوان الهام بخش رمان خود استفاده می کند و روشن می کند که داستان برای او چیزی بیش از یک داستان تخیلی است.
این نمایشی از امکان وحشتناک وجود شر فراتر از درک انسان است. این زمینه سازی در واقعیت وحشت رمان را تشدید می کند، زیرا خوانندگان به این فکر می افتند که آیا چنین رویدادهایی در زندگی واقعی ممکن است اتفاق بیفتد.
چیزی که «جنگیر» را از دیگر رمان های ترسناک متمایز می کند، درگیری عمیق آن با مضامین مذهبی و فلسفی است. در حالی که رمان مطمئناً لحظاتی از وحشت خالص را ارائه می دهد، با مسائل مربوط به ایمان، ماهیت شر و وجود خدا نیز دست و پنجه نرم می کند.
بلاتی، یک کاتولیک معتقد، از این رمان برای کشف این دوراهی های وجودی از دریچه شخصیت هایش استفاده می کند، به ویژه پدر دیمین کاراس، کشیش یسوعی که با ایمان خود مبارزه می کند، و پدر لنکستر مرین، جنگیر باتجربه ای که باید با دیو تسخیر ریگان مقابله کند.
قوس شخصیت پدر کاراس در عمق احساسی «جنگیر» نقش اساسی دارد. او مردی است که در یک بحران اعتقادی گرفتار شده است و با احساس گناه به خاطر مرگ مادرش سر و کار دارد و نقش خود را در کلیسا زیر سوال می برد.
کشمکشهای درونی کاراس از او شخصیتی قانعکننده و قابل ارتباط میسازد و تردیدهای او تعادلی برای عناصر ماوراء طبیعی داستان ایجاد میکند. بلاتی از طریق او، تنش بین شک و باور، علم و مذهب، و تلفات شخصی که این درگیریها میتوانند بر روح یک فرد وارد کنند را بررسی میکند.
در مقابل، پدر مرین نشان دهنده ایمان و عزم تزلزل ناپذیر است. او یک شخصیت مسن تر و عاقل تر است که قبلاً در گذشته خود با تاریکی روبرو شده است و قبلاً جنگیر ی انجام داده است. رفتار آرام و صلابت روحی او، او را به ورقه ای قدرتمند برای کراس و دیو تبدیل می کند. شخصیت مرین مظهر نبرد دیرینه بین روشنایی و تاریکی است و حضور او رمان را با حسی از جاذبه و بی زمانی آغشته می کند.
به تصویر کشیدن رمان از مالکیت ریگان یکی از آزاردهنده ترین عناصر آن است. توصیفات بلاتی از تبدیل او از یک کودک شیرین و بی گناه به یک موجود بدخواه و بد دهن دلخراش است. تظاهرات فیزیکی مالکیت – صدای ریگان تغییر می کند، بدن او به روش های غیرطبیعی منحرف می شود، و بیان زبان پست او – وحشت را تشدید می کند. بلاتی با استادی در سراسر رمان تنش ایجاد می کند، و خوانندگان را با قوی تر و خطرناک تر شدن نیروهای ماوراء طبیعی در معرض خطر نگه می دارد.
«جنگیر» علاوه بر کاوش در ایمان و شر، داستانی نیز درباره انعطاف پذیری انسان است. عزم تزلزل ناپذیر کریس مک نیل برای نجات دخترش، علیرغم مواجهه با شری غیرقابل درک، تمام تلاش های یک مادر را برای محافظت از فرزندش برجسته می کند. آشفتگی عاطفی و استیصال او را به چهره ای دلسوز تبدیل می کند، و آسیب پذیری او به وحشت داستان عمق می بخشد، زیرا او با چیزی بسیار فراتر از درک یا کنترل خود روبرو می شود.
یکی از نقاط قوت «جنگیر» توانایی بلاتی در ایجاد فضایی وحشتناک است که در هر صفحه نفوذ می کند. از صحنه آغازین وهمآور در شمال عراق، جایی که پدر مرین برای اولین بار حضور دیو را حس میکند تا جنگیری اوج، بلاتی از مهارت خود بهعنوان یک نویسنده برای ساختن دنیایی استفاده میکند که در آن شر در همه جا حضور دارد. تنش به تدریج ایجاد می شود، با نفوذ عناصر ماوراء طبیعی به دنیای معمولی، تا زمانی که مرزهای بین این دو محو شود.
استفاده بلاتی از دیالوگ نیز قابل توجه است، زیرا شخصیت ها را با جزئیات زنده زنده می کند. تبادلات بین کراس و دیو، به ویژه، با شدت و تهدید همراه است. تمسخر اهریمن کراس، شکار تردیدها و ناامنیهای او، به همان اندازه که نبردی روحی است، یک نبرد روانی ایجاد میکند. دیالوگها در سراسر رمان تند و باورپذیر هستند و واقعیتگرایی تجربیات شخصیتها را حتی در میانه رویدادهای خارقالعاده افزایش میدهند.
در حالی که جنگیر یک اثر تخیلی است، تأثیر آن بر فرهنگ عامه و ژانر وحشت غیرقابل انکار است. این رمان علاقه گستردهای را به موضوع جنگیری و تسخیر شیطانی برانگیخت و منجر به موجی از داستانهای مشابه در کتابها، فیلمها و تلویزیون شد. تأثیر آن بسیار فراتر از انتشار اولیه آن است و در دهههای پس از انتشار، همچنان به الهام بخشیدن به نویسندگان و فیلمسازان ادامه میدهد. آمیزهای از ترس، فلسفه و دین این رمان، جایگاه آن را به عنوان یک رمان کلاسیک در این ژانر تثبیت کرده است.
در نهایت، جنگیر داستانی است در مورد مبارزه بین خیر و شر، چه به معنای فیزیکی و چه متافیزیکی. بلاتی چشم اندازی وحشتناک از آنچه که وقتی نیروهای بدخواهانه یک فرد را تحت کنترل خود می گیرند، ارائه می دهد، اما او همچنین بارقه ای از امید را در قالب ایمان، شجاعت و عشق ارائه می دهد. این تعادل بین تاریکی و روشنایی، وحشت و رستگاری است که جنگیر را به داستانی ماندگار و قدرتمند تبدیل کرده است که همچنان در بین خوانندگان طنینانداز میکند.
در خاتمه، جنگیر چیزی بیش از یک رمان ترسناک است – این یک کاوش عمیق در مورد ایمان، روح انسان، و امکان وحشتناک شر فراتر از درک انسان است. این رمان از طریق شخصیتهای بسیار توسعهیافته، فضای شدید و زیربنای فلسفیاش، یک شاهکار ادبیات مدرن باقی میماند. توانایی بلاتی در کاوش در اعماق ترس و ایمان، در حالی که همچنان داستانی گیرا و وحشتناک را روایت می کند، چیزی است که میراث ماندگار رمان را تضمین کرده است.
کتاب جنگیر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۲۴۰ هزار رای و ۹۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از بهرام افراسیابی به بازار عرضه شده است.
داستان جنگیر
یک کشیش سالخورده یسوعی به نام پدر لنکستر مرین رهبری یک حفاری باستان شناسی در شمال عراق را بر عهده دارد و در حال مطالعه آثار باستانی است. پس از کشف مجسمه کوچکی از دیو پازوزو (یک دیو واقعی آشوری باستان)، مجموعه ای از نشانه ها او را از رویارویی معوق با یک شیطان قدرتمند آگاه می کند که در حال حاضر برای خواننده ناشناخته است، او قبلاً در یک برنامهی جنگیر ی در آفریقا شرکت کرده است.
در همین حال، در جورج تاون، دختر جوانی به نام ریگان مک نیل با مادر مشهورش، بازیگر زن کریس مک نیل که در جورج تاون برای فیلمبرداری یک فیلم به سر می برد، زندگی می کند. کریس خانه ای را برای او و ریگان اجاره کرده است تا در طول فیلمبرداری در آن اقامت کنند.
ریگان یک تخته را در زیرزمین خانه پیدا می کند که از آن برای برقراری ارتباط با موجودی که خود را به عنوان «کاپیتان هادی» معرفی می کند، استفاده می کند. وقتی کریس کارش را بر روی فیلم تمام می کند، ریگان به طور غیرقابل توضیحی بیمار می شود.
ریگان پس از یک سری آشفتگیهای تدریجی شبیه به پولترگیست در خانه اجارهایشان، که کریس تلاش میکند توضیح منطقی برای آنها بیابد، به سرعت دستخوش تغییرات روحی و جسمی آزاردهندهای میشود: او از خوردن یا خوابیدن امتناع میکند، گوشهگیر میشود و به طور فزایندهای پرخاشگر و خشن میشود.
ریگان بدنش را منحرف میکند تا تعظیم کند و در جهتهای غیرممکن خم شود، در یک نقطه اطراف معلمش شارون را دنبال میکند و مانند مار خشخش میکند و میچرخد. کریس در ابتدا رفتار ریگان را با خشم سرکوب شده به خاطر طلاق والدینش و غیبت پدر اشتباه می گیرد.
همراه با این وقایع، ناآرامیها در کلیسای محلی تثلیث مقدس است که اخیراً چندین بار مورد هتک حرمت قرار گرفته است. کارآگاه کیندرمن شروع به تحقیق در مورد پدر کاراس می کند، زیرا آنها داستان های نگران کننده ای از الهیات کاتولیک توده های سیاه پوست و ستارگان فیلم دهه ۱۹۶۰ را رد و بدل می کنند.
در این نقطه از رمان، برک دنینگز با سر کاملاً چرخانده شده کشته شد. «آیا انسان دیگری می توانست این کار را انجام دهد؟ بله، اما او باید مرد فوق العاده قدرتمندی باشد.»
پس از چندین درمان ناموفق روانپزشکی و پزشکی (اشعه ایکس، دارو، تجزیه و تحلیل لوب گیجگاهی)، مادر ریگان، به عنوان یک آتئیست، برای کمک به یک کشیش محلی یسوعی مراجعه می کند، زیرا شخصیت ریگان به طور فزاینده ای آشفته می شود و پزشکان هنوز نمی توانند منبعی پیدا کنند.
پدر دیمین کاراس، که در حال حاضر دچار یک بحران ایمان همراه با از دست دادن اخیر مادرش است، موافقت می کند که ریگان را به عنوان یک روانپزشک ببیند، اما در ابتدا با این تصور که این یک تسخیر واقعی شیطانی است، مقاومت می کند و به پیشرفت های علم اشاره می کند که می تواند توضیح دهید که قبلاً چه چیزی در مالکیت فرض می شد.
پس از چند ملاقات با کودک، که اکنون کاملاً توسط یک شخصیت شیطانی که ادعا می کند شیطان است، ساکن شده است، او به اسقف محلی مراجعه می کند تا اجازه انجام جنگیر ی بر روی کودک را بگیرد.
اسقفی که او با او مشورت می کند معتقد نیست که کراس واجد شرایط انجام مناسک است، و مرین باتجربه – که اخیراً به ایالات متحده بازگشته است – را برای انجام جنگیر ی منصوب می کند، اگرچه او اجازه می دهد تا کاراس در شک و تردید به او کمک کند.
جن یری طولانی کشیش ها را از نظر جسمی و روحی آزمایش می کند. هنگامی که مرین، که قبلاً از آریتمی قلبی رنج میبرد، در طول این فرآیند میمیرد، در نهایت انجام جنگیری به دست پدر کاراس میرسد. هنگامی که او از روح شیطانی می خواهد که به جای ریگان بی گناه در او ساکن شود، شیطان از فرصت استفاده می کند تا کشیش را تصرف کند.
کاراس قهرمانانه جان خود را در ازای جان ریگان با پریدن از پنجره اتاق خوابش به بیرون تسلیم می کند و می میرد و ایمان خود را به خدا در حالی که آخرین آیین هایش خوانده می شود به دست می آورد.
بخشهایی از جنگیر
مانند شعلهی کوتاه محکوم به فنا خورشیدهای منفجر شده که تاریک در چشمان مردان نابینا ثبت می شود، آغاز وحشت تقریباً بدون توجه گذشت. در شدت تند بادهای بیرون، ابتدا از شکاف خانه قدیمی در جورج تاون، خراشیدن شاخههای روی پنجرهها و درها، صدای تق تق در دیوارها – مقدمه پنهانی هرج و مرج که تازه شروع شده بود.
……………….
پدر مرین بی حرکت کنار تخت ایستاده بود، سرش را پایین انداخته بود، دستانش را چنان محکم گرفته بود که بند انگشتانش سفید شد. او آماده، آرام و منتظر بود. دیو ساکن بدن ریگان تکان خورد و چشمان زردش از بدخواهی می درخشید. با صدایی غمگین خش خش کرد:
«تو از دست می دهی، کشیش، من این کودک را ترک نمی کنم.” کلمات در هوای سرد اتاق آویزان بودند، و برای کوتاه ترین لحظات، سوسو زدنی از شک در ذهن مرین گذشت – اما به سرعت ناپدید شد، و او قبلاً با این شرارت مواجه شده بود، جایگزین شد نبرد تازه شروع شده بود.»
……………………..
«وقتی دستش را به سمت تلفن دراز کرد، دستانش می لرزیدند، با ترسی شماره می گرفت که دیگر نمی توانست آن را کنار بزند. «لطفا، پدر،» کریس در گوش گیرنده زمزمه کرد، صدایش از ناامیدی می ترکید. »لطفا سریع بیایید. مشکلی وجود دارد. با ریگان… نمی دانم چیست، اما… این فقط بیماری نیست، پدر، چیز دیگری است. او با هق هق هق هق به سکوت آن طرف خط گوش داد، برای اولین بار واقعاً باور کرد که چیزی غیرانسانی در درون دخترش زندگی می کند.
………………………..
کاراس به تخت خیره شد، به شکل ضعیف و تحریف شده ریگان که بی حرکت زیر ملحفه ها دراز کشیده بود. اتاق یخ سرد بود، هوا با بوی بد گوگرد و پوسیدگی سنگین بود. او می توانست نفس تند دیو را بشنود و بدخواهانه اش را احساس کند. نگاه خسته کننده به او «تو کی هستی؟»
کراس با صدای ناپایدار پرسید: «چه می خواهی؟» لبهای دیو به شکلی خندهدار خم شد، زمزمه کرد: «و ما ایمانت را میخواهیم، تکه تکه.» کاراس مشتهایش را گره کرد و سنگینی شک را در سینهاش فرو کرد، زیرا تاریکی اطرافش غلیظتر میشد.»
اگر به کتاب جنگیر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، ترسناک/دلهرهآور، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، ویلیام پیتر بلاتی