«سازگاری ایرانی» با نام کامل «سازگاری ایرانی: فصل الحاقی به کتاب روح ملتها» اثری است از مهدی بازرگان (سیاستمدار و نویسندهی اهل تهران، از ۱۲۸۶ تا ۱۳۷۳) که در سال ۱۳۴۳ منتشر شده است. این کتاب تحلیلی انتقادی از روحیه سازشکارانه و انفعال تاریخی ایرانیان در برابر قدرت، دین، و تحولات اجتماعی است که ریشههای آن را در فرهنگ، تربیت و برداشتهای نادرست دینی پیدا میکند.
دربارهی سازگاری ایرانی
کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس مهدی بازرگان، یکی از مهمترین آثار در حوزه جامعهشناسی فرهنگی ایران است که به تحلیل روحیه، منش، و رفتار جمعی ایرانیان از منظری تاریخی، مذهبی و روانشناختی میپردازد. بازرگان در این اثر تلاش کرده است با نگاهی علمی و تجربی، به ریشههای فرهنگی و روانی رفتار ایرانیان بپردازد و آن را در بستر تمدنی و دینی تحلیل کند.
نویسنده در این کتاب، مفهوم «سازگاری» را بهعنوان یک ویژگی اساسی در خلقوخوی ایرانیان معرفی میکند، اما نه لزوماً به معنای مثبت آن. از نظر او، سازگاری در بستر فرهنگی ما بیشتر به معنای انفعال، تطبیق منفعلانه با شرایط، و نوعی تسلیم در برابر مشکلات و اقتدارهاست. این ویژگی، برخلاف تصور عام، باعث شده است که جامعه ایرانی در بسیاری از مقاطع تاریخی از کنش فعال و خلاقانه باز بماند.
بازرگان برای تبیین این موضوع، از آموزههای دینی، تاریخ اسلام و تجربه شخصی خود بهره میگیرد. او با استناد به مفاهیم قرآنی و تحلیل تاریخ صدر اسلام، به تفاوت میان اسلام اولیه و رفتار تاریخی مسلمانان، بهویژه در ایران، اشاره میکند. از نگاه او، بسیاری از آموزههای دین، اگر به درستی فهم و پیاده شوند، میتوانند مایه حرکت و تحول باشند؛ اما آنچه در عمل رخ داده، تطبیق منفعلانه با دین و تبدیل آن به ابزاری برای توجیه سازگاری و بیعملی بوده است.
این کتاب، بیش از آنکه نقدی سیاسی یا اجتماعی باشد، نوعی خودکاوی فرهنگی است. بازرگان از تجربهاش بهعنوان یک متفکر مذهبی و فعال سیاسی بهره میگیرد تا نشان دهد که چگونه ریشههای روانی و تربیتی ما، در رفتارهای فردی و جمعیمان اثر میگذارند. او بهویژه تأکید میکند که بسیاری از مشکلات ما نه صرفاً ناشی از ساختار سیاسی یا اقتصادی، بلکه حاصل نوعی فرهنگ عمومی و تربیت تاریخی است.
در تحلیل بازرگان، عنصر ترس، خودسانسوری، تمایل به حفظ ظاهر، و وابستگی به قدرتهای بیرونی، از پیامدهای همان «سازگاری» فرهنگی است. او این ویژگیها را با نگاهی آسیبشناسانه بررسی کرده و معتقد است که بدون اصلاح فرهنگی و تربیتی، نمیتوان امیدی به تحول پایدار اجتماعی یا سیاسی داشت.
از نکات برجسته کتاب، استفاده مؤلف از زبان ساده و صادقانه، همراه با لحنی انتقادی و در عین حال دلسوزانه است. بازرگان نه در مقام یک روشنفکر منزوی، بلکه بهعنوان فردی درگیر در جامعه و تحولات سیاسی معاصر ایران، به این مسائل پرداخته است. این موضوع باعث میشود کتاب، نهفقط جنبه نظری، بلکه بُعد عملی و تجربی نیز داشته باشد.
در بخشهایی از کتاب، نویسنده به تفاوت میان «ایمان» و «تقلید» در دینداری ایرانیان میپردازد و از «دین سنتی» در برابر «دین آگاهانه و متعهد» انتقاد میکند. بهزعم او، وقتی دین به عادت تبدیل شود، نهتنها باعث رشد اخلاقی و اجتماعی نمیشود، بلکه خود به عاملی برای عقبماندگی و سازشکاری بدل میگردد.
یکی از محورهای مهم دیگر کتاب، تضاد میان شعارها و عملهاست. بازرگان میکوشد نشان دهد که چگونه در جامعه ایرانی، بسیاری از ارزشهای اخلاقی و دینی به شعارهایی توخالی بدل شدهاند که در عمل نقض میگردند. این شکاف میان گفتار و کردار، یکی از نتایج همان فرهنگ سازگارانه است که از کودکی در نهاد ما شکل میگیرد.
بازرگان در تحلیل خود، نه به دنبال ملامت صرف است و نه مأیوس از اصلاح. بلکه در نهایت، نگاهش اصلاحطلبانه و امیدوارانه است. او تأکید دارد که با بازسازی نظام تربیتی، احیای فهم دینی اصیل، و تشویق به مسئولیتپذیری فردی و جمعی، میتوان بر این وضعیت فائق آمد و فرهنگی پویاتر و فعالتر بنا نهاد.
کتاب سازگاری ایرانی اثری است که اگرچه در دهههای پیشین نگاشته شده، اما همچنان تازه و مرتبط با مسائل روز جامعه ایران است. ریشهیابی بازرگان از منظر فرهنگی و دینی، به ما این امکان را میدهد که بهجای تمرکز صرف بر سیاست یا اقتصاد، به عوامل بنیادینتری بیندیشیم که رفتارهای اجتماعی و تاریخی ما را شکل دادهاند.
مطالعه این کتاب نهتنها برای پژوهشگران علوم انسانی و علاقهمندان به جامعهشناسی ایرانی، بلکه برای همه کسانی که دغدغه اصلاح فرهنگی و توسعه ایران را دارند، سودمند و تأملبرانگیز است. بازخوانی این اثر، فرصتی است برای نگریستن در آینهای که با صداقت و تجربه، چهره واقعی ما را به ما نشان میدهد.
کتاب سازگاری ایرانی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۵ است.
خلاصهی محتوای سازگاری ایرانی
کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس مهدی بازرگان، اثری تحلیلی و آسیبشناسانه درباره ویژگیهای فرهنگی، دینی و روانشناختی ایرانیان است که با تمرکز بر مفهوم «سازگاری»، سعی در تبیین رفتار جمعی ایرانیان در طول تاریخ دارد. نویسنده در آغاز، سازگاری را نه به معنای مثبتِ انعطافپذیری و مدارا، بلکه بهعنوان نوعی انفعال، مصلحتگرایی، تسلیمپذیری و کنارهگیری از مسئولیتهای اجتماعی تحلیل میکند که در روحیه جمعی ما نهادینه شده است.
بازرگان معتقد است این سازگاریِ منفی ریشه در تاریخ طولانی سلطهپذیری، فقدان نهادهای مدنی مستقل، و برداشتهای سطحی و تقلیدی از دین دارد. او با بررسی تحولات تاریخی اسلام، بهویژه در مقایسه میان اسلام نخستین با اسلام تاریخی، نشان میدهد که چگونه دین در ایران بهجای ایجاد انگیزه حرکت و آگاهی، تبدیل به ابزاری برای توجیه سکون، تحمل ظلم و تندادن به اوضاع موجود شده است.
در بخشهایی از کتاب، نویسنده به نهاد خانواده، نظام تربیتی و آموزش سنتی ایرانی اشاره میکند و آنها را از عوامل اصلی تقویت روحیه سازگاری میداند. به باور او، کودک ایرانی از آغاز زندگی میآموزد که بهجای اعتراض و مسئولیتپذیری، باید در برابر اقتدار سر تسلیم فرود آورد، و همین الگو در بزرگسالی در رفتار اجتماعی و سیاسی او نیز تکرار میشود.
یکی از مسائل مهم در کتاب، نقد بازرگان به شکاف میان ایمان و عمل، شعار و واقعیت، و ظاهر و باطن در جامعه ایران است. او معتقد است که بسیاری از رفتارهای دینی و اخلاقی ما در سطح باقی مانده و به عمق باور و تعهد نرسیدهاند. به همین دلیل، جامعه ما علیرغم ظواهر دینی، دچار بحران اخلاقی و ضعف در کنشهای اجتماعی است.
بازرگان در ادامه، به نقش روحانیت، دولت، و روشنفکران در بازتولید فرهنگ سازگارانه میپردازد. او همه این گروهها را در نوعی مسئولیت تاریخی شریک میداند که نتوانستهاند الگوی بدیلی از دین، سیاست و فرهنگ ارائه دهند و بهجای هدایت مردم به سوی آگاهی و مسئولیتپذیری، به حفظ وضعیت موجود کمک کردهاند.
در تحلیل او، فرهنگ سازگاری نهتنها باعث عقبماندگی سیاسی و اجتماعی شده، بلکه زمینهساز انزوای فردی، ترس از تغییر، و رواج نوعی بیتفاوتی عمومی نیز گردیده است. جامعهای که عادت به سازش دارد، نه تنها تحولخواه نیست، بلکه از اصلاح نیز میهراسد و وضع موجود را به هر تغییری ترجیح میدهد.
در عین حال، نویسنده نگاه خود را صرفاً انتقادی و منفی محدود نمیکند. او راه برونرفت را در بازسازی فرهنگی، تربیت نسل جدید بر پایه مسئولیتپذیری، و بازگشت به جوهره دین بهعنوان نیرویی رهاییبخش و تحولآفرین میداند. بازرگان تأکید دارد که اصلاح فرهنگی شرط اساسی برای هرگونه توسعه پایدار و معنادار است.
در نهایت، سازگاری ایرانی نهفقط یک کتاب نظری، بلکه حاصل تجربهای زیسته از یک متفکر مذهبی و فعال سیاسی است که کوشیده است علل ریشهای مشکلات فرهنگی و اجتماعی ایران را بیپرده و دلسوزانه بیان کند. این کتاب دعوتی است به تأمل درباره خود، و تلاشی برای باز کردن راهی نو در فهم و تحول فرهنگ ایرانی.
بخشهایی از سازگاری ایرانی
یکی از خصوصیات چشمگیر و رایج در زندگی اجتماعی و فردی ایرانیان، که در رفتارهای خانوادگی، اداری، دینی، و سیاسی آنها دیده میشود، داشتن حالت سازگاری است. این حالت که گاهی به صورت تسلیم، گاهی تحمل، و زمانی به شکل فرصتطلبی جلوهگر میشود، بیش از آنکه محصول انتخاب آگاهانه یا اخلاقی باشد، نتیجه یک نوع عادت تاریخی و تربیتی است. ما از کودکی یاد میگیریم که اعتراض نکنیم، با وضعیت موجود کنار بیاییم، و در برابر قدرت سر خم کنیم؛ زیرا پدر، معلم، مذهب، و حتی مثلهای عامیانه ما اینگونه خواستهاند.
………………..
اسلامی که در صدر آن از مردم دعوت به آگاهی، قیام، جهاد، امر به معروف، و نهی از منکر میکرد، در دست تاریخ و سنت چنان تغییر یافت که پیروان آن به موجوداتی سازگار و منزوی تبدیل شدند. نماز بهجای آنکه تمرینی برای نظم، ارتباط با خدا، و تحرک باشد، گاه به عادتی توخالی و مکانیکی بدل شد. روزه به جای تمرین تقوا، به امساک ظاهری از خوردن محدود گردید. روح مسئولیتپذیری که در قرآن موج میزند، به سکوت و صبر منفعلانه تبدیل شد. ما بهجای آنکه «انسان مسئول» بسازیم، «بندهی رام» پرورش دادهایم.
………………….
فرهنگ ما از نوعی دوگانگی مزمن رنج میبرد؛ یک چهره در ظاهر دارد که پر از شعار، ارزش، اخلاق، و دین است و چهره دیگر در باطن که پر از مصلحتجویی، دروغ، خودخواهی، و بیاعتمادی است. این دوگانگی نه تنها موجب نفاق فردی، بلکه عامل مهمی در ناکارآمدی اجتماعی است. وقتی که انسانها چیزی میگویند ولی به آن عمل نمیکنند، وقتی که به جای حقیقت از مصلحت پیروی میشود، و وقتی که دین به جای آنکه معیار اصلاح باشد، ابزار توجیه وضع موجود گردد، آنگاه دیگر نمیتوان انتظار رشد و پویایی از جامعه داشت.
…………………
سازگاری وقتی فضیلت است که همراه با آگاهی و انتخاب آگاهانه باشد. اما وقتی که از سر ترس، ناتوانی، یا بیانگیزگی باشد، نهتنها فضیلت نیست، بلکه نوعی بیماری روانی و اجتماعی است. ما مردمانی هستیم که بیشتر به دنبال بقا هستیم تا پیشرفت. این روحیه، گرچه در طول تاریخ از ما در برابر بسیاری از حوادث محافظت کرده است، ولی در دنیای امروز به مانعی در راه حرکت و تحول تبدیل شده است. باید شجاعت آن را داشته باشیم که این ویژگی را نقد کنیم، بشناسیم، و از آن عبور کنیم.
اگر به کتاب سازگاری ایرانی علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای جامعهشناسی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
15 خرداد 1404
سازگاری ایرانی
«سازگاری ایرانی» با نام کامل «سازگاری ایرانی: فصل الحاقی به کتاب روح ملتها» اثری است از مهدی بازرگان (سیاستمدار و نویسندهی اهل تهران، از ۱۲۸۶ تا ۱۳۷۳) که در سال ۱۳۴۳ منتشر شده است. این کتاب تحلیلی انتقادی از روحیه سازشکارانه و انفعال تاریخی ایرانیان در برابر قدرت، دین، و تحولات اجتماعی است که ریشههای آن را در فرهنگ، تربیت و برداشتهای نادرست دینی پیدا میکند.
دربارهی سازگاری ایرانی
کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس مهدی بازرگان، یکی از مهمترین آثار در حوزه جامعهشناسی فرهنگی ایران است که به تحلیل روحیه، منش، و رفتار جمعی ایرانیان از منظری تاریخی، مذهبی و روانشناختی میپردازد. بازرگان در این اثر تلاش کرده است با نگاهی علمی و تجربی، به ریشههای فرهنگی و روانی رفتار ایرانیان بپردازد و آن را در بستر تمدنی و دینی تحلیل کند.
نویسنده در این کتاب، مفهوم «سازگاری» را بهعنوان یک ویژگی اساسی در خلقوخوی ایرانیان معرفی میکند، اما نه لزوماً به معنای مثبت آن. از نظر او، سازگاری در بستر فرهنگی ما بیشتر به معنای انفعال، تطبیق منفعلانه با شرایط، و نوعی تسلیم در برابر مشکلات و اقتدارهاست. این ویژگی، برخلاف تصور عام، باعث شده است که جامعه ایرانی در بسیاری از مقاطع تاریخی از کنش فعال و خلاقانه باز بماند.
بازرگان برای تبیین این موضوع، از آموزههای دینی، تاریخ اسلام و تجربه شخصی خود بهره میگیرد. او با استناد به مفاهیم قرآنی و تحلیل تاریخ صدر اسلام، به تفاوت میان اسلام اولیه و رفتار تاریخی مسلمانان، بهویژه در ایران، اشاره میکند. از نگاه او، بسیاری از آموزههای دین، اگر به درستی فهم و پیاده شوند، میتوانند مایه حرکت و تحول باشند؛ اما آنچه در عمل رخ داده، تطبیق منفعلانه با دین و تبدیل آن به ابزاری برای توجیه سازگاری و بیعملی بوده است.
این کتاب، بیش از آنکه نقدی سیاسی یا اجتماعی باشد، نوعی خودکاوی فرهنگی است. بازرگان از تجربهاش بهعنوان یک متفکر مذهبی و فعال سیاسی بهره میگیرد تا نشان دهد که چگونه ریشههای روانی و تربیتی ما، در رفتارهای فردی و جمعیمان اثر میگذارند. او بهویژه تأکید میکند که بسیاری از مشکلات ما نه صرفاً ناشی از ساختار سیاسی یا اقتصادی، بلکه حاصل نوعی فرهنگ عمومی و تربیت تاریخی است.
در تحلیل بازرگان، عنصر ترس، خودسانسوری، تمایل به حفظ ظاهر، و وابستگی به قدرتهای بیرونی، از پیامدهای همان «سازگاری» فرهنگی است. او این ویژگیها را با نگاهی آسیبشناسانه بررسی کرده و معتقد است که بدون اصلاح فرهنگی و تربیتی، نمیتوان امیدی به تحول پایدار اجتماعی یا سیاسی داشت.
از نکات برجسته کتاب، استفاده مؤلف از زبان ساده و صادقانه، همراه با لحنی انتقادی و در عین حال دلسوزانه است. بازرگان نه در مقام یک روشنفکر منزوی، بلکه بهعنوان فردی درگیر در جامعه و تحولات سیاسی معاصر ایران، به این مسائل پرداخته است. این موضوع باعث میشود کتاب، نهفقط جنبه نظری، بلکه بُعد عملی و تجربی نیز داشته باشد.
در بخشهایی از کتاب، نویسنده به تفاوت میان «ایمان» و «تقلید» در دینداری ایرانیان میپردازد و از «دین سنتی» در برابر «دین آگاهانه و متعهد» انتقاد میکند. بهزعم او، وقتی دین به عادت تبدیل شود، نهتنها باعث رشد اخلاقی و اجتماعی نمیشود، بلکه خود به عاملی برای عقبماندگی و سازشکاری بدل میگردد.
یکی از محورهای مهم دیگر کتاب، تضاد میان شعارها و عملهاست. بازرگان میکوشد نشان دهد که چگونه در جامعه ایرانی، بسیاری از ارزشهای اخلاقی و دینی به شعارهایی توخالی بدل شدهاند که در عمل نقض میگردند. این شکاف میان گفتار و کردار، یکی از نتایج همان فرهنگ سازگارانه است که از کودکی در نهاد ما شکل میگیرد.
بازرگان در تحلیل خود، نه به دنبال ملامت صرف است و نه مأیوس از اصلاح. بلکه در نهایت، نگاهش اصلاحطلبانه و امیدوارانه است. او تأکید دارد که با بازسازی نظام تربیتی، احیای فهم دینی اصیل، و تشویق به مسئولیتپذیری فردی و جمعی، میتوان بر این وضعیت فائق آمد و فرهنگی پویاتر و فعالتر بنا نهاد.
کتاب سازگاری ایرانی اثری است که اگرچه در دهههای پیشین نگاشته شده، اما همچنان تازه و مرتبط با مسائل روز جامعه ایران است. ریشهیابی بازرگان از منظر فرهنگی و دینی، به ما این امکان را میدهد که بهجای تمرکز صرف بر سیاست یا اقتصاد، به عوامل بنیادینتری بیندیشیم که رفتارهای اجتماعی و تاریخی ما را شکل دادهاند.
مطالعه این کتاب نهتنها برای پژوهشگران علوم انسانی و علاقهمندان به جامعهشناسی ایرانی، بلکه برای همه کسانی که دغدغه اصلاح فرهنگی و توسعه ایران را دارند، سودمند و تأملبرانگیز است. بازخوانی این اثر، فرصتی است برای نگریستن در آینهای که با صداقت و تجربه، چهره واقعی ما را به ما نشان میدهد.
کتاب سازگاری ایرانی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۵ است.
خلاصهی محتوای سازگاری ایرانی
کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس مهدی بازرگان، اثری تحلیلی و آسیبشناسانه درباره ویژگیهای فرهنگی، دینی و روانشناختی ایرانیان است که با تمرکز بر مفهوم «سازگاری»، سعی در تبیین رفتار جمعی ایرانیان در طول تاریخ دارد. نویسنده در آغاز، سازگاری را نه به معنای مثبتِ انعطافپذیری و مدارا، بلکه بهعنوان نوعی انفعال، مصلحتگرایی، تسلیمپذیری و کنارهگیری از مسئولیتهای اجتماعی تحلیل میکند که در روحیه جمعی ما نهادینه شده است.
بازرگان معتقد است این سازگاریِ منفی ریشه در تاریخ طولانی سلطهپذیری، فقدان نهادهای مدنی مستقل، و برداشتهای سطحی و تقلیدی از دین دارد. او با بررسی تحولات تاریخی اسلام، بهویژه در مقایسه میان اسلام نخستین با اسلام تاریخی، نشان میدهد که چگونه دین در ایران بهجای ایجاد انگیزه حرکت و آگاهی، تبدیل به ابزاری برای توجیه سکون، تحمل ظلم و تندادن به اوضاع موجود شده است.
در بخشهایی از کتاب، نویسنده به نهاد خانواده، نظام تربیتی و آموزش سنتی ایرانی اشاره میکند و آنها را از عوامل اصلی تقویت روحیه سازگاری میداند. به باور او، کودک ایرانی از آغاز زندگی میآموزد که بهجای اعتراض و مسئولیتپذیری، باید در برابر اقتدار سر تسلیم فرود آورد، و همین الگو در بزرگسالی در رفتار اجتماعی و سیاسی او نیز تکرار میشود.
یکی از مسائل مهم در کتاب، نقد بازرگان به شکاف میان ایمان و عمل، شعار و واقعیت، و ظاهر و باطن در جامعه ایران است. او معتقد است که بسیاری از رفتارهای دینی و اخلاقی ما در سطح باقی مانده و به عمق باور و تعهد نرسیدهاند. به همین دلیل، جامعه ما علیرغم ظواهر دینی، دچار بحران اخلاقی و ضعف در کنشهای اجتماعی است.
بازرگان در ادامه، به نقش روحانیت، دولت، و روشنفکران در بازتولید فرهنگ سازگارانه میپردازد. او همه این گروهها را در نوعی مسئولیت تاریخی شریک میداند که نتوانستهاند الگوی بدیلی از دین، سیاست و فرهنگ ارائه دهند و بهجای هدایت مردم به سوی آگاهی و مسئولیتپذیری، به حفظ وضعیت موجود کمک کردهاند.
در تحلیل او، فرهنگ سازگاری نهتنها باعث عقبماندگی سیاسی و اجتماعی شده، بلکه زمینهساز انزوای فردی، ترس از تغییر، و رواج نوعی بیتفاوتی عمومی نیز گردیده است. جامعهای که عادت به سازش دارد، نه تنها تحولخواه نیست، بلکه از اصلاح نیز میهراسد و وضع موجود را به هر تغییری ترجیح میدهد.
در عین حال، نویسنده نگاه خود را صرفاً انتقادی و منفی محدود نمیکند. او راه برونرفت را در بازسازی فرهنگی، تربیت نسل جدید بر پایه مسئولیتپذیری، و بازگشت به جوهره دین بهعنوان نیرویی رهاییبخش و تحولآفرین میداند. بازرگان تأکید دارد که اصلاح فرهنگی شرط اساسی برای هرگونه توسعه پایدار و معنادار است.
در نهایت، سازگاری ایرانی نهفقط یک کتاب نظری، بلکه حاصل تجربهای زیسته از یک متفکر مذهبی و فعال سیاسی است که کوشیده است علل ریشهای مشکلات فرهنگی و اجتماعی ایران را بیپرده و دلسوزانه بیان کند. این کتاب دعوتی است به تأمل درباره خود، و تلاشی برای باز کردن راهی نو در فهم و تحول فرهنگ ایرانی.
بخشهایی از سازگاری ایرانی
یکی از خصوصیات چشمگیر و رایج در زندگی اجتماعی و فردی ایرانیان، که در رفتارهای خانوادگی، اداری، دینی، و سیاسی آنها دیده میشود، داشتن حالت سازگاری است. این حالت که گاهی به صورت تسلیم، گاهی تحمل، و زمانی به شکل فرصتطلبی جلوهگر میشود، بیش از آنکه محصول انتخاب آگاهانه یا اخلاقی باشد، نتیجه یک نوع عادت تاریخی و تربیتی است. ما از کودکی یاد میگیریم که اعتراض نکنیم، با وضعیت موجود کنار بیاییم، و در برابر قدرت سر خم کنیم؛ زیرا پدر، معلم، مذهب، و حتی مثلهای عامیانه ما اینگونه خواستهاند.
………………..
اسلامی که در صدر آن از مردم دعوت به آگاهی، قیام، جهاد، امر به معروف، و نهی از منکر میکرد، در دست تاریخ و سنت چنان تغییر یافت که پیروان آن به موجوداتی سازگار و منزوی تبدیل شدند. نماز بهجای آنکه تمرینی برای نظم، ارتباط با خدا، و تحرک باشد، گاه به عادتی توخالی و مکانیکی بدل شد. روزه به جای تمرین تقوا، به امساک ظاهری از خوردن محدود گردید. روح مسئولیتپذیری که در قرآن موج میزند، به سکوت و صبر منفعلانه تبدیل شد. ما بهجای آنکه «انسان مسئول» بسازیم، «بندهی رام» پرورش دادهایم.
………………….
فرهنگ ما از نوعی دوگانگی مزمن رنج میبرد؛ یک چهره در ظاهر دارد که پر از شعار، ارزش، اخلاق، و دین است و چهره دیگر در باطن که پر از مصلحتجویی، دروغ، خودخواهی، و بیاعتمادی است. این دوگانگی نه تنها موجب نفاق فردی، بلکه عامل مهمی در ناکارآمدی اجتماعی است. وقتی که انسانها چیزی میگویند ولی به آن عمل نمیکنند، وقتی که به جای حقیقت از مصلحت پیروی میشود، و وقتی که دین به جای آنکه معیار اصلاح باشد، ابزار توجیه وضع موجود گردد، آنگاه دیگر نمیتوان انتظار رشد و پویایی از جامعه داشت.
…………………
سازگاری وقتی فضیلت است که همراه با آگاهی و انتخاب آگاهانه باشد. اما وقتی که از سر ترس، ناتوانی، یا بیانگیزگی باشد، نهتنها فضیلت نیست، بلکه نوعی بیماری روانی و اجتماعی است. ما مردمانی هستیم که بیشتر به دنبال بقا هستیم تا پیشرفت. این روحیه، گرچه در طول تاریخ از ما در برابر بسیاری از حوادث محافظت کرده است، ولی در دنیای امروز به مانعی در راه حرکت و تحول تبدیل شده است. باید شجاعت آن را داشته باشیم که این ویژگی را نقد کنیم، بشناسیم، و از آن عبور کنیم.
اگر به کتاب سازگاری ایرانی علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای جامعهشناسی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، جامعهشناسی، مذهبی
۰ برچسبها: ادبیات ایران، معرفی کتاب، مهدی بازرگان، هر روز یک کتاب