12 خرداد 1401
شوهر آهوخانم
«شوهر آهوخانم» نخستین اثر علیمحمد افغانی (نویسندهی اهل کرمانشاه، متولد ۱۳۰۳) است که در سال ۱۳۴۰ منتشر و با استقبال عموم مواجه شد. این کتاب در حدود ۹۰۰ صفحه به روایت زندگی زنی به نام آهو و ماجرای ازدواج مجدد شوهر وی میپردازد.
دربارهی شوهر آهوخانم
علیمحمد افغانی رمان شوهر آهوخانم را در سالهای زندان (از ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸) نوشته و پس از خروج از زندان اقدام به چاپ آن با هزینهی شخصی میکند زیرا ناشری حاضر به مخاطره برای چاپ بر روی داستان بلند یک نویسندهی ناشناس نمیشود.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسفبار زندگی زنان در لایههای زیرین جامعه در آن سالها ارتباطی نزدیک دارد و در نکوهش آئین چند همسری است. در رمان شوهر آهوخانم مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شدهاست. کتاب شوهر آهوخانم جایزه بهترین رمان سال را از آن خود کرده است.
از دید بسیاری از منتقدان شوهر آهوخانم شاهکاری ادبیست. انتشار آن نه تنها از نظر ادبی، نویدبخش و شورانگیز و دلگرمکننده است، بلکه از لحاظ تاریخی و اجتماعی نیز در حدّ خود دلیلی است، بر آنکه از ایرانی نباید امید برگرفت، به رغم تلخکامیها و فروماندگیها، به رغم سمومی که در هوا پراکنده است، هنوز ایران میتواند، درست در لحظهای که انتظار نمیرود، شگفتیهایی از آستین خود بیرون آورد.
نجف دریابندری که علیمحمد افغانی را پیش و پس از زندان میشناخت، در مطبوعات وقت نوشت: «داستان شوهر آهوخانم زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدیدآورده و صحنه هائی را پرداخته که انسان را به یاد آثار انوره دو بالزاک و لئو تولستوی میاندازد».
کتاب شوهر آهوخانم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۰ با بیش از ۲۲۰۰ رای و حدود ۲۲۰ نقد و نظر است.
داستان شوهر آهوخانم
سیدمیران سرابی، مرد میانسال و موفقی است که بعد از سالها، حال به رئیس صنف نانوایان کرمانشاه منصوب شده است. او مردی مذهبی، ملاحظه کار و متینی است و زنی بسیار باوفا به نام آهوخانم دارد. کانون خانوادگی سیدمیران گرم است، زیرا آهو همیشه در طول زندگی هم پا و یاور او بوده و در واقع موفقیش در رسیدن به صنف نانوایان را به کمکهای همسرش مدیون است.
روزی او در مغازهاش نشته بود که زنی با زیبا برای خرید نان وارد میشود، همین نگاه نخست ذهن سیدمیران را به خود مشغول میکند. زن که هما نام دارد، فردای همان روز دوباره به نانوایی او میآید، اما اینبار سیدمیران سر صحبت را با او باز میکند. هما از زندگی سختش برای او میگوید، از اینکه چه طور از زندگی با همسر قبلیاش رو برگردانده و در حال حاضر به مدت سه ماه است که در خانه حسین خان ضربی زندگی میکند.
شوهرآهو برای سر گوش آب دادن و فهمیدن وضعیت هما به خانه حسین خان که مطرب مجالس عروسی و بساط عیش و نوش است، میرود. گفتگو بین این دو طولانی میشود، در پایان مطرب رو به سیدمیران میکند و میگوید: «هر کسی با این زن ازدواج کند بدبخت میشود، این زن فقط به درد رقاصی میخورد.» بااینحال، سیدمیران نمیتواند از فکر هما بیرون بیاید، پس به او پیشنهاد میدهد که مستاجر خانهاش شود.
هما این را میپذیرد و سیدمیران برای حفظ آب رویی و حرف مردم، بهانه طلاق شوهر و اینکه پیشنماز مسجد هما را به او سپرده، زن را به خانه خود میآورد. زمان حضور هما در خانه میران به درازا میکشد، در این بین نیز آهوخانم به هویت هما پی برده و بیشتر به این نتیجه رسیده است که سی میران دیگر آن آدم قبلی نیست. بحث و جدلهای فراوان آهوخانم و میران باعث میشود، میران هما را صیغه کند.
هما نیز بیکار ننشسته و از افسون و عشق آتشین میران نسبت خود استفاده کرده و از او میخواهد که عقدش کند. سیر میران که عشق، عقلش را کور کرده و بیآنکه سخنان بزرگان و دوستان خود را گوش دهد، پیش چشم همه آهو خانم را بیارزش کرده و هما را زن خانه معرفی میکند. از این پس، آهو خانم خود را زن زیادی میداند، ولی همچنان در خانه میران با ذلت زندگی کرده و حتی به او وفادار است.
هما، زن سرکش و هوسران داستان در بیرون از چارچوب خانواده، شروع به ریخت و پاش، مهمانی رفتن، شراب خوردن، رقصیدن و زندگی آزادانه با دوستان خود میکند. همچنین هما متوجه میشود که نمیتواند بچهدار شود.
برای این که بدانید چه برسر سیدمیران، آهوخانم، هما و سایر شخصیتهای داستان «شوهر آهوخانم» خواهد آمد، باید این کتاب جذاب را مطالعه کنید.
بخشی از کتاب شوهر آهوخانم
از روی استفهام و با چشمانی اندک گرد شده به نقره نگاه کرد. مثل آنکه بپرسد: این زن کیست همراه او؟ خیر است انشالله. اما نگاه زن همسایه نیز کمتر از او تعجب انگیز نبود. یک حس باطنی و ناخودآگاه خانم خانه را از ماجرایی ناخوشایند یا لحظههای شوم با خبر کرد. به سرعت برنجش را گرم و کارها را گرد آوری کرد. دستها را با حوله پاک کرد تا نزد شوهرش برود ببیند آن زن کیست؟ غریبه است یا آشنا؟ مسافر است یا مهمان؟
چکاره و چه پیشه است و در هر حال وظیفهی مهمان داری خود را که کدبانوی خانه بود آنطور که باید انجام دهد. نقره در پناه دیوار دزدانه خود را به زیر زمین رساند. خود سید میران پیش از آنکه زنش از در آشپزخانه خارج شود آنجا ظاهر شد:
این آبدار خانه کلیدش کجاست؟ او رنگش تغییر کرده بود. از چشمهای آهو پرهیز مینمود و هنگام گفتن این کلمات دو سه بار ابرویش پرید.
آهو با عجله به اتاق نشیمن رفت، دست کلید کوچکی رو از گًل میخه برداشت و مطیعانه به او داد: با اتاق آبدار خانه چی کار داری؟ این زن همراه تو کی بود؟
مرد درحالیکه پایش را برای پاک کردن گل کفش به چوب در آشپزخانه میمالید، بیآنکه یاری نگاه در چشمان زنش داشته باشه گفت:
یکی از بندگان فراوان خدا. یک عترت ویلان مانده و بی پناه از شوهرش طلاق گرفته و چون جا و مکانی زیر سر ندارد دو سه شبی اینجا مهمان توست، تا بعد چه پیش آید. شوهر یا کسانش برای بردنش خواهند آمد. زن ساده دلم از روی غمخواری ندا داد: اه، واه بنده خدا، اسمش چیست؟ زن کیست؟ آیا من خود او یا شوهرش را دیده بودم؟ نکند زن حاجی ملایری خمیرگیر دکان است که میگفتی دائماً با هم در کشمکش طلاقن و به علت آنکه شوهرش به او خرجی نمیدهد از تو خواهش کرد بود چیزی از مزدش را همیشه پیش خودت نگاه داری و هفته به هفته به او بدهی؟
برای آشنایی با سایر داستانهای مشابه با شوهر آهوخانم، بخشهای معرفی داستانهای ایرانی و معرفی داستانهای معاصر را ببینید. بهعلاوه، چنانچه به موضوع این کتاب علاقمند هستید، کتابهای خانوم، چراغها را من خاموش میکنم، زن زیادی و سال بلوا نیز ممکن است نظر شما را جلب کنند.
شاهکاری از رمان های فارسی زبان هستش. واقعا عالیه، حتما توصیه می کنم.