19 آذر 1401
مرد نخستین
«مرد نخستین» اثری است از محمود اکبرزاده (نویسنده متولد ۱۳۱۵) که در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پرفسور سید محمود حسابی میپردازد.
دربارهی مرد نخستین
کتاب «مرد نخستین» زندگینامهی داستانی پروفسور سیدمحمود حسابی (۱۲۸۱-۱۳۷۱)، فیزیکدان، سیاستمدار، نخستین رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی ایران است. محمود اکبرزاده این اثر را دو بار و از دو نگاه بازنویسی کرده است؛ یک بار از نگاه فرزند پروفسور حسابی و بار دیگر از نگاه یک قصّهنویس.
اکبرزاده سرگذشت دکتر محمود حسابی را از دوران کودکی آغاز میکند. روزگاری که پدرش او و خانوادهاش را در پی رسیدن به زندگی بهتر، در فقر و تنگدستی در بیروت رها میکند و به ایران میرود. اما محمود، از همان ابتدا در مسیر آموختن قدم میگذارد و مدارج ترقی را پله پله طی میکند.
یکی از بارزتین ویژگیهای کتاب «مرد نخستین»، بیان حالات و عواطف دکتر حسابی در کنار عقاید علمی و سیاسیاش است. توصیفاتی که این زندگینامه را به سبکی داستانی نزدیکتر کرده و علاوه بر نمایش وجوه دیگری از یک شخصیت برجسته علمی، کتاب مرد نخستین را از افتادن در دام تاریخ نگاری صرف میرهاند.
کتاب مرد نخستین شامل بخشهایی جذاب از ارتباط دکتر حسابی با دانشجویان ایرانی، دیدارش با شاه و نیز ملاقات با آلبرت انیشتین در سال ۱۳۲۵ است که یکی از فصلهای جذاب کتاب را شکل داده است.
دربارهی پرفسور سید محمود حسابی
پروفسور حسابی تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی را در بیروت گذرانده و فارغالتحصیل در رشتههای ادبیات و علوم و راه و ساختمان است. مدتی نیز پزشکی خواند، ولی آن را رها کرد و به مطالعه نجوم، ریاضی و زیستشناسی پرداخت. سپس رشته مهندسی برق، مهندسی معدن و دکترای فیزیک را در دانشگاه سوربن به پایان برد.
حسابی در سال ۱۳۰۶، به تهران بازگشت و با توجه به فقر فرهنگی کشور، در راه گسترش علوم و فنون جدید اقدامات قابل توجهی انجام داد. تأسیس دانشگاه تهران، دانشکده فنی و علوم، راه اندازی نخستین دستگاه رادیولوژی و ایجاد نخستین ایستگاه هواشناسی از کارهای اوست. دکتر حسابی پدر فیزیک ایران لقب دارد و یک بار نیز از سوی مجامع خارجی، به او عنوان مرد سال داده شده است.
قطعا کسانی که در آن روز گرم بهاری، شیرینی تولدش را میخوردند، نمیدانستند که نام حسابی قرار است روزی در کنار همه کارهای ماندگارش، جاودانه شود. در نخستین روزهای اسفند سال ۱۲۸۱، در چهار راه معزالسلطنه تهران و در خانوادهای برجسته و سرشناس، کودکی به دنیا آمد که از همان ابتدا، دور و بریهایش را از هوش و استعداد سرشارش به تحیر وا میداشت. کودکی که بعدها در عرصه سیاست و علم و فرهنگ، مرد بزرگی شد و حالا قهرمان اثر محمود اکبرزاده در کتاب مرد نخستین است.
بخشهایی از مرد نخستین
محمود چهار ساله بود و محمد [برادرش] پنج ساله که پدر بزرگشان آقای علی حسابی (ملقب به حاج یمینالملک یا معزالسلطان که مدتی کنسول ایران در روسیه و بعد در بغداد بود) مأموریت جدید خود یعنی سرکنسولی ایران در شامات (سوریه، لبنان و اردن) را به پسرش معزالسلطنه سپرد. بدین ترتیب معزالسلطنه سفیر کبیر ایران در دولت عثمانی شد و موظف شد به سرعت خودش را به بغداد برساند. سفر ناگهانی خانواده به بغداد، همهی برنامههای زندگیشان را تغییر داد.
باید با اسب و قاطر و گاری سفر میکردند و به سختی خودشان را به پایتخت عثمانی میرساندند و چون هر روز ده یازده کیلومتر بیشتر پیش نمیرفتند، سفر خسته کنندهشان حدود یک سال طول کشید. خانوادهی حسابی یک سال هم در بغداد ماندند و بعد عازم شامات، محل اصلی مأموریت پدر محمود شدند و در بیروت سکونت گزیدند. سال اول، سال خوبی بود و بچهها در کنار پدر و مادر زندگی آرام و راحتی داشتند.
اما به زودی پدر شروع به نامهنگاری کرد تا راهی پیدا کند و به ایران باز گردد و پست و مقام مهمتری بگیرد. این تلاشها به زودی نتیجه داد و معزالسلطنه به گوهرشاد خانم گفت: کارمان درست شد. باید برگردیم، ولی بهتر است بچهها را همینجا به دایه بسپاریم. اینجا ماندن برایشان بهتر است. – چرا؟ – اینجا به اروپا نزدیکتر است و امکانات تحصیلی خوبی هم دارد. میخواهم بچهها با علوم روز آشنا شوند.
…………………….
پس از مدتی، پروفسور حسابی به نمایندگی مردم تهران، وارد مجلس سنا شد. در آن زمان، شرکت نفت در صدد تجدید قرارداد و در اصل تجدید وابستگی خود به انگلیس بود. دولت هم مخالفتی نمیکرد. چیزی نمانده بود بدون سرو صدا قرارداد را تمدید کنند که چند نماینده موضوع را در مجلس طرح کردند و مخالفتهایی آغاز شد.
تهدیدهای اولیهی دولتمردان، دهان بسیاری از مخالفان را بست، اما دکتر محمود حسابی و دو نمایندهی دیگر آن قدر موضوع را پیگیری کردند که آتش مخالفتها دوباره شعلهور شد. در مقابل، تهدیدها هم بالا گرفت، اما سرانجام دکتر حسابی و همراهانش موفق شدند جلوی تمدید قرارداد ننگین شرکت نفت ایران و دولت انگلیس را بگیرند و مادهی خلعید را به تصویب نهایی برسانند.
مجلس اجرای این مصوبه را بر عهدهی دکتر مصدق گذاشت تا ضمن پذیرش پست نخستوزیری، مسئولیت خلع ید از شرکت نفت انگلیس را نیز عهدهدار شود. دکتر مصدق نیز به دو دلیل، دکتر حسابی را برای پیگیری این کار انتخاب کرد. دلیل اول مبارزات مداوم وی در مجلس و دلیل دوم، پیچیدگی فناوری صنعت نفت بود که حضور نیروی کارشناس متخصص را میطلبید. به این ترتیب پروفسور حسابی، نخستین رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران شد.
اگر به کتابهایی از نوع «مرد نخستین» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی زندگینامههای مشهور ایران و جهان در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید.
خیلی ممنون که زندگینامه مشاهیر ایران را معرفی میکنید. همه مردم به ویژه جوانها و نوجوانها باید با این افراد آشنا شوند.
خدا قوت