«کاپیتان بلاد» اثری است از رافائل ساباتینی (نویسندهی ایتالیایی – آمریکایی، از ۱۸۷۵ تا ۱۹۵۰) که در سال ۱۹۲۲ منتشر شده است. این رمان داستان پزشکی بیگناه است که بهناحق اسیر میشود، اما با شجاعت و هوش خود به کاپیتانی افسانهای بدل شده و در برابر ظلم و بیعدالتی میایستد.
دربارهی کاپیتان بلاد
رمان «کاپیتان بلاد» (Captain Blood) نوشته رافائل ساباتینی یکی از آثار کلاسیک ماجراجویانه قرن بیستم است که همچنان خوانندگان بسیاری را مجذوب خود میکند. این اثر نخستین بار در سال ۱۹۲۲ منتشر شد و از همان ابتدا جایگاهی ویژه در ادبیات ماجراجویی و داستانهای دزدان دریایی پیدا کرد. نثر پرکشش، شخصیتپردازی زنده و روایت پرحادثه از دلایل محبوبیت همیشگی این کتاب است.
داستان در قرن هفدهم و در بحبوحه آشفتگیهای سیاسی انگلستان آغاز میشود. پیتر بلاد، پزشک ایرلندی شجاع و باهوش، به ناحق متهم به خیانت میشود و سرنوشت او را به سمت بردگی و تبعید در مستعمرات کارائیب میکشاند. این آغاز راهی است پر از ماجرا، خطر و نبرد که از یک پزشک بیگناه، کاپیتانی افسانهای میسازد.
ساباتینی در این رمان با دقت و ظرافت، زمینههای تاریخی و اجتماعی آن دوران را ترسیم میکند. از دادگاههای سختگیرانه و بیرحمانه انگلستان گرفته تا شرایط طاقتفرسای مزارع نیشکر در باربادوس، هر فصل بازتابی است از واقعیات تاریخی که با خیالپردازی نویسنده درهم آمیخته و داستانی مهیج آفریده است.
یکی از جذابیتهای اصلی کتاب، شخصیت پیتر بلاد است. او انسانی تحصیلکرده، دارای روحیهای عدالتخواه و پرشور است که در برابر ظلم سر خم نمیکند. برخلاف بسیاری از شخصیتهای دزدان دریایی در ادبیات که تنها به خشونت و غارت معروفاند، بلاد چهرهای اخلاقمدار دارد و همین ویژگی، او را از دیگر قهرمانان این ژانر متمایز میسازد.
ماجراجوییهای دریایی، صحنههای نبرد کشتیها، و رویاروییهای خونین از بخشهای پرهیجان رمان به شمار میروند. ساباتینی با توصیفهای دقیق و پرجزئیات، خواننده را درست در قلب دریاها و طوفانها قرار میدهد، جایی که صدای توپهای کشتی و بانگ ملوانان به گوش میرسد. این صحنهها انرژی و جذابیتی دارند که حتی امروز هم تازگی خود را حفظ کردهاند.
در کنار ماجراهای پرحادثه، رمان «کاپیتان بلاد» داستانی عاشقانه نیز در دل خود جای داده است. رابطه بلاد با ارابلا بیشو، زنی جوان و نیرومند که با سرنوشت او گره میخورد، لایهای از لطافت و انسانیت به روایت اضافه میکند. این عشق در بحبوحه خشونت و آشوب، امید و انگیزهای تازه برای قهرمان داستان میآفریند.
یکی از ویژگیهای برجسته این رمان، تقابل همیشگی عدالت و بیعدالتی است. بلاد، در مسیر پرماجرای خود، نهتنها برای رهایی شخصی، بلکه برای اثبات حقیقت و دفاع از آزادی تلاش میکند. او سمبلی از انسانی است که در برابر زور و خیانت میایستد و با شجاعت راه خود را پیش میبرد.
فضای کارائیب، با جزایر استوایی، سواحل گرمسیری و دریانوردی پرمخاطره، حالوهوایی خاص به داستان میدهد. ساباتینی با بهرهگیری از تخیل و اطلاعات تاریخی، جهانی را میسازد که هم پر از هیجان و رمز و راز است و هم بوی واقعیت میدهد. همین ترکیب است که باعث شده «کاپیتان بلاد» یکی از ماندگارترین آثار این ژانر شود.
موفقیت رمان به حدی بود که الهامبخش اقتباسهای سینمایی متعددی شد. معروفترین آنها فیلمی است با بازی ارول فلین در سال ۱۹۳۵ که توانست تصویر کاپیتان بلاد را به یکی از محبوبترین چهرههای سینمای ماجراجویانه تبدیل کند. این اقتباسها نیز به ماندگاری و شهرت جهانی کتاب کمک کردند.
«کاپیتان بلاد» علاوه بر سرگرمکنندگی، نکات اخلاقی و انسانی مهمی نیز دارد. نشان میدهد که حتی در تاریکترین شرایط، شرافت و صداقت میتوانند راهگشا باشند. قهرمان داستان با وجود همه سختیها، هرگز اصول انسانی خود را از دست نمیدهد و این همان چیزی است که او را از دیگر شخصیتها جدا میسازد.
این رمان را میتوان ترکیبی موفق از تاریخ، عشق، ماجراجویی و فلسفه زندگی دانست. اثری که هم ذهن را سرگرم میکند و هم به پرسشهای بنیادین درباره آزادی، عدالت و انسانیت میپردازد. همین چندلایگی است که به آن عمق بخشیده و باعث شده نسلهای مختلف با اشتیاق آن را بخوانند.
«کاپیتان بلاد» اثری است که هر خواننده دوستدار ماجراجویی، تاریخ و داستانهای پرحادثه باید تجربه کند. ساباتینی با قلمی پرشور و روایتی گیرا، ما را به سفری فراموشنشدنی در دریاها میبرد؛ سفری که در آن شجاعت، عشق و عدالت دست به دست هم میدهند و داستانی جاودانه میسازند.
رمان کاپیتان بلاد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۸ با بیش از ۱۷۴۰۰ رای و ۱۲۵۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان کاپیتان بلاد
پیتر بلاد، پزشکی ایرلندی و خوشنام است که زندگی آرامی دارد و با مهارت در درمان بیماران شناخته میشود. سرنوشت او زمانی تغییر میکند که بیگناه درگیر شورشهای سیاسی علیه پادشاه جیمز دوم میشود. دادگاه او را به خیانت متهم میکند و به رغم بیگناهی، حکم سنگینی برایش صادر میشود. او به همراه گروهی دیگر به عنوان برده به مستعمرات کارائیب فرستاده میشود، جایی که قرار است سالها در مزارع نیشکر رنج و مشقت بکشد.
در باربادوس، بلاد به عنوان برده به سرهنگ بیشو فروخته میشود. در همین جا با ارابلا، برادرزاده سرهنگ، آشنا میشود. ارابلا زنی مهربان و شجاع است و نگاه انسانیاش به بردگان، پیتر را امیدوار میسازد. با وجود سختی شرایط، مهارت پزشکی بلاد باعث میشود که حتی دشمنانش به او احترام بگذارند و او را برای درمان بیماران فرا بخوانند.
سرنوشت زمانی چرخشی بزرگ پیدا میکند که حمله دزدان دریایی اسپانیایی به باربادوس رخ میدهد. بلاد و گروهی از بردگان با استفاده از این فرصت، به کشتی مهاجمان دست مییابند و آن را تصرف میکنند. از این لحظه، پیتر بلاد دیگر بردهای درمانده نیست، بلکه کاپیتانی آزاد و نیرومند است که کشتی خود را فرماندهی میکند.
بلاد به سرعت در دنیای پرخطر دزدان دریایی شهرت مییابد. او که پیشتر پزشکی صلحجو بود، اکنون به رهبر گروهی دریانورد تبدیل شده است که از طوفانها و نبردهای سهمگین دریا نمیهراسند. با این حال، تفاوت اصلی او با دیگر دزدان دریایی در پایبندیاش به اصول اخلاقی است. او به بیگناهان آسیب نمیرساند و تنها در برابر ظلم و تجاوز میایستد.
در طول ماجراجوییهایش، بلاد بارها با دشمنان قدرتمند، از جمله ناوگان اسپانیایی و حتی نیروهای انگلیسی، درگیر میشود. نبردهای دریایی او پر از دسیسه، خیانت و شجاعت است. هر پیروزی، جایگاه او را در میان دزدان دریایی بالاتر میبرد، اما در عین حال دلش همچنان به یاد ارابلا و عشقی است که در گذشته جا گذاشته است.
رابطه بلاد و ارابلا یکی از خطوط مهم داستان است. ارابلا به دلیل شرایط و سوءتفاهمها، گاه نسبت به او بیاعتماد میشود و او را تنها یک دزد دریایی میبیند، اما به تدریج شجاعت، نجابت و روحیه عدالتخواهی پیتر نظر او را تغییر میدهد. این کشمکش عاشقانه، در میان همه نبردها و حوادث خونین، رنگ و بویی انسانی و عاطفی به روایت میبخشد.
در ادامه، بلاد وارد ماجراهای پیچیدهتری میشود که حتی پای پادشاه انگلستان را هم به میان میکشد. او که ابتدا دشمن تاج و تخت محسوب میشد، در نهایت با دلاوریهایش در برابر دشمنان خارجی، اعتماد مقامات را جلب میکند. تغییرات سیاسی در انگلستان نیز به نفع او رقم میخورد و حکم محکومیتش لغو میشود.
سرانجام، بلاد که زمانی بردهای بیگناه بود، به عنوان یک قهرمان و فرماندهای شناخته میشود که توانست با اراده، هوش و شجاعت، سرنوشت خود را تغییر دهد. او عشق خود به ارابلا را بازمییابد و گذشته تاریکش را پشت سر میگذارد.
«کاپیتان بلاد» با پایانبندیای که پیروزی عدالت بر ظلم را نشان میدهد، داستانی از رهایی، شرافت و امید است. این روایت به خواننده میآموزد که حتی در سختترین شرایط نیز میتوان با ایمان به حقیقت و مبارزه برای آزادی، راهی تازه یافت و زندگی را دوباره ساخت.
جملاتی زیبا از کاپیتان بلاد
اگر عدالت، عدالت بود، امروز نه من، بلکه کسانی که حقیقت را کتمان کردهاند، در این جایگاه میایستادند. اما تاریخ، دیر یا زود، بیعدالتی شما را به یاد خواهد داشت.
……………..
از این لحظه دیگر برده نیستیم. از این لحظه، آزادیم و سرنوشت خود را خودمان مینویسیم. این کشتی خانه ماست و دریا، میدان بزرگ ماجراجوییهای آینده خواهد بود.
………………..
ما برای غارت نمیجنگیم؛ ما برای زندگی، آزادی و شرافت میجنگیم. هیچ نیرویی، هرچند بزرگ، نمیتواند این را از ما بگیرد.
………………..
اگر دزد دریاییام، نه از سر طمع، که از سر اجبار سرنوشت است. من هنوز همان پزشک سادهای هستم که روزی با ایمان به عدالت به زندگی انسانها کمک میکرد. تنها چیزی که میخواهم، فرصتی است تا خود واقعیام را به تو نشان دهم.
………………….
دریا سرنوشت مرا آزمود، اما نتوانست روحم را بشکند. من از میان طوفانها گذشتم تا به ساحل آرامی برسم که همیشه در رویاهایم بود.
بخشهایی از کاپیتان بلاد
دادگاه ساکت بود و تنها صدای ورق زدن اوراق پرونده شنیده میشد. پیتر بلاد در برابر قاضیان ایستاده بود، اما چهرهاش آرام بود، گویی نه با سرنوشت خود که با بیماری سادهای روبهروست. هنگامی که حکم تبعید و بردگی خوانده شد، لبخندی تلخ بر لب آورد و گفت: «من تنها گناهی که مرتکب شدم، این بود که وظیفه پزشکیام را انجام دادم. اگر کمک به انسانی زخمی خیانت است، پس بگذارید نام مرا در فهرست خائنان ثبت کنید. تاریخ، بیگناهی مرا خواهد شناخت.»
……………….
روزهای بردگی در باربادوس به کندی میگذشت. خورشید سوزان، شلاق نگهبانان و کار طاقتفرسای مزارع نیشکر، روح بسیاری را میشکست، اما پیتر بلاد در برابر این سرنوشت ایستاد. او هر شب به ستارگان خیره میشد و با خود میگفت: «این آسمانها شاهدند که من آزاد به دنیا آمدم و دوباره آزاد خواهم شد.» آشنایی با عربلا بیشو، که با نگاه پرمهربانیاش امید را در دل او زنده نگه میداشت، تنها روشنایی زندگی تاریک او در آن روزها بود.
…………………..
شب حمله اسپانیاییها، سرنوشت او دگرگون شد. در میان آتش و آشوب، پیتر بلاد و چند یار وفادارش به کشتی دشمن یورش بردند. صدای برخورد شمشیرها با فولاد و غرش توپها فضای بندر را پر کرده بود. پس از ساعتی نبرد خونین، پرچم اسپانیا پایین کشیده شد و پرچم آزادی برافراشته گردید. بلاد بر عرشه ایستاد و خطاب به یارانش فریاد زد: «از امروز دیگر اسیر و برده نیستیم؛ ما دریانوردان آزادیم و این دریاها میدان زندگی تازه ما خواهند بود.»
…………………….
اما آزادی برای بلاد تنها آغاز ماجرا بود. او در دریای کارائیب با کشتیهای جنگی اسپانیا و انگلستان روبهرو شد، بارها در دام خیانت افتاد و هر بار با هوش و دلاوری خود راهی برای پیروزی یافت. کشتی او نه تنها پناهگاهی برای یارانش بود، بلکه سمبلی از عدالت در میان آشوبهای بیپایان دریاها شد. او هرگز به بیگناهان آسیب نرساند و حتی دشمنانش گاهی به شرافت او اعتراف میکردند.
………………..
و سرانجام، پس از سالها نبرد و سرگردانی، هنگامی که گردبادها فرو نشست و سیاستهای پادشاهی دگرگون شد، پیتر بلاد از بردهای محکوم به چوبه دار، به کاپیتانی شناختهشده و مورد احترام تبدیل گشت. دیدار دوبارهاش با عربلا، که اکنون عشق و اعتمادش را به او بازگردانده بود، پایانی پرشکوه برای ماجراجوییهای طولانیاش رقم زد. او در دل خود زمزمه کرد: «دریا همه چیز را از من گرفت، اما در پایان همان دریا مرا به جایی رساند که همیشه آرزویش را داشتم؛ آزادی و عشق.»
اگر به کتاب کاپیتان بلاد علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای ماجراجویی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
26 شهریور 1404
کاپیتان بلاد
«کاپیتان بلاد» اثری است از رافائل ساباتینی (نویسندهی ایتالیایی – آمریکایی، از ۱۸۷۵ تا ۱۹۵۰) که در سال ۱۹۲۲ منتشر شده است. این رمان داستان پزشکی بیگناه است که بهناحق اسیر میشود، اما با شجاعت و هوش خود به کاپیتانی افسانهای بدل شده و در برابر ظلم و بیعدالتی میایستد.
دربارهی کاپیتان بلاد
رمان «کاپیتان بلاد» (Captain Blood) نوشته رافائل ساباتینی یکی از آثار کلاسیک ماجراجویانه قرن بیستم است که همچنان خوانندگان بسیاری را مجذوب خود میکند. این اثر نخستین بار در سال ۱۹۲۲ منتشر شد و از همان ابتدا جایگاهی ویژه در ادبیات ماجراجویی و داستانهای دزدان دریایی پیدا کرد. نثر پرکشش، شخصیتپردازی زنده و روایت پرحادثه از دلایل محبوبیت همیشگی این کتاب است.
داستان در قرن هفدهم و در بحبوحه آشفتگیهای سیاسی انگلستان آغاز میشود. پیتر بلاد، پزشک ایرلندی شجاع و باهوش، به ناحق متهم به خیانت میشود و سرنوشت او را به سمت بردگی و تبعید در مستعمرات کارائیب میکشاند. این آغاز راهی است پر از ماجرا، خطر و نبرد که از یک پزشک بیگناه، کاپیتانی افسانهای میسازد.
ساباتینی در این رمان با دقت و ظرافت، زمینههای تاریخی و اجتماعی آن دوران را ترسیم میکند. از دادگاههای سختگیرانه و بیرحمانه انگلستان گرفته تا شرایط طاقتفرسای مزارع نیشکر در باربادوس، هر فصل بازتابی است از واقعیات تاریخی که با خیالپردازی نویسنده درهم آمیخته و داستانی مهیج آفریده است.
یکی از جذابیتهای اصلی کتاب، شخصیت پیتر بلاد است. او انسانی تحصیلکرده، دارای روحیهای عدالتخواه و پرشور است که در برابر ظلم سر خم نمیکند. برخلاف بسیاری از شخصیتهای دزدان دریایی در ادبیات که تنها به خشونت و غارت معروفاند، بلاد چهرهای اخلاقمدار دارد و همین ویژگی، او را از دیگر قهرمانان این ژانر متمایز میسازد.
ماجراجوییهای دریایی، صحنههای نبرد کشتیها، و رویاروییهای خونین از بخشهای پرهیجان رمان به شمار میروند. ساباتینی با توصیفهای دقیق و پرجزئیات، خواننده را درست در قلب دریاها و طوفانها قرار میدهد، جایی که صدای توپهای کشتی و بانگ ملوانان به گوش میرسد. این صحنهها انرژی و جذابیتی دارند که حتی امروز هم تازگی خود را حفظ کردهاند.
در کنار ماجراهای پرحادثه، رمان «کاپیتان بلاد» داستانی عاشقانه نیز در دل خود جای داده است. رابطه بلاد با ارابلا بیشو، زنی جوان و نیرومند که با سرنوشت او گره میخورد، لایهای از لطافت و انسانیت به روایت اضافه میکند. این عشق در بحبوحه خشونت و آشوب، امید و انگیزهای تازه برای قهرمان داستان میآفریند.
یکی از ویژگیهای برجسته این رمان، تقابل همیشگی عدالت و بیعدالتی است. بلاد، در مسیر پرماجرای خود، نهتنها برای رهایی شخصی، بلکه برای اثبات حقیقت و دفاع از آزادی تلاش میکند. او سمبلی از انسانی است که در برابر زور و خیانت میایستد و با شجاعت راه خود را پیش میبرد.
فضای کارائیب، با جزایر استوایی، سواحل گرمسیری و دریانوردی پرمخاطره، حالوهوایی خاص به داستان میدهد. ساباتینی با بهرهگیری از تخیل و اطلاعات تاریخی، جهانی را میسازد که هم پر از هیجان و رمز و راز است و هم بوی واقعیت میدهد. همین ترکیب است که باعث شده «کاپیتان بلاد» یکی از ماندگارترین آثار این ژانر شود.
موفقیت رمان به حدی بود که الهامبخش اقتباسهای سینمایی متعددی شد. معروفترین آنها فیلمی است با بازی ارول فلین در سال ۱۹۳۵ که توانست تصویر کاپیتان بلاد را به یکی از محبوبترین چهرههای سینمای ماجراجویانه تبدیل کند. این اقتباسها نیز به ماندگاری و شهرت جهانی کتاب کمک کردند.
«کاپیتان بلاد» علاوه بر سرگرمکنندگی، نکات اخلاقی و انسانی مهمی نیز دارد. نشان میدهد که حتی در تاریکترین شرایط، شرافت و صداقت میتوانند راهگشا باشند. قهرمان داستان با وجود همه سختیها، هرگز اصول انسانی خود را از دست نمیدهد و این همان چیزی است که او را از دیگر شخصیتها جدا میسازد.
این رمان را میتوان ترکیبی موفق از تاریخ، عشق، ماجراجویی و فلسفه زندگی دانست. اثری که هم ذهن را سرگرم میکند و هم به پرسشهای بنیادین درباره آزادی، عدالت و انسانیت میپردازد. همین چندلایگی است که به آن عمق بخشیده و باعث شده نسلهای مختلف با اشتیاق آن را بخوانند.
«کاپیتان بلاد» اثری است که هر خواننده دوستدار ماجراجویی، تاریخ و داستانهای پرحادثه باید تجربه کند. ساباتینی با قلمی پرشور و روایتی گیرا، ما را به سفری فراموشنشدنی در دریاها میبرد؛ سفری که در آن شجاعت، عشق و عدالت دست به دست هم میدهند و داستانی جاودانه میسازند.
رمان کاپیتان بلاد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۸ با بیش از ۱۷۴۰۰ رای و ۱۲۵۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان کاپیتان بلاد
پیتر بلاد، پزشکی ایرلندی و خوشنام است که زندگی آرامی دارد و با مهارت در درمان بیماران شناخته میشود. سرنوشت او زمانی تغییر میکند که بیگناه درگیر شورشهای سیاسی علیه پادشاه جیمز دوم میشود. دادگاه او را به خیانت متهم میکند و به رغم بیگناهی، حکم سنگینی برایش صادر میشود. او به همراه گروهی دیگر به عنوان برده به مستعمرات کارائیب فرستاده میشود، جایی که قرار است سالها در مزارع نیشکر رنج و مشقت بکشد.
در باربادوس، بلاد به عنوان برده به سرهنگ بیشو فروخته میشود. در همین جا با ارابلا، برادرزاده سرهنگ، آشنا میشود. ارابلا زنی مهربان و شجاع است و نگاه انسانیاش به بردگان، پیتر را امیدوار میسازد. با وجود سختی شرایط، مهارت پزشکی بلاد باعث میشود که حتی دشمنانش به او احترام بگذارند و او را برای درمان بیماران فرا بخوانند.
سرنوشت زمانی چرخشی بزرگ پیدا میکند که حمله دزدان دریایی اسپانیایی به باربادوس رخ میدهد. بلاد و گروهی از بردگان با استفاده از این فرصت، به کشتی مهاجمان دست مییابند و آن را تصرف میکنند. از این لحظه، پیتر بلاد دیگر بردهای درمانده نیست، بلکه کاپیتانی آزاد و نیرومند است که کشتی خود را فرماندهی میکند.
بلاد به سرعت در دنیای پرخطر دزدان دریایی شهرت مییابد. او که پیشتر پزشکی صلحجو بود، اکنون به رهبر گروهی دریانورد تبدیل شده است که از طوفانها و نبردهای سهمگین دریا نمیهراسند. با این حال، تفاوت اصلی او با دیگر دزدان دریایی در پایبندیاش به اصول اخلاقی است. او به بیگناهان آسیب نمیرساند و تنها در برابر ظلم و تجاوز میایستد.
در طول ماجراجوییهایش، بلاد بارها با دشمنان قدرتمند، از جمله ناوگان اسپانیایی و حتی نیروهای انگلیسی، درگیر میشود. نبردهای دریایی او پر از دسیسه، خیانت و شجاعت است. هر پیروزی، جایگاه او را در میان دزدان دریایی بالاتر میبرد، اما در عین حال دلش همچنان به یاد ارابلا و عشقی است که در گذشته جا گذاشته است.
رابطه بلاد و ارابلا یکی از خطوط مهم داستان است. ارابلا به دلیل شرایط و سوءتفاهمها، گاه نسبت به او بیاعتماد میشود و او را تنها یک دزد دریایی میبیند، اما به تدریج شجاعت، نجابت و روحیه عدالتخواهی پیتر نظر او را تغییر میدهد. این کشمکش عاشقانه، در میان همه نبردها و حوادث خونین، رنگ و بویی انسانی و عاطفی به روایت میبخشد.
در ادامه، بلاد وارد ماجراهای پیچیدهتری میشود که حتی پای پادشاه انگلستان را هم به میان میکشد. او که ابتدا دشمن تاج و تخت محسوب میشد، در نهایت با دلاوریهایش در برابر دشمنان خارجی، اعتماد مقامات را جلب میکند. تغییرات سیاسی در انگلستان نیز به نفع او رقم میخورد و حکم محکومیتش لغو میشود.
سرانجام، بلاد که زمانی بردهای بیگناه بود، به عنوان یک قهرمان و فرماندهای شناخته میشود که توانست با اراده، هوش و شجاعت، سرنوشت خود را تغییر دهد. او عشق خود به ارابلا را بازمییابد و گذشته تاریکش را پشت سر میگذارد.
«کاپیتان بلاد» با پایانبندیای که پیروزی عدالت بر ظلم را نشان میدهد، داستانی از رهایی، شرافت و امید است. این روایت به خواننده میآموزد که حتی در سختترین شرایط نیز میتوان با ایمان به حقیقت و مبارزه برای آزادی، راهی تازه یافت و زندگی را دوباره ساخت.
جملاتی زیبا از کاپیتان بلاد
اگر عدالت، عدالت بود، امروز نه من، بلکه کسانی که حقیقت را کتمان کردهاند، در این جایگاه میایستادند. اما تاریخ، دیر یا زود، بیعدالتی شما را به یاد خواهد داشت.
……………..
از این لحظه دیگر برده نیستیم. از این لحظه، آزادیم و سرنوشت خود را خودمان مینویسیم. این کشتی خانه ماست و دریا، میدان بزرگ ماجراجوییهای آینده خواهد بود.
………………..
ما برای غارت نمیجنگیم؛ ما برای زندگی، آزادی و شرافت میجنگیم. هیچ نیرویی، هرچند بزرگ، نمیتواند این را از ما بگیرد.
………………..
اگر دزد دریاییام، نه از سر طمع، که از سر اجبار سرنوشت است. من هنوز همان پزشک سادهای هستم که روزی با ایمان به عدالت به زندگی انسانها کمک میکرد. تنها چیزی که میخواهم، فرصتی است تا خود واقعیام را به تو نشان دهم.
………………….
دریا سرنوشت مرا آزمود، اما نتوانست روحم را بشکند. من از میان طوفانها گذشتم تا به ساحل آرامی برسم که همیشه در رویاهایم بود.
بخشهایی از کاپیتان بلاد
دادگاه ساکت بود و تنها صدای ورق زدن اوراق پرونده شنیده میشد. پیتر بلاد در برابر قاضیان ایستاده بود، اما چهرهاش آرام بود، گویی نه با سرنوشت خود که با بیماری سادهای روبهروست. هنگامی که حکم تبعید و بردگی خوانده شد، لبخندی تلخ بر لب آورد و گفت: «من تنها گناهی که مرتکب شدم، این بود که وظیفه پزشکیام را انجام دادم. اگر کمک به انسانی زخمی خیانت است، پس بگذارید نام مرا در فهرست خائنان ثبت کنید. تاریخ، بیگناهی مرا خواهد شناخت.»
……………….
روزهای بردگی در باربادوس به کندی میگذشت. خورشید سوزان، شلاق نگهبانان و کار طاقتفرسای مزارع نیشکر، روح بسیاری را میشکست، اما پیتر بلاد در برابر این سرنوشت ایستاد. او هر شب به ستارگان خیره میشد و با خود میگفت: «این آسمانها شاهدند که من آزاد به دنیا آمدم و دوباره آزاد خواهم شد.» آشنایی با عربلا بیشو، که با نگاه پرمهربانیاش امید را در دل او زنده نگه میداشت، تنها روشنایی زندگی تاریک او در آن روزها بود.
…………………..
شب حمله اسپانیاییها، سرنوشت او دگرگون شد. در میان آتش و آشوب، پیتر بلاد و چند یار وفادارش به کشتی دشمن یورش بردند. صدای برخورد شمشیرها با فولاد و غرش توپها فضای بندر را پر کرده بود. پس از ساعتی نبرد خونین، پرچم اسپانیا پایین کشیده شد و پرچم آزادی برافراشته گردید. بلاد بر عرشه ایستاد و خطاب به یارانش فریاد زد: «از امروز دیگر اسیر و برده نیستیم؛ ما دریانوردان آزادیم و این دریاها میدان زندگی تازه ما خواهند بود.»
…………………….
اما آزادی برای بلاد تنها آغاز ماجرا بود. او در دریای کارائیب با کشتیهای جنگی اسپانیا و انگلستان روبهرو شد، بارها در دام خیانت افتاد و هر بار با هوش و دلاوری خود راهی برای پیروزی یافت. کشتی او نه تنها پناهگاهی برای یارانش بود، بلکه سمبلی از عدالت در میان آشوبهای بیپایان دریاها شد. او هرگز به بیگناهان آسیب نرساند و حتی دشمنانش گاهی به شرافت او اعتراف میکردند.
………………..
و سرانجام، پس از سالها نبرد و سرگردانی، هنگامی که گردبادها فرو نشست و سیاستهای پادشاهی دگرگون شد، پیتر بلاد از بردهای محکوم به چوبه دار، به کاپیتانی شناختهشده و مورد احترام تبدیل گشت. دیدار دوبارهاش با عربلا، که اکنون عشق و اعتمادش را به او بازگردانده بود، پایانی پرشکوه برای ماجراجوییهای طولانیاش رقم زد. او در دل خود زمزمه کرد: «دریا همه چیز را از من گرفت، اما در پایان همان دریا مرا به جایی رساند که همیشه آرزویش را داشتم؛ آزادی و عشق.»
اگر به کتاب کاپیتان بلاد علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای ماجراجویی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، عاشقانه، ماجراجویی
۰ برچسبها: ادبیات آمریکا، ادبیات ایتالیا، ادبیات جهان، رافائل ساباتینی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب