«دلشاد خاتون» اثری است از محمد ابراهیم زمانی آشتیانی (نویسندهی مطرح داستانهای تاریخی، از ۱۲۹۴ تا ۱۳۶۸) که در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دلشاد خاتون همسر ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانان مغول در ایران، میپردازد.
دربارهی دلشاد خاتون
«دلشاد خاتون» اثری است از محمد ابراهیم زمانی آشتیانی که در سال ۱۳۸۱ در ۵ جلد منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دلشاد خاتون همسر ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانان مغول در ایران، میپردازد. این کتاب دارای دنبالهای تحت عنوان «زیبای مخوف است» که در ۶ جلد منتشر شده است.
دلشاد خاتون (درگذشت ۲۷ دسامبر ۱۳۵۱میلادی) (روشن. ملکه دلشاد) (به معنای قلب خوشبخت)، یک شاهزاده خانم بود. او همسر ایلخان ابوسعید بهادرخان و پس از وی شیخ حسن جلایر، اولین حاکم دودمانی جلایریان، و مادر فرزند و جانشین وی سلطان اویس جلایر بود.
پدر دلشاد خاتون نوه امیر چوپان، که امیر منجر مغول دوره ایلخانی بود. مادر وی تورسین خاتون، دختر ایرینجین کورکان، و کنچاک خاتون، دختر احمد تکودرخان، و آرمینی خاتون بود. وی سه خواهر داشت، سلطان بخت خاتون، دندی شاه خاتون و علم شاه خاتون. عمه او بغداد خاتون بود که ابتدا همسر حسن بزرگ و پس از او ابوسعید بود.
دلشاد خاتون پس از مرگ پدرش در سال ۱۳۲۷میلادی تحت حمایت عمه خود بغداد که پس از ازدواج اول با حسن بزرگ، همسر ابوسعید شده بود، قرار گرفت. در طول دوره ازدواج عمه خود با ابوسعید، با همه خدم و حشم و نعمتهای شاهانه دلشاد تحت سرپرستی مستقیم بغداد که در اداره امپراتوری مسلط شده بود قرار داشت.
وقتی دلشاد به بلوغ رسید بسیار زیبا بود، گفته میشود شباهت زیادی به بغداد خاتون عمه خود داشت و سرانجام ابوسعید عاشق دلشاد شد. ابوسعید بعد از شنیدن شایعات مخرب علیه بغداد در مورد رابطه او با شیخ حسن شوهر سابقش، بعد از مدتی بغداد خاتون عمه دلشاد را طلاق داد و در سال ۱۳۳۳میلادی با دلشاد ازدواج کرد.
چون بعداً بیگناهی بغداد خاتون اثبات شد، ابوسعید دوباره بغداد را مورد نظر، لطف و عنایت قرار داد و به عنوان همسرش دوباره او را در دربار بازگرداند و بدخواهان علیه بغداد را اعدام کرد و امتیازات و اختیارات تقریبا زیادی دوباره به بغداد خاتون اعطا شد.
در پایان زندگی، ابوسعید از همسران خود خوشحال نبود، حتی بغداد خاتون با وجود همه علاقهای که ابوسعید نسبت به او احساس می کرد، نتوانست رضایت کامل سلطان را داشت باشد، اما دلشاد توانست ابوسعید را کاملاً راضی کند و ابوسعید آشکارا دلشاد را خیلی زیاد دوست داشت؛ بنابراین، بغداد بسیار حسادت کرد.
این حسادت منجر درگیری او با ابوسعید و دلشاد شده و سرانجام بعد از این که دلشاد فرزند ابوسعید را حامله شد، حسادت بغداد خاتون را غیر قابل وصف کرده و باعث شد، در نهایت ابوسعید در اواخر سن ۳۰ سالگی در سال ۱۳۳۵ با مسمومیت توسط بغداد خاتون هلاک شود. بنابراین حکومت ایلخانان بر ایران پایان یافت.
داستان دلشاد خاتون
«دلشاد خاتون» همسر، ابوسعید بهادرخان و زنی ادب دوست و مهربان و به لحاظ روحیات مثبتاندیش بوده است و در این رمان به وجوه مختلف شخصیت وی پرداخته شده است. یکی دیگر از محورهای داستانی این کتاب ماجرای بدبین شدن امیر چوپان، دایی بهادرخان است.
امیر چوپان بعد از بدبین شدن به بهادرخان او را همراه با عده بسیاری به قتل میرساند. در این رمان که رمانی تاریخی به شمار میآید، از همه شخصیتهای این دوره از تاریخ ایران نام برده شده است و به تحلیل موقعیت هر کدام از آنان تا زمان مرگشان در قالب داستانی پرداخته شده است.
نویسنده در نگارش این رمان، زبان و لحنی توصیفی را به کار برده و وقایع تاریخی را بعضاً در نسبت با شخصیتها و قهرمانان داستانی به شیوهای شاعرانه بیان کرده است.
بخشی از کتاب دلشاد خاتون
ندیمه جوان روز پر کار و خستهکنندهای را پشت سر گذاشته بود. آن روز از صبح علیالطلوع در خدمت خاتون بزرگ بود و روزهای پر اضطرابی در قصر سپری میشد. یاسمن به پیامها و نامههایی فکر میکرد که از جانب خاتون بزرگ به اطراف مختلف برده بود. خاتون بزرگ نگران بود و صدای نگران و مشوش او در گوش یاسمن طنینی افکنده بود: تا ابوسعید بر این تخت تکیه نزند، نه خواب به چشمانم خواهد آمد، نه آرامش به وجودم و نه آبی خوش از گلویم پایین خواهد رفت.
اگر به کتاب دلشاد خاتون علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
18 مرداد 1402
دلشاد خاتون
«دلشاد خاتون» اثری است از محمد ابراهیم زمانی آشتیانی (نویسندهی مطرح داستانهای تاریخی، از ۱۲۹۴ تا ۱۳۶۸) که در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دلشاد خاتون همسر ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانان مغول در ایران، میپردازد.
دربارهی دلشاد خاتون
«دلشاد خاتون» اثری است از محمد ابراهیم زمانی آشتیانی که در سال ۱۳۸۱ در ۵ جلد منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دلشاد خاتون همسر ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانان مغول در ایران، میپردازد. این کتاب دارای دنبالهای تحت عنوان «زیبای مخوف است» که در ۶ جلد منتشر شده است.
دلشاد خاتون (درگذشت ۲۷ دسامبر ۱۳۵۱میلادی) (روشن. ملکه دلشاد) (به معنای قلب خوشبخت)، یک شاهزاده خانم بود. او همسر ایلخان ابوسعید بهادرخان و پس از وی شیخ حسن جلایر، اولین حاکم دودمانی جلایریان، و مادر فرزند و جانشین وی سلطان اویس جلایر بود.
پدر دلشاد خاتون نوه امیر چوپان، که امیر منجر مغول دوره ایلخانی بود. مادر وی تورسین خاتون، دختر ایرینجین کورکان، و کنچاک خاتون، دختر احمد تکودرخان، و آرمینی خاتون بود. وی سه خواهر داشت، سلطان بخت خاتون، دندی شاه خاتون و علم شاه خاتون. عمه او بغداد خاتون بود که ابتدا همسر حسن بزرگ و پس از او ابوسعید بود.
دلشاد خاتون پس از مرگ پدرش در سال ۱۳۲۷میلادی تحت حمایت عمه خود بغداد که پس از ازدواج اول با حسن بزرگ، همسر ابوسعید شده بود، قرار گرفت. در طول دوره ازدواج عمه خود با ابوسعید، با همه خدم و حشم و نعمتهای شاهانه دلشاد تحت سرپرستی مستقیم بغداد که در اداره امپراتوری مسلط شده بود قرار داشت.
وقتی دلشاد به بلوغ رسید بسیار زیبا بود، گفته میشود شباهت زیادی به بغداد خاتون عمه خود داشت و سرانجام ابوسعید عاشق دلشاد شد. ابوسعید بعد از شنیدن شایعات مخرب علیه بغداد در مورد رابطه او با شیخ حسن شوهر سابقش، بعد از مدتی بغداد خاتون عمه دلشاد را طلاق داد و در سال ۱۳۳۳میلادی با دلشاد ازدواج کرد.
چون بعداً بیگناهی بغداد خاتون اثبات شد، ابوسعید دوباره بغداد را مورد نظر، لطف و عنایت قرار داد و به عنوان همسرش دوباره او را در دربار بازگرداند و بدخواهان علیه بغداد را اعدام کرد و امتیازات و اختیارات تقریبا زیادی دوباره به بغداد خاتون اعطا شد.
در پایان زندگی، ابوسعید از همسران خود خوشحال نبود، حتی بغداد خاتون با وجود همه علاقهای که ابوسعید نسبت به او احساس می کرد، نتوانست رضایت کامل سلطان را داشت باشد، اما دلشاد توانست ابوسعید را کاملاً راضی کند و ابوسعید آشکارا دلشاد را خیلی زیاد دوست داشت؛ بنابراین، بغداد بسیار حسادت کرد.
این حسادت منجر درگیری او با ابوسعید و دلشاد شده و سرانجام بعد از این که دلشاد فرزند ابوسعید را حامله شد، حسادت بغداد خاتون را غیر قابل وصف کرده و باعث شد، در نهایت ابوسعید در اواخر سن ۳۰ سالگی در سال ۱۳۳۵ با مسمومیت توسط بغداد خاتون هلاک شود. بنابراین حکومت ایلخانان بر ایران پایان یافت.
داستان دلشاد خاتون
«دلشاد خاتون» همسر، ابوسعید بهادرخان و زنی ادب دوست و مهربان و به لحاظ روحیات مثبتاندیش بوده است و در این رمان به وجوه مختلف شخصیت وی پرداخته شده است. یکی دیگر از محورهای داستانی این کتاب ماجرای بدبین شدن امیر چوپان، دایی بهادرخان است.
امیر چوپان بعد از بدبین شدن به بهادرخان او را همراه با عده بسیاری به قتل میرساند. در این رمان که رمانی تاریخی به شمار میآید، از همه شخصیتهای این دوره از تاریخ ایران نام برده شده است و به تحلیل موقعیت هر کدام از آنان تا زمان مرگشان در قالب داستانی پرداخته شده است.
نویسنده در نگارش این رمان، زبان و لحنی توصیفی را به کار برده و وقایع تاریخی را بعضاً در نسبت با شخصیتها و قهرمانان داستانی به شیوهای شاعرانه بیان کرده است.
بخشی از کتاب دلشاد خاتون
ندیمه جوان روز پر کار و خستهکنندهای را پشت سر گذاشته بود. آن روز از صبح علیالطلوع در خدمت خاتون بزرگ بود و روزهای پر اضطرابی در قصر سپری میشد. یاسمن به پیامها و نامههایی فکر میکرد که از جانب خاتون بزرگ به اطراف مختلف برده بود. خاتون بزرگ نگران بود و صدای نگران و مشوش او در گوش یاسمن طنینی افکنده بود: تا ابوسعید بر این تخت تکیه نزند، نه خواب به چشمانم خواهد آمد، نه آرامش به وجودم و نه آبی خوش از گلویم پایین خواهد رفت.
اگر به کتاب دلشاد خاتون علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان تاریخی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، محمدابراهیم زمانی آشتیانی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب