رویای نیمه‌شب

«رویای نیمه‌شب» اثری است از مظفر سالاری (نویسنده اهل یزد، متولد ۱۳۴۱) که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت عشق پسری از اهل سنت به دختری شیعه می‌پردازد.

درباره‌ی رویای نیمه‌شب

رویای نیمه شب، رویایی است از جنس عشق که در فضای مذهبی شهر حله در عراق، که زمانی جایگاه حوزه علمیه شیعه و زادگاه مجتهدان بسیاری بوده است، جریان دارد.این رمان در گونه ادبیات دینی قرار می گیرد.قرن سوم هجری است و در شهر حله کشمکش میان شیعه و سنی در جریان است کشمکشی که حاکمان قدرت طلب به آن دامن می زنند.

در این فضا هاشم که سنی است به ریحانه ی شیعه مذهب دل می بازد. موانع در راه این عشق بسیار است و هاشم می کوشد بر این موانع پیروز شود.عشق است که داستان را جلو می برد ودر نهایت معجزه ی آن بر مشکلات ناشی از تفاوت مذاهب چیره می شود. نویسنده در تعلیق، فضاسازی و صحنه پردازی توانسته است موفق عمل کند. چاپ های متعدد این اثر نشان از استقبال مخاطبان دارد. نویسنده تلاش می کند از این طریق پیوندی میان شیعه و سنی برقرار کند.

این کتاب به نوعی تلاش نویسنده برای پیوند هرچه بیشتر میان شیعه و سنی است، همین که این رمان توانسته به چاپ‌های متوالی برسد نشان می‌دهد که توانسته مخاطبان خود را راضی نگه دارد و نظر آن‌ها را جلب کند.

این رمان در گونه ادبیات دینی قرار می‌گیرد، هرچند از جنبه‌های مختلف می‌توان به آن نگاه کرد.
این کتاب تا سال ۱۳۹۸ به چاپ هشتاد و ششم رسید.

این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳۹ با حدود ۸۵۰ رای و بیش از ۱۵۰ نقد و نظر است.

داستان رویای نیمه‌شب

رویای نیمه‌شب حکایت دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. راه وصال این دو جوان با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه می‌شود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را بر عهده دارد. ابونعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوست پدربزرگ هاشم است که دختری به نام ریحانه دارد.

هاشم عاشق ریحانه می‌شود و داستان ادامه می‌یابد. هاشم می‌داند با شکافی که مذهب بین او و ریحانه به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد. به همین خاطر نیز جرات ابراز عشق را ندارد. در ادامه داستان، حاکم حله سعی می‌کند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت میان سنی مذهب‌ها و شیعیان، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلی‌ترین اتفاق داستان برای ابوراجح حمامی رخ می‌دهد؛ اتفاقی که باعث دگرگونی اعتقادی در حله می‌شود.

بخشی از رویای نیمه‌شب

خلوت‌سرای حاکم، زیباترین جای دارالحکومه بود. حاکم روی تختی بزرگ به بالش‌های ابریشمی تکیه داده بود. از این که مجبور شده بود ما را به حضور بپذیرد، ناخشنود بود. کنار تخت، پرده‌ای آویزان بود و شبحی از همسر حاکم در پشت آن دیده می‌شد. نزدیک حوض زیبایی که از سنگ یشم ساخته شده بود، ایستادیم. زیر پایمان بزرگ‌ترین فرش ابریشمی بود که تا آن موقع دیده بودم. رنگ روشنی داشت و نخ‌های طلا و نقره در میان گل‌های ارغوانی‌اش می‌درخشید

قنواء قویی را که در دست داشت، آرام در حوض رها کرد. قوی دیگر را از من گرفت و به طرف حاکم رفت. گوشۀ تخت نشست و گفت: «نگاهش کنید پدر! هیچ پرنده‌ای این‌قدر ملوس و زیبا نیست.

چشم‌های حاکم از خوش‌حالی درخشید، اما بدون آن که خوش‌حالی‌اش را نشان دهد، گفت: «این یکی را هم در حوض رها کن. بعداً به اندازۀ کافی فرصت خواهم داشت تماشایشان کنم.»

برای آشنایی با سایر آثار مذهی، بخش معرفی کتاب‌های مذهبی در وب‌سایت هر روز یک کتاب را ببینید. هم‌چنین در بخش معرفی آثار عاشقانه می‌توانید نمونه‌های بیشتری از این کتاب‌ها را ببینید.