«لطیف است شب» اثری است از اسکات فیتزجرالد (نویسنده آمریکایی، از ۱۸۹۶ تا ۱۹۴۰) که در سال ۱۹۳۴ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای زندگی یک زوج آمریکایی ساکن در فرانسه میپردازد.
دربارهی لطیف است شب
لطیف است شب چهارمین و آخرین رمان کامل شدهی اف. اسکات فیتزجرالد نویسندهی آمریکایی است که بین آوریل و ژانویه سال ۱۹۳۴ در چهار قسمت توسط انتشارات چارلز اسکریبنرز سانز بهچاپ رسید.
«اسکات فیتز جرالد» در این اثر از نویسندههای کلاسیک زمانش چندگامی پیشتر رفته و شخصیتهای زن همسرش را با بیرون کشیدن از دنیای صرف همسر و مادر بودن، توانمند به جامعه میآورد. وی همچنین جنگ، حس جنگجویی، زندگی اشراف و هنرپیشههای هالیوود را با دقت نقد کرده و آشفتگی درونی زندگی ثروتمندهای آمریکایی را پس از جنگ جهانی اول به منظور سودجویی و تفریح با راندن به اروپای ویرانه آشکار میسازد.[
«لطیف است شب» اثر اف. اسکات فیتزجرالد، که اولین بار در سال ۱۹۳۴ منتشر شد، به عنوان یکی از دردناک ترین و پیچیده ترین رمان های قرن بیستم است. این رمان که در پس زمینه خیره کننده ریویرای فرانسه در اواخر دهه ۱۹۲۰ می گذرد، به زندگی نخبگان خارج نشین می پردازد و مضامین عشق، جاه طلبی و افول اجتناب ناپذیری را که به دنبال زیاده روی بیش از حد به دنبال دارد بررسی می کند.
پیچیدگی و غنای روایت، همراه با بینش عمیق روانشناختی آن، آن را به یک اثر ادبی جاودانه تبدیل می کند. این رمان که در طول یک دهه نوشته شده است، تجربیات و مبارزات خود فیتزجرالد، به ویژه ازدواج پرتلاطم او با زلدا سایره و چالشهایی را که با آن مواجه بودند، منعکس میکند.
این رمان به سه کتاب تقسیم میشود که هر کدام مرحلهای از زندگی شخصیتهای اصلی خود را ارائه میکنند: دیک دیور، روانپزشک باهوش و جذاب آمریکایی، و همسر زیبا و در عین حال مشکلش، نیکول. وجود به ظاهر اسطوره ای آنها ابتدا از چشم رزماری هویت، بازیگر جوان آمریکایی که شیفته این زوج می شود، دیده می شود.
با پیشروی داستان، مشخص میشود که ثروت و بیثباتی ذهنی نیکول، که از گذشتهای آسیبزا سرچشمه میگیرد، برای پویایی رابطه آنها بسیار مهم است. دیک که در ابتدا شخصیتی با قدرت و کاریزما بود، به تدریج شکاف های نمای خود را آشکار می کند که منجر به سقوط نهایی حرفه ای و شخصی او می شود.
دیک دیور به عنوان یک قهرمان پیچیده ظاهر می شود که جذابیت و هوش او هر کسی را که ملاقات می کند مجذوب خود می کند. با این حال، در زیر ظاهر صیقلی او مردی نهفته است که با تردیدهای وجودی و ناامنی های حرفه ای دست و پنجه نرم می کند. از سوی دیگر، نیکول دیور پرتره ای از شکنندگی و انعطاف پذیری است.
تغییر شخصیتی او – از یک زن جوان آسیب پذیر و بی ثبات ذهنی تا فردی متکی به خود – موضوعات اصلی بهبود و از دست دادن را منعکس می کند. رزماری هویت به عنوان یک کاتالیزور برای بسیاری از درام رمان عمل می کند. شیفتگی جوانی او به دیک نمادی از جذابیت و خطر فرار و آرمان گرایی است. شخصیتهای فرعی، مانند تامی باربان، یک مزدور پرشور، و بیبی وارن، خواهر کنترل کننده نیکول، عمق و پیچیدگی را به روایت میافزایند و هرکدام به فاجعهای که در حال رخ دادن است کمک میکنند.
لطیف است شب مضامین پوسیدگی، بیماری روانی، و تأثیر مخرب ثروت را به طرز پیچیده ای بافته می کند. عنوان رمان که برگرفته از شعر جان کیتس «قصیده یک بلبل» است، به طبیعت زودگذر زیبایی و شادی اشاره دارد. موتیف زمان و انحطاط اجتناب ناپذیری که به ارمغان می آورد در داستان محوری است که در مارپیچ رو به پایین دیک و متلاشی شدن ازدواج غواصان منعکس شده است.
این رمان همچنین به دوگانگی بین ظاهر و واقعیت می پردازد و نمای زرق و برق و موفقیت را به نمایش می گذارد که آشفتگی عمیق عاطفی و روانی را پنهان می کند. علاوه بر این، فیتزجرالد ایده انحطاط اخلاقی را نه تنها در شخصیتهای خود، بلکه در زمینه بزرگتر جامعه مهاجران آمریکایی در اروپا در طول دهه ۱۹۲۰ بررسی میکند.
نثر فیتزجرالد در لطیف است شب هم تغزلی و هم دقیق است، و در عین حال که در درونیات ذهن شخصیتهایش غوطهور میشود، شکوه و عظمت محیط را به تصویر میکشد. ساختار روایی غیرخطی است و از فلاش بک ها و تغییر دیدگاه استفاده می کند که به داستان عمق می بخشد و انگیزه ها و تاریخچه شخصیت ها را روشن می کند.
این تکنیک به فیتزجرالد اجازه میدهد تا به تدریج لایههای شخصیتهایش را جدا کند و پیچیدگیها و تضادهایی را که آنها را تعریف میکنند آشکار کند. زبان غنی و توصیفی رمان، تصویری واضح از منظره مدیترانه را ترسیم میکند، که هم بهعنوان پسزمینه و هم بهعنوان تضاد با آشفتگی در زندگی شخصیتها عمل میکند.
یکی از جنبه های مهم لطیف است شب، کاوش آن در موضوعات روانشناختی است. این رمان به پیچیدگی های بیماری روانی می پردازد، به ویژه از طریق مبارزات نیکول با اسکیزوفرنی و تأثیر شرایط او بر ازدواجش با دیک. تصویر فیتزجرالد از وضعیت روانی نیکول، هم دلسوزانه و هم تزلزلناپذیر است و چشمانداز ظریفی را در مورد چالشهای پیش روی کسانی که از چنین بیماریهایی با آنها رنج میبرند، ارائه میدهد.
این رمان همچنین آسیبهای روانی جاهطلبی و فشارهای انتظارات جامعه، بهویژه روی دیک را بررسی میکند، که وعدههای اولیه و آرمانگراییاش به آرامی به دلیل ناامیدیهای شخصی و حرفهایاش از بین میرود.
لطیف است شب عمیقاً زندگینامه ای است و بسیاری از جنبه های زندگی خود فیتزجرالد را منعکس می کند. شخصیت دیک دیور اغلب به عنوان بازتابی از خود فیتزجرالد دیده می شود، با جذابیت، استعداد و سقوط نهایی او که منعکس کننده مبارزات نویسنده است. شخصیت نیکول برگرفته از تجربیات زلدا فیتزجرالد است که از بیماری روانی رنج می برد و در کلینیک های مختلف روانپزشکی تحت درمان قرار می گرفت.
فضای رمان و به تصویر کشیدن سبک زندگی در خارج از کشور نیز منعکس کننده سال هایی است که فیتزجرالد و زلدا در اروپا زندگی کردند، جایی که آنها جذابیت و سرخوردگی جامعه مهاجران را تجربه کردند.
پس از انتشار، لطیف است شب نقدهای متفاوتی دریافت کرد. برخی از منتقدان عمق و زیبایی آن را ستودند، در حالی که برخی دیگر ساختار آن را از هم گسیخته و مضامین آن را بسیار تیره و تار دانستند. با این حال، با گذشت زمان، این رمان به عنوان یکی از بهترین آثار فیتزجرالد در نظر گرفته شد که به دلیل پیچیدگی، طنین عاطفی و نثر استادانه آن مورد قدردانی قرار گرفت.
خوانندگان و منتقدان مدرن به طور یکسان آن را به عنوان یک کاوش عمیق در مورد شرایط انسانی می شناسند که با رشد شخصیتی غنی و تفسیری روشنگر درباره شکنندگی موفقیت و روان انسان مشخص شده است.
تأثیر رمان لطیف است شب فراتر از ادبیات به فرهنگ عامه گسترش می یابد و اقتباس های الهام بخش در فیلم و تلویزیون است. مضامین انحطاط و انحطاط آن با مخاطبان معاصر طنین انداز می شود و منعکس کننده نگرانی های مداوم اجتماعی در مورد جستجوی ثروت و تأثیر سلامت روان است.
کاوش فیتزجرالد در تجربه خارجنشینی و ابهام اخلاقی شخصیتهایش بر نویسندگان و هنرمندان بیشماری تأثیر گذاشته و لطیف است شب را به عنوان سنگ بنای ادبیات آمریکا تثبیت کرده است.
در شرایط امروزی، لطیف است شب با کاوش همیشگی احساسات و روابط انسانی خوانندگان را مجذوب خود می کند. بررسی این رمان در مورد سلامت روان، فشارهای انتظارات اجتماعی، و ماهیت گریزان شادی همچنان موضوعیت دارد و مخاطبان مدرنی را که با مبارزات مشابهی روبرو هستند، طنین انداز می کند.
به تصویر کشیدن آن از قدرت مخرب ثروت و پیچیدگی های جاه طلبی شخصی، لنز ارزشمندی را ارائه می دهد که از طریق آن می توان مسائل معاصر را مشاهده کرد و از ارتباط و تأثیر مستمر آن اطمینان حاصل کرد.
به طور کلی، لطیف است شب به عنوان گواهی بر نبوغ ادبی فیتزجرالد و درک عمیق او از شرایط انسانی است. روایت پیچیده، شخصیتهای پرطرفدار و کاوش در موضوعات پیچیده، آن را به اثری با اهمیت ماندگار تبدیل کرده است.
میراث رمان همچنان به الهام بخشیدن و به چالش کشیدن خوانندگان ادامه می دهد، و یادآوری تلخ از ماهیت گذرا زیبایی و موفقیت، و پیچیدگی پایدار روابط انسانی است. لطیف است شب بهعنوان پرترهای از دوران گذشته و کاوشی بیزمان در زوال فردی و اجتماعی، اثری اساسی در قانون ادبیات آمریکا باقی مانده است.
کتاب لطیف است شب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۵ با بیش از ۱۳۷ هزار رای و ۶۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از اکرم پدارم نیا به بازار عرضه شده است.
داستان لطیف است شب
دیک و نیکول دیور زوجی پر زرق و برق هستند که یک ویلا در جنوب فرانسه اجاره می کنند و اطراف خود را با گروهی از مهاجران آمریکایی احاطه می کنند. رزماری هویت، بازیگر ۱۷ ساله و مادرش در یک استراحتگاه نزدیک اقامت دارند. رزماری شیفته دیک شده و به نیکول نزدیک می شود.
رزماری احساس میکند مشکلی در این زوج وجود دارد، و زمانی که مهمان دیگری در یک مهمانی به نام ویولت مک کیسکو، گزارش میدهد که شاهد فروپاشی عصبی نیکول در حمام است، شک او تایید میشود. تامی باربان، مهمان دیگر، به دفاع از نیکول می آید و اصرار می کند که ویولت دروغ می گوید.
آلبرت همسر ویولت که از این اتهام عصبانی شده است، با باربان در ساحل دوئل می کند، اما هر دو مرد شلیک های خود را از دست می دهند. به دنبال این وقایع، دیک، نیکول، رزماری و دیگران ریویرا فرانسه را ترک می کنند.
اندکی بعد، رزماری در حال حاضر همراه همیشگی دیک و نیکول در پاریس است. او تلاش میکند تا دیک را در اتاق هتلش اغوا کند، اما او پیشرفتهای او را رد میکند، اگرچه اعتراف میکند که او را دوست دارد.
کمی بعد، یک مرد سیاهپوست به نام جولز پترسون به قتل رسیده در تخت رزماری در هتل، رسوایی بالقوه ای که می تواند زندگی حرفه ای رزماری را نابود کند. دیک بدن آغشته به خون را از اتاق خارج می کند تا هرگونه رابطه جنسی ضمنی بین رزماری و پیترسون را پنهان کند.
در ادامه، یک فلاش بک در روایت رخ می دهد. در بهار ۱۹۱۷، دیک دایور – یک پزشک جوان آیندهدار – از فرانتس گرگوروویوس روانشناس در زوریخ، سوئیس دیدن میکند. او در حین ملاقات با فرانتس، با یک بیمار به نام نیکول وارن، زن جوان ثروتمندی ملاقات می کند که سوء استفاده جنسی توسط پدرش منجر به روان رنجوری روانی شده است.
با اجازه فرانتس که معتقد است دوستی دیک به نفع نیکول است، آنها شروع به دیدن یکدیگر می کنند. با پیشرفت درمان نیکول، او شیفته دیک می شود که به نوبه خود به سندرم فلورانس نایتینگل مبتلا می شود. او تصمیم می گیرد با نیکول ازدواج کند تا ثبات عاطفی پایداری برای او فراهم کند.
به دیک پیشنهاد شراکت در یک کلینیک روانپزشکی سوئیس توسط فرانتس داده می شود و نیکول از منابع مالی خود برای پرداخت هزینه های شرکت استفاده می کند. پس از مرگ پدرش، دیک برای خاکسپاری به آمریکا سفر می کند و سپس به امید دیدن رزماری به رم سفر می کند.
آنها رابطه کوتاهی را شروع می کنند که به طور ناگهانی و دردناک به پایان می رسد. دیک دلشکسته با پلیس ایتالیا درگیر می شود و مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار می گیرد. خواهر نیکول به او کمک می کند تا از زندان رهایی یابد. پس از این تحقیر عمومی، الکلیسم اولیه او افزایش می یابد.
هنگامی که اعتیاد به الکل او فعالیت پزشکی او را تهدید می کند، سهم مالکیت دیک از کلینیک توسط سرمایه گذاران آمریکایی به پیشنهاد فرانتس خریداری می شود.
ازدواج دیک و نیکول از هم پاشیده می شود زیرا او به دنبال رزماری است که تبدیل به یک ستاره موفق هالیوود شده است. نیکول از دیک فاصله می گیرد زیرا اعتماد به نفس و دوستی او به طعنه و بی ادبی نسبت به همه تبدیل می شود.
ناراحتی همیشگی او از آنچه می توانست باشد به الکلیسم او دامن می زند و دیک در موقعیت های اجتماعی و خانوادگی شرم آور می شود. نیکول تنها با تامی باربان وارد رابطه می شود. او بعداً از دیک طلاق می گیرد و با معشوقش ازدواج می کند.
بخشهایی از لطیف است شب
در بهار ۱۹۲۵، ساحل هتل گاوس مانند لیمو سبز روشن و تازه بود؛ و خنده مهمانان تازه وارد به همان اندازه شکننده بود که حومه فرانسه هنوز با شبنم صبح ناشناخته می درخشد. میتوانست تمام راه را تا روستای تارمس ببیند، جایی که شنهای صورتی تا لبه جاده بالا میآمد ساحل و در نمای کامل آن چندین خانه حمام و آفتابگیر ساخته شده از مواد سایبان راه راه وجود داشت جان پناه، توده بسیار بزرگی از سروهای تیره بود که پسزمینه سبز عمیقی را برای گلهای صورتی و سفید درخشان روی جان پناه ایجاد میکرد.
………………
از آن زمان تا کنون افراد زیادی مردهاند و اگر افراد باهوش نیایند، نباید نگران باشیم – فقط دلتنگ تو هستیم، دیک، دلتنگ تو خواهیم شد، و تو میتوانی روی همه ما حساب کنی. تو به کمک نیاز داری – موفق باشی، دیک! از بطری متوجه شد که تمام زنان خانه اش تحت نظر بوده و از او مراقبت می کنند ترسیم شاخ بود، عقب نشینی از همه چیزهایی که او می خواست انجام دهد و می توانست انجام دهد.
……………….
برخی از نظر آسیب شناسی پزشکی جای ترمیم شدهی زخم را تقریبا مثل پوست سالم میدانند، اما در زندگی چنین چیزی وجود ندارد. زخم های بازی هستند که گاهی به اندازه ی سر سوزن کوچیک می شوند اما هنوز زخمی بازند و درجه ی زجر دادنشان شبیه زجر از دست دادن یک انگشت یا از دست دادن بینایی یک چشم است.
اگر به کتاب لطیف است شب علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار اسکات فیتزجرالد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
21 خرداد 1403
لطیف است شب
«لطیف است شب» اثری است از اسکات فیتزجرالد (نویسنده آمریکایی، از ۱۸۹۶ تا ۱۹۴۰) که در سال ۱۹۳۴ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای زندگی یک زوج آمریکایی ساکن در فرانسه میپردازد.
دربارهی لطیف است شب
لطیف است شب چهارمین و آخرین رمان کامل شدهی اف. اسکات فیتزجرالد نویسندهی آمریکایی است که بین آوریل و ژانویه سال ۱۹۳۴ در چهار قسمت توسط انتشارات چارلز اسکریبنرز سانز بهچاپ رسید.
«اسکات فیتز جرالد» در این اثر از نویسندههای کلاسیک زمانش چندگامی پیشتر رفته و شخصیتهای زن همسرش را با بیرون کشیدن از دنیای صرف همسر و مادر بودن، توانمند به جامعه میآورد. وی همچنین جنگ، حس جنگجویی، زندگی اشراف و هنرپیشههای هالیوود را با دقت نقد کرده و آشفتگی درونی زندگی ثروتمندهای آمریکایی را پس از جنگ جهانی اول به منظور سودجویی و تفریح با راندن به اروپای ویرانه آشکار میسازد.[
«لطیف است شب» اثر اف. اسکات فیتزجرالد، که اولین بار در سال ۱۹۳۴ منتشر شد، به عنوان یکی از دردناک ترین و پیچیده ترین رمان های قرن بیستم است. این رمان که در پس زمینه خیره کننده ریویرای فرانسه در اواخر دهه ۱۹۲۰ می گذرد، به زندگی نخبگان خارج نشین می پردازد و مضامین عشق، جاه طلبی و افول اجتناب ناپذیری را که به دنبال زیاده روی بیش از حد به دنبال دارد بررسی می کند.
پیچیدگی و غنای روایت، همراه با بینش عمیق روانشناختی آن، آن را به یک اثر ادبی جاودانه تبدیل می کند. این رمان که در طول یک دهه نوشته شده است، تجربیات و مبارزات خود فیتزجرالد، به ویژه ازدواج پرتلاطم او با زلدا سایره و چالشهایی را که با آن مواجه بودند، منعکس میکند.
این رمان به سه کتاب تقسیم میشود که هر کدام مرحلهای از زندگی شخصیتهای اصلی خود را ارائه میکنند: دیک دیور، روانپزشک باهوش و جذاب آمریکایی، و همسر زیبا و در عین حال مشکلش، نیکول. وجود به ظاهر اسطوره ای آنها ابتدا از چشم رزماری هویت، بازیگر جوان آمریکایی که شیفته این زوج می شود، دیده می شود.
با پیشروی داستان، مشخص میشود که ثروت و بیثباتی ذهنی نیکول، که از گذشتهای آسیبزا سرچشمه میگیرد، برای پویایی رابطه آنها بسیار مهم است. دیک که در ابتدا شخصیتی با قدرت و کاریزما بود، به تدریج شکاف های نمای خود را آشکار می کند که منجر به سقوط نهایی حرفه ای و شخصی او می شود.
دیک دیور به عنوان یک قهرمان پیچیده ظاهر می شود که جذابیت و هوش او هر کسی را که ملاقات می کند مجذوب خود می کند. با این حال، در زیر ظاهر صیقلی او مردی نهفته است که با تردیدهای وجودی و ناامنی های حرفه ای دست و پنجه نرم می کند. از سوی دیگر، نیکول دیور پرتره ای از شکنندگی و انعطاف پذیری است.
تغییر شخصیتی او – از یک زن جوان آسیب پذیر و بی ثبات ذهنی تا فردی متکی به خود – موضوعات اصلی بهبود و از دست دادن را منعکس می کند. رزماری هویت به عنوان یک کاتالیزور برای بسیاری از درام رمان عمل می کند. شیفتگی جوانی او به دیک نمادی از جذابیت و خطر فرار و آرمان گرایی است. شخصیتهای فرعی، مانند تامی باربان، یک مزدور پرشور، و بیبی وارن، خواهر کنترل کننده نیکول، عمق و پیچیدگی را به روایت میافزایند و هرکدام به فاجعهای که در حال رخ دادن است کمک میکنند.
لطیف است شب مضامین پوسیدگی، بیماری روانی، و تأثیر مخرب ثروت را به طرز پیچیده ای بافته می کند. عنوان رمان که برگرفته از شعر جان کیتس «قصیده یک بلبل» است، به طبیعت زودگذر زیبایی و شادی اشاره دارد. موتیف زمان و انحطاط اجتناب ناپذیری که به ارمغان می آورد در داستان محوری است که در مارپیچ رو به پایین دیک و متلاشی شدن ازدواج غواصان منعکس شده است.
این رمان همچنین به دوگانگی بین ظاهر و واقعیت می پردازد و نمای زرق و برق و موفقیت را به نمایش می گذارد که آشفتگی عمیق عاطفی و روانی را پنهان می کند. علاوه بر این، فیتزجرالد ایده انحطاط اخلاقی را نه تنها در شخصیتهای خود، بلکه در زمینه بزرگتر جامعه مهاجران آمریکایی در اروپا در طول دهه ۱۹۲۰ بررسی میکند.
نثر فیتزجرالد در لطیف است شب هم تغزلی و هم دقیق است، و در عین حال که در درونیات ذهن شخصیتهایش غوطهور میشود، شکوه و عظمت محیط را به تصویر میکشد. ساختار روایی غیرخطی است و از فلاش بک ها و تغییر دیدگاه استفاده می کند که به داستان عمق می بخشد و انگیزه ها و تاریخچه شخصیت ها را روشن می کند.
این تکنیک به فیتزجرالد اجازه میدهد تا به تدریج لایههای شخصیتهایش را جدا کند و پیچیدگیها و تضادهایی را که آنها را تعریف میکنند آشکار کند. زبان غنی و توصیفی رمان، تصویری واضح از منظره مدیترانه را ترسیم میکند، که هم بهعنوان پسزمینه و هم بهعنوان تضاد با آشفتگی در زندگی شخصیتها عمل میکند.
یکی از جنبه های مهم لطیف است شب، کاوش آن در موضوعات روانشناختی است. این رمان به پیچیدگی های بیماری روانی می پردازد، به ویژه از طریق مبارزات نیکول با اسکیزوفرنی و تأثیر شرایط او بر ازدواجش با دیک. تصویر فیتزجرالد از وضعیت روانی نیکول، هم دلسوزانه و هم تزلزلناپذیر است و چشمانداز ظریفی را در مورد چالشهای پیش روی کسانی که از چنین بیماریهایی با آنها رنج میبرند، ارائه میدهد.
این رمان همچنین آسیبهای روانی جاهطلبی و فشارهای انتظارات جامعه، بهویژه روی دیک را بررسی میکند، که وعدههای اولیه و آرمانگراییاش به آرامی به دلیل ناامیدیهای شخصی و حرفهایاش از بین میرود.
لطیف است شب عمیقاً زندگینامه ای است و بسیاری از جنبه های زندگی خود فیتزجرالد را منعکس می کند. شخصیت دیک دیور اغلب به عنوان بازتابی از خود فیتزجرالد دیده می شود، با جذابیت، استعداد و سقوط نهایی او که منعکس کننده مبارزات نویسنده است. شخصیت نیکول برگرفته از تجربیات زلدا فیتزجرالد است که از بیماری روانی رنج می برد و در کلینیک های مختلف روانپزشکی تحت درمان قرار می گرفت.
فضای رمان و به تصویر کشیدن سبک زندگی در خارج از کشور نیز منعکس کننده سال هایی است که فیتزجرالد و زلدا در اروپا زندگی کردند، جایی که آنها جذابیت و سرخوردگی جامعه مهاجران را تجربه کردند.
پس از انتشار، لطیف است شب نقدهای متفاوتی دریافت کرد. برخی از منتقدان عمق و زیبایی آن را ستودند، در حالی که برخی دیگر ساختار آن را از هم گسیخته و مضامین آن را بسیار تیره و تار دانستند. با این حال، با گذشت زمان، این رمان به عنوان یکی از بهترین آثار فیتزجرالد در نظر گرفته شد که به دلیل پیچیدگی، طنین عاطفی و نثر استادانه آن مورد قدردانی قرار گرفت.
خوانندگان و منتقدان مدرن به طور یکسان آن را به عنوان یک کاوش عمیق در مورد شرایط انسانی می شناسند که با رشد شخصیتی غنی و تفسیری روشنگر درباره شکنندگی موفقیت و روان انسان مشخص شده است.
تأثیر رمان لطیف است شب فراتر از ادبیات به فرهنگ عامه گسترش می یابد و اقتباس های الهام بخش در فیلم و تلویزیون است. مضامین انحطاط و انحطاط آن با مخاطبان معاصر طنین انداز می شود و منعکس کننده نگرانی های مداوم اجتماعی در مورد جستجوی ثروت و تأثیر سلامت روان است.
کاوش فیتزجرالد در تجربه خارجنشینی و ابهام اخلاقی شخصیتهایش بر نویسندگان و هنرمندان بیشماری تأثیر گذاشته و لطیف است شب را به عنوان سنگ بنای ادبیات آمریکا تثبیت کرده است.
در شرایط امروزی، لطیف است شب با کاوش همیشگی احساسات و روابط انسانی خوانندگان را مجذوب خود می کند. بررسی این رمان در مورد سلامت روان، فشارهای انتظارات اجتماعی، و ماهیت گریزان شادی همچنان موضوعیت دارد و مخاطبان مدرنی را که با مبارزات مشابهی روبرو هستند، طنین انداز می کند.
به تصویر کشیدن آن از قدرت مخرب ثروت و پیچیدگی های جاه طلبی شخصی، لنز ارزشمندی را ارائه می دهد که از طریق آن می توان مسائل معاصر را مشاهده کرد و از ارتباط و تأثیر مستمر آن اطمینان حاصل کرد.
به طور کلی، لطیف است شب به عنوان گواهی بر نبوغ ادبی فیتزجرالد و درک عمیق او از شرایط انسانی است. روایت پیچیده، شخصیتهای پرطرفدار و کاوش در موضوعات پیچیده، آن را به اثری با اهمیت ماندگار تبدیل کرده است.
میراث رمان همچنان به الهام بخشیدن و به چالش کشیدن خوانندگان ادامه می دهد، و یادآوری تلخ از ماهیت گذرا زیبایی و موفقیت، و پیچیدگی پایدار روابط انسانی است. لطیف است شب بهعنوان پرترهای از دوران گذشته و کاوشی بیزمان در زوال فردی و اجتماعی، اثری اساسی در قانون ادبیات آمریکا باقی مانده است.
کتاب لطیف است شب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۵ با بیش از ۱۳۷ هزار رای و ۶۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از اکرم پدارم نیا به بازار عرضه شده است.
داستان لطیف است شب
دیک و نیکول دیور زوجی پر زرق و برق هستند که یک ویلا در جنوب فرانسه اجاره می کنند و اطراف خود را با گروهی از مهاجران آمریکایی احاطه می کنند. رزماری هویت، بازیگر ۱۷ ساله و مادرش در یک استراحتگاه نزدیک اقامت دارند. رزماری شیفته دیک شده و به نیکول نزدیک می شود.
رزماری احساس میکند مشکلی در این زوج وجود دارد، و زمانی که مهمان دیگری در یک مهمانی به نام ویولت مک کیسکو، گزارش میدهد که شاهد فروپاشی عصبی نیکول در حمام است، شک او تایید میشود. تامی باربان، مهمان دیگر، به دفاع از نیکول می آید و اصرار می کند که ویولت دروغ می گوید.
آلبرت همسر ویولت که از این اتهام عصبانی شده است، با باربان در ساحل دوئل می کند، اما هر دو مرد شلیک های خود را از دست می دهند. به دنبال این وقایع، دیک، نیکول، رزماری و دیگران ریویرا فرانسه را ترک می کنند.
اندکی بعد، رزماری در حال حاضر همراه همیشگی دیک و نیکول در پاریس است. او تلاش میکند تا دیک را در اتاق هتلش اغوا کند، اما او پیشرفتهای او را رد میکند، اگرچه اعتراف میکند که او را دوست دارد.
کمی بعد، یک مرد سیاهپوست به نام جولز پترسون به قتل رسیده در تخت رزماری در هتل، رسوایی بالقوه ای که می تواند زندگی حرفه ای رزماری را نابود کند. دیک بدن آغشته به خون را از اتاق خارج می کند تا هرگونه رابطه جنسی ضمنی بین رزماری و پیترسون را پنهان کند.
در ادامه، یک فلاش بک در روایت رخ می دهد. در بهار ۱۹۱۷، دیک دایور – یک پزشک جوان آیندهدار – از فرانتس گرگوروویوس روانشناس در زوریخ، سوئیس دیدن میکند. او در حین ملاقات با فرانتس، با یک بیمار به نام نیکول وارن، زن جوان ثروتمندی ملاقات می کند که سوء استفاده جنسی توسط پدرش منجر به روان رنجوری روانی شده است.
با اجازه فرانتس که معتقد است دوستی دیک به نفع نیکول است، آنها شروع به دیدن یکدیگر می کنند. با پیشرفت درمان نیکول، او شیفته دیک می شود که به نوبه خود به سندرم فلورانس نایتینگل مبتلا می شود. او تصمیم می گیرد با نیکول ازدواج کند تا ثبات عاطفی پایداری برای او فراهم کند.
به دیک پیشنهاد شراکت در یک کلینیک روانپزشکی سوئیس توسط فرانتس داده می شود و نیکول از منابع مالی خود برای پرداخت هزینه های شرکت استفاده می کند. پس از مرگ پدرش، دیک برای خاکسپاری به آمریکا سفر می کند و سپس به امید دیدن رزماری به رم سفر می کند.
آنها رابطه کوتاهی را شروع می کنند که به طور ناگهانی و دردناک به پایان می رسد. دیک دلشکسته با پلیس ایتالیا درگیر می شود و مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار می گیرد. خواهر نیکول به او کمک می کند تا از زندان رهایی یابد. پس از این تحقیر عمومی، الکلیسم اولیه او افزایش می یابد.
هنگامی که اعتیاد به الکل او فعالیت پزشکی او را تهدید می کند، سهم مالکیت دیک از کلینیک توسط سرمایه گذاران آمریکایی به پیشنهاد فرانتس خریداری می شود.
ازدواج دیک و نیکول از هم پاشیده می شود زیرا او به دنبال رزماری است که تبدیل به یک ستاره موفق هالیوود شده است. نیکول از دیک فاصله می گیرد زیرا اعتماد به نفس و دوستی او به طعنه و بی ادبی نسبت به همه تبدیل می شود.
ناراحتی همیشگی او از آنچه می توانست باشد به الکلیسم او دامن می زند و دیک در موقعیت های اجتماعی و خانوادگی شرم آور می شود. نیکول تنها با تامی باربان وارد رابطه می شود. او بعداً از دیک طلاق می گیرد و با معشوقش ازدواج می کند.
بخشهایی از لطیف است شب
در بهار ۱۹۲۵، ساحل هتل گاوس مانند لیمو سبز روشن و تازه بود؛ و خنده مهمانان تازه وارد به همان اندازه شکننده بود که حومه فرانسه هنوز با شبنم صبح ناشناخته می درخشد. میتوانست تمام راه را تا روستای تارمس ببیند، جایی که شنهای صورتی تا لبه جاده بالا میآمد ساحل و در نمای کامل آن چندین خانه حمام و آفتابگیر ساخته شده از مواد سایبان راه راه وجود داشت جان پناه، توده بسیار بزرگی از سروهای تیره بود که پسزمینه سبز عمیقی را برای گلهای صورتی و سفید درخشان روی جان پناه ایجاد میکرد.
………………
از آن زمان تا کنون افراد زیادی مردهاند و اگر افراد باهوش نیایند، نباید نگران باشیم – فقط دلتنگ تو هستیم، دیک، دلتنگ تو خواهیم شد، و تو میتوانی روی همه ما حساب کنی. تو به کمک نیاز داری – موفق باشی، دیک! از بطری متوجه شد که تمام زنان خانه اش تحت نظر بوده و از او مراقبت می کنند ترسیم شاخ بود، عقب نشینی از همه چیزهایی که او می خواست انجام دهد و می توانست انجام دهد.
……………….
برخی از نظر آسیب شناسی پزشکی جای ترمیم شدهی زخم را تقریبا مثل پوست سالم میدانند، اما در زندگی چنین چیزی وجود ندارد. زخم های بازی هستند که گاهی به اندازه ی سر سوزن کوچیک می شوند اما هنوز زخمی بازند و درجه ی زجر دادنشان شبیه زجر از دست دادن یک انگشت یا از دست دادن بینایی یک چشم است.
اگر به کتاب لطیف است شب علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار اسکات فیتزجرالد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، روانشناسی، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، اسکات فیتزجرالد، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب