«رابعه» اثری است به قلم حسینقلی مستعان (نویسندهی اهل تهران، از ۱۲۸۳ تا ۱۳۶۱) که ابتدا به صورت پاورقی در مجلهی تهران مصور و سپس در سال ۱۳۶۹ به صورت کتابی سه جلدی منتشر شد. این کتاب به روایت زندگی یک امیر و ماجراهای عشقی و سیاسی او میپردازد.
دربارهی رابعه
«رابعه» دختر «عضدالدوله دیلمی»، پس از مرگ پدر، در توفان حوادث و جنگ قدرت میان برادران، سعی در ایجاد آرامش بین آنها داشته و با سیاست و تدبیر خاص خویش قصد باز گرداندن سامان به ملک ایران زمین را دارد و در این راه متحمل ضربه های سخت بسیاری میشود، اما دست از تلاش برنمیدارد.
همسر وی «طاهر» که حاکم سیستان است، مورد سوء قصد قرار گرفته اما جان سالم به در میبرد و همت بر از میان برداشتن جاه طلبان و فتنه جویان میگذارد. رابعه از هر ترفندی برای حل و فصل اختلافهای سیاسی بهره میبرد و حرف شنویهای برادر و همسرش، وی را در رسیدن به مقصد یاری میکند، اما اوضاع مملکت آشفته تر از آن است که در اندک زمانی سامان پذیرد.
مستعان رمان خود را بر پایهی این باور بنا کرده که شهوت عامل تمامی تحرکات تاریخی و سیاسی است. رابعه هرجا میرود جمعی را شیدای خود میکند و بر دشمنان طاهر میافزاید. همواره یکی بهدنبال رابعه میتازد تا او را تصرف کند. دسیسهها، قتلها و وقایع مرموزی رخ میدهد و حتی گاهی پای جادوگرانی بهمیان کشیده میشود که زخمخوردگان رو به مرگ را زنده میکنند.
مستعان نگارش این رمان را در سال۱۳۲۸ در مجلهی تهرانمصور با اسم مستعار «انوشه» شروع کرد که در سال۱۳۳۰ بهپایان رسید. پس از پایانیافتن رابعه، مستعان بلافاصله دو دنبالهی دیگر، به نامهای «پسر رابعه» (از ۱۳۳۰تا۱۳۳۱) و «طاهر و طاهره» (از زمستان۱۳۳۱ تا تابستان۱۳۳۴)، را نیز همچنان بهصورت پاورقی در همان مجله بر آن افزود. این سهگانه تا سال۱۳۳۴ خوانندگان رمانهای تاریخی را سرگرم ساخت. مستعان پس از چند سال فاصله، رمان «توفاهی» را در مجلهای دیگر با زیرعنوان دنبالهای بر سه اثر مذکور نوشت.
سه جلد کتاب رابعه در وبسایت goodreads به ترتیب دارای امتیاز ۴.۱۲، ۳.۶۴ و ۳.۷۰ هستند.
داستان رابعه
این رمان ۱۷۰۰صفحهای، به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که درپی رقابتهای عشقی و سیاسی، دو پسر خود را بهقتل میرساند: عمرو، پسر خلف بن احمد صفاری، شکستخورده در جنگ با جانشینان عضدالدوله، به سیستان بازمیگردد. رابعه دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفتوگوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناعتی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دل به او میبازد. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگذارد.
رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند. از این پس رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد و در پسزمینهٔ درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره، ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر، روایت میشود. رابعه، دچار بلایای بسیار شده، بارها دزدیده و محبوس میشود؛ اما هر بار بهنوعی از خطر میرهد و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد.
تمامی ماجراهای این رمان پردسیسه برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است؛ اما اخلاقیات تبلیغشده در این اثر صمیمی نیست؛ زیرا که حاصل تجربهی مستقیم از زندگی و برآمده از درون فرم اثر نیست. در واقع نویسنده که بر هر نوع تضاد و درگیری اجتماعی چشم بسته، از موضعی اخلاقی به ارشاد خواننده میپردازد.
نویسنده برای گریز از کهنهشدن حادثهها ماجراها و آدمهای جدیدی را وارد داستان میکند. دریچههایی در رمان میگشاید تا خواننده از آنها به دنیای آشفتهای بنگرد که در آن هرکس برای حفظ خود، اسباب قتل دیگران را فراهم میکند. رابعه به وصیت عمرو با طاهر، پسر دیگر خلف، ملاقات میکند و به یاری او میگریزد. از آن پس جنگ و گریز رابعه و طاهر از سویی و خلف و جاسوسش، ابراهیم فیروز از سوی دیگر شروع میشود.
برای آشنایی با سایر داستانهای مشابه، بخشهای معرفی برترین داستانهای تاریخی و معرفی بهترین داستانهای عاشقانه را د روبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
2 مرداد 1401
رابعه
«رابعه» اثری است به قلم حسینقلی مستعان (نویسندهی اهل تهران، از ۱۲۸۳ تا ۱۳۶۱) که ابتدا به صورت پاورقی در مجلهی تهران مصور و سپس در سال ۱۳۶۹ به صورت کتابی سه جلدی منتشر شد. این کتاب به روایت زندگی یک امیر و ماجراهای عشقی و سیاسی او میپردازد.
دربارهی رابعه
«رابعه» دختر «عضدالدوله دیلمی»، پس از مرگ پدر، در توفان حوادث و جنگ قدرت میان برادران، سعی در ایجاد آرامش بین آنها داشته و با سیاست و تدبیر خاص خویش قصد باز گرداندن سامان به ملک ایران زمین را دارد و در این راه متحمل ضربه های سخت بسیاری میشود، اما دست از تلاش برنمیدارد.
همسر وی «طاهر» که حاکم سیستان است، مورد سوء قصد قرار گرفته اما جان سالم به در میبرد و همت بر از میان برداشتن جاه طلبان و فتنه جویان میگذارد. رابعه از هر ترفندی برای حل و فصل اختلافهای سیاسی بهره میبرد و حرف شنویهای برادر و همسرش، وی را در رسیدن به مقصد یاری میکند، اما اوضاع مملکت آشفته تر از آن است که در اندک زمانی سامان پذیرد.
مستعان رمان خود را بر پایهی این باور بنا کرده که شهوت عامل تمامی تحرکات تاریخی و سیاسی است. رابعه هرجا میرود جمعی را شیدای خود میکند و بر دشمنان طاهر میافزاید. همواره یکی بهدنبال رابعه میتازد تا او را تصرف کند. دسیسهها، قتلها و وقایع مرموزی رخ میدهد و حتی گاهی پای جادوگرانی بهمیان کشیده میشود که زخمخوردگان رو به مرگ را زنده میکنند.
مستعان نگارش این رمان را در سال۱۳۲۸ در مجلهی تهرانمصور با اسم مستعار «انوشه» شروع کرد که در سال۱۳۳۰ بهپایان رسید. پس از پایانیافتن رابعه، مستعان بلافاصله دو دنبالهی دیگر، به نامهای «پسر رابعه» (از ۱۳۳۰تا۱۳۳۱) و «طاهر و طاهره» (از زمستان۱۳۳۱ تا تابستان۱۳۳۴)، را نیز همچنان بهصورت پاورقی در همان مجله بر آن افزود. این سهگانه تا سال۱۳۳۴ خوانندگان رمانهای تاریخی را سرگرم ساخت. مستعان پس از چند سال فاصله، رمان «توفاهی» را در مجلهای دیگر با زیرعنوان دنبالهای بر سه اثر مذکور نوشت.
سه جلد کتاب رابعه در وبسایت goodreads به ترتیب دارای امتیاز ۴.۱۲، ۳.۶۴ و ۳.۷۰ هستند.
داستان رابعه
این رمان ۱۷۰۰صفحهای، به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که درپی رقابتهای عشقی و سیاسی، دو پسر خود را بهقتل میرساند: عمرو، پسر خلف بن احمد صفاری، شکستخورده در جنگ با جانشینان عضدالدوله، به سیستان بازمیگردد. رابعه دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفتوگوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا میکند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانیاش از هیچ شناعتی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دل به او میبازد. عمرو را به سیاهچال میافکند و پس از بریدن سر او بر جنازهاش نماز میگذارد.
رابعه تلاشهای خلف برای کامجویی را خنثی میکند. از این پس رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل میگیرد و در پسزمینهٔ درگیریهای عاشقانه، تاریخ آن دوره، ضعف خلفا و درگیریهای حکومتهای منطقهای با یکدیگر، روایت میشود. رابعه، دچار بلایای بسیار شده، بارها دزدیده و محبوس میشود؛ اما هر بار بهنوعی از خطر میرهد و تن به اغوا و اجبار امیر نمیدهد.
تمامی ماجراهای این رمان پردسیسه برای رسیدن به نتیجهای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است؛ اما اخلاقیات تبلیغشده در این اثر صمیمی نیست؛ زیرا که حاصل تجربهی مستقیم از زندگی و برآمده از درون فرم اثر نیست. در واقع نویسنده که بر هر نوع تضاد و درگیری اجتماعی چشم بسته، از موضعی اخلاقی به ارشاد خواننده میپردازد.
نویسنده برای گریز از کهنهشدن حادثهها ماجراها و آدمهای جدیدی را وارد داستان میکند. دریچههایی در رمان میگشاید تا خواننده از آنها به دنیای آشفتهای بنگرد که در آن هرکس برای حفظ خود، اسباب قتل دیگران را فراهم میکند. رابعه به وصیت عمرو با طاهر، پسر دیگر خلف، ملاقات میکند و به یاری او میگریزد. از آن پس جنگ و گریز رابعه و طاهر از سویی و خلف و جاسوسش، ابراهیم فیروز از سوی دیگر شروع میشود.
برای آشنایی با سایر داستانهای مشابه، بخشهای معرفی برترین داستانهای تاریخی و معرفی بهترین داستانهای عاشقانه را د روبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان تاریخی، رمان، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات ایران، حسینقلی مستعان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب