«جراح دیوانه» اثری است از یورگن توروالد (نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، از ۱۹۱۵ تا ۲۰۰۶) که در سال ۱۹۶۰ منتشر شده است. این کتاب به شرح روزگار فردیناند زائربروخ در اواخر زندگی میپردازد.
دربارهی جراح دیوانه
جراح دیوانه اثری است از یورگن توروالد که به شرح حال اواخر زندگی فردیناند زائربروخ میپردازد. ذبیحالله منصوری این کتاب را به فارسی ترجمه کردهاست. فردیناند زائر بروخ جراح معروف آلمانی است که در اواخر دوران زندگی دچار جنون ادواری شده بود و در حین اعمال جراحی به اشتباه موجب قتل چندین نفر از بیماران گشته بود.
فردیناند زائربروخ جراح مشهور اهل کشور آلمان، در زمانی میزیست که نازیها بر این کشور تسلط داشتند. او که پیش از به قدرت رسیدن هیتلر هم فردی نامی و معروف محسوب میشد، با وجود مخالفتش برای عضویت در حزب نازی هیچگاه مورد آزار و اذیت دیگران قرار نگرفت. ابتکارات متعددی که این پزشک در جراحی ایجاد کرد نام وی را تا ابد در دنیای پزشکی ماندگار کرده است.
او نخستین فردی بود که کارد پزشکی را در قلب انسان فرو برد و برای اینکه در حین عمل خون به بدن بیمار برسد، از قلبی مصنوعی ساخته خودش بهره برد. درمان بیماریهای سل ریوی، سرطان مری و خارج کردن غده سرطانی از کبد یا ریه، به کمک عمل جراحی تنها چند نمونه از ابتکاراتی است که این جراح خارقالعاده برای نخستین بار به انجام آنها روی آورد. بسیاری از رهبران کشورها همچون استالین دیکتاتور شوروی و آلفونس سیزدهم پادشاه اسپانیا توسط زائربورخ تحت عمل جراحی قرار گرفتند.
او پزشک متبحری بود که کمکم جنون خطرناکی بر تمام زندگیاش سایه افکند، به طوری که در اتاق عمل حین انجام یکی از عملهای جراحی، مغز یکی از بیمارانش را تکهتکه کرد! با این حال و بعد از گرفتار شدن به این جنون ادواری، دکتر فردیناند زائربروخ حاضر به ترک بیمارستان و محل کارش نمیشود اما در نهایت او را به اجبار از حرفهاش برکنار میکنند تا اینکه روزی او مجبور میشود در خانهاش یک عمل جراحی انجام دهد.
در علم پزشکی باور بر این بود افرادی که حافظه خود را تا پایان عمرشان به کار میگیرند، به فراموشی و نسیان در زمان پیری دچار نمیشوند. زائربروخ پزشکِ دانشمندی بود که همچون دیگر پزشکان و دانشمندان به کتابخوانی میپرداخت و اجازه نمیداد حافظهاش از کار بیفتد، از این رو از چنین شخصی انتظار نمیرفت به فراموشیای که در نهایت به جنون ادواری تبدیل شود، مبتلا گردد و بر اثر این دیوانگی مرتکب قتل بیمارانش شود.
یورگن توروالد پس از پایان جنگ جهانی دوم به نوشتن خاطراتش از این دوران روی آورد و تصمیم گرفت شرح حال زندگی زائربروخ را در کتابی به نام جراح دیوانه به روی کاغذ بیاورد. زمانی که چنین تصمیمی گرفت این پزشک مشهور رخت از جهان بربسته بود و دسترسی به وی امکان نداشت. از این رو تروالد برای نوشتن وقایع زندگی وی به سراغ دستیاران، شاگردان و بیمارستانهایی که زائربروخ در آنها فعالیت میکرد رفت.
بخشی از جراح دیوانه
روزی که زائربروخ دست یا پای جدا شده را به بدن پیوند میزد، داروهای امروزی از جمله داروهای آنتی بیوتیک نبود و بخیههای امروزی که در داخل زخم تحلیل میرود وجود نداشت و زائربروخ دست یا پای جدا شده را به وسیله نخهای موسوم به «کات گوت» که از رودهی جانوران به دست میآمد، و یک نوع زه بسیار باریک بود به بدن پیوند میزد و از آن به بعد خطر عفونت زخم وجود داشت. ولی جراحی او چنان دقیق و تمیز بود که هرگز زخم دچار عفونت نمیشد.
در آن روزگار جراحان، قبل از عمل جراحی از بیم آلوده کردن زخمِ بیمار با دستِ خودشان مدت پانزده دقیقهی متوالی دو دست را با آب و صابون و آب آهک میشستند که میکروبهای دست از بین برود در صورتی که امروز، جراح، یک جفت دستکش لاستیکی یا پلاستیکی ضدعفونی شده را به دست میکند و با اطمینان از اینکه زخمِ بیمار را با دستهای خود آلوده نخواهد کرد مبادرت به عمل جراحی مینماید.
زائربروخ اولین جراحی است که به وسیلهی عمل جراحی در ریه، سل ریوی را که یک مرض کشنده بود درمان کرد و با عمل جراحی، یک لوب (یک قاچ) از ریهی بیمار را که از بیماری سل مجروح شده بود بر میداشت و بیمار مسلول ریوی را از مرگ میرهانید.
بیرون آوردن غدهی سرطانی، از ریه یا کبد، از طرف زائربروخ جزواعمال پیشپاافتادهی جراحی او محسوب میشد و اگر متازتاز پیش نمیآمد بیماری که دچار یک تومور در ریه یا کبد شده بود، مداوا میشد و از مرگ نجات مییافت. مبتکر بیرون آوردن غدهی سرطانی از ریه و کبد نیز زائربروخ بود و امروز هرکس در هر نقطه از جهان با عمل جراحی از غدهی سرطانی ریه یا کبد رهایی مییابد اگر عمر طبیعی بکند و دچار متازتاز نشود، بازیافتن سلامت خود را مدیون زائربروخ است.
او در جراحی پلاستیک یعنی جراحی زیبایی اشخاص نیز مبتکر بود و یک روش نو و بدیع برای زیبا کردن کسانی که به او مراجعه مینمودند ابداع نمود. او میتوانست مثل جراحان پلاستیک دیگر شکل بینی وگوش و گونه و دهان را عوض کند، اما هنر آن جراح نابغه در آن بود که افراد را با مداخله در ترشح غدد باطنی آنها زیبا، آن هم زیبای جاوید میکرد و نمونهاش «مارلین دیتریش» هنرپیشهی سینمای آلمانی است که اکنون در آمریکا فعالیت میکند و امروز نزدیک هشتاد سال از عمرش میگذرد و هرکه وی را میبیند اگر وی را نشناسد تصور میکند یک زن بیستوپنج ساله یا بیستوشش ساله است و هیچکس وی را یک زن سی ساله نمیبیند تا چه رسد به یک زن هشتاد ساله و او از کسانی است که به وسیلهی زائربروخ دارای زیبایی و جوانی جاوید گردید.
اگر به کتاب جراح دیوانه علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی برترین داستانهای خارجی در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید تا با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
6 فروردین 1402
جراح دیوانه
«جراح دیوانه» اثری است از یورگن توروالد (نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، از ۱۹۱۵ تا ۲۰۰۶) که در سال ۱۹۶۰ منتشر شده است. این کتاب به شرح روزگار فردیناند زائربروخ در اواخر زندگی میپردازد.
دربارهی جراح دیوانه
جراح دیوانه اثری است از یورگن توروالد که به شرح حال اواخر زندگی فردیناند زائربروخ میپردازد. ذبیحالله منصوری این کتاب را به فارسی ترجمه کردهاست. فردیناند زائر بروخ جراح معروف آلمانی است که در اواخر دوران زندگی دچار جنون ادواری شده بود و در حین اعمال جراحی به اشتباه موجب قتل چندین نفر از بیماران گشته بود.
فردیناند زائربروخ جراح مشهور اهل کشور آلمان، در زمانی میزیست که نازیها بر این کشور تسلط داشتند. او که پیش از به قدرت رسیدن هیتلر هم فردی نامی و معروف محسوب میشد، با وجود مخالفتش برای عضویت در حزب نازی هیچگاه مورد آزار و اذیت دیگران قرار نگرفت. ابتکارات متعددی که این پزشک در جراحی ایجاد کرد نام وی را تا ابد در دنیای پزشکی ماندگار کرده است.
او نخستین فردی بود که کارد پزشکی را در قلب انسان فرو برد و برای اینکه در حین عمل خون به بدن بیمار برسد، از قلبی مصنوعی ساخته خودش بهره برد. درمان بیماریهای سل ریوی، سرطان مری و خارج کردن غده سرطانی از کبد یا ریه، به کمک عمل جراحی تنها چند نمونه از ابتکاراتی است که این جراح خارقالعاده برای نخستین بار به انجام آنها روی آورد. بسیاری از رهبران کشورها همچون استالین دیکتاتور شوروی و آلفونس سیزدهم پادشاه اسپانیا توسط زائربورخ تحت عمل جراحی قرار گرفتند.
او پزشک متبحری بود که کمکم جنون خطرناکی بر تمام زندگیاش سایه افکند، به طوری که در اتاق عمل حین انجام یکی از عملهای جراحی، مغز یکی از بیمارانش را تکهتکه کرد! با این حال و بعد از گرفتار شدن به این جنون ادواری، دکتر فردیناند زائربروخ حاضر به ترک بیمارستان و محل کارش نمیشود اما در نهایت او را به اجبار از حرفهاش برکنار میکنند تا اینکه روزی او مجبور میشود در خانهاش یک عمل جراحی انجام دهد.
در علم پزشکی باور بر این بود افرادی که حافظه خود را تا پایان عمرشان به کار میگیرند، به فراموشی و نسیان در زمان پیری دچار نمیشوند. زائربروخ پزشکِ دانشمندی بود که همچون دیگر پزشکان و دانشمندان به کتابخوانی میپرداخت و اجازه نمیداد حافظهاش از کار بیفتد، از این رو از چنین شخصی انتظار نمیرفت به فراموشیای که در نهایت به جنون ادواری تبدیل شود، مبتلا گردد و بر اثر این دیوانگی مرتکب قتل بیمارانش شود.
یورگن توروالد پس از پایان جنگ جهانی دوم به نوشتن خاطراتش از این دوران روی آورد و تصمیم گرفت شرح حال زندگی زائربروخ را در کتابی به نام جراح دیوانه به روی کاغذ بیاورد. زمانی که چنین تصمیمی گرفت این پزشک مشهور رخت از جهان بربسته بود و دسترسی به وی امکان نداشت. از این رو تروالد برای نوشتن وقایع زندگی وی به سراغ دستیاران، شاگردان و بیمارستانهایی که زائربروخ در آنها فعالیت میکرد رفت.
بخشی از جراح دیوانه
روزی که زائربروخ دست یا پای جدا شده را به بدن پیوند میزد، داروهای امروزی از جمله داروهای آنتی بیوتیک نبود و بخیههای امروزی که در داخل زخم تحلیل میرود وجود نداشت و زائربروخ دست یا پای جدا شده را به وسیله نخهای موسوم به «کات گوت» که از رودهی جانوران به دست میآمد، و یک نوع زه بسیار باریک بود به بدن پیوند میزد و از آن به بعد خطر عفونت زخم وجود داشت. ولی جراحی او چنان دقیق و تمیز بود که هرگز زخم دچار عفونت نمیشد.
در آن روزگار جراحان، قبل از عمل جراحی از بیم آلوده کردن زخمِ بیمار با دستِ خودشان مدت پانزده دقیقهی متوالی دو دست را با آب و صابون و آب آهک میشستند که میکروبهای دست از بین برود در صورتی که امروز، جراح، یک جفت دستکش لاستیکی یا پلاستیکی ضدعفونی شده را به دست میکند و با اطمینان از اینکه زخمِ بیمار را با دستهای خود آلوده نخواهد کرد مبادرت به عمل جراحی مینماید.
زائربروخ اولین جراحی است که به وسیلهی عمل جراحی در ریه، سل ریوی را که یک مرض کشنده بود درمان کرد و با عمل جراحی، یک لوب (یک قاچ) از ریهی بیمار را که از بیماری سل مجروح شده بود بر میداشت و بیمار مسلول ریوی را از مرگ میرهانید.
بیرون آوردن غدهی سرطانی، از ریه یا کبد، از طرف زائربروخ جزواعمال پیشپاافتادهی جراحی او محسوب میشد و اگر متازتاز پیش نمیآمد بیماری که دچار یک تومور در ریه یا کبد شده بود، مداوا میشد و از مرگ نجات مییافت. مبتکر بیرون آوردن غدهی سرطانی از ریه و کبد نیز زائربروخ بود و امروز هرکس در هر نقطه از جهان با عمل جراحی از غدهی سرطانی ریه یا کبد رهایی مییابد اگر عمر طبیعی بکند و دچار متازتاز نشود، بازیافتن سلامت خود را مدیون زائربروخ است.
او در جراحی پلاستیک یعنی جراحی زیبایی اشخاص نیز مبتکر بود و یک روش نو و بدیع برای زیبا کردن کسانی که به او مراجعه مینمودند ابداع نمود. او میتوانست مثل جراحان پلاستیک دیگر شکل بینی وگوش و گونه و دهان را عوض کند، اما هنر آن جراح نابغه در آن بود که افراد را با مداخله در ترشح غدد باطنی آنها زیبا، آن هم زیبای جاوید میکرد و نمونهاش «مارلین دیتریش» هنرپیشهی سینمای آلمانی است که اکنون در آمریکا فعالیت میکند و امروز نزدیک هشتاد سال از عمرش میگذرد و هرکه وی را میبیند اگر وی را نشناسد تصور میکند یک زن بیستوپنج ساله یا بیستوشش ساله است و هیچکس وی را یک زن سی ساله نمیبیند تا چه رسد به یک زن هشتاد ساله و او از کسانی است که به وسیلهی زائربروخ دارای زیبایی و جوانی جاوید گردید.
اگر به کتاب جراح دیوانه علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی برترین داستانهای خارجی در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید تا با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، زندگینامه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، یورگن توروالد