«شرکت» اثری است از جان گریشام (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۵۵) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است. این رمان دربارهی وکیل جوانی است که پس از استخدام در یک شرکت حقوقی رؤیایی، درمییابد این شرکت پوششی برای فعالیتهای مافیایی و پولشویی است و باید برای نجات خود و همسرش از این دام خطرناک فرار کند.
دربارهی شرکت
رمان «شرکت» (The Firm) نوشتهی جان گریشام، اثری است که هم شهرت این نویسنده را تثبیت کرد و هم ژانر داستانهای حقوقی مهیج را وارد مرحلهای تازه نمود. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و در مدت کوتاهی به یکی از پرفروشترین رمانهای آن سال تبدیل شد.
استقبال گستردهی مخاطبان و نقدهای مثبت سبب شد تا اقتباس سینمایی آن با بازی تام کروز در سال ۱۹۹۳ ساخته شود و محبوبیت آن را دوچندان کند. «شرکت» نمونهی کاملی از مهارت جان گریشام در خلق دنیایی پرتنش از حقوقدانان، فساد، مافیا و تقابل فرد با قدرتهای پنهان است.
داستان این کتاب در فضای حرفهای اما سرد و بیرحم شرکتهای بزرگ حقوقی آمریکا میگذرد؛ دنیایی که در آن موفقیت، ثروت، ظاهر فریبنده و جاهطلبی بر همهچیز سایه انداخته است. گریشام در این کتاب تصویری از تضاد میان اخلاق فردی و منافع سازمانی به خواننده ارائه میدهد؛ تضادی که گاه آدمی را به ورطهی نابودی میکشاند. کتاب نهفقط یک داستان جنایی یا مهیج ساده، بلکه روایتی است از انتخابهای دشوار در جهانی که مرز میان قانون و بیقانونی مبهم است.
شخصیت اصلی داستان میتچ مکدیر، وکیلی جوان و بلندپرواز است که پس از فارغالتحصیلی با رتبهی ممتاز از دانشگاه حقوق هاروارد، پیشنهاد شغلی رویایی از یک شرکت حقوقی کوچک اما بسیار موفق در شهر ممفیس دریافت میکند. این شرکت، که در ظاهر همه چیزش بینقص و ایدهآل به نظر میرسد، حقوق عالی، مزایای فوقالعاده، اتومبیل لوکس و خانهای مجلل به او میدهد. اما همانگونه که خیلی زود درمییابد، این شرکت روی تاریکی دارد که پشت نقاب ظاهرش پنهان شده است.
گریشام با مهارتی خاص، داستان را لایهبهلایه گسترش میدهد؛ ابتدا همهچیز رؤیایی به نظر میرسد، اما بهتدریج نشانههایی از فساد، قتل، و ارتباطات تیرهوتار با مافیا آشکار میشود. میتچ درمییابد که این شرکت در واقع پوششی است برای یک باند جنایتکار که با پولشویی و اقدامات غیرقانونی سروکار دارد. بدتر آنکه شرکت بهشدت کارمندانش را تحت نظر دارد، حتی زندگی خصوصیشان را کنترل میکند، و راه خروجی جز مرگ یا زندان باقی نمیگذارد.
یکی از عناصر جذاب رمان «شرکت» روند تدریجی آگاهی یافتن شخصیت اصلی از خطری است که در آن گرفتار شده. میتچ در ابتدا نمیخواهد واقعیت را بپذیرد، اما نشانهها انکارناپذیرند. قتلهای مشکوک همکاران سابق، تهدیدهای پنهان، و فشار FBI که قصد دارد از او بهعنوان جاسوس درون شرکت استفاده کند، همه باعث میشوند او در میان دو نیرو گرفتار شود: شرکت فاسد و دولت فدرال.
جان گریشام در این اثر، نهفقط مهارت خود را در خلق تعلیق و دلهره نشان میدهد، بلکه توانسته فضایی ملموس از فریب، بیاعتمادی و بازیهای روانی در سازمانهای بزرگ ارائه کند. شخصیتپردازی او، بهویژه در ترسیم شخصیت میتچ مکدیر و همسرش اَبی، باورپذیر و انسانی است؛ آدمهایی که میان طمع، ترس، و بقا دستوپا میزنند. تعلیق روانی داستان، پیوسته در حال افزایش است و خواننده را تا صفحهی آخر با خود میکشد.
یکی از موفقیتهای بزرگ کتاب «شرکت» این است که از کلیشههای معمول فاصله میگیرد. شخصیت میتچ، یک قهرمان تمامعیار نیست؛ او ضعف دارد، میترسد، گاهی اشتباه میکند. اما در لحظههای حیاتی، تصمیمهایی میگیرد که نهفقط سرنوشت خودش، بلکه آیندهی دیگران را نیز تغییر میدهد. این پیچیدگی اخلاقی و روانی، داستان را از یک روایت سرگرمکننده به اثری ماندگار تبدیل میکند.
زبان روایت در این کتاب روان، موجز و سرراست است. گریشام بهجای استفاده از زبان حقوقی پیچیده، با نثری شفاف داستان را پیش میبرد تا هم مخاطب حرفهای و هم خوانندهی عام بتوانند از داستان لذت ببرند. توصیفهای او از فضاهای کاری، جلسات محرمانه، هتلهای گرانقیمت و مناطق فقیرنشین، همه به تقویت فضای داستان کمک میکنند.
این رمان از نظر درونمایه، نقدی تلویحی بر نظام سرمایهداری آمریکاست؛ نظامی که در آن شرکتها و سازمانها میتوانند با پوشش قانونی، بزرگترین جرایم را مرتکب شوند و فرد در برابرشان چنان کوچک و بیپناه است که گریز از این تار عنکبوت به یک مأموریت غیرممکن میماند. همین نگاه انتقادی به ساختارهای قدرت، کتاب را از سطح سرگرمی محض فراتر میبرد.
از دیگر جذابیتهای رمان، ضرباهنگ تند و نفسگیر آن است. گریشام استاد ایجاد هیجان در پایان فصلهاست؛ او طوری روایت را پیش میبرد که خواننده همیشه در عطش دانستن ادامهی ماجرا باشد. این ویژگی باعث شده «شرکت» از جمله رمانهایی باشد که بهراحتی نمیشود زمین گذاشت.
در نهایت، «شرکت» را میتوان نقطهی عطفی در کارنامهی جان گریشام دانست؛ اثری که راه را برای دهها رمان موفق دیگر او هموار کرد و باعث شد نام او همواره در صدر نویسندگان محبوب ژانر حقوقی باقی بماند. این کتاب، نهفقط برای دوستداران داستانهای جنایی، بلکه برای هرکسی که به ساختار قدرت، فساد و تلاش انسان برای رهایی از دامهای بزرگ علاقهمند است، توصیه میشود.
رمان شرکت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۵ با بیش از ۱۰۹ هزار رای و ۴۴۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهی فریده مهدوی دامغانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان شرکت
میتچ مکدیر، وکیل جوان و بااستعدادی است که بهتازگی از دانشگاه هاروارد با نمرات عالی فارغالتحصیل شده. او از خانوادهای فقیر میآید و در رؤیای رسیدن به موفقیت، ثروت و زندگی مجلل است. پیشنهاد شغلی که از یک شرکت حقوقی کوچک و مرموز به نام بندینی، لمبرت و لاک در شهر ممفیس به او میرسد، بسیار وسوسهانگیز است: حقوق عالی، خانهای لوکس، اتومبیل نو، و مزایایی بیش از حد انتظار. میتچ و همسرش، ابی، با خوشحالی به ممفیس نقل مکان میکنند و زندگی رؤیایی خود را آغاز میکنند.
بهتدریج، میتچ متوجه میشود که این شرکت برخلاف ظاهر شیک و حرفهایاش، گذشتهای تاریک دارد. او درمییابد که چند نفر از وکلای جوانی که پیش از او استخدام شده بودند، به طرز مشکوکی مردهاند و شرکت بهشدت زندگی خصوصی کارمندانش را کنترل میکند. حتی خانهی جدید او شنود میشود و مکالماتش زیر نظر است. این موضوع میتچ را به شک میاندازد که در چه بازی خطرناکی گرفتار شده است.
با ورود مأموران FBI به داستان، همهچیز برای میتچ پیچیدهتر میشود و FBI به او میگوید شرکتش در حقیقت پوششی برای مافیای شیکاگو است و درگیر پولشویی، فساد و اقدامات غیرقانونی است. مأموران از میتچ میخواهند به آنها اطلاعات محرمانه برساند تا بتوانند شرکت را سرنگون کنند. در عین حال، میتچ میداند که اگر شرکت بفهمد او به FBI کمک میکند، جان خودش و همسرش به خطر خواهد افتاد.
میتچ به دام دو طرف گرفتار میشود: از یکسو شرکت فاسد که همهجا نفوذ دارد و از سوی دیگر FBI که او را تحت فشار میگذارد. او با دقت و زیرکی تلاش میکند از هر دو طرف امتیاز بگیرد و نقشهای برای نجات خود و همسرش طراحی میکند. در همین حین، او به اسنادی محرمانه دست پیدا میکند که میتواند برای هر دو طرف حیاتی باشد؛ اسنادی که پولشویی و تخلفات مالی شرکت را بهروشنی اثبات میکند.
در طول داستان، تنش میان میتچ و ابی هم شدت میگیرد. ابی از اینکه زندگیشان اینگونه به خطر افتاده و از اینکه میتچ او را در جریان همهچیز نگذاشته، ناراضی است. اما در نهایت همراه او میشود تا بتوانند با هوشمندی و دقت، راهی برای فرار از این تله پیدا کنند. میتچ مجبور میشود به اسناد مالی شرکت دستبرد بزند و نسخهای از آن را برای FBI تهیه کند، در حالی که از طرف شرکت نیز تحت نظر شدید است.
فرار نهایی میتچ و ابی از ممفیس بسیار مهیج و پرخطر است. آنها با برنامهریزی دقیق، مدارک را تحویل میدهند و در ازای آن، از FBI امنیت، هویت جدید و آزادی میگیرند. در عین حال، میتچ موفق میشود بخشی از پولهای شرکت را نیز بهطور قانونی از طریق اسناد خود دریافت کند تا بتوانند زندگی جدیدی را در جایی دور از آمریکا آغاز کنند.
در پایان، FBI با کمک اسناد میتچ موفق میشود شرکت را متلاشی کند و اعضای اصلی آن را تحت پیگرد قانونی قرار دهد. اما میتچ و ابی دیگر نمیتوانند به زندگی سابقشان بازگردند. آنها با هویت جدید و دور از خطر، به جایی امن میروند تا زندگی تازهای را آغاز کنند، جایی که بالاخره میتوانند آزاد باشند و از سایهی ترس بیرون بیایند.
«شرکت» داستانی است دربارهی فریب، قدرت، فساد و اینکه چگونه یک فرد در برابر قدرتهای بزرگ میتواند با هوش و شجاعت، راهی برای نجات خود بیابد. پایان داستان هرچند بهظاهر خوش است، اما تلخوشیرین مینماید؛ چون قهرمان داستان میداند هیچگاه نمیتواند بیخیال گذشتهاش شود.
بخشهایی از شرکت
تخت آپارتمان هنوز مرتب نشده و ملافههای ارزانقیمت آن، تا حدودی روی زمین کشیده شده بود. ظاهراً تمی زیاد اهل کار کردن در خانه نبود و کدبانوی خوبی به شمار نمیآمد. میچ نگاهی به تختخواب موقت آن خانه انداخت و به فکر ابی افتاد. فقط پنج شب پیش دقیقاً روی همین تخت درکنار همسرش غنوده بود… شکر خدا که ابی الان در هواپیما بود؛ تنهای تنها.
او در اتاق خواب، روی جعبۀ مقوایی دوربین فیلمبرداری «سونی» باز نشدهاش نشست و در برابر آن همه اوراق و مدارک به شگفتی و تحسین افتاد. در آن سوی اتاق، تمی تعدادی ستونهای کامل کاغذی درست کرده بود. او با زحمت و کوشش فراوان آن اسناد را به دو قسمت تقسیم کرده بود:
اسناد مربوط به بانکهای کیمن و اسناد مربوط به شرکتهای کیمن. در بالای هریک از آن ستونها نیز یک دفتر یادداشت زردرنگ وجود داشت که اسم هر شرکت، صفحۀ هر سند، تاریخ جمعآوری آنها و خلاصه هر نوع اطلاعات لازم برای آنها که میچ بتواند به سهولت به کار اصلیش بپردازد، در آنها نوشته شده بود.
یادداشتهای تمی به قدری مرتب و روشن بود که حتی تارنس نیز میتوانست با کمک گرفتن از آنها به دنبال کردن متن پروندهها بپردازد. هیئت قضات دادگاه میتوانست با کمک این اسناد، جرم همه اعضای شرکت و دست اندرکاران آن را ثابت کند. به طورحتم دادستان عالی کشوری از خبرنگاران جراید درخواست میکرد از آن مدارک دیدن کنند و آنگاه هیئت منصفه به استناد آنها افراد سرشناس و پرنفوذی را در چنگال عدالت گرفتار میساخت.
……………….
میتچ داشت به اتاق کنفرانس جدیدش نگاه میکرد. میز براق چوب ماهون، صندلیهای چرمی، قفسههای پر از کتابهای حقوقی که میدانست تا سالها به آنها نیازی نخواهد داشت. همه چیز بوی پول و قدرت میداد. با خودش فکر کرد: این همان دنیایی است که میخواستم، این همان جایی است که به دنبالش بودم. اما ته دلش چیزی میگفت که این رویا شاید خیلی زود به کابوس بدل شود.
…………………
«ما هرگز کسی را به سادگی از این شرکت اخراج نمیکنیم.» لمبرت این جمله را با خونسردی و لبخندی نچسب گفته بود. «ما برای همیشه از کارمندهایمان مراقبت میکنیم، حتی اگر آنها تصمیم بگیرند دیگر با ما همکاری نکنند. اینجا مثل یک خانواده است. خانوادهای که کسی را راحت ترک نمیکند.
…………….
مأمور FBI آرام گفت: «آنها تو را میخرند، بعد تو را میبلعند، و وقتی کارت تمام شد، تو را دفن میکنند. فکر نکن باهوشتر از آنهایی هستی که قبل از تو آمدند و حالا زیر خاکاند.»
میتچ نگاهی به لیست اسامی و عکسها انداخت. وکلای جوانی که روزی درست مثل خودش لبخند زده بودند و حالا یا کشته شده بودند یا ناپدید. احساس کرد دستهایش میلرزد.
اگر به کتاب شرکت علاقه دارید، بخش معرفی برترین رمانهای معمایی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
29 تیر 1404
شرکت
«شرکت» اثری است از جان گریشام (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۵۵) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است. این رمان دربارهی وکیل جوانی است که پس از استخدام در یک شرکت حقوقی رؤیایی، درمییابد این شرکت پوششی برای فعالیتهای مافیایی و پولشویی است و باید برای نجات خود و همسرش از این دام خطرناک فرار کند.
دربارهی شرکت
رمان «شرکت» (The Firm) نوشتهی جان گریشام، اثری است که هم شهرت این نویسنده را تثبیت کرد و هم ژانر داستانهای حقوقی مهیج را وارد مرحلهای تازه نمود. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و در مدت کوتاهی به یکی از پرفروشترین رمانهای آن سال تبدیل شد.
استقبال گستردهی مخاطبان و نقدهای مثبت سبب شد تا اقتباس سینمایی آن با بازی تام کروز در سال ۱۹۹۳ ساخته شود و محبوبیت آن را دوچندان کند. «شرکت» نمونهی کاملی از مهارت جان گریشام در خلق دنیایی پرتنش از حقوقدانان، فساد، مافیا و تقابل فرد با قدرتهای پنهان است.
داستان این کتاب در فضای حرفهای اما سرد و بیرحم شرکتهای بزرگ حقوقی آمریکا میگذرد؛ دنیایی که در آن موفقیت، ثروت، ظاهر فریبنده و جاهطلبی بر همهچیز سایه انداخته است. گریشام در این کتاب تصویری از تضاد میان اخلاق فردی و منافع سازمانی به خواننده ارائه میدهد؛ تضادی که گاه آدمی را به ورطهی نابودی میکشاند. کتاب نهفقط یک داستان جنایی یا مهیج ساده، بلکه روایتی است از انتخابهای دشوار در جهانی که مرز میان قانون و بیقانونی مبهم است.
شخصیت اصلی داستان میتچ مکدیر، وکیلی جوان و بلندپرواز است که پس از فارغالتحصیلی با رتبهی ممتاز از دانشگاه حقوق هاروارد، پیشنهاد شغلی رویایی از یک شرکت حقوقی کوچک اما بسیار موفق در شهر ممفیس دریافت میکند. این شرکت، که در ظاهر همه چیزش بینقص و ایدهآل به نظر میرسد، حقوق عالی، مزایای فوقالعاده، اتومبیل لوکس و خانهای مجلل به او میدهد. اما همانگونه که خیلی زود درمییابد، این شرکت روی تاریکی دارد که پشت نقاب ظاهرش پنهان شده است.
گریشام با مهارتی خاص، داستان را لایهبهلایه گسترش میدهد؛ ابتدا همهچیز رؤیایی به نظر میرسد، اما بهتدریج نشانههایی از فساد، قتل، و ارتباطات تیرهوتار با مافیا آشکار میشود. میتچ درمییابد که این شرکت در واقع پوششی است برای یک باند جنایتکار که با پولشویی و اقدامات غیرقانونی سروکار دارد. بدتر آنکه شرکت بهشدت کارمندانش را تحت نظر دارد، حتی زندگی خصوصیشان را کنترل میکند، و راه خروجی جز مرگ یا زندان باقی نمیگذارد.
یکی از عناصر جذاب رمان «شرکت» روند تدریجی آگاهی یافتن شخصیت اصلی از خطری است که در آن گرفتار شده. میتچ در ابتدا نمیخواهد واقعیت را بپذیرد، اما نشانهها انکارناپذیرند. قتلهای مشکوک همکاران سابق، تهدیدهای پنهان، و فشار FBI که قصد دارد از او بهعنوان جاسوس درون شرکت استفاده کند، همه باعث میشوند او در میان دو نیرو گرفتار شود: شرکت فاسد و دولت فدرال.
جان گریشام در این اثر، نهفقط مهارت خود را در خلق تعلیق و دلهره نشان میدهد، بلکه توانسته فضایی ملموس از فریب، بیاعتمادی و بازیهای روانی در سازمانهای بزرگ ارائه کند. شخصیتپردازی او، بهویژه در ترسیم شخصیت میتچ مکدیر و همسرش اَبی، باورپذیر و انسانی است؛ آدمهایی که میان طمع، ترس، و بقا دستوپا میزنند. تعلیق روانی داستان، پیوسته در حال افزایش است و خواننده را تا صفحهی آخر با خود میکشد.
یکی از موفقیتهای بزرگ کتاب «شرکت» این است که از کلیشههای معمول فاصله میگیرد. شخصیت میتچ، یک قهرمان تمامعیار نیست؛ او ضعف دارد، میترسد، گاهی اشتباه میکند. اما در لحظههای حیاتی، تصمیمهایی میگیرد که نهفقط سرنوشت خودش، بلکه آیندهی دیگران را نیز تغییر میدهد. این پیچیدگی اخلاقی و روانی، داستان را از یک روایت سرگرمکننده به اثری ماندگار تبدیل میکند.
زبان روایت در این کتاب روان، موجز و سرراست است. گریشام بهجای استفاده از زبان حقوقی پیچیده، با نثری شفاف داستان را پیش میبرد تا هم مخاطب حرفهای و هم خوانندهی عام بتوانند از داستان لذت ببرند. توصیفهای او از فضاهای کاری، جلسات محرمانه، هتلهای گرانقیمت و مناطق فقیرنشین، همه به تقویت فضای داستان کمک میکنند.
این رمان از نظر درونمایه، نقدی تلویحی بر نظام سرمایهداری آمریکاست؛ نظامی که در آن شرکتها و سازمانها میتوانند با پوشش قانونی، بزرگترین جرایم را مرتکب شوند و فرد در برابرشان چنان کوچک و بیپناه است که گریز از این تار عنکبوت به یک مأموریت غیرممکن میماند. همین نگاه انتقادی به ساختارهای قدرت، کتاب را از سطح سرگرمی محض فراتر میبرد.
از دیگر جذابیتهای رمان، ضرباهنگ تند و نفسگیر آن است. گریشام استاد ایجاد هیجان در پایان فصلهاست؛ او طوری روایت را پیش میبرد که خواننده همیشه در عطش دانستن ادامهی ماجرا باشد. این ویژگی باعث شده «شرکت» از جمله رمانهایی باشد که بهراحتی نمیشود زمین گذاشت.
در نهایت، «شرکت» را میتوان نقطهی عطفی در کارنامهی جان گریشام دانست؛ اثری که راه را برای دهها رمان موفق دیگر او هموار کرد و باعث شد نام او همواره در صدر نویسندگان محبوب ژانر حقوقی باقی بماند. این کتاب، نهفقط برای دوستداران داستانهای جنایی، بلکه برای هرکسی که به ساختار قدرت، فساد و تلاش انسان برای رهایی از دامهای بزرگ علاقهمند است، توصیه میشود.
رمان شرکت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۵ با بیش از ۱۰۹ هزار رای و ۴۴۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهی فریده مهدوی دامغانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان شرکت
میتچ مکدیر، وکیل جوان و بااستعدادی است که بهتازگی از دانشگاه هاروارد با نمرات عالی فارغالتحصیل شده. او از خانوادهای فقیر میآید و در رؤیای رسیدن به موفقیت، ثروت و زندگی مجلل است. پیشنهاد شغلی که از یک شرکت حقوقی کوچک و مرموز به نام بندینی، لمبرت و لاک در شهر ممفیس به او میرسد، بسیار وسوسهانگیز است: حقوق عالی، خانهای لوکس، اتومبیل نو، و مزایایی بیش از حد انتظار. میتچ و همسرش، ابی، با خوشحالی به ممفیس نقل مکان میکنند و زندگی رؤیایی خود را آغاز میکنند.
بهتدریج، میتچ متوجه میشود که این شرکت برخلاف ظاهر شیک و حرفهایاش، گذشتهای تاریک دارد. او درمییابد که چند نفر از وکلای جوانی که پیش از او استخدام شده بودند، به طرز مشکوکی مردهاند و شرکت بهشدت زندگی خصوصی کارمندانش را کنترل میکند. حتی خانهی جدید او شنود میشود و مکالماتش زیر نظر است. این موضوع میتچ را به شک میاندازد که در چه بازی خطرناکی گرفتار شده است.
با ورود مأموران FBI به داستان، همهچیز برای میتچ پیچیدهتر میشود و FBI به او میگوید شرکتش در حقیقت پوششی برای مافیای شیکاگو است و درگیر پولشویی، فساد و اقدامات غیرقانونی است. مأموران از میتچ میخواهند به آنها اطلاعات محرمانه برساند تا بتوانند شرکت را سرنگون کنند. در عین حال، میتچ میداند که اگر شرکت بفهمد او به FBI کمک میکند، جان خودش و همسرش به خطر خواهد افتاد.
میتچ به دام دو طرف گرفتار میشود: از یکسو شرکت فاسد که همهجا نفوذ دارد و از سوی دیگر FBI که او را تحت فشار میگذارد. او با دقت و زیرکی تلاش میکند از هر دو طرف امتیاز بگیرد و نقشهای برای نجات خود و همسرش طراحی میکند. در همین حین، او به اسنادی محرمانه دست پیدا میکند که میتواند برای هر دو طرف حیاتی باشد؛ اسنادی که پولشویی و تخلفات مالی شرکت را بهروشنی اثبات میکند.
در طول داستان، تنش میان میتچ و ابی هم شدت میگیرد. ابی از اینکه زندگیشان اینگونه به خطر افتاده و از اینکه میتچ او را در جریان همهچیز نگذاشته، ناراضی است. اما در نهایت همراه او میشود تا بتوانند با هوشمندی و دقت، راهی برای فرار از این تله پیدا کنند. میتچ مجبور میشود به اسناد مالی شرکت دستبرد بزند و نسخهای از آن را برای FBI تهیه کند، در حالی که از طرف شرکت نیز تحت نظر شدید است.
فرار نهایی میتچ و ابی از ممفیس بسیار مهیج و پرخطر است. آنها با برنامهریزی دقیق، مدارک را تحویل میدهند و در ازای آن، از FBI امنیت، هویت جدید و آزادی میگیرند. در عین حال، میتچ موفق میشود بخشی از پولهای شرکت را نیز بهطور قانونی از طریق اسناد خود دریافت کند تا بتوانند زندگی جدیدی را در جایی دور از آمریکا آغاز کنند.
در پایان، FBI با کمک اسناد میتچ موفق میشود شرکت را متلاشی کند و اعضای اصلی آن را تحت پیگرد قانونی قرار دهد. اما میتچ و ابی دیگر نمیتوانند به زندگی سابقشان بازگردند. آنها با هویت جدید و دور از خطر، به جایی امن میروند تا زندگی تازهای را آغاز کنند، جایی که بالاخره میتوانند آزاد باشند و از سایهی ترس بیرون بیایند.
«شرکت» داستانی است دربارهی فریب، قدرت، فساد و اینکه چگونه یک فرد در برابر قدرتهای بزرگ میتواند با هوش و شجاعت، راهی برای نجات خود بیابد. پایان داستان هرچند بهظاهر خوش است، اما تلخوشیرین مینماید؛ چون قهرمان داستان میداند هیچگاه نمیتواند بیخیال گذشتهاش شود.
بخشهایی از شرکت
تخت آپارتمان هنوز مرتب نشده و ملافههای ارزانقیمت آن، تا حدودی روی زمین کشیده شده بود. ظاهراً تمی زیاد اهل کار کردن در خانه نبود و کدبانوی خوبی به شمار نمیآمد. میچ نگاهی به تختخواب موقت آن خانه انداخت و به فکر ابی افتاد. فقط پنج شب پیش دقیقاً روی همین تخت درکنار همسرش غنوده بود… شکر خدا که ابی الان در هواپیما بود؛ تنهای تنها.
او در اتاق خواب، روی جعبۀ مقوایی دوربین فیلمبرداری «سونی» باز نشدهاش نشست و در برابر آن همه اوراق و مدارک به شگفتی و تحسین افتاد. در آن سوی اتاق، تمی تعدادی ستونهای کامل کاغذی درست کرده بود. او با زحمت و کوشش فراوان آن اسناد را به دو قسمت تقسیم کرده بود:
اسناد مربوط به بانکهای کیمن و اسناد مربوط به شرکتهای کیمن. در بالای هریک از آن ستونها نیز یک دفتر یادداشت زردرنگ وجود داشت که اسم هر شرکت، صفحۀ هر سند، تاریخ جمعآوری آنها و خلاصه هر نوع اطلاعات لازم برای آنها که میچ بتواند به سهولت به کار اصلیش بپردازد، در آنها نوشته شده بود.
یادداشتهای تمی به قدری مرتب و روشن بود که حتی تارنس نیز میتوانست با کمک گرفتن از آنها به دنبال کردن متن پروندهها بپردازد. هیئت قضات دادگاه میتوانست با کمک این اسناد، جرم همه اعضای شرکت و دست اندرکاران آن را ثابت کند. به طورحتم دادستان عالی کشوری از خبرنگاران جراید درخواست میکرد از آن مدارک دیدن کنند و آنگاه هیئت منصفه به استناد آنها افراد سرشناس و پرنفوذی را در چنگال عدالت گرفتار میساخت.
……………….
میتچ داشت به اتاق کنفرانس جدیدش نگاه میکرد. میز براق چوب ماهون، صندلیهای چرمی، قفسههای پر از کتابهای حقوقی که میدانست تا سالها به آنها نیازی نخواهد داشت. همه چیز بوی پول و قدرت میداد. با خودش فکر کرد: این همان دنیایی است که میخواستم، این همان جایی است که به دنبالش بودم. اما ته دلش چیزی میگفت که این رویا شاید خیلی زود به کابوس بدل شود.
…………………
«ما هرگز کسی را به سادگی از این شرکت اخراج نمیکنیم.» لمبرت این جمله را با خونسردی و لبخندی نچسب گفته بود. «ما برای همیشه از کارمندهایمان مراقبت میکنیم، حتی اگر آنها تصمیم بگیرند دیگر با ما همکاری نکنند. اینجا مثل یک خانواده است. خانوادهای که کسی را راحت ترک نمیکند.
…………….
مأمور FBI آرام گفت: «آنها تو را میخرند، بعد تو را میبلعند، و وقتی کارت تمام شد، تو را دفن میکنند. فکر نکن باهوشتر از آنهایی هستی که قبل از تو آمدند و حالا زیر خاکاند.»
میتچ نگاهی به لیست اسامی و عکسها انداخت. وکلای جوانی که روزی درست مثل خودش لبخند زده بودند و حالا یا کشته شده بودند یا ناپدید. احساس کرد دستهایش میلرزد.
اگر به کتاب شرکت علاقه دارید، بخش معرفی برترین رمانهای معمایی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، جنایی و پلیسی، حقوقی، داستان خارجی، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات آمریکا، ادبیات جهان، جان گریشام، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب