کتاب گورستان

«کتاب گورستان» اثری است از نیل گیمن (نویسنده‌ی انگلیسی، متولد ۱۹۶۰) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت سرگذشت پسری می‌پردازد که توسط مردگان به فرزندی پذیرفته شده است.

درباره‌ی کتاب گورستان

«کتاب گورستان» داستان کودکی است به نام «نوبادی اُووِنز» که پس از به قتل رسیدن خانواده‌اش، به دست مردگان و ارواح بزرگ می‌شود. این کتاب برنده جایزه هوگو در سال ۲۰۰۹ به عنوان بهترین داستان بلند و برنده جایزه لوکاس در همین سال به عنوان بهترین رمان نوجوان شده است. هم‌چنین  این کتاب برنده‌ی دو جایزه ادبی «مدال کارنگی» از بریتانیا و «مدال نیوبری»از امریکا شده است. به علاوه، جایزه‌ی بوک تراست تین ایج نیز در سال ۲۰۰۹ به این کتاب تعلق گرفته است.

کودکی نوپا، پس از حادثه ی قتل عام وحشتناک اعضای خانواده اش، به گورستانی می رود که در آن، ارواح و سایر موجودات ماوراءالطبیعه قبول می کنند که او را مانند یکی از خودشان بزرگ کنند. «نوبادی (هیچ کس) اوونز» که دوستانش او را با نام باد می شناسند، پسری معمولی و نرمال است.

او معمولی تر هم می شد اگر در گورستانی بزرگ زندگی نمی کرد و معلمینش ارواح نبودند و قیمی تنها و منزوی نداشت که نه به این دنیا تعلق دارد و نه به دنیای مردگان. خطرات و ماجراجویی های زیادی در قبرستان برای پسری کوچک وجود دارد. اما اگر باد گورستان را ترک کند، زندگی اش توسط مردی به نام جک-که قبلا خانواده‌ی باد را کشته-مورد تهدید قرار خواهد گرفت.

ایده‌ی‌ اصلی این کتاب در ذهن نیل گیمن در سال ۱۹۸۵ زمانی شکل گرفت که دید پسر دوساله‌اش، مایک، در اطراف گورستان نزدیک خانه‌شان رکاب می‌زند و چقدر راحت به نظر می‌رسد. او به این فکر افتاد که می‌تواند کتابی شبیه به « کتاب جنگل » بنویسد که در یک گورستان رخ می‌دهد. کتاب گورستان سرانجام در سال ۲۰۰۸ در بریتانیا و آمریکا منتشر شد.

 رمان کتاب گورستان، اثری جادویی، نفسگیر و سرشار از ماجراهایی میخکوب کننده است که مطمئناً مخاطبین در همه ی سنین را جذب خود خواهد کرد.

کتاب گورستان در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۵۰۷ هزار رای و ۳۷ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ی فرزاد فربد و کیوان عبیدی آشتیانی به بازار عرضه شده است.

داستان کتاب گورستان

قاتل، نیمه‌شب سه نفر از اعضای خانواده را به قتل می‌رساند و به سوی اتاق آخرین قربانی خود، فرزند هجده‌ماهه خانواده می‌رود. اما او در تختخواب خود نیست. کودک نوپا به تازگی راه رفتن آموخته است و نیمه شب در خانه را باز می‌کند، به خیابان قدم می‌گذارد و سر از قبرستانی قدیمی و متروک درمی‌آورد.

ارواح گورستان از او در برابر قاتل محافظت می‌کنند. آقا و خانم اونز، زوجی از ارواح گورستان مسئولیت نگهداری از کودک را می‌پذیرند و نام «نوبادی» را بر او می‌گذارند. باد (مخفف نوبادی) در میان آنان بزرگ می‌شود و دانش‌ها و مهارت‌های بسیاری همچون رفتن به خواب دیگران، محو شدن و رد شدن از میان اشیا را از آنان کسب می‌کند.

سال‌ها می‌گذرد اما هنوز خطری در دنیای بیرون از گورستان، باد را تهدید می‌کند. جک، قاتل خانواده باد که موفق به کشتن کوچکترین فرد خانواده نشده بود، هنوز به دنبال اوست.

بخشی از کتاب گورستان

در حاشیه‌ی گورستان جادوگری دفن شده بود، این را همه می‌دانستند. باد تا جایی که یادش می‌آمد خانم اوونز همیشه به او گفته بود از آن نقطه‌ی جهان دوری کند.

باد می‌پرسید: «چرا؟»

خانم اوونز می‌گفت: «برای یک جسم زنده مناسب نیست. رطوبت آنجا زیاد است. عملاً یک باتلاق است. ممکن است در آنجا بمیری.»

خود آقای اوونز بیشتر از حرف زد طفره می‌رفت و کمتر وارد تخیلات می‌شد. فقط می‌گفت: «جای خوبی نیست.»

گورستان به معنای واقعی در پای ضلع غربی تپه به انتها می‌رسید، زیر درخت کهنسال سیب، با حصاری از نرده‌های آهنی قهوه‌ای از زنگ‌زدگی که نوک نیزه مانند و تیزی داشت، اما در سوی دیگر زمین بایری پر از گزنه و علف هرزه، تمشک جنگلی و ضایعات پاییزی قرار داشت و باد که در کل بچه‌ی مطیعی بود از بین میله‌ها رد نمی‌شد، اما به آنجا می‌رفت و به آن سو نگاه می‌کرد. می‌دانست تمام ماجرا را برایش تعریف نکرده‌اند، و همین ناراحتش می‌کرد.

 

اگر به کتاب گورستان علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش‌های معرفی بهترین کتاب‌های ویژه‌ی نوجوانان و معرفی برترین کتاب‌های ترسناک و دلهره‌آور در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه نیز آشنا شوید.