«سرباز کوچک» اثری است از محمد کلباسی (نویسندهای اهل اصفهان، از ۱۳۲۲ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۵۸ منتشرشده است. این اثر شامل ۱۲ داستان کوتاه از این نویسنده است.
دربارهی سرباز کوچک
سرباز کوچک عنوان مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم محمد کلباسی است. محمد کلباسی داستاننویس ایرانی بود. او نگارش داستان کوتاه را از دههی ۱۳۴۰ شروع کرد و با نوشتن و انتشار چند داستان کوتاه در جنگ اصفهان و سایر مجلات ادبی شناخته شد. کتاب سرباز کوچک او برای اولین بار در سال ۱۳۵۸ منتشر شد.
کلباسی که یکی از اعضای هسته اصلی جنگ اصفهان به شمار میرفت، همراه با هوشنگ گلشیری و ابوالحسن نجفی از مؤسسان جریان داستاننویسیِ جنگ اصفهان بود و ابتدا نیز با انتشار داستانهای کوتاهش در این مجله و همچنین سایر مجلات ادبی اصفهان اصفهان شناخته شد.
او آدمهای داستانهایش و شیوه زندگیشان را میشناسد. با زبان و ذهنشان آشناست. به خصوص آدمها و فضاهای سنتی را با چیرگی نقش میزند. به «صاحب نظرِ» درونیِ نویسنده اجازه زیاده گویی نمیدهد، به همین علت صدای مخلی در داستانهایش شنیده نمیشود که خواننده را آزار بدهد. با نگاهی تیزبین، زندگی درونی و بیرونی شخصیتها را میکاود و رنج و تنهایی و وانهادگیشان را برابر چشم و ذهن خواننده میگذارد.
کلباسی در روایت داستان «ناگهان عبدالحسین خان» از مجموعهی «سرباز کوچک»، از تکنیک جدیدی استفاده میکند. تضاد درونی شخصیت اصلی داستان را به بیرون ارجاع میدهد. در داستانش دو عبدالحسین خان وجود دارد. یکی مدام ناظر اعمال دیگری است. یکی کارمند دون پایه درستکار و دیگری عبدالحسین خان فاسد و رشوه گیر که معاون حسابداری است. سرانجام، کارمند فاسد بازی را میبرد و عبدالحسین خانِ درستکار ناچار میشود خانهاش را ترک کند. چون نه رییس اش او را میخواهد و نه همسر و فرزندانش.
در همان مجموعه، در داستان درخشان «سرباز کوچک»، ماجرای آدمی روایت میشود که در این دنیای کج مدار برای عده ای حکم موشِ آزمایشگاه را دارد. مجموعه داستان «سرباز کوچک» تنها یک بار، آن هم در سال ۱۳۵۸ منشر شد و دیگر مجوز نشر نگرفت. بدون «سرباز کوچک» شناخت داستان نویسی کلباسی ناقص میماند.رئالیسم کلباسی برای روایت، در بسیاری از داستانهایش از لایه ی اول واقعیت می گذرد و به عمق بیشتری از زندگی شخصیتهایش میرسد.
کلباسی در داستانهایش تنهایی و حیرتِ انسان را روایت میکند و مردانی را که ناگهان با چهرهای از مرگ روبرو میشوند و قهرمانهایی که نمیفهمند چرا حوادث چنین سخت و بیخبر بر ایشان فرود میآید. چنین فرایندی است که داستانهای این داستاننویسِ باتجربه را بسیار بااهمیت و خواندنی میکند.
کلباسی در داستانهای این مجموعه جهانی میسازد مملو از تردید، اتفاق و ماجرا که قرار است برای خواننده خود غافلگیرکننده باشند. داستانهای کلباسی تنوع روایی و موضوعی دارند و رد پای تاریخِ معاصر را در آنها میتوان رصد کرد.
مجموعهی سرباز کوچک در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۲۹ است.
فهرست داستانهای سرباز کوچک
برخی از داستانهای مجموعهی سرباز کوچک عبارتند از:
- و باد بود که …
- فاجعه
- میعاد
- بازمانده ها
- بوته های بی نام
- مثل درختی در گردباد
- سرباز کوچک
- ناگهان عبدالحسینخان
بخشی از سرباز کوچک
سرباز، بر بالاترین پله ی بانک، دو دست را بالا برد و «او» را سر دست کرد و رو به مردم نشانش داد. حالا صورت او رو به مردمی بود که هر لحظه بیشتر میشدند. صدای حیرت زده صیحهای آمد و خاموش شد.
ناگاه سکوت جای فریاد و قیل و قال را گرفت. پیچ رادیو ماشین را بی اختیار چرخاندم. گوینده گفت: «… و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد به پناهگاه بروید…». رادیو را بستم و سرم را روی فرمان گذاشتم که روزنامه روش بود.
چنانچه به کتاب سرباز کوچک علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین داستانهای کوتاه ایرانی و معرفی بهترین داستانهای کوتاه جهان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
14 آبان 1402
سرباز کوچک
«سرباز کوچک» اثری است از محمد کلباسی (نویسندهای اهل اصفهان، از ۱۳۲۲ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۵۸ منتشرشده است. این اثر شامل ۱۲ داستان کوتاه از این نویسنده است.
دربارهی سرباز کوچک
سرباز کوچک عنوان مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم محمد کلباسی است. محمد کلباسی داستاننویس ایرانی بود. او نگارش داستان کوتاه را از دههی ۱۳۴۰ شروع کرد و با نوشتن و انتشار چند داستان کوتاه در جنگ اصفهان و سایر مجلات ادبی شناخته شد. کتاب سرباز کوچک او برای اولین بار در سال ۱۳۵۸ منتشر شد.
کلباسی که یکی از اعضای هسته اصلی جنگ اصفهان به شمار میرفت، همراه با هوشنگ گلشیری و ابوالحسن نجفی از مؤسسان جریان داستاننویسیِ جنگ اصفهان بود و ابتدا نیز با انتشار داستانهای کوتاهش در این مجله و همچنین سایر مجلات ادبی اصفهان اصفهان شناخته شد.
او آدمهای داستانهایش و شیوه زندگیشان را میشناسد. با زبان و ذهنشان آشناست. به خصوص آدمها و فضاهای سنتی را با چیرگی نقش میزند. به «صاحب نظرِ» درونیِ نویسنده اجازه زیاده گویی نمیدهد، به همین علت صدای مخلی در داستانهایش شنیده نمیشود که خواننده را آزار بدهد. با نگاهی تیزبین، زندگی درونی و بیرونی شخصیتها را میکاود و رنج و تنهایی و وانهادگیشان را برابر چشم و ذهن خواننده میگذارد.
کلباسی در روایت داستان «ناگهان عبدالحسین خان» از مجموعهی «سرباز کوچک»، از تکنیک جدیدی استفاده میکند. تضاد درونی شخصیت اصلی داستان را به بیرون ارجاع میدهد. در داستانش دو عبدالحسین خان وجود دارد. یکی مدام ناظر اعمال دیگری است. یکی کارمند دون پایه درستکار و دیگری عبدالحسین خان فاسد و رشوه گیر که معاون حسابداری است. سرانجام، کارمند فاسد بازی را میبرد و عبدالحسین خانِ درستکار ناچار میشود خانهاش را ترک کند. چون نه رییس اش او را میخواهد و نه همسر و فرزندانش.
در همان مجموعه، در داستان درخشان «سرباز کوچک»، ماجرای آدمی روایت میشود که در این دنیای کج مدار برای عده ای حکم موشِ آزمایشگاه را دارد. مجموعه داستان «سرباز کوچک» تنها یک بار، آن هم در سال ۱۳۵۸ منشر شد و دیگر مجوز نشر نگرفت. بدون «سرباز کوچک» شناخت داستان نویسی کلباسی ناقص میماند.رئالیسم کلباسی برای روایت، در بسیاری از داستانهایش از لایه ی اول واقعیت می گذرد و به عمق بیشتری از زندگی شخصیتهایش میرسد.
کلباسی در داستانهایش تنهایی و حیرتِ انسان را روایت میکند و مردانی را که ناگهان با چهرهای از مرگ روبرو میشوند و قهرمانهایی که نمیفهمند چرا حوادث چنین سخت و بیخبر بر ایشان فرود میآید. چنین فرایندی است که داستانهای این داستاننویسِ باتجربه را بسیار بااهمیت و خواندنی میکند.
کلباسی در داستانهای این مجموعه جهانی میسازد مملو از تردید، اتفاق و ماجرا که قرار است برای خواننده خود غافلگیرکننده باشند. داستانهای کلباسی تنوع روایی و موضوعی دارند و رد پای تاریخِ معاصر را در آنها میتوان رصد کرد.
مجموعهی سرباز کوچک در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۲۹ است.
فهرست داستانهای سرباز کوچک
برخی از داستانهای مجموعهی سرباز کوچک عبارتند از:
بخشی از سرباز کوچک
سرباز، بر بالاترین پله ی بانک، دو دست را بالا برد و «او» را سر دست کرد و رو به مردم نشانش داد. حالا صورت او رو به مردمی بود که هر لحظه بیشتر میشدند. صدای حیرت زده صیحهای آمد و خاموش شد.
ناگاه سکوت جای فریاد و قیل و قال را گرفت. پیچ رادیو ماشین را بی اختیار چرخاندم. گوینده گفت: «… و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد به پناهگاه بروید…». رادیو را بستم و سرم را روی فرمان گذاشتم که روزنامه روش بود.
چنانچه به کتاب سرباز کوچک علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین داستانهای کوتاه ایرانی و معرفی بهترین داستانهای کوتاه جهان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان کوتاه، داستان کوتاه ایرانی
۰ برچسبها: ادبیات ایران، محمد کلباسی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب