کوروش کبیر

«کوروش کبیر» اثر هارولد لمب (تاریخ‌دان و نویسنده‌ی آمریکایی، از ۱۸۹۲ تا ۱۹۶۲) در سال ۱۹۶۰ در ۳۰۹ صفحه منتشر شد. این رمان به بررسی زندگی کوورش کبیر، بنیان‌گذار امپراطوری هخامنشیان در ایران باستان، می‌پردازد.

کتاب کوروش کبیر سبکی رمان‌گونه نگاهی جامع به زندگی، حکومت، جنگ‌ها و میراث کوروش بزرگ دارد. این کتاب در نوع خود اثری ا‌ست جاودانه و برای همه‌ی کسانی که دوستدار تاریخ بوده و به دنبال کتابی شیوا و خواندنی در این زمینه هستند، کتابی ارزشمند به شمار می‌رود.

آن چه  که در کتاب کوروش کبیر بسیار برجسته و حائز اهمیت است، تصویر ماهرانه‌ای است که هارولد لمب از ظهور و پیشرفت کوروش، شهامت، عدل‌پروری، سیاست کشورگشایی و کشورداری او ترسیم می‌کند که در نهایت چکیده‌ی اخبار تاریخی باستان خاورمیانه را روایت می‌کند و نویسنده از این طریق، در راه روشن کردن تاریخ یکی از بزرگترین پادشاهان صلح‌پرور جهاندار ایران و یکی از اولین مدافعین حقوق انسان، خدمتی شایسته انجام داده است.

کتاب کوروش کبیر شامل هفت بخش است که در این بخش‌ها به شناخت کوروش، آغاز کودکی در کوهستان، سوگند کوروش، گنج کرزوس، در آتش باختری، بابل سقوط می‌کند، دعوت مغ و پایان کار می‌پردازد.

کتاب کوروش کبیر در وب‌سایت goodreads دارای  امتیاز ۳.۶۵ با بیش از ۱۷۰ رای و ۱۰ نقد و نظر است. در ایران این  کتاب در سال ۱۳۴۰ با ترجمه‌ی صادق رضازاده شفق (مترجم اهل تبریز، از ۱۲۷۴ تا ۱۳۵۰) به چاپ رسید و تا کنون هشت بار تجدید چاپ شده است.

فهرست مطالب کتاب کوروش کبیر

دیباچه‌ی مترجم
دیباچه
یادداشت مؤلف
یادداشت مترجم
بخش اول: نشیمن در کوهستان
بچه‌های دروازه
پرتاب یک تیر
پیشگویی مغان
شهر مرگ
سرود غارت نینوا
رحم الهه بزرگ
کوروش از برج عبور می‌کند
بخش دوم: سوگند کوروش
مسیر آریایی‌ها
سرزمین گود
پشم زرین وارتان
قبر سکایی
کوروش به پاسارگاد عزیمت می‌کند
فرمانی از طرف ازدهاک
انتقام هارپیک فرمانده سپاه
سوگند در تالار مادها
بخش سوم: گنج کرزوس
پیشگویی کاهن دلفی
الهام گوبارو
کلاه‌خودی که در ساردیس فرو افتاد
کوروش با اسپارتی‌ها روبه‌رو می‌‌شود
حکمای ملطیه
هارپیک شهربان یونیا
ظهور تحولات بزرگ
آشفتگی کوروش
بخش چهارم: در آتش باختری
کاوی ویشتاسپه
کوروش راه زرتشت را پیش می‌گیرد
بلایی که در مهمانی رو آورد
هیبت ریگزار سرخ
توسعه خط‌های مرزی
خطر قله‌ها
جایی که زرتشت حکومت می‌کرد
قضاوت کوروش درباره باختریان
بخش پنجم: بابل سقوط می‌کند
منظره شهر
برای یعقوب اقیبی چه پیش‌آمد کرد
آن‌چه نبونید پنهان می‌داشت!
زندان خدایان
نظرکرده مردوک
دروازه نامریی
قضاوت کوروش
ن مردم را گرد هم آوردم
مراجعت مردان سرودخوان
بخش ششم: دعوت مغ
جاده‌ها به سوی دریا می‌رود
تاریخ خاموش است
هر نوع خدایان دیگر که باشند
جنگ در جلگه‌ها
بخش هفتم: پایان کار
دولت جهانی
کوروش و داریوش
دین هخامنشیان
راز کشورگشایی ایران
روبه‌رو شدن ایرانی با یونانی
نیاکان ما و خاور و باختر
راز پاسارگاد
راز ابتکارکوروش و اسکندر
گواهی گزنفن
منابع

بخشی از کتاب کوروش کبیر

کوروش به کاوش غارها مى‌پرداخت و از رفتن از رودها به قله کوه‌ها خسته نمى‌شد. و در این کار به غارهایى تصادف مى‌کرد که در میان جنگل‌هاى ارتفاعات پنهان شده بود و شکارچیان جرأت نزدیک شدن به آن‌ها را نداشتند مگر به عزم شکار بز کوهى. در جوار نهرهایى که از برف‌ها جارى مى‌شد پشت خاره‌سنگ‌ها گودال‌هایى در صخره‌ها باز شده بود.

این گودال‌ها طبیعى به‌ نظر مى‌آمدند تا این‌که یکبار کوروش به یکى از آن‌ها خزید و معلوم شد بیغوله‌اى است با سنگ بریده شده. کف آن‌جا در اثر آتش‌هایى که روشن کرده بودند مانند زغال سیاه شده بود و هنوز خاشاکى در اطراف باقى بود. با خود اندیشید که در گذشته مردم در آن‌جا مى‌زیسته‌اند و مى‌کوشیده‌اند مدخل‌هاى آن‌جاها را پنهان دارند. در پارساگرد کسى از وجود آن بیغول‌هاى پنهان خبر نداشت.

ولى چون کوروش شرح آن‌ها را به همسرش مى‌گفت متوجه شد که کنیزکان کاسپى تا آخر به‌دقت تمام گوش مى‌کردند. البته اگر هم آن‌ها راز آن بیغول‌ها را مى‌دانستند حتماً به کوروش فاش نمى‌کردند. کاسپى‌ها مردمى نحیف و سیاه‌چرده و اولین سکنه فلات بودند.

کوروش در دوران طفولیت آن‌ها را به نام مردم باستان یا مردم خاکى مى‌شناخت که مانند موش خرمایى خاک را گود مى‌کردند و با دست حبوبات مى‌کاشتند و محصول درو مى‌کردند و همچنین کوزه مى‌ساختند؛ حتى براى خود با خشت خانه مى‌ساختند.

کمبوجیه اهتمام نمود آنان را وادارد خشت را بپزند و آجر سازند تا در برابر سیل و باران دوام داشته باشد و از شسته شدن با آب باران مصون بماند. همچنین آنان را مجبور نمود براى ذخیره آب به موسم تابستان و خشکسالى با سنگ و شاخه سدّ بسازند.

اگر به کتاب‌های مرتبط با تاریخ ایران باستان و زندگی کوروش کبیر علاقمند هستید، می‌توانید از طریق این لینک با برخی از آن‌ها آشنا شوید.