دوست بازیافته

«دوست بازیافته» اثری است از فرد اولمن (نویسنده و نقاش آلمانی، از ۱۹۰۱ تا ۱۹۸۵) که در سال ۱۹۷۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت دوستی دو دانش‌آموز در سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم می‌پردازد.

درباره‌ی دوست بازیافته

کتاب دوست بازیافته نوشته‌ی فرد اولمن در سال ۱۹۷۱ در پاریس منتشر شد و بعد از چند سال چاپ مجدد آن با مقدمه‌ای از آرتور کسلر در سال ۱۹۷۸ منتشر شد. او در مقدمه‌ی این کتاب نوشته است:

«این کتاب، از نظر حجم، نه رمان است و نه نوول؛ بلکه قصه‌ای است. تفصیل و گستردگی رمان را ندارد اما نوول هم نیست؛ زیرا نوول معمولاً گوشه یا مقطعی از زندگی را می‌نمایاند، حال آن‌که قصه از آن کامل‌تر و نوعی رمان بسیار کوچک است. فرد اولمن در نوشتن چنین رمان کوچکی بسیار موفق بوده است؛ شاید از این‌رو که مانند همه‌ی نقاشان خوب می‌داند چگونه جزییات تصویری را که می‌خواهد بکشد در چارچوب محدود بوم جا دهد، حال آن‌که نویسندگان، متأسفانه، برای نوشتن تا بخواهند کاغذ در اختیار دارند.»

 این رمان کوتاه ۱۹ فصل دارد و راوی آن هانس شوارتس یکی از آن دو دوست است که حالا وکیل حاذقی شده و در آمریکا زندگی می‌کند. او از فوریه سال ۱۹۳۲ روایت خود را آغاز می کند. در واقع این رمان روایت هانس از شروع جنگ جهانی اول تا بر روی کار آمدن هیتلر در آلمان است. در این کتاب نویسنده به خوبی توانسته با فضاسازی های جزئی و قابل‌تأمل جنگ و تاثیرات آن را بر زندگی مردم را به خوبی نشان دهد.

اگرچه قصه‌ی دوست بازیافته کوتاه است اما همین روایت هرچند کوتاه می‌تواند خواننده را با سرنوشت یهودیان در دوره جنگ جهانی آشنا کند.

آرتور کستلر نویسنده‌ی مجارستانی درباره‌‌ی کتاب دوست بازیافته نوشته است: «در دورانی که جسدهای آدمیان را ذوب می‌کردند تا از آن‌ها برای پاکیزگیِ‌ نژاد برتر صابون بسازند، صدها کتاب بزرگ و قطور نوشته شده است؛ اما یقین دارم که این کتاب کوچک برای همیشه جایی را در کتابخانه‌ها از آن خود خواهد کرد». کتاب دوست بازیافته نوشته‌ی فرد اولمن داستانی است در دل جنگ جهانی. این کتاب شیرینی و تلخی یک دوستی که سرانجامی غافلگیرکننده در انتظار آن است را روایت می‌کند.

کتاب دوست بازیافته در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۳ با بیش از ۲۶ هزار رای و ۱۸۰۰ نقد و نظر است. ‌هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمه‌ی مهدی سحابی وارد بازار شده و به چاپ بیستم رسیده است.

داستان دوست بازیافته

داستان کتاب «دوست بازیافته» در آلمانِ قبل از جنگ و پیش از شکل‌گیری فاشیسم می‌گذرد و زندگی دو نوجوان هم‌مدرسه‌ای را حکایت می‌کند. آنان فارغ از دنیای پیرامون، زندگی به ظاهر آرام و بی‌دغدغه‌ای را می‌گذرانند. از این دو، یکی یهودی و دیگری متعلق به یک خاندان اشرافی است.

این آشنایی و دوستی صمیمانه دوام چندانی نمی‌یابد؛ سرنوشتِ یکی از این دو دوست، تبعید و مهاجرتِ ناخواسته است و سرنوشت دیگری تا پایان داستان برای خواننده مبهم باقی می‌ماند و نویسنده با یک پایانبندی بی‌نظیر کتاب را تمام می‌کند. شخصیت‌های داستان کتاب «دوست بازیافته» هم‌چون میلیون‌ها نفر آلمانی، قربانی فاشیسم شده‌اند و شاید قربانی خطاهای آشکار هموطنان‌شان در انتخاب هیتلر و به قدرت رسیدن حزب نازی.

بخشی از دوست بازیافته

در فوریه‌ی ۱۹۳۲ به زندگی من پا گذاشت و دیگر هرگز از آن جدا نشد. بیش از یک چهارم قرن، بیش از نه هزار روز دردناک و ازهم گسیخته از آن هنگام گذشته است؛ روزهایی که رنج درونی یا کار بی امید آن‌ها را هرچه تهی‌تر می‌کرد؛ سال‌ها و روزهایی که برخی از آن‌ها پوچ‌تر از برگ‌های پوسیده‌ی درختی خشک بود.

روز و ساعتی را به یاد می‌آورم که برای نخستین بار چشمم به پسری افتاد که از آن پس مایه‌ی بزرگ‌ترین شادمانی و نیز بزرگ‌ترین سرگشتگی من شد. ساعت سه‌ی بعدازظهر روزی تیره و گرفته از زمستان خاص آلمان بود. دو روز از شانزدهمین سالگرد تولدم می‌گذشت. در دبیرستان کارل آلکساندر اشتوتگارت بودم که معروف‌ترین دبیرستان منطقه‌ی وورتمبرگ بود و تاریخ بنیانگذاری آن به سال ۱۵۲۱ می‌رسید؛ یعنی سالی که مارتین لوتر با شارل پنجم، سرور «امپراتوری مقدس» و شاه اسپانیا، رو در رو شد.

همه‌ی جزییات آن روز را به یاد می‌آورم: کلاس با میزها و نیمکت‌های چوبی سنگین؛ بوی تند چهل بالاپوش زمستانی نمناک؛ لکه‌های خیس برف آب‌شده بر زمین؛ چهارگوش‌های زرد بر دیوارهای خاکستری که از تصویرهای قیصر ویلهلم دوم و شاه ووتمبرگ که پیش از انقلاب به دیوار آویخته بودند، به‌جا مانده بود. هنوز هم می‌توانم چشمانم را ببندم و تصویر همشاگردی‌هایم را که از پشت می‌دیدم، در برابر خود مجسم کنم.

 

اگر به کتاب دوست بازیافته علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی کتاب‌های دارای مضامین اجتماعی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های این آثار نیز آشنا شوید.