«روزها در راه» اثری است از شاهرخ مسکوب (نویسنده و مترجم زادهی بابل، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۸۴) که در سال ۱۳۷۹ منتشر شده است. این کتاب در دو جلد به بیان خاطرات و زندگینامهی نویسنده میپردازد.
دربارهی روزها در راه
«روزها در راه» حاوی یادداشتهای روزانهای است که شاهرخ مسکوب از سال ۱۳۵۷ در اوائل روزهای انقلاب آغاز کرد و تا سال ۱۳۷۵ ادامه داشت. او کمی بعد از انقلاب، با خانوادهاش راهی فرانسه شد و در شهر پاریس اقامت گزید.
روزها درراه یادداشت های روزانه ایست که بسته به مورد ویا حال نویسنده گاه پیاپی وگاه به فاصله نوشته شده است. این ها نخستین باردرسی و یکم خرداد سال ۱۳۴۱شروع شده است. پس ازانگیزه نوشتن، اضافه می کند که :«موضوع این بادداشت ها بیشتر کشمکش های درونی وتنش های عاطفی جوانی احساساتی بود و نظری که گاه و بیگاه به طبیعت و اجتماعی می انداخت همچنین کتاب هائی که می خواند ودریافتی که ازآن ها داشت و بحث ها بادوستان»
نویسنده در یادداشتهایش آنچه را که در روزهای انقلاب به چشم خود دیده یا شنیده، نگاشته و برداشتها و پیشبینیهایش را ثبت کرده است. البته میگوید در سالهای بعد نظرم در مورد بعضی مسائل تغییر کرد ولی چون میخواستم با خودم و مخاطبانم صادق باشم بدون هیچ کم و کاست همان را آوردهام.
روابطش با همسرش، گیتا را برایمان به تصویر میکشد که گاهی اوقات خوب و آفتابی است، گاهی ناگهان رعد و برقی میزند و طوفانی میشود. گفتگوهایش با دخترش غزاله، حول محور مسائل روزمره و سوالات بیپایانش میچرخد، که گاه جوابی برایشان دارد، گاه جوابهایی مبتذل، کلیشهای و بی سر و ته میدهد.
کتاب روزها در راه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۸ با بیش از ۳۶۹ رای و ۶۸ نقد و نظر است.
بخشهایی از روزها در راه
ما به عنوان یک قوم یا ملت از آغاز گرفتار اهورامزادا و اهریمن و زندانی نیک و بد، خیر و شر، بودهایم. هر چیز و کار یا خوب است یا بد، یا سفید است یا سیاه، حد وسط و خاکستری وجود ندارد. از این بابت به معنای فرنگی کلمه مانوی هستیم. برای همین هستی شناسی ما اخلاقی و ادبیات کلاسیکمان سرشار از درس اخلاق است؛ از دوره ساسانیان تا همین آخرها! در رابطه با همدیگر هم همین طور.
نویسندههای ما در همین سنت، حرفهً نویسندگی را با شغل دادستانی یا وکالت عوضی میگیرند، دادستان یا وکیل مدافع جمعی یا تودهای هستندبه ضد گروهی دیگر. مفهوم جدید تعهد و دشمنی دیرین ملت و دولت، شاه و رعیت نیز نقش سیاسی اجتماعی نویسنده را تشدید میکرد، و میکند. گذشته به عنوان گذشته برایم بیمعنی ست. وقتی معنی پیدا میکند که در من به اکنون مبدل شود. ما ایرانیها مردمی هستیم که پرسش نمیکنیم در عوض پاسخ همه چیز را داریم. اهل دین و شیفته ایمانیم نه مرد فلسفه و تفکر…
………………..
من پیش از این یک بار در جایی از فعالیتهای حزبی و تجربه اجتماعی و فرهنگی خود حرف زده ام.حالا به دنبال آن حرفها در اینجا شهادتی می اید از روزهای انقلاب تا انجا که تماشاگری بر کنار دیده است.و پس از آن صحبت از روزگار هم اوست در روزهای دوری از سرزمینش از این دیدگاه روزانه ها مثل وصله های جامه ای چل تکه است برقامت نویسنده ای نیازمند بیرون شدن از خود و یافتن همزبان تا بهرعلت و از جمله ارضا خودخواهی بگوید که در همین تاریک خانه چه ها دیده است.
و اما درباره نویسنده همانطور که گفتم این یادداشت ها در خلوت تنهایی به روی کاغذ می امد و در آن که جز من کسی با من نبود.تا انجا که می توانستم نادانی ها و ناتوانی ها هایم را پنهان نکردم.کوشیدم تا به خود کمتر دروغ بگویم و از حقیقت نهراسم.و اینک برای انکه با خوانندگان نیز ریا نکرده باشم.هیچ مطلبی را بنا به مصلحت وقت دستکاری نکردم مگر انکه چون نقل گفت و گوها به دو شیوه گفتاری و نوشتاری در اصل شتابزده و درهم است من در اینجا انها را از هم جدا و سعی کرده ام تا در یک متن واحد زبان یکئست و یکی از این دو گونه باشد.
از سوی دیگر برای انتشار چیزی به یادداشت ها افزوده نشده مگر اتفاقی آن هم بیش از یک کلمه و در قلاب برای روشن شدن مطلب مبهم.در چند جا هم اگر ناچار توضیحی لازم بود پانوشت اورده ام.
تاریخ یادداشت ها در دوران اقامت در اروپا میلادی ولی به سبب امکانات محدود چاپ فارسی در خارج با ارقام فارسی است.همه نام ها و از جمله دو سه نفری که نخواستند شناخته شوند همه یا جعلی است یا با سه نقطه نموده شده و یا با دو حرف و بدون هیچ ترتیبی.
چنانچه به کتاب روزها در راه علاقه دارید، در بخش معرفی برترین زندگینامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، میتوانید با نمونههای مشابه آشنا شوید.
10 شهریور 1402
روزها در راه
«روزها در راه» اثری است از شاهرخ مسکوب (نویسنده و مترجم زادهی بابل، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۸۴) که در سال ۱۳۷۹ منتشر شده است. این کتاب در دو جلد به بیان خاطرات و زندگینامهی نویسنده میپردازد.
دربارهی روزها در راه
«روزها در راه» حاوی یادداشتهای روزانهای است که شاهرخ مسکوب از سال ۱۳۵۷ در اوائل روزهای انقلاب آغاز کرد و تا سال ۱۳۷۵ ادامه داشت. او کمی بعد از انقلاب، با خانوادهاش راهی فرانسه شد و در شهر پاریس اقامت گزید.
روزها درراه یادداشت های روزانه ایست که بسته به مورد ویا حال نویسنده گاه پیاپی وگاه به فاصله نوشته شده است. این ها نخستین باردرسی و یکم خرداد سال ۱۳۴۱شروع شده است. پس ازانگیزه نوشتن، اضافه می کند که :«موضوع این بادداشت ها بیشتر کشمکش های درونی وتنش های عاطفی جوانی احساساتی بود و نظری که گاه و بیگاه به طبیعت و اجتماعی می انداخت همچنین کتاب هائی که می خواند ودریافتی که ازآن ها داشت و بحث ها بادوستان»
نویسنده در یادداشتهایش آنچه را که در روزهای انقلاب به چشم خود دیده یا شنیده، نگاشته و برداشتها و پیشبینیهایش را ثبت کرده است. البته میگوید در سالهای بعد نظرم در مورد بعضی مسائل تغییر کرد ولی چون میخواستم با خودم و مخاطبانم صادق باشم بدون هیچ کم و کاست همان را آوردهام.
روابطش با همسرش، گیتا را برایمان به تصویر میکشد که گاهی اوقات خوب و آفتابی است، گاهی ناگهان رعد و برقی میزند و طوفانی میشود. گفتگوهایش با دخترش غزاله، حول محور مسائل روزمره و سوالات بیپایانش میچرخد، که گاه جوابی برایشان دارد، گاه جوابهایی مبتذل، کلیشهای و بی سر و ته میدهد.
کتاب روزها در راه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۸ با بیش از ۳۶۹ رای و ۶۸ نقد و نظر است.
بخشهایی از روزها در راه
ما به عنوان یک قوم یا ملت از آغاز گرفتار اهورامزادا و اهریمن و زندانی نیک و بد، خیر و شر، بودهایم. هر چیز و کار یا خوب است یا بد، یا سفید است یا سیاه، حد وسط و خاکستری وجود ندارد. از این بابت به معنای فرنگی کلمه مانوی هستیم. برای همین هستی شناسی ما اخلاقی و ادبیات کلاسیکمان سرشار از درس اخلاق است؛ از دوره ساسانیان تا همین آخرها! در رابطه با همدیگر هم همین طور.
نویسندههای ما در همین سنت، حرفهً نویسندگی را با شغل دادستانی یا وکالت عوضی میگیرند، دادستان یا وکیل مدافع جمعی یا تودهای هستندبه ضد گروهی دیگر. مفهوم جدید تعهد و دشمنی دیرین ملت و دولت، شاه و رعیت نیز نقش سیاسی اجتماعی نویسنده را تشدید میکرد، و میکند. گذشته به عنوان گذشته برایم بیمعنی ست. وقتی معنی پیدا میکند که در من به اکنون مبدل شود. ما ایرانیها مردمی هستیم که پرسش نمیکنیم در عوض پاسخ همه چیز را داریم. اهل دین و شیفته ایمانیم نه مرد فلسفه و تفکر…
………………..
من پیش از این یک بار در جایی از فعالیتهای حزبی و تجربه اجتماعی و فرهنگی خود حرف زده ام.حالا به دنبال آن حرفها در اینجا شهادتی می اید از روزهای انقلاب تا انجا که تماشاگری بر کنار دیده است.و پس از آن صحبت از روزگار هم اوست در روزهای دوری از سرزمینش از این دیدگاه روزانه ها مثل وصله های جامه ای چل تکه است برقامت نویسنده ای نیازمند بیرون شدن از خود و یافتن همزبان تا بهرعلت و از جمله ارضا خودخواهی بگوید که در همین تاریک خانه چه ها دیده است.
و اما درباره نویسنده همانطور که گفتم این یادداشت ها در خلوت تنهایی به روی کاغذ می امد و در آن که جز من کسی با من نبود.تا انجا که می توانستم نادانی ها و ناتوانی ها هایم را پنهان نکردم.کوشیدم تا به خود کمتر دروغ بگویم و از حقیقت نهراسم.و اینک برای انکه با خوانندگان نیز ریا نکرده باشم.هیچ مطلبی را بنا به مصلحت وقت دستکاری نکردم مگر انکه چون نقل گفت و گوها به دو شیوه گفتاری و نوشتاری در اصل شتابزده و درهم است من در اینجا انها را از هم جدا و سعی کرده ام تا در یک متن واحد زبان یکئست و یکی از این دو گونه باشد.
از سوی دیگر برای انتشار چیزی به یادداشت ها افزوده نشده مگر اتفاقی آن هم بیش از یک کلمه و در قلاب برای روشن شدن مطلب مبهم.در چند جا هم اگر ناچار توضیحی لازم بود پانوشت اورده ام.
تاریخ یادداشت ها در دوران اقامت در اروپا میلادی ولی به سبب امکانات محدود چاپ فارسی در خارج با ارقام فارسی است.همه نام ها و از جمله دو سه نفری که نخواستند شناخته شوند همه یا جعلی است یا با سه نقطه نموده شده و یا با دو حرف و بدون هیچ ترتیبی.
چنانچه به کتاب روزها در راه علاقه دارید، در بخش معرفی برترین زندگینامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، میتوانید با نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، زندگینامه
۰ برچسبها: ادبیات ایران، شاهرخ مسکوب، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب