سفیدی مرگبار

«سفیدی مرگبار» اثری است از جی. کی. رولینگ (نویسنده‌ی بریتانیایی، متولد ۱۹۶۵) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای قتل یک کودک می‌پردازد که سال‌ها پس از وقوع آن مورد پیگیری قرار می‌گیرد.

درباره‌ی سفیدی مرگبار

سفید کشنده یا سفیدی مرگبار کتابی به نویسندگی جی.کی. رولینگ است که در سپتامبر سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب به مجموعه کورمورن استرایک تعلق دارد که روایت داستان‌های جنایی استرایک و دستیارش رابین الاکوت است.

داستان «سفیدی مرگبار» چهارمین داستان این مجموعه است، سه عنوان دیگر این مجموعه عبارت‌اند از آوای فاخته، کرم ابریشم و ردپای شیطان که بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ منتشر شدند. داستان «سفیدی مرگبار» حماسی‌ترین داستان «رولینگ» است که در فضایی وهم‌آلود و پررمزوراز به نگارش درآمده است.

«کورموران استرایک» و همکارش، «رابین الاکوت»، پس از اتفاقات کتاب قبلی (اخراج «رابین» توسط «استرایک» به خاطر شکست خوردن در یک پرونده قتل)، دوباره در کنار یکدیگر مشغول به کار شده اند.

پرونده ای جالب توجه زمانی از راه می رسد که مردی به نام «بیلی» باعجله وارد دفترکار «استرایک» می شود و ادعا می کند که سال ها پیش، شاهد به قتل رسیدن یک کودک بوده است. «بیلی» قبل از این که اطلاعات بیشتری را آشکار کند، می گریزد اما کنجکاوی «استرایک» نسبت به این پرونده باعث می شود او تلاش کند تا «بیلی» را بیابد.

اندکی بعد، یکی از مقامات دولتی از «استرایک» می خواهد در مقابل یک باج‌گیر از او محافظت کند. «استرایک» به تدریج متوجه پیوندهایی میان ماجرای «بیلی» و پرونده اخاذی می شود.

نیویورک‌تایمز دربارهی کتاب سفیدی مرگبار می‌نویسد:

«زمانی که کتاب «سفیدی مرگبار» را می‌خوانید ممکن است احساس کنید شبیه داستان‌های آشنا و دل‌چسب مجموعه هری پاتر است. شما عاشق طرح داستان هستید، شما عاشق شخصیت‌های داستان هستید و در طی این داستان بینش و نبوغ نویسنده را تحسین می‌کنید. این کتاب این شانس را به شما می‌دهد که بدون عجله کتاب را بخوانید و آرامش را احساس کنید… زنده باد تخیل غنی و فوق‌العاده‌ی جی. کی رولینگ»

کتاب سفیدی مرگبار در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۴ با بیش از ۱۶۰ هزار رای و ۱۲ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از ویدا اسلامیه به بازار عرضه شده است.

داستان سفیدی مرگبار

هنگامی که بیلی، یک جوان روان رنجور، به دفتر خصوصی کورمورن استرایک می‌رود تا از او در تحقیقات درباره‌ی جنایتی کمک بخواهد، که فکر می‌کند او در کودکی شاهد آن بوده‌است، استرایک عمیقاً پریشان می‌شود. در حالی که بیلی آشکارا از نظر روحی بیمار است و نمی‌تواند بسیاری از جزئیات مشخص را به خاطر بسپارد، چیزی صمیمانه درباره‌ی او و داستان او وجود دارد.

اما قبل از اینکه استرایک بتواند از او سؤال کند، بیلی با وحشت از دفتر او بیرون می‌زند. در تلاش برای رسیدن به انتهای داستان بیلی، استرایک و رابین الاکوت- کسی که زمانی دستیار وی بوده و اکنون شریک او در آژانس است – در یک مسیر پیچیده قرار می‌گیرند که آنها را از کوچه پس کوچه‌های لندن، به یک پناهگاه داخلی مخفی درون پارلمان می‌برد.

 به خانه ای زیبا، اما شیطانی در حومه‌ی شهر. و در طول این تحقیق، زندگی شخصی استرایک به دور از هیاهو نیست: شهرت تازه به دست آمده‌ی او به عنوان کارآگاه خصوصی به این معنی است که او دیگر نمی‌تواند مانند گذشته کارش را پشت پرده انجام دهد. علاوه بر این، رابطه او با دستیار سابقش فراتر از گذشته‌است ، رابین اکنون برای استرایک یک شریک تجاری نیست، بلکه روابط شخصی آنها بسیار پیچیده‌تر از این هاست.

بخش‌هایی از سفیدی مرگبار

همانطور که به دیوار راهرو تکیه داده بود که ستون های سنگی کنده کاری داشت و درهای چوب بلوطش بسته بودند، آماده شد که در جوابش به او تلفن کند. از زمانی که «رابین» تعقیب «جیمی» را قبول نکرده بود، با هم حرف نزده بودند.

………………..

از آن وقت «رابین» بارها این گفت و گو را در ذهنش مرور کرده بود. وقتی «لورلی» از «استرایک» حرف می زد، صدایش حس مالکیت تردیدناپذیری داشت. «استرایک» وقتی به دردسر افتاده بود، به «لورلی» زنگ زده بود (خب باید هم زنگ می زد. پس چه باید می کرد، به تو در «آکسفورد شایر» زنگ می زد؟)

……………….

و تمام آخر هفته را در خانه «لورلی» گذرانده بود (با هم در رابطه اند، پس کجا باید می رفت؟)، «لورلی» از او مراقبت کرده بود، به او دلداری داده بود و شاید در مورد سوءاستفاده «رابین» با او موافق بود، کسی که اگر نبود، شاید این اتفاق هم پیش نمی‌آمد.

 

اگر به کتاب سفیدی مرگبار علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار جی. کی. رولینگ در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده‌ی مشهور نیز آشنا شوید.