«برادرکشی» اثری است از نیکوس کازانتزاکیس (نویسنده و شاعر یونانی، از ۱۸۸۳ تا ۱۹۵۷) که در سال ۱۹۶۴ منتشر شده است. این رمان به روایت داستان جنگ بین مذهبیون و کمونیستها در دهکدهای دورافتاده میپردازد.
دربارهی برادرکشی
برادرکشی عنوان یکی از شاخصترین آثار نیکوس کازانتزاکیس نویسندهی نامدار یونانی است. این کتاب در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
برادرکشی یکی از رمانهای آخرین سالهای عُمرِ نیکوس کازانتزاکیس نویسندهی بزرگ یونانی است. وی با شاهکارهای مشهور و جنجالی خود همچون «زوربای یونانی»، «آخرین وسوسهی مسیح»، «مسیح بازمصلوب» و یکی دو اثر دیگر، در ایران شناخته میشود و «برادر کشی» نیز یکی دیگر از آثار ترجمه شده، امّا کمترشناخته شدهی اوست.
«کازانتزاکیس» در این کتاب، از یک آبادیِ کوچک به نام «کاستلو» در حوالی زادگاهش (شهر «هراکلیون» واقع در جزیره کرت) سخن میگوید و ماجرای جنگی که در این منطقه درگیر است را نقل میکند.
رمانِ«برادرکشی» به جنگ بیامانی میان مذهبیون سلطنت طلب (سیاهها) با کمونیستهای تندرو و افراطی (سرخها)، در یک محدودهی کوچک جغرافیائی میپردازد که به صف آرائی خونین مردمان این منطقه، (که هریک به نفع یکی از دو گروه فوق واردِ کارزار شدهاند)، منجر شدهاست. مردمانی که تا اندکی قبل، صمیمانه و برادروار در کنار یکدیگر زندگی میکردند در صلح و آرامش به سر میبردند.
گواینکه شیفتگی «کازانتزاکیس» نسبت به «آزادی»، در کنارِ تأکید بی حدّ و حصرِ او، نسبت به کرامتِ انسانی، شاخصههای برجستهی دیگری هستند که او را در این کتابش نیز، به صورت نویسندهای بزرگ معرّفی میکنند.
کتاب برادرکشی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۹ با بیش از ۲۴۰۰ رای و ۲۹۴ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از محمدابراهیم محجوب به بازار عرضه شده است.
داستان برادرکشی
داستان رمان برادرکشی در زمان جنگ داخلی یونان در کاستلو، دهکدهای دور افتاده در مقدونیه اتفاق میافتد. این روستا توسط ارتش کنترل میشود ، اما توسط چریکها محاصره می شود. پدر یاناروس، کشیش روستا، در میان دو جناح متخاصم ایستاده و سعی در آشتی دادن آنها دارد. اما هیچ کس به صحبت های او گوش نمی کند. زیرا هر دو جناح او را به عنوان ابزاری برای مخالفت در نظر میگیرند.
پدر یاناروس از خود می پرسد که حق کجاست؟ اگرچه برخی جنبههای دید چریکها از جامعه برای وی معتبر به نظر میرسد، اما رفتار غیرانسانی آنها نگران است. پدر یاناروس بین دو راهی مانده است و نمی داند تصمیم درست برای نجات اهالی روستایش چیست. اما وقتی اوضاع در کاستلو به بن بست غم انگیزی میرسد ، پدر یاناروس تصمیم جسورانهای را برای ملاقات با کپتان دراکوس، رهبر چریکها میگیرد. این تصمیم او عواقب بزرگ و نیز جبرانناپذیری برای خود او و اهالی روستا دارد.
بخشهایی از برادرکشی
خورشید در کاستلو طلوع کرده بود. آفتاب پشت بام خانه ها را نور پاشی کرده بود و اینک به درون پس کوچه های تنگ و پر فراز و نشیب دهکده سرریز می کرد و از چهره زشت و زمخت آن بی رحمانه نقاب برمیداشت. خانه ها دلگیروبی روح و عقیم همچون شوره زاری لم یزرع، سنگ روی سنگ چیده شده و سردرها آنقدر کوتاه بود که برای ورود می بایست کمر تا میکردی، و در اندرون نیز هرچه بود تاریکی بود.
بوی سرگین اسب و پشگل بزبا بوی گند و سنگین تن آدمها در هم آمیخته و فضای حیاط خانه ها را انباشته بود. حتی در یک خانه هم نمی توانستی درختی ببینی یا پرنده آوازه خوانی در قفسی ویاگلدانی برکنار پنجره ای، که احیانا شاخه ریحانی و یا میخک سرخی در آن روئیده باشد.
…………………..
تعداد زنان خیلی زیاد و شمار مردها بسیار اندک بود! همین که ازدواج سر می گرفت و نطفه فرزند در رحم زن کاشته می شد، بیشتر مردها خانه زندگی را ترک می کردند. برای زنده ماندن در چنین کویر بی حاصلی مگر راه دیگری هم وجود دارد؟ مردها به راهی دور می رفتند و مراجعتشان مدتی مدید به طول می انجامید.
ترانه های شکوهگر آنها را «روندگان پرشتاب و آیندگان آهسته» می خواندند. چرا که آنها می رفتند و زنهای خود را پشت سرتنها می گذاشتند. آن وقت زنها می پژمردند، پوست شان می چروکید و پشت لب هایشان موسبزمیکرد و شبها، وقتی که برای خوابیدن به بستر می رفتند، سردشان میشد.
چنانچه به کتاب برادرکشی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای نیکوس کازانتزاکیس در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی چیرهدست نیز آشنا شوید.
25 مهر 1402
برادرکشی
«برادرکشی» اثری است از نیکوس کازانتزاکیس (نویسنده و شاعر یونانی، از ۱۸۸۳ تا ۱۹۵۷) که در سال ۱۹۶۴ منتشر شده است. این رمان به روایت داستان جنگ بین مذهبیون و کمونیستها در دهکدهای دورافتاده میپردازد.
دربارهی برادرکشی
برادرکشی عنوان یکی از شاخصترین آثار نیکوس کازانتزاکیس نویسندهی نامدار یونانی است. این کتاب در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
برادرکشی یکی از رمانهای آخرین سالهای عُمرِ نیکوس کازانتزاکیس نویسندهی بزرگ یونانی است. وی با شاهکارهای مشهور و جنجالی خود همچون «زوربای یونانی»، «آخرین وسوسهی مسیح»، «مسیح بازمصلوب» و یکی دو اثر دیگر، در ایران شناخته میشود و «برادر کشی» نیز یکی دیگر از آثار ترجمه شده، امّا کمترشناخته شدهی اوست.
«کازانتزاکیس» در این کتاب، از یک آبادیِ کوچک به نام «کاستلو» در حوالی زادگاهش (شهر «هراکلیون» واقع در جزیره کرت) سخن میگوید و ماجرای جنگی که در این منطقه درگیر است را نقل میکند.
رمانِ«برادرکشی» به جنگ بیامانی میان مذهبیون سلطنت طلب (سیاهها) با کمونیستهای تندرو و افراطی (سرخها)، در یک محدودهی کوچک جغرافیائی میپردازد که به صف آرائی خونین مردمان این منطقه، (که هریک به نفع یکی از دو گروه فوق واردِ کارزار شدهاند)، منجر شدهاست. مردمانی که تا اندکی قبل، صمیمانه و برادروار در کنار یکدیگر زندگی میکردند در صلح و آرامش به سر میبردند.
گواینکه شیفتگی «کازانتزاکیس» نسبت به «آزادی»، در کنارِ تأکید بی حدّ و حصرِ او، نسبت به کرامتِ انسانی، شاخصههای برجستهی دیگری هستند که او را در این کتابش نیز، به صورت نویسندهای بزرگ معرّفی میکنند.
کتاب برادرکشی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۹ با بیش از ۲۴۰۰ رای و ۲۹۴ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از محمدابراهیم محجوب به بازار عرضه شده است.
داستان برادرکشی
داستان رمان برادرکشی در زمان جنگ داخلی یونان در کاستلو، دهکدهای دور افتاده در مقدونیه اتفاق میافتد. این روستا توسط ارتش کنترل میشود ، اما توسط چریکها محاصره می شود. پدر یاناروس، کشیش روستا، در میان دو جناح متخاصم ایستاده و سعی در آشتی دادن آنها دارد. اما هیچ کس به صحبت های او گوش نمی کند. زیرا هر دو جناح او را به عنوان ابزاری برای مخالفت در نظر میگیرند.
پدر یاناروس از خود می پرسد که حق کجاست؟ اگرچه برخی جنبههای دید چریکها از جامعه برای وی معتبر به نظر میرسد، اما رفتار غیرانسانی آنها نگران است. پدر یاناروس بین دو راهی مانده است و نمی داند تصمیم درست برای نجات اهالی روستایش چیست. اما وقتی اوضاع در کاستلو به بن بست غم انگیزی میرسد ، پدر یاناروس تصمیم جسورانهای را برای ملاقات با کپتان دراکوس، رهبر چریکها میگیرد. این تصمیم او عواقب بزرگ و نیز جبرانناپذیری برای خود او و اهالی روستا دارد.
بخشهایی از برادرکشی
خورشید در کاستلو طلوع کرده بود. آفتاب پشت بام خانه ها را نور پاشی کرده بود و اینک به درون پس کوچه های تنگ و پر فراز و نشیب دهکده سرریز می کرد و از چهره زشت و زمخت آن بی رحمانه نقاب برمیداشت. خانه ها دلگیروبی روح و عقیم همچون شوره زاری لم یزرع، سنگ روی سنگ چیده شده و سردرها آنقدر کوتاه بود که برای ورود می بایست کمر تا میکردی، و در اندرون نیز هرچه بود تاریکی بود.
بوی سرگین اسب و پشگل بزبا بوی گند و سنگین تن آدمها در هم آمیخته و فضای حیاط خانه ها را انباشته بود. حتی در یک خانه هم نمی توانستی درختی ببینی یا پرنده آوازه خوانی در قفسی ویاگلدانی برکنار پنجره ای، که احیانا شاخه ریحانی و یا میخک سرخی در آن روئیده باشد.
…………………..
تعداد زنان خیلی زیاد و شمار مردها بسیار اندک بود! همین که ازدواج سر می گرفت و نطفه فرزند در رحم زن کاشته می شد، بیشتر مردها خانه زندگی را ترک می کردند. برای زنده ماندن در چنین کویر بی حاصلی مگر راه دیگری هم وجود دارد؟ مردها به راهی دور می رفتند و مراجعتشان مدتی مدید به طول می انجامید.
ترانه های شکوهگر آنها را «روندگان پرشتاب و آیندگان آهسته» می خواندند. چرا که آنها می رفتند و زنهای خود را پشت سرتنها می گذاشتند. آن وقت زنها می پژمردند، پوست شان می چروکید و پشت لب هایشان موسبزمیکرد و شبها، وقتی که برای خوابیدن به بستر می رفتند، سردشان میشد.
چنانچه به کتاب برادرکشی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای نیکوس کازانتزاکیس در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی چیرهدست نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، نیکوس کازانتزاکیس، هر روز یک کتاب