«ارباب حلقهها» مجموعهای متشکل از ۳ داستان است که توسط جان رونالد روئل تالکین (نویسنده، شاعر، زبانشناس و استاد دانشگاه بریتانیایی، از ۱۸۹۲ تا ۱۹۷۳) در فاصلهی سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ نوشته شدهاند. این داستانها، که به دلایل اقتصادی به صورت کتابهای مجزایی منتشر شدهاند، به ترتیب عبارتند از: یاران حلقه (۱۹۵۴)، دو برج (۱۹۵۴) و بازگشت پادشاه (۱۹۵۵).
داستان کتاب در مکانی به نام سرزمین میانی (سرزمینی تخیلی شبیه به زمین) و در پایان دوران سوم و آغاز دوران چهارم آن رخ میدهد و نام آن به آنتاگونیست اصلی داستان (جادوگری به نام سائورون یا شاه تاریکی) اشاره دارد که در دوران اول سرزمین میانی حلقهی یگانه را ساخت تا ضمن حکومت بر سایر حلقهها، به وی در تسخیر تمام سرزمین میانی کمک کند. در حقیقت، داستان این رمان در سرتاسر سرزمین میانی و در پی تلاش برای از بین بردن حلقهی یگانه و عمدتاً توسط هابیتهایی به نام «فرودو»، «سم»، «مری» و «پیپن» روایت میشود.
این رمان تا کنون بارها تجدید چاپ شده و به بیش از ۳۸ زبان در دنیا ترجمه شده است. همچنین تخمین زده میشود که بیش از ۱۵۰ میلیون نسخه از آن تا کنون در دنیا به فروش رفته است. این کتاب در بین فهرست برترین کتابهای جهان از دیدگاه بیبیسی در نظرسنجی بیگرد، به عنوان بهترین کتاب قرن بیستم انتخاب شده است.
باید بدانید که این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۵۱ با بیش از ۶۰۰ هزار رای و نزدیک به ۱۳ هزار نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که بر اساس سه داستان این مجموعه، سه فیلم سینمایی تحت عنوان همین عنوان در سالهای ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به کارگردانی پیتر جکسون (کارگردان نیوزلندی، متولد ۱۹۶۱) ساخته شده است. البته اقتباسهای نمایشی بسیار دیگری نیز از این مجموعه به عمل آمده است که از این جمله میتوان به سریالی به همین نام تحت مالکیت شرکت آمازون اشاره کرد که در حال آمادهسازی است.
در ایران نیز این کتاب در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ در سه جلد با ترجمهی رضا علیزاده و توسط انتشارات روزنه منتشر شده است.
داستان کتاب ارباب حلقهها
داستان کتاب با ماجراهایی آغاز میشود که در رمان «هابیت» شرح داده شدهاند. «یلبو بَگینز» موجودی از نژاد «هابیت» است. بیلبو در غاری بسیار بزرگ گم میشود و آنجا بهطور اتفاقی حلقهای مییابد و آن را با خود به «شایر» میبرد. او از قدرت و اهمیت آن اطلاعات دقیقی ندارد، فقط میداند که با در دست کردن آن، ناپدید میشود. بیلبو نمیداند که این همان حلقهی یگانه است و همچنین نمیداند که سائورون به دنبال آن است.
داستان یاران حلقه با مهمانی تولد صدویازدهسالگی بیلبو آغاز میشود. بیلبو تصمیم دارد حلقهاش را به وارث و محافظ خود یعنی «فرودو بگینز» بدهد. اما وقتی زمان وداع با آن میرسد، به طرز عجیبی احساس وابستگی به حلقه در دلش ایجاد میشود. بالاخره «گَندالفِ خاکستری» که دوست قدیمی او و جادوگری بزرگ است، بیلبو را راضی میکند که از حلقه دل بکند. گندالف مشکوک میشود که مبادا این حلقه همان حلقهی یگانهی افسانهای باشد. پس از اینکه شک او به یقین تبدیل میشود، به فرودو میگوید از آنجا که نیروهای شرور سائورون مطمئناً به دنبال حلقه خواهند آمد، باید آن را از شایر دور کند و از بین ببرد.
فرودو به همراه سه تن از دوستانش به نامهای «سم»، «مری» و «پیپین» که همگی از نژاد هابیتها هستند، شایر را ترک میکند. در راه، گروه نُهنفرهی ارواح حلقه آنان را تعقیب میکند. این ارواح بردههای سائورون هستند که به شکل سواران تاریکی ترسناکی درآمدهاند.
هابیتها شبی را پیش«اِلف«های خانهبهدوش سر میکنند. اِلفها به هابیتها قول میدهند که دوستان خود را در جریان تعقیب و گریز بگذارند و از آنها بخواهند که از هابیتها محافظت کنند. کمی آن طرفتر از شایر، هابیتها در «جنگل کهن» راهشان را گم میکنند. مری و پیپین ابتدا گرفتار درخت بید خبیثی میشوند و پس از آن روح سنگی شروری به آنها حملهور میشود. ناجی هابیتها از جنگل کهن «تام بامبادیل» است، موجودی عجیب و خوشخلق که قدرتهای زیادی دارد و مسنترین موجود سرزمین میانه است.
بالاخره هابیتها موفق میشوند خودشان را به شهر «بِری» برسانند. اما آنجا در عوض گندالف، دوستش «آراگورن» را ملاقات میکنند. او سلحشوری است که در بیابانها پرسه میزند و وارث پادشاهان انسانهای دیرینهی «وِسترنِس» است. آنهایی که نام واقعی آراگورن را نمیدانند، او را «استرایدر» میخوانند. فرودو سعی میکند در مسافرخانهی شهر بری توجه کسی را به خود جلب نکند. اما هنگام اجرای سرخوشانهی یک ترانه زمین میخورد و کاملاً اتفاقی حلقه در انگشتش جای میگیرد و ناپدید میشود. به رغم میل فرودو، این ماجرا معرکهای به راه میاندازد.
برای این که بدانید در ادامهی چه اتفاقاتی برای این افراد خواهد افتاد و آیا سرانجام موفق به انجام ماموریت خود خواهند شد یا نه، حتماً باید این کتاب جذاب را مطالعه کنید.
اگر به کتابهایی با این موضوع علاقمند هستید میتوانید با نمونههایی دیگر از این کتابها در بخش داستانهای تخیلی در وبسایت هر روز یک کتاب آشنا شوید.
18 فروردین 1401
ارباب حلقهها
«ارباب حلقهها» مجموعهای متشکل از ۳ داستان است که توسط جان رونالد روئل تالکین (نویسنده، شاعر، زبانشناس و استاد دانشگاه بریتانیایی، از ۱۸۹۲ تا ۱۹۷۳) در فاصلهی سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ نوشته شدهاند. این داستانها، که به دلایل اقتصادی به صورت کتابهای مجزایی منتشر شدهاند، به ترتیب عبارتند از: یاران حلقه (۱۹۵۴)، دو برج (۱۹۵۴) و بازگشت پادشاه (۱۹۵۵).
داستان کتاب در مکانی به نام سرزمین میانی (سرزمینی تخیلی شبیه به زمین) و در پایان دوران سوم و آغاز دوران چهارم آن رخ میدهد و نام آن به آنتاگونیست اصلی داستان (جادوگری به نام سائورون یا شاه تاریکی) اشاره دارد که در دوران اول سرزمین میانی حلقهی یگانه را ساخت تا ضمن حکومت بر سایر حلقهها، به وی در تسخیر تمام سرزمین میانی کمک کند. در حقیقت، داستان این رمان در سرتاسر سرزمین میانی و در پی تلاش برای از بین بردن حلقهی یگانه و عمدتاً توسط هابیتهایی به نام «فرودو»، «سم»، «مری» و «پیپن» روایت میشود.
این رمان تا کنون بارها تجدید چاپ شده و به بیش از ۳۸ زبان در دنیا ترجمه شده است. همچنین تخمین زده میشود که بیش از ۱۵۰ میلیون نسخه از آن تا کنون در دنیا به فروش رفته است. این کتاب در بین فهرست برترین کتابهای جهان از دیدگاه بیبیسی در نظرسنجی بیگرد، به عنوان بهترین کتاب قرن بیستم انتخاب شده است.
باید بدانید که این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۵۱ با بیش از ۶۰۰ هزار رای و نزدیک به ۱۳ هزار نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که بر اساس سه داستان این مجموعه، سه فیلم سینمایی تحت عنوان همین عنوان در سالهای ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به کارگردانی پیتر جکسون (کارگردان نیوزلندی، متولد ۱۹۶۱) ساخته شده است. البته اقتباسهای نمایشی بسیار دیگری نیز از این مجموعه به عمل آمده است که از این جمله میتوان به سریالی به همین نام تحت مالکیت شرکت آمازون اشاره کرد که در حال آمادهسازی است.
در ایران نیز این کتاب در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ در سه جلد با ترجمهی رضا علیزاده و توسط انتشارات روزنه منتشر شده است.
داستان کتاب ارباب حلقهها
داستان کتاب با ماجراهایی آغاز میشود که در رمان «هابیت» شرح داده شدهاند. «یلبو بَگینز» موجودی از نژاد «هابیت» است. بیلبو در غاری بسیار بزرگ گم میشود و آنجا بهطور اتفاقی حلقهای مییابد و آن را با خود به «شایر» میبرد. او از قدرت و اهمیت آن اطلاعات دقیقی ندارد، فقط میداند که با در دست کردن آن، ناپدید میشود. بیلبو نمیداند که این همان حلقهی یگانه است و همچنین نمیداند که سائورون به دنبال آن است.
داستان یاران حلقه با مهمانی تولد صدویازدهسالگی بیلبو آغاز میشود. بیلبو تصمیم دارد حلقهاش را به وارث و محافظ خود یعنی «فرودو بگینز» بدهد. اما وقتی زمان وداع با آن میرسد، به طرز عجیبی احساس وابستگی به حلقه در دلش ایجاد میشود. بالاخره «گَندالفِ خاکستری» که دوست قدیمی او و جادوگری بزرگ است، بیلبو را راضی میکند که از حلقه دل بکند. گندالف مشکوک میشود که مبادا این حلقه همان حلقهی یگانهی افسانهای باشد. پس از اینکه شک او به یقین تبدیل میشود، به فرودو میگوید از آنجا که نیروهای شرور سائورون مطمئناً به دنبال حلقه خواهند آمد، باید آن را از شایر دور کند و از بین ببرد.
فرودو به همراه سه تن از دوستانش به نامهای «سم»، «مری» و «پیپین» که همگی از نژاد هابیتها هستند، شایر را ترک میکند. در راه، گروه نُهنفرهی ارواح حلقه آنان را تعقیب میکند. این ارواح بردههای سائورون هستند که به شکل سواران تاریکی ترسناکی درآمدهاند.
هابیتها شبی را پیش«اِلف«های خانهبهدوش سر میکنند. اِلفها به هابیتها قول میدهند که دوستان خود را در جریان تعقیب و گریز بگذارند و از آنها بخواهند که از هابیتها محافظت کنند. کمی آن طرفتر از شایر، هابیتها در «جنگل کهن» راهشان را گم میکنند. مری و پیپین ابتدا گرفتار درخت بید خبیثی میشوند و پس از آن روح سنگی شروری به آنها حملهور میشود. ناجی هابیتها از جنگل کهن «تام بامبادیل» است، موجودی عجیب و خوشخلق که قدرتهای زیادی دارد و مسنترین موجود سرزمین میانه است.
بالاخره هابیتها موفق میشوند خودشان را به شهر «بِری» برسانند. اما آنجا در عوض گندالف، دوستش «آراگورن» را ملاقات میکنند. او سلحشوری است که در بیابانها پرسه میزند و وارث پادشاهان انسانهای دیرینهی «وِسترنِس» است. آنهایی که نام واقعی آراگورن را نمیدانند، او را «استرایدر» میخوانند. فرودو سعی میکند در مسافرخانهی شهر بری توجه کسی را به خود جلب نکند. اما هنگام اجرای سرخوشانهی یک ترانه زمین میخورد و کاملاً اتفاقی حلقه در انگشتش جای میگیرد و ناپدید میشود. به رغم میل فرودو، این ماجرا معرکهای به راه میاندازد.
برای این که بدانید در ادامهی چه اتفاقاتی برای این افراد خواهد افتاد و آیا سرانجام موفق به انجام ماموریت خود خواهند شد یا نه، حتماً باید این کتاب جذاب را مطالعه کنید.
اگر به کتابهایی با این موضوع علاقمند هستید میتوانید با نمونههایی دیگر از این کتابها در بخش داستانهای تخیلی در وبسایت هر روز یک کتاب آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، داستان خارجی، رمان، ماجراجویی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جان رونالد روئل تالکین، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب