«لرد جیم» اثری است از جوزف کنراد (نویسندهی بریتانیایی – لهستانی، از ۱۸۵۷ تا ۱۹۲۴) که در سال ۱۹۰۰ منتشر شده است. این رمان داستان مردی است که پس از ترک کشتی در موقعیتی بحرانی، تمام عمر خود را صرف جبران اشتباهاتش و جستوجوی رستگاری میکند، اما سرانجام در مواجهه با عواقب گذشتهاش به سرنوشت تراژیکی دچار میشود.
دربارهی لرد جیم
لرد جیم، اثر برجسته جوزف کنراد، یکی از مهمترین رمانهای مدرن در ادبیات انگلیسی است که نخستین بار در سال ۱۹۰۰ منتشر شد. این کتاب از جهاتی ادامهدهنده سبک و مضامین رمانهای دریایی کنراد است، اما در عین حال به شکلی عمیقتر به کاوش در روانشناسی شخصیت اصلی خود میپردازد. کنراد در این اثر، داستان مرد جوانی به نام جیم را روایت میکند که در پی یک حادثه ننگآور، سراسر زندگی خود را وقف جبران گذشته و بازسازی هویت خویش میکند.
داستان از طریق روایت چارلز مارلو، یکی از شخصیتهای محبوب کنراد، بیان میشود. مارلو که در آثار دیگری مانند قلب تاریکی نیز ظاهر شده، نقش راوی و تحلیلگر را بر عهده دارد و روایت او لایهای پیچیده از دیدگاههای متضاد و تأملات فلسفی را به داستان میافزاید. این شیوه روایت باعث شده است که کتاب فراتر از یک ماجراجویی دریایی، به اثری فلسفی و روانشناختی تبدیل شود که به پرسشهای بنیادین درباره شرافت، وجدان و مسئولیت میپردازد.
یکی از نقاط قوت اصلی لُرد جیم در شخصیتپردازی قوی آن نهفته است. کنراد با مهارت، تصویری چندلایه از جیم ارائه میدهد؛ فردی که آرمانگرایی شدیدش او را به ورطه اشتباهات میکشاند، اما در عین حال ارادهای تزلزلناپذیر برای اصلاح خود دارد. خواننده در طول داستان شاهد تحولات روحی و درونی جیم است و به واسطه روایت مارلو، با درگیریهای اخلاقی و روانشناختی او آشنا میشود.
از نظر سبک، نثر کنراد در لرد جیم پیچیده، شاعرانه و سرشار از تصاویر پرقدرت است. توصیفات دقیق او از دریا، کشتیها و فضاهای استوایی به ایجاد فضایی ملموس و پرجزئیات کمک میکند. با این حال، این سبک سنگین و گاه پراکنده میتواند برای برخی خوانندگان دشوار باشد. کنراد به جای ارائه روایتی خطی، از فلشبکها و تغییر دیدگاههای روایی استفاده میکند که ممکن است خواندن کتاب را چالشبرانگیز کند، اما در عین حال، عمق بیشتری به داستان و شخصیتها میبخشد.
یکی از مسائل محوری رمان، مفهوم شرافت و مسئولیت است. جیم که یک افسر جوان در کشتی پاتنا است، در یک لحظه بحرانی تصمیمی میگیرد که او را برای همیشه به مردی ننگین در نگاه دیگران تبدیل میکند. او کشتی را همراه با دیگر افسران ترک میکند، در حالی که مسافران در خطر غرق شدن هستند. این تصمیم و پیامدهای آن، تمام مسیر زندگی جیم را تغییر میدهد و او را به سفری درونی و بیرونی برای بازسازی عزت نفس و جبران گذشته سوق میدهد.
لرد جیم همچنین تصویری از برخورد تمدن غرب با شرق ارائه میدهد که در زمان خود بحثبرانگیز بوده است. کنراد، که سالها در آسیا و آفریقا دریانوردی کرده بود، در این رمان چهرهای پیچیده از جوامع استعماری ارائه میدهد. با اینکه برخی منتقدان بر این باورند که کنراد نگاهی اورینتالیستی به شرق دارد، اما در عین حال او سعی کرده است شخصیتهای غیرغربی خود را نه به عنوان کاریکاتورهایی یکبعدی، بلکه به عنوان افرادی با انگیزهها و احساسات مستقل به تصویر بکشد.
از منظر تماتیک، کتاب درگیر مسائل فلسفی عمیقی است. پرسش از ماهیت شرافت، امکان رستگاری و تقابل بین اراده فردی و سرنوشت از جمله موضوعاتی است که در سراسر داستان دیده میشود. مارلو که همدلی خاصی با جیم دارد، سعی میکند معنای واقعی اعمال و تصمیمات او را درک کند و در نهایت، این پرسش را پیش میکشد که آیا فرد میتواند خود را از گذشتهاش رها کند یا نه.
یکی از نقاط ضعف رمان، ریتم کند و پراکندگی آن در بخشهایی از داستان است. روایت غیرخطی و تأکید زیاد بر توصیفات و تأملات ذهنی باعث شده است که برخی از بخشهای کتاب کشدار به نظر برسد. همچنین، برخی از شخصیتهای فرعی چندان پرداختشده نیستند و حضورشان بیشتر به پیشبرد روایت اصلی خدمت میکند تا ایجاد تنوع در داستان.
با این حال، این کاستیها در برابر عمق روانشناختی، سبک منحصربهفرد و مضامین فلسفی کتاب رنگ میبازند. لرد جیم نهتنها یک رمان ماجراجویی دریایی، بلکه تأملی بر ذات انسان و تقابل بین گناه و رستگاری است. کنراد در این اثر، همانند قلب تاریکی، نشان میدهد که چگونه موقعیتهای بحرانی میتوانند ماهیت واقعی افراد را آشکار کنند.
در نهایت، لرد جیم اثری است که خوانندگان جدی ادبیات از آن لذت خواهند برد. این کتاب نیازمند تمرکز و دقت در خواندن است، اما در عوض، تجربهای عمیق و فراموشنشدنی ارائه میدهد. برای کسانی که به داستانهایی درباره کشمکشهای درونی، مفاهیم اخلاقی و سفرهای روحی علاقه دارند، این رمان یکی از آثار برجسته ادبیات مدرن به شمار میرود.
داستان تراژیک جیم، تصویری از مبارزهای پایانناپذیر برای رهایی از گذشته و یافتن جایگاهی در جهان است. کنراد در این اثر، مرز بین ضعف و قدرت، شکست و پیروزی، و حقیقت و توهم را چنان محو کرده که خواننده را وادار میکند بارها به قضاوتهای خود بیندیشد. شاید به همین دلیل است که لُرد جیم همچنان اثری زنده و تأثیرگذار در تاریخ ادبیات باقی مانده است.
کتاب لرد جیم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۲ با بیش از ۳۱ هزار رای و ۱۷۹۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از صالح حسینی و مریم قنبری به بازار عرضه شده است.
داستان لرد جیم
جیم، مردی جوان و آرمانگرا، به عنوان افسر دوم در کشتی پاتنا مشغول به کار است. این کشتی حامل صدها زائر مسلمان است که در مسیر سفر خود به مکه هستند. در یکی از شبها، کشتی با یک مانع برخورد میکند و افسران کشتی که تصور میکنند پاتنا در حال غرق شدن است، تصمیم میگیرند با قایق نجات فرار کنند. جیم ابتدا تردید دارد، اما در نهایت همراه با سایر افسران، کشتی را ترک میکند. برخلاف انتظار آنها، کشتی غرق نمیشود و سرنشینان آن نجات پیدا میکنند.
پس از این حادثه، جیم به دادگاه احضار میشود و به دلیل ترک کشتی، گواهی دریانوردیاش لغو میشود. این اتفاق باعث میشود که او دچار عذاب وجدان شدید و احساس شرم شود. او که نمیتواند با گذشته خود کنار بیاید، از شهری به شهر دیگر میرود و سعی میکند هویتی جدید برای خود بسازد، اما هر بار که گذشتهاش فاش میشود، مجبور به ترک آنجا میشود. در این مسیر، چارلز مارلو، دریانوردی باتجربه که به جیم علاقهمند شده، او را زیر نظر دارد و روایتگر داستان او میشود.
در نهایت، مارلو او را به منطقهای دورافتاده در جزیرهای به نام پاهران میفرستد، جایی که هیچکس از گذشته او خبر ندارد. در آنجا، جیم به سرعت مورد احترام بومیان قرار میگیرد و به عنوان یک رهبر اخلاقی و قدرتمند شناخته میشود. او با صداقت و شجاعت خود، اعتماد مردم را جلب میکند و در مقابل ستمگران از آنها دفاع میکند. همچنین، جیم با دختری به نام جوا سر و کار پیدا میکند که به او علاقهمند میشود.
اما آرامش جیم در پاهران دوام نمیآورد. فردی شرور به نام براون، که یک دزد دریایی و راهزن است، وارد منطقه میشود و قصد دارد با توسل به خشونت از منابع پاهران بهرهبرداری کند. جیم که مسئولیت حفاظت از مردم را بر عهده دارد، تصمیم میگیرد بدون درگیری مسلحانه با براون مذاکره کند و اجازه دهد او و افرادش به سلامت جزیره را ترک کنند. این تصمیم در نهایت عواقب فاجعهباری به دنبال دارد.
پس از خروج براون، یکی از بومیان خیانت میکند و اطلاعاتی را در اختیار او قرار میدهد که باعث میشود افراد براون حملهای غافلگیرانه به مردم پاهران انجام دهند. در این حمله، یکی از مهمترین رهبران قبیله که به جیم اعتماد کرده بود، کشته میشود. این اتفاق باعث میشود که مردم پاهران احساس کنند جیم آنها را فریب داده و به دشمنانشان اجازه داده است که به آنها آسیب برسانند.
جیم که خود را مسئول این فاجعه میداند، تصمیم میگیرد تاوان اشتباه خود را بدهد. او به نزد پدر دختر محبوبش، که رهبر قبیله است، میرود و خود را به دست او میسپارد. او میداند که این تصمیم به معنای مرگ اوست، اما حاضر نیست از مسئولیت خود فرار کند.
در نهایت، جیم در برابر رهبر قبیله میایستد و بدون هیچ مقاومتی، سرنوشت خود را میپذیرد. رهبر قبیله، که جیم را عامل نابودی فرزندش میداند، با یک گلوله او را میکشد. مرگ جیم پایانی تراژیک برای مردی است که تمام عمرش را در جستوجوی رستگاری و جبران اشتباهات گذشته گذرانده بود.
پس از مرگ جیم، مارلو که تمام این ماجرا را دنبال کرده بود، از سرنوشت او بهتزده میشود. او داستان جیم را با دیگران در میان میگذارد، اما در نهایت نتیجهگیری را به خود خواننده واگذار میکند: آیا جیم به رستگاری رسید یا قربانی سرنوشت محتوم خود شد؟
بخشهایی از لرد جیم
او برخاسته از خانواده یک کشیش بود. از همان کودکی علاقه زیادی به دریا داشت و به مدت دو سال تمرین کرد تا بتواند افسر کشتی شود، سرانجام به دریا رفت و سفرهای زیادی کرد و زمانی که هنوز جوان و کم سن و سال بود معاون یک کشتی آبرومند شد.
در یکی از سفرهایش به سمت شرق به شدت مجروح شد و به اجبار زمانی که کشتی بندر را ترک میکرد، در بیمارستان ماند. پس از بهبودی، در مقام معاون اول کشتی پاتنا یک کشتی بخارِ محلی که قدمتی به اندازه تپهها داشت و بسیار زنگ زده بود، مشغول به کار شد.
……………….
او یکی از ما بود. هرگز نباید چیز دیگری میشد. هیچ چیزی نبود که نتواند با آن روبهرو شود. قدش شاید کمی کمتر از شش فوت بود، بدنی نیرومند داشت و با شانههایی کمی خمیده، سر به جلو و نگاهی از پایین به بالا که تو را به یاد یک گاو نر در حال حمله میانداخت، به سمتت میآمد.
………………
این کسانی هستند که سرنوشت در میانهی تلاش آنها را در مینوردد. اما او دیگر هیچ کاری نداشت. او با سرنوشت خود تا آستانهی قبر پیش رفته بود و با آمادگی که بخشی از شجاعتش بود، تسلیم نهایی را پذیرفته بود.
…………….
این زمانی است که ما سعی میکنیم با نیازهای درونی دیگران دست و پنجه نرم کنیم و درمییابیم که موجوداتی که همراه با ما به تماشای ستارگان و بهرهبرداری از گرمای خورشید میپردازند، چقدر غیرقابل درک، لغزنده و مهآلود هستند.
اگر به کتاب لرد جیم علاقه داری، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار جوزف کنراد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
21 بهمن 1403
لرد جیم
«لرد جیم» اثری است از جوزف کنراد (نویسندهی بریتانیایی – لهستانی، از ۱۸۵۷ تا ۱۹۲۴) که در سال ۱۹۰۰ منتشر شده است. این رمان داستان مردی است که پس از ترک کشتی در موقعیتی بحرانی، تمام عمر خود را صرف جبران اشتباهاتش و جستوجوی رستگاری میکند، اما سرانجام در مواجهه با عواقب گذشتهاش به سرنوشت تراژیکی دچار میشود.
دربارهی لرد جیم
لرد جیم، اثر برجسته جوزف کنراد، یکی از مهمترین رمانهای مدرن در ادبیات انگلیسی است که نخستین بار در سال ۱۹۰۰ منتشر شد. این کتاب از جهاتی ادامهدهنده سبک و مضامین رمانهای دریایی کنراد است، اما در عین حال به شکلی عمیقتر به کاوش در روانشناسی شخصیت اصلی خود میپردازد. کنراد در این اثر، داستان مرد جوانی به نام جیم را روایت میکند که در پی یک حادثه ننگآور، سراسر زندگی خود را وقف جبران گذشته و بازسازی هویت خویش میکند.
داستان از طریق روایت چارلز مارلو، یکی از شخصیتهای محبوب کنراد، بیان میشود. مارلو که در آثار دیگری مانند قلب تاریکی نیز ظاهر شده، نقش راوی و تحلیلگر را بر عهده دارد و روایت او لایهای پیچیده از دیدگاههای متضاد و تأملات فلسفی را به داستان میافزاید. این شیوه روایت باعث شده است که کتاب فراتر از یک ماجراجویی دریایی، به اثری فلسفی و روانشناختی تبدیل شود که به پرسشهای بنیادین درباره شرافت، وجدان و مسئولیت میپردازد.
یکی از نقاط قوت اصلی لُرد جیم در شخصیتپردازی قوی آن نهفته است. کنراد با مهارت، تصویری چندلایه از جیم ارائه میدهد؛ فردی که آرمانگرایی شدیدش او را به ورطه اشتباهات میکشاند، اما در عین حال ارادهای تزلزلناپذیر برای اصلاح خود دارد. خواننده در طول داستان شاهد تحولات روحی و درونی جیم است و به واسطه روایت مارلو، با درگیریهای اخلاقی و روانشناختی او آشنا میشود.
از نظر سبک، نثر کنراد در لرد جیم پیچیده، شاعرانه و سرشار از تصاویر پرقدرت است. توصیفات دقیق او از دریا، کشتیها و فضاهای استوایی به ایجاد فضایی ملموس و پرجزئیات کمک میکند. با این حال، این سبک سنگین و گاه پراکنده میتواند برای برخی خوانندگان دشوار باشد. کنراد به جای ارائه روایتی خطی، از فلشبکها و تغییر دیدگاههای روایی استفاده میکند که ممکن است خواندن کتاب را چالشبرانگیز کند، اما در عین حال، عمق بیشتری به داستان و شخصیتها میبخشد.
یکی از مسائل محوری رمان، مفهوم شرافت و مسئولیت است. جیم که یک افسر جوان در کشتی پاتنا است، در یک لحظه بحرانی تصمیمی میگیرد که او را برای همیشه به مردی ننگین در نگاه دیگران تبدیل میکند. او کشتی را همراه با دیگر افسران ترک میکند، در حالی که مسافران در خطر غرق شدن هستند. این تصمیم و پیامدهای آن، تمام مسیر زندگی جیم را تغییر میدهد و او را به سفری درونی و بیرونی برای بازسازی عزت نفس و جبران گذشته سوق میدهد.
لرد جیم همچنین تصویری از برخورد تمدن غرب با شرق ارائه میدهد که در زمان خود بحثبرانگیز بوده است. کنراد، که سالها در آسیا و آفریقا دریانوردی کرده بود، در این رمان چهرهای پیچیده از جوامع استعماری ارائه میدهد. با اینکه برخی منتقدان بر این باورند که کنراد نگاهی اورینتالیستی به شرق دارد، اما در عین حال او سعی کرده است شخصیتهای غیرغربی خود را نه به عنوان کاریکاتورهایی یکبعدی، بلکه به عنوان افرادی با انگیزهها و احساسات مستقل به تصویر بکشد.
از منظر تماتیک، کتاب درگیر مسائل فلسفی عمیقی است. پرسش از ماهیت شرافت، امکان رستگاری و تقابل بین اراده فردی و سرنوشت از جمله موضوعاتی است که در سراسر داستان دیده میشود. مارلو که همدلی خاصی با جیم دارد، سعی میکند معنای واقعی اعمال و تصمیمات او را درک کند و در نهایت، این پرسش را پیش میکشد که آیا فرد میتواند خود را از گذشتهاش رها کند یا نه.
یکی از نقاط ضعف رمان، ریتم کند و پراکندگی آن در بخشهایی از داستان است. روایت غیرخطی و تأکید زیاد بر توصیفات و تأملات ذهنی باعث شده است که برخی از بخشهای کتاب کشدار به نظر برسد. همچنین، برخی از شخصیتهای فرعی چندان پرداختشده نیستند و حضورشان بیشتر به پیشبرد روایت اصلی خدمت میکند تا ایجاد تنوع در داستان.
با این حال، این کاستیها در برابر عمق روانشناختی، سبک منحصربهفرد و مضامین فلسفی کتاب رنگ میبازند. لرد جیم نهتنها یک رمان ماجراجویی دریایی، بلکه تأملی بر ذات انسان و تقابل بین گناه و رستگاری است. کنراد در این اثر، همانند قلب تاریکی، نشان میدهد که چگونه موقعیتهای بحرانی میتوانند ماهیت واقعی افراد را آشکار کنند.
در نهایت، لرد جیم اثری است که خوانندگان جدی ادبیات از آن لذت خواهند برد. این کتاب نیازمند تمرکز و دقت در خواندن است، اما در عوض، تجربهای عمیق و فراموشنشدنی ارائه میدهد. برای کسانی که به داستانهایی درباره کشمکشهای درونی، مفاهیم اخلاقی و سفرهای روحی علاقه دارند، این رمان یکی از آثار برجسته ادبیات مدرن به شمار میرود.
داستان تراژیک جیم، تصویری از مبارزهای پایانناپذیر برای رهایی از گذشته و یافتن جایگاهی در جهان است. کنراد در این اثر، مرز بین ضعف و قدرت، شکست و پیروزی، و حقیقت و توهم را چنان محو کرده که خواننده را وادار میکند بارها به قضاوتهای خود بیندیشد. شاید به همین دلیل است که لُرد جیم همچنان اثری زنده و تأثیرگذار در تاریخ ادبیات باقی مانده است.
کتاب لرد جیم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۲ با بیش از ۳۱ هزار رای و ۱۷۹۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از صالح حسینی و مریم قنبری به بازار عرضه شده است.
داستان لرد جیم
جیم، مردی جوان و آرمانگرا، به عنوان افسر دوم در کشتی پاتنا مشغول به کار است. این کشتی حامل صدها زائر مسلمان است که در مسیر سفر خود به مکه هستند. در یکی از شبها، کشتی با یک مانع برخورد میکند و افسران کشتی که تصور میکنند پاتنا در حال غرق شدن است، تصمیم میگیرند با قایق نجات فرار کنند. جیم ابتدا تردید دارد، اما در نهایت همراه با سایر افسران، کشتی را ترک میکند. برخلاف انتظار آنها، کشتی غرق نمیشود و سرنشینان آن نجات پیدا میکنند.
پس از این حادثه، جیم به دادگاه احضار میشود و به دلیل ترک کشتی، گواهی دریانوردیاش لغو میشود. این اتفاق باعث میشود که او دچار عذاب وجدان شدید و احساس شرم شود. او که نمیتواند با گذشته خود کنار بیاید، از شهری به شهر دیگر میرود و سعی میکند هویتی جدید برای خود بسازد، اما هر بار که گذشتهاش فاش میشود، مجبور به ترک آنجا میشود. در این مسیر، چارلز مارلو، دریانوردی باتجربه که به جیم علاقهمند شده، او را زیر نظر دارد و روایتگر داستان او میشود.
در نهایت، مارلو او را به منطقهای دورافتاده در جزیرهای به نام پاهران میفرستد، جایی که هیچکس از گذشته او خبر ندارد. در آنجا، جیم به سرعت مورد احترام بومیان قرار میگیرد و به عنوان یک رهبر اخلاقی و قدرتمند شناخته میشود. او با صداقت و شجاعت خود، اعتماد مردم را جلب میکند و در مقابل ستمگران از آنها دفاع میکند. همچنین، جیم با دختری به نام جوا سر و کار پیدا میکند که به او علاقهمند میشود.
اما آرامش جیم در پاهران دوام نمیآورد. فردی شرور به نام براون، که یک دزد دریایی و راهزن است، وارد منطقه میشود و قصد دارد با توسل به خشونت از منابع پاهران بهرهبرداری کند. جیم که مسئولیت حفاظت از مردم را بر عهده دارد، تصمیم میگیرد بدون درگیری مسلحانه با براون مذاکره کند و اجازه دهد او و افرادش به سلامت جزیره را ترک کنند. این تصمیم در نهایت عواقب فاجعهباری به دنبال دارد.
پس از خروج براون، یکی از بومیان خیانت میکند و اطلاعاتی را در اختیار او قرار میدهد که باعث میشود افراد براون حملهای غافلگیرانه به مردم پاهران انجام دهند. در این حمله، یکی از مهمترین رهبران قبیله که به جیم اعتماد کرده بود، کشته میشود. این اتفاق باعث میشود که مردم پاهران احساس کنند جیم آنها را فریب داده و به دشمنانشان اجازه داده است که به آنها آسیب برسانند.
جیم که خود را مسئول این فاجعه میداند، تصمیم میگیرد تاوان اشتباه خود را بدهد. او به نزد پدر دختر محبوبش، که رهبر قبیله است، میرود و خود را به دست او میسپارد. او میداند که این تصمیم به معنای مرگ اوست، اما حاضر نیست از مسئولیت خود فرار کند.
در نهایت، جیم در برابر رهبر قبیله میایستد و بدون هیچ مقاومتی، سرنوشت خود را میپذیرد. رهبر قبیله، که جیم را عامل نابودی فرزندش میداند، با یک گلوله او را میکشد. مرگ جیم پایانی تراژیک برای مردی است که تمام عمرش را در جستوجوی رستگاری و جبران اشتباهات گذشته گذرانده بود.
پس از مرگ جیم، مارلو که تمام این ماجرا را دنبال کرده بود، از سرنوشت او بهتزده میشود. او داستان جیم را با دیگران در میان میگذارد، اما در نهایت نتیجهگیری را به خود خواننده واگذار میکند: آیا جیم به رستگاری رسید یا قربانی سرنوشت محتوم خود شد؟
بخشهایی از لرد جیم
او برخاسته از خانواده یک کشیش بود. از همان کودکی علاقه زیادی به دریا داشت و به مدت دو سال تمرین کرد تا بتواند افسر کشتی شود، سرانجام به دریا رفت و سفرهای زیادی کرد و زمانی که هنوز جوان و کم سن و سال بود معاون یک کشتی آبرومند شد.
در یکی از سفرهایش به سمت شرق به شدت مجروح شد و به اجبار زمانی که کشتی بندر را ترک میکرد، در بیمارستان ماند. پس از بهبودی، در مقام معاون اول کشتی پاتنا یک کشتی بخارِ محلی که قدمتی به اندازه تپهها داشت و بسیار زنگ زده بود، مشغول به کار شد.
……………….
او یکی از ما بود. هرگز نباید چیز دیگری میشد. هیچ چیزی نبود که نتواند با آن روبهرو شود. قدش شاید کمی کمتر از شش فوت بود، بدنی نیرومند داشت و با شانههایی کمی خمیده، سر به جلو و نگاهی از پایین به بالا که تو را به یاد یک گاو نر در حال حمله میانداخت، به سمتت میآمد.
………………
این کسانی هستند که سرنوشت در میانهی تلاش آنها را در مینوردد. اما او دیگر هیچ کاری نداشت. او با سرنوشت خود تا آستانهی قبر پیش رفته بود و با آمادگی که بخشی از شجاعتش بود، تسلیم نهایی را پذیرفته بود.
…………….
این زمانی است که ما سعی میکنیم با نیازهای درونی دیگران دست و پنجه نرم کنیم و درمییابیم که موجوداتی که همراه با ما به تماشای ستارگان و بهرهبرداری از گرمای خورشید میپردازند، چقدر غیرقابل درک، لغزنده و مهآلود هستند.
اگر به کتاب لرد جیم علاقه داری، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار جوزف کنراد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، فلسفی، ماجراجویی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جوزف کنراد، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب