«زندانی قلعهی قهقهه» کتابی است به قلم حمزه سردادور (نویسندهی اهل تبریز، از ۱۲۷۵ تا ۱۳۴۹) که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت سرگذشت شاه اسماعیل صفوی میپردازد.
دربارهی زندانی قلعهی قهقهه
این کتاب یکی از مهمترین رمانهای تاریخی و بسیار پرهیجان و خواندنی از شاهکارهای نویسندهای زبدهدست و توانا به نام حمزه سردادور است. «قلعهی قهقهه»، زندانی در زمان شاه اسماعیل بود که شاهزادگان و امرای عالی مقامی که مورد خشم پادشاه قرار میگرفتند، به آنجا فرستاده میشدند. این داستان پرفراز و نشیب، روایتگر سرگذشت قهرمانیهای «شاه اسماعیل دوم» است که در این قلعه کمی کمتر از ۲۰ سال زندانی بود.
دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل اینکه محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی – مانند شاهزادگان صفوی – در زمان گذشته بودهاست در تاریخ شهرت بسیاری دارد.
این قلعه در تپه سنگی به ارتفاع تقریبی ۱۰۰۰ هزار متر از زمینهای اطراف قرار داشته و اطراف آن را با حصار مستحکم و غیر قابل نفوذ احداث نمودهاند که با گذشت سالیان دراز هم اکنون نیز ورود به آن تقریباً غیر ممکن بوده و فقط در شرایط جوی مناسب امکانپذیر است سطح قلعه حدود ۵ هکتار (۱۰۰x۵۰۰) و اختلاف سطح در سطح فوقانی قلعه کمتر از ۳۰ متر است.
مهمترین زندانی قلعه فوق اسماعیل میرزا فرزند شاه تهماسب یکم صفوی است یا بهعبارت دیگر شاه اسماعیل دوم دومین پسر ارشد شاه تهماسب یکم سلطان قزلباشها است. وی مردی شجاع جنگجو و تیغزن بیدریغ بود و بعلت زیاده روی در امورات پدری و گردن ندادن به فرامین پدر دستگیر و در قلعه قهقهه بمدت ۱۹ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز و تا مرگ پدر در زندان مخوف دوام آورد و سرآنجام با گردش دوران پا به قدرت نهاد و بسیاری از کسان و خویشان را که در این مدت پادرمیانی نکرده بودند از دم تیغ گذراند.
کتاب «زندانی قلعهی قهقهه» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۱۲ است.
داستان زندانی قلعهی قهقهه
این کتاب روایتگر سرگذشت قهرمانیهای شاه «اسماعیل صفوی»، شاه ایران به سالهای ۸۹۲-۹۳۰ ق. است. این داستان از جایی شروع میشود که «مرادبیگ»، نایب الحکومه قلعه قهقهه است. او که مردی تندخو است، زنی زیبا با نام «قمر سلطان» و دختری دلفریب به نام «گل حرم» دارد.
در آن دوران مهمترین زندانی قلعه شاهزاده «اسماعیل میرزا» فرزند شاه «تهماسب دوم» بود که تصمیم داشت با گلحرم ازدواج کند، اما شرایطی پیش آمد که عشق گلحرم را به کینه و دشمنی تبدیل کرد. تا این که اسماعیل میرزا به قزوین میرود و گلحرم از او بیاطلاع میماند. پس از گذشت سالها، گلحرم نیز به قزوین سفر میکند.
در این سفر اتفاقات گوناگونی رخ میدهد که هریک تجربهای تازه برای گلحرم محسوب میشود. گلحرم تصمیم دارد شاهزاده اسماعیل را بیابد. او شاهزاده را میبیند و علت رفتن او را مییابد. اما پس از آن رخدادهای گوناگون دلنگرانیهای بسیاری را برای او فراهم میسازد.
این کتاب یکی از مهمترین رمانهای تاریخی و بسیار پرهیجان و خواندنی از شاهکارهای نویسندهای زبدهدست و توانا به نام حمزه سردادور است. «قلعهی قهقهه»، زندانی در زمان شاه اسماعیل بود که شاهزادگان و امرای عالی مقامی که مورد خشم پادشاه قرار میگرفتند، به آنجا فرستاده میشدند. این داستان پرفراز و نشیب، روایتگر سرگذشت قهرمانیهای «شاه اسماعیل دوم» است که در این قلعه کمی کمتر از ۲۰ سال زندانی بود.
بخشی از زندانی قلعهی قهقهه
فصل بهاران باد بهاری میوزد و از نسیم جانبخش آن گلهای نوشکفته به وجد میآیند. رنگ و بوی بهشتی بهار و نسیم خلدی که از جویبارها و گلزارها میوزد لطافت و طراوتی که از زمین و آسمان میبارد و نغمه مرغان چمن که در باغ و راغ میپیچد اینها همه با وجد و شوقی که بهار در جسم و جان آدمی به بار میآورد دست به دست هم داده احساسات لطیف بشر را که عالیترین آنها عشق و عاشقی است تهییج و تحریک میکنند.
از قدیم شنیدهایم و خواندهایم که نغمهسرایی هزاردستان در باغ و بوستان آوای عشق است که این پرنده شوریده به راه میاندازد. و همه را به سوی عشق میخواند. آنان که به جادوی عشق گرفتار و از این نشئه آسمانی برخوردار بودهاند، خوشترین خاطرات را از فصل بهار دارند.
آن سال هم موسم بهار بس طربناک و نشاطانگیز بود.
در یکی از اطاقهای پنجدری و رو به عمارت قلعه قهقهه، زن زیبایی که هنوز جوان و گلعذار مینمود روی تشک نشسته و پشتی یله داده و پاهای خود را دراز کرده بود، با دقت تمام بقچه مخملی را گلدوزی میکرد و با صدای نازک و جذاب خود شعری عامیانه را زمزمه مینمود.
برای آشنایی با سایر داستانهای مشابه، بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
31 تیر 1401
زندانی قلعهی قهقهه
«زندانی قلعهی قهقهه» کتابی است به قلم حمزه سردادور (نویسندهی اهل تبریز، از ۱۲۷۵ تا ۱۳۴۹) که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت سرگذشت شاه اسماعیل صفوی میپردازد.
دربارهی زندانی قلعهی قهقهه
این کتاب یکی از مهمترین رمانهای تاریخی و بسیار پرهیجان و خواندنی از شاهکارهای نویسندهای زبدهدست و توانا به نام حمزه سردادور است. «قلعهی قهقهه»، زندانی در زمان شاه اسماعیل بود که شاهزادگان و امرای عالی مقامی که مورد خشم پادشاه قرار میگرفتند، به آنجا فرستاده میشدند. این داستان پرفراز و نشیب، روایتگر سرگذشت قهرمانیهای «شاه اسماعیل دوم» است که در این قلعه کمی کمتر از ۲۰ سال زندانی بود.
دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل اینکه محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی – مانند شاهزادگان صفوی – در زمان گذشته بودهاست در تاریخ شهرت بسیاری دارد.
این قلعه در تپه سنگی به ارتفاع تقریبی ۱۰۰۰ هزار متر از زمینهای اطراف قرار داشته و اطراف آن را با حصار مستحکم و غیر قابل نفوذ احداث نمودهاند که با گذشت سالیان دراز هم اکنون نیز ورود به آن تقریباً غیر ممکن بوده و فقط در شرایط جوی مناسب امکانپذیر است سطح قلعه حدود ۵ هکتار (۱۰۰x۵۰۰) و اختلاف سطح در سطح فوقانی قلعه کمتر از ۳۰ متر است.
مهمترین زندانی قلعه فوق اسماعیل میرزا فرزند شاه تهماسب یکم صفوی است یا بهعبارت دیگر شاه اسماعیل دوم دومین پسر ارشد شاه تهماسب یکم سلطان قزلباشها است. وی مردی شجاع جنگجو و تیغزن بیدریغ بود و بعلت زیاده روی در امورات پدری و گردن ندادن به فرامین پدر دستگیر و در قلعه قهقهه بمدت ۱۹ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز و تا مرگ پدر در زندان مخوف دوام آورد و سرآنجام با گردش دوران پا به قدرت نهاد و بسیاری از کسان و خویشان را که در این مدت پادرمیانی نکرده بودند از دم تیغ گذراند.
کتاب «زندانی قلعهی قهقهه» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۱۲ است.
داستان زندانی قلعهی قهقهه
این کتاب روایتگر سرگذشت قهرمانیهای شاه «اسماعیل صفوی»، شاه ایران به سالهای ۸۹۲-۹۳۰ ق. است. این داستان از جایی شروع میشود که «مرادبیگ»، نایب الحکومه قلعه قهقهه است. او که مردی تندخو است، زنی زیبا با نام «قمر سلطان» و دختری دلفریب به نام «گل حرم» دارد.
در آن دوران مهمترین زندانی قلعه شاهزاده «اسماعیل میرزا» فرزند شاه «تهماسب دوم» بود که تصمیم داشت با گلحرم ازدواج کند، اما شرایطی پیش آمد که عشق گلحرم را به کینه و دشمنی تبدیل کرد. تا این که اسماعیل میرزا به قزوین میرود و گلحرم از او بیاطلاع میماند. پس از گذشت سالها، گلحرم نیز به قزوین سفر میکند.
در این سفر اتفاقات گوناگونی رخ میدهد که هریک تجربهای تازه برای گلحرم محسوب میشود. گلحرم تصمیم دارد شاهزاده اسماعیل را بیابد. او شاهزاده را میبیند و علت رفتن او را مییابد. اما پس از آن رخدادهای گوناگون دلنگرانیهای بسیاری را برای او فراهم میسازد.
این کتاب یکی از مهمترین رمانهای تاریخی و بسیار پرهیجان و خواندنی از شاهکارهای نویسندهای زبدهدست و توانا به نام حمزه سردادور است. «قلعهی قهقهه»، زندانی در زمان شاه اسماعیل بود که شاهزادگان و امرای عالی مقامی که مورد خشم پادشاه قرار میگرفتند، به آنجا فرستاده میشدند. این داستان پرفراز و نشیب، روایتگر سرگذشت قهرمانیهای «شاه اسماعیل دوم» است که در این قلعه کمی کمتر از ۲۰ سال زندانی بود.
بخشی از زندانی قلعهی قهقهه
فصل بهاران باد بهاری میوزد و از نسیم جانبخش آن گلهای نوشکفته به وجد میآیند. رنگ و بوی بهشتی بهار و نسیم خلدی که از جویبارها و گلزارها میوزد لطافت و طراوتی که از زمین و آسمان میبارد و نغمه مرغان چمن که در باغ و راغ میپیچد اینها همه با وجد و شوقی که بهار در جسم و جان آدمی به بار میآورد دست به دست هم داده احساسات لطیف بشر را که عالیترین آنها عشق و عاشقی است تهییج و تحریک میکنند.
از قدیم شنیدهایم و خواندهایم که نغمهسرایی هزاردستان در باغ و بوستان آوای عشق است که این پرنده شوریده به راه میاندازد. و همه را به سوی عشق میخواند. آنان که به جادوی عشق گرفتار و از این نشئه آسمانی برخوردار بودهاند، خوشترین خاطرات را از فصل بهار دارند.
آن سال هم موسم بهار بس طربناک و نشاطانگیز بود.
در یکی از اطاقهای پنجدری و رو به عمارت قلعه قهقهه، زن زیبایی که هنوز جوان و گلعذار مینمود روی تشک نشسته و پشتی یله داده و پاهای خود را دراز کرده بود، با دقت تمام بقچه مخملی را گلدوزی میکرد و با صدای نازک و جذاب خود شعری عامیانه را زمزمه مینمود.
برای آشنایی با سایر داستانهای مشابه، بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان تاریخی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، حمزه سردادور، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب