«اهل غرق» اثری است از منیرو روانیپور (نویسندهی زادهی بوشهر، متولد ۱۳۳۱) که در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است. این رمان روایتی اسطورهای و شاعرانه از زندگی مردم جنوب ایران است که در کشاکش با دریا، عشق، مرگ و سرنوشت شکل میگیرد.
دربارهی اهل غرق
کتاب اهل غرق نوشته منیرو روانیپور یکی از برجستهترین رمانهای ادبیات معاصر ایران است که با زبانی شاعرانه و فضایی افسانهای، به زندگی مردم جنوب ایران و پیوند عمیق آنها با دریا میپردازد. این اثر در زمره رمانهای جریانساز دهه شصت و هفتاد قرار دارد و ترکیبی است از رئالیسم جادویی، روایتهای بومی و اسطورهای، و دغدغههای اجتماعی.
منیرو روانیپور در این کتاب، با تکیه بر سنتهای شفاهی و باورهای عامیانه، فضایی میآفریند که در آن مرز میان واقعیت و خیال از میان برداشته میشود. دریا در اهل غرق تنها یک عنصر طبیعی نیست، بلکه حضوری زنده و رازآلود دارد؛ گاه مادر است، گاه معشوق، و گاه نیرویی ویرانگر که سرنوشت انسانها را رقم میزند. شخصیتهای کتاب در تقابل دائمی با این نیروی بزرگ و ناشناخته زندگی میکنند و همین امر به رمان وجهی اسطورهای میبخشد.
روانیپور در این اثر، جنوب ایران را بهمثابه جغرافیایی ویژه معرفی میکند؛ جایی که در آن آداب و رسوم، افسانهها و ترانههای محلی در کنار سختیهای معیشت و مصائب اجتماعی به تصویر کشیده میشود. خواننده با جهانی روبهرو میشود که در آن، آدمها و پریان دریایی، صیادان و موجودات غریب، در کنار هم زندگی میکنند و روایتی چندلایه میسازند.
یکی از ویژگیهای مهم رمان، زبان آن است. نثر شاعرانه، ضرباهنگ جملات، و بهرهگیری از لهجهها و اصطلاحات محلی، فضایی منحصربهفرد میآفریند که خواننده را به درون بافت فرهنگی جنوب میبرد. زبان در اینجا نهتنها وسیله روایت، بلکه خود یکی از عناصر اصلی خلق جهان داستانی است.
شخصیتهای اهل غرق بیش از آنکه افراد منفرد باشند، نمادهایی از سرنوشت جمعیاند. آنها بار تاریخ، اسطوره و رنجهای مشترک را بر دوش دارند و داستانشان بازتابی از کشاکش دیرینه انسان با طبیعت و تقدیر است. عشق، مرگ، ایمان و افسانه، در زندگی آنها چنان درهمتنیده است که مرز میان واقعیت روزمره و خیال محو میشود.
رمان با ساختاری پیچیده و روایتی غیرخطی پیش میرود. خواننده در میان روایتهای تو در تو، صداهای مختلف و قصههای درهمبافته، تجربهای شبیه شنیدن نقالیهای قدیمی یا افسانههای شبانه مییابد. این شیوه روایت، عمق و چندصدایی اثر را تقویت کرده و آن را به اثری متفاوت در ادبیات معاصر ایران بدل کرده است.
اهل غرق همچنین تصویری از وضعیت اجتماعی و اقتصادی جنوب ارائه میدهد. فقر، بیماری، نابرابری و سرنوشت سخت صیادان در دل روایتهای اسطورهای حضور دارد و به اثر وجهی واقعگرایانه میدهد. همین همنشینی واقعیت اجتماعی و افسانهای، باعث میشود کتاب هم بهعنوان سندی از فرهنگ بومی و هم بهعنوان اثری ادبی با ارزش جهانی خوانده شود.
در این رمان، زنها نقشی ویژه دارند. آنها حاملان قصهها، رازها و سنتهای شفاهیاند و حضورشان پیوند میان نسلها را حفظ میکند. زنان در اهل غرق هم نماد زندگی و عشقاند و هم قربانیان بیپناه سرنوشت. این تصویر چندلایه، یکی از نقاط قوت اثر در بازتاب دادن جایگاه زن در فرهنگ بومی جنوب است.
فضای رمان، آمیختهای از امید و یأس است. دریا گاه نویدبخش زندگی و برکت است و گاه مظهر مرگ و نیستی. همین دوگانگی، روح حاکم بر کتاب را شکل میدهد و خواننده را در وضعیتی تعلیقآمیز میان رؤیا و کابوس نگاه میدارد.
روانیپور با بهرهگیری از رئالیسم جادویی، جهانی خلق کرده است که با آثار نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین، بهویژه گابریل گارسیا مارکز، قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم در ریشههای بومی و فرهنگ ایرانی است که به کتاب هویت منحصر به فردی میدهد. او توانسته با استفاده از ظرفیتهای داستانگویی محلی، ادبیاتی جهانی بیافریند.
اهل غرق اثری است که بارها و بارها میتوان آن را خواند و در هر بار لایهای تازه از معنا کشف کرد. این رمان نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران اهمیت دارد، بلکه برای کسانی که به دنبال تجربهای متفاوت از پیوند میان اسطوره، فرهنگ بومی و روایت مدرناند، منبعی ارزشمند بهشمار میرود.
در نهایت، میتوان گفت اهل غرق روایتی است از کشاکش انسان با تقدیر، از تلاش برای بقا در دل دشواریها، و از پیوند جاودانه آدمیان با دریا. اثری که بهواسطه زبان شاعرانه و تخیل قدرتمند نویسندهاش، در حافظه ادبیات ایران ماندگار شده و همچنان خواننده را به سفری میان اسطوره و واقعیت فرا میخواند.
رمان اهل غرق در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۵ با بیش از ۲۷۸ رای و ۴۲ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان اهل غرق
رمان اهل غرق داستانی چندلایه و سرشار از اسطوره، واقعیت و خیال است که در جنوب ایران و در روستای ساحلی «جفره» میگذرد. در این آبادی، زندگی مردم از دیرباز با دریا گره خورده و سرنوشت آنها تحت تأثیر امواج، پریان دریایی و نیروهای ناشناخته دریا رقم میخورد. روایت کتاب از همان آغاز، خواننده را به جهانی میبرد که در آن مرز میان واقعیت و افسانه محو است و قصهها، زندگی روزمره و اسطورههای بومی درهم تنیدهاند.
شخصیتهای اصلی رمان در میان صیادان و اهالی روستا شکل میگیرند؛ کسانی که هر یک بهنوعی گرفتار دریا و اسیر سرنوشت خویشاند. «بوسلمه» یکی از شخصیتهای محوری است که زیبایی و سرنوشت تراژیک او به قصه جان میدهد. عشقها و دلبستگیهای او، همچون بسیاری دیگر از زنان و مردان جفره، به دریا پیوند میخورد و او در نهایت اسیر تقدیری میشود که گریز از آن ممکن نیست.
«منصور دی» و «ناخدا علی» نیز از مردان پررنگ داستاناند. آنها همچون دیگر مردان روستا در کشاکش دائمی با امواج دریا، پریان دریایی و نیروهای مرموز زندگی میکنند. در کنار آنان، شخصیتهای زن همچون «مدینه»، «خیجو» و «نباتی» نیز حضوری پررنگ دارند. زنان در این روایت حاملان قصهها و رازهای بومیاند و در عین حال، قربانیان رنج، عشق و محرومیتهای زندگی ساحلی.
در داستان، بارها مرز میان انسان و موجودات دریایی شکسته میشود. مردان و زنان با پریان و آبیها درگیر میشوند، برخی عاشق آنها میگردند، برخی از آنها میترسند و برخی در دریای بیانتها غرق میشوند. همین تعامل میان انسان و نیروهای فراانسانی، روح جادویی و اسطورهای اثر را شکل میدهد.
یکی از ویژگیهای کلیدی رمان، حضور نسلهای مختلف است. قصهها و افسانهها از پیران به جوانان منتقل میشود و زندگی مردم روستا همچون چرخهای بیپایان میان مرگ و تولد، عشق و جدایی، و امید و ناامیدی ادامه مییابد. دریا در این میان، همواره حضوری مسلط دارد؛ نیرویی که هم برکت میبخشد و هم مرگ و ویرانی به همراه میآورد.
فقر، بیماری، قحطی و خرافات نیز در بطن داستان حضور دارند. نویسنده نشان میدهد که چگونه زندگی روزمره مردم جفره درگیر دشواریهای معیشتی و محدودیتهای اجتماعی است، اما در عین حال، این سختیها با قصهها و باورهای بومی رنگ و معنایی تازه میگیرند. به این ترتیب، رمان تنها یک داستان تخیلی نیست، بلکه تصویری عمیق از فرهنگ و شرایط اجتماعی جنوب ایران در دهههای گذشته نیز ارائه میدهد.
ساختار روایت پیچیده و چندصدایی است؛ صداهای مختلف از اهالی آبادی، پیران، زنان، صیادان و حتی موجودات دریایی در متن شنیده میشود. روایتها گاه به صورت پراکنده و تو در تو بیان میشوند، درست شبیه افسانههایی که شبها در کنار فانوسها و تنورهای روشن بازگو میشوند. همین شیوه، فضای رمان را به افسانهای زنده و پویا بدل میکند.
در پایان، خواننده درمییابد که همه شخصیتها به نوعی «اهل غرق»اند؛ چه آنها که واقعاً در دریا جان میبازند و چه آنها که در عشق، رنج یا تقدیر فرو میروند. پیام رمان آن است که زندگی در کنار دریا، هرچند پر از امید و زیبایی است، اما همواره با سایه مرگ و غرق شدن همراه است.
بخشهایی از اهل غرق
موهایش در باد میرقصید و صدای جینگ و جینگ زنگیهای دایره در دستش با موجها در میآمیخت. چشمهایش را بست و زیر لب دعا خواند. فانوس آبی روی آب میلرزید و مرغهای دریایی قوس میزدند در آسمان، چنان که انگار اشتباه نکنند و بدانند اینجا، جفره است؛ آبادیی که همیشه چشم به دریا دارد.
………………..
زنها فانوسها را برمیداشتند و از کوچههای تنگ میگذشتند. صلوات از دهانشان بلند بود و نور فانوسها در باد میرقصید. مهجمال در سکوت ایستاده بود، نگاهش را به زمین دوخته، و زنان، با فانوسهایشان، تاریکی را پس میزدند، چنان که بخواهند شبی را که دریا تیره کرده روشن کنند.
……………………
مردان در قایق نشسته بودند، پاروها را آرام در آب میلغزاندند. ماه بزرگ و طلایی بالای آسمان بود و از دور صدای پرندگان دریا میآمد. هیچکس نمیدانست آنسوی موجها چه در انتظارشان است. دریا میدرخشید و بوی شورش سینهها را پر میکرد؛ امید و هراس با هم در دلهاشان موج میزد.
……………………..
مدینه به تنور خیره بود، شعلههای آتش صورتش را سرخ کرده بود. دستهایش خمیر را میکوبیدند، اما چشمهایش به دوردست بود؛ به صدای آبیها، به موجهای بیقرار. آهسته گفت: «آدم اسیرِ دریاست؛ هر چه بخواهی، باز دلش آنجاست.» و خمیر را در تنور نهاد.
………………………
بوسلمه نشسته بود، زنجیری بر دستانش. دریا خشمگین بود و پریان سرخدل بر سطح آب میرقصیدند. هیچکس نمیتوانست او را از سرنوشتش برهاند. نگاهش به افق بود؛ جایی که آسمان و دریا در هم میآمیختند، و گویی امیدی پنهان هنوز در دلش روشن بود.
……………………
– حیف! رضا دادهان به عروسی بوسلمه…
– چطور کِنه؟
– همینه دیگه، کار دریاست… آدم چه میتونه بگه؟
…………………..
– بوسلمه عاشق میشود، اما آبیها رهاش نمیکنن…
– میبرنش؟
– آره، غرقش میکنن… آبی دل نمیبنده به زمینیها.
……………………
– خوب، خیال میکنی پا به خون میکنی؟
– نیس، مو به خیالش نیس.
– بس که دل بستهای به دریا، بهش رحم نمیکنه.
………………………
– چه؟ حالا نِی کسی که زنِه؟
– زن؟ زن زمینی؟ نه! زن آبی، زن پری دریایی…
– پس آدمیزاد چهطور طاقت بیاره؟
…………………………
– نرو مهجمال! دلِ بوسلمه طاقت نمیاره…
– باید بره. تقدیر آدمها رو دریا نوشته.
– دریا رحم نداره، دل آدمیزاد که داره!
اگر به کتاب اهل غرق علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار منیرو روانیپور در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میسازد.
8 مهر 1404
اهل غرق
«اهل غرق» اثری است از منیرو روانیپور (نویسندهی زادهی بوشهر، متولد ۱۳۳۱) که در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است. این رمان روایتی اسطورهای و شاعرانه از زندگی مردم جنوب ایران است که در کشاکش با دریا، عشق، مرگ و سرنوشت شکل میگیرد.
دربارهی اهل غرق
کتاب اهل غرق نوشته منیرو روانیپور یکی از برجستهترین رمانهای ادبیات معاصر ایران است که با زبانی شاعرانه و فضایی افسانهای، به زندگی مردم جنوب ایران و پیوند عمیق آنها با دریا میپردازد. این اثر در زمره رمانهای جریانساز دهه شصت و هفتاد قرار دارد و ترکیبی است از رئالیسم جادویی، روایتهای بومی و اسطورهای، و دغدغههای اجتماعی.
منیرو روانیپور در این کتاب، با تکیه بر سنتهای شفاهی و باورهای عامیانه، فضایی میآفریند که در آن مرز میان واقعیت و خیال از میان برداشته میشود. دریا در اهل غرق تنها یک عنصر طبیعی نیست، بلکه حضوری زنده و رازآلود دارد؛ گاه مادر است، گاه معشوق، و گاه نیرویی ویرانگر که سرنوشت انسانها را رقم میزند. شخصیتهای کتاب در تقابل دائمی با این نیروی بزرگ و ناشناخته زندگی میکنند و همین امر به رمان وجهی اسطورهای میبخشد.
روانیپور در این اثر، جنوب ایران را بهمثابه جغرافیایی ویژه معرفی میکند؛ جایی که در آن آداب و رسوم، افسانهها و ترانههای محلی در کنار سختیهای معیشت و مصائب اجتماعی به تصویر کشیده میشود. خواننده با جهانی روبهرو میشود که در آن، آدمها و پریان دریایی، صیادان و موجودات غریب، در کنار هم زندگی میکنند و روایتی چندلایه میسازند.
یکی از ویژگیهای مهم رمان، زبان آن است. نثر شاعرانه، ضرباهنگ جملات، و بهرهگیری از لهجهها و اصطلاحات محلی، فضایی منحصربهفرد میآفریند که خواننده را به درون بافت فرهنگی جنوب میبرد. زبان در اینجا نهتنها وسیله روایت، بلکه خود یکی از عناصر اصلی خلق جهان داستانی است.
شخصیتهای اهل غرق بیش از آنکه افراد منفرد باشند، نمادهایی از سرنوشت جمعیاند. آنها بار تاریخ، اسطوره و رنجهای مشترک را بر دوش دارند و داستانشان بازتابی از کشاکش دیرینه انسان با طبیعت و تقدیر است. عشق، مرگ، ایمان و افسانه، در زندگی آنها چنان درهمتنیده است که مرز میان واقعیت روزمره و خیال محو میشود.
رمان با ساختاری پیچیده و روایتی غیرخطی پیش میرود. خواننده در میان روایتهای تو در تو، صداهای مختلف و قصههای درهمبافته، تجربهای شبیه شنیدن نقالیهای قدیمی یا افسانههای شبانه مییابد. این شیوه روایت، عمق و چندصدایی اثر را تقویت کرده و آن را به اثری متفاوت در ادبیات معاصر ایران بدل کرده است.
اهل غرق همچنین تصویری از وضعیت اجتماعی و اقتصادی جنوب ارائه میدهد. فقر، بیماری، نابرابری و سرنوشت سخت صیادان در دل روایتهای اسطورهای حضور دارد و به اثر وجهی واقعگرایانه میدهد. همین همنشینی واقعیت اجتماعی و افسانهای، باعث میشود کتاب هم بهعنوان سندی از فرهنگ بومی و هم بهعنوان اثری ادبی با ارزش جهانی خوانده شود.
در این رمان، زنها نقشی ویژه دارند. آنها حاملان قصهها، رازها و سنتهای شفاهیاند و حضورشان پیوند میان نسلها را حفظ میکند. زنان در اهل غرق هم نماد زندگی و عشقاند و هم قربانیان بیپناه سرنوشت. این تصویر چندلایه، یکی از نقاط قوت اثر در بازتاب دادن جایگاه زن در فرهنگ بومی جنوب است.
فضای رمان، آمیختهای از امید و یأس است. دریا گاه نویدبخش زندگی و برکت است و گاه مظهر مرگ و نیستی. همین دوگانگی، روح حاکم بر کتاب را شکل میدهد و خواننده را در وضعیتی تعلیقآمیز میان رؤیا و کابوس نگاه میدارد.
روانیپور با بهرهگیری از رئالیسم جادویی، جهانی خلق کرده است که با آثار نویسندگان بزرگ آمریکای لاتین، بهویژه گابریل گارسیا مارکز، قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم در ریشههای بومی و فرهنگ ایرانی است که به کتاب هویت منحصر به فردی میدهد. او توانسته با استفاده از ظرفیتهای داستانگویی محلی، ادبیاتی جهانی بیافریند.
اهل غرق اثری است که بارها و بارها میتوان آن را خواند و در هر بار لایهای تازه از معنا کشف کرد. این رمان نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران اهمیت دارد، بلکه برای کسانی که به دنبال تجربهای متفاوت از پیوند میان اسطوره، فرهنگ بومی و روایت مدرناند، منبعی ارزشمند بهشمار میرود.
در نهایت، میتوان گفت اهل غرق روایتی است از کشاکش انسان با تقدیر، از تلاش برای بقا در دل دشواریها، و از پیوند جاودانه آدمیان با دریا. اثری که بهواسطه زبان شاعرانه و تخیل قدرتمند نویسندهاش، در حافظه ادبیات ایران ماندگار شده و همچنان خواننده را به سفری میان اسطوره و واقعیت فرا میخواند.
رمان اهل غرق در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۵ با بیش از ۲۷۸ رای و ۴۲ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان اهل غرق
رمان اهل غرق داستانی چندلایه و سرشار از اسطوره، واقعیت و خیال است که در جنوب ایران و در روستای ساحلی «جفره» میگذرد. در این آبادی، زندگی مردم از دیرباز با دریا گره خورده و سرنوشت آنها تحت تأثیر امواج، پریان دریایی و نیروهای ناشناخته دریا رقم میخورد. روایت کتاب از همان آغاز، خواننده را به جهانی میبرد که در آن مرز میان واقعیت و افسانه محو است و قصهها، زندگی روزمره و اسطورههای بومی درهم تنیدهاند.
شخصیتهای اصلی رمان در میان صیادان و اهالی روستا شکل میگیرند؛ کسانی که هر یک بهنوعی گرفتار دریا و اسیر سرنوشت خویشاند. «بوسلمه» یکی از شخصیتهای محوری است که زیبایی و سرنوشت تراژیک او به قصه جان میدهد. عشقها و دلبستگیهای او، همچون بسیاری دیگر از زنان و مردان جفره، به دریا پیوند میخورد و او در نهایت اسیر تقدیری میشود که گریز از آن ممکن نیست.
«منصور دی» و «ناخدا علی» نیز از مردان پررنگ داستاناند. آنها همچون دیگر مردان روستا در کشاکش دائمی با امواج دریا، پریان دریایی و نیروهای مرموز زندگی میکنند. در کنار آنان، شخصیتهای زن همچون «مدینه»، «خیجو» و «نباتی» نیز حضوری پررنگ دارند. زنان در این روایت حاملان قصهها و رازهای بومیاند و در عین حال، قربانیان رنج، عشق و محرومیتهای زندگی ساحلی.
در داستان، بارها مرز میان انسان و موجودات دریایی شکسته میشود. مردان و زنان با پریان و آبیها درگیر میشوند، برخی عاشق آنها میگردند، برخی از آنها میترسند و برخی در دریای بیانتها غرق میشوند. همین تعامل میان انسان و نیروهای فراانسانی، روح جادویی و اسطورهای اثر را شکل میدهد.
یکی از ویژگیهای کلیدی رمان، حضور نسلهای مختلف است. قصهها و افسانهها از پیران به جوانان منتقل میشود و زندگی مردم روستا همچون چرخهای بیپایان میان مرگ و تولد، عشق و جدایی، و امید و ناامیدی ادامه مییابد. دریا در این میان، همواره حضوری مسلط دارد؛ نیرویی که هم برکت میبخشد و هم مرگ و ویرانی به همراه میآورد.
فقر، بیماری، قحطی و خرافات نیز در بطن داستان حضور دارند. نویسنده نشان میدهد که چگونه زندگی روزمره مردم جفره درگیر دشواریهای معیشتی و محدودیتهای اجتماعی است، اما در عین حال، این سختیها با قصهها و باورهای بومی رنگ و معنایی تازه میگیرند. به این ترتیب، رمان تنها یک داستان تخیلی نیست، بلکه تصویری عمیق از فرهنگ و شرایط اجتماعی جنوب ایران در دهههای گذشته نیز ارائه میدهد.
ساختار روایت پیچیده و چندصدایی است؛ صداهای مختلف از اهالی آبادی، پیران، زنان، صیادان و حتی موجودات دریایی در متن شنیده میشود. روایتها گاه به صورت پراکنده و تو در تو بیان میشوند، درست شبیه افسانههایی که شبها در کنار فانوسها و تنورهای روشن بازگو میشوند. همین شیوه، فضای رمان را به افسانهای زنده و پویا بدل میکند.
در پایان، خواننده درمییابد که همه شخصیتها به نوعی «اهل غرق»اند؛ چه آنها که واقعاً در دریا جان میبازند و چه آنها که در عشق، رنج یا تقدیر فرو میروند. پیام رمان آن است که زندگی در کنار دریا، هرچند پر از امید و زیبایی است، اما همواره با سایه مرگ و غرق شدن همراه است.
بخشهایی از اهل غرق
موهایش در باد میرقصید و صدای جینگ و جینگ زنگیهای دایره در دستش با موجها در میآمیخت. چشمهایش را بست و زیر لب دعا خواند. فانوس آبی روی آب میلرزید و مرغهای دریایی قوس میزدند در آسمان، چنان که انگار اشتباه نکنند و بدانند اینجا، جفره است؛ آبادیی که همیشه چشم به دریا دارد.
………………..
زنها فانوسها را برمیداشتند و از کوچههای تنگ میگذشتند. صلوات از دهانشان بلند بود و نور فانوسها در باد میرقصید. مهجمال در سکوت ایستاده بود، نگاهش را به زمین دوخته، و زنان، با فانوسهایشان، تاریکی را پس میزدند، چنان که بخواهند شبی را که دریا تیره کرده روشن کنند.
……………………
مردان در قایق نشسته بودند، پاروها را آرام در آب میلغزاندند. ماه بزرگ و طلایی بالای آسمان بود و از دور صدای پرندگان دریا میآمد. هیچکس نمیدانست آنسوی موجها چه در انتظارشان است. دریا میدرخشید و بوی شورش سینهها را پر میکرد؛ امید و هراس با هم در دلهاشان موج میزد.
……………………..
مدینه به تنور خیره بود، شعلههای آتش صورتش را سرخ کرده بود. دستهایش خمیر را میکوبیدند، اما چشمهایش به دوردست بود؛ به صدای آبیها، به موجهای بیقرار. آهسته گفت: «آدم اسیرِ دریاست؛ هر چه بخواهی، باز دلش آنجاست.» و خمیر را در تنور نهاد.
………………………
بوسلمه نشسته بود، زنجیری بر دستانش. دریا خشمگین بود و پریان سرخدل بر سطح آب میرقصیدند. هیچکس نمیتوانست او را از سرنوشتش برهاند. نگاهش به افق بود؛ جایی که آسمان و دریا در هم میآمیختند، و گویی امیدی پنهان هنوز در دلش روشن بود.
……………………
– حیف! رضا دادهان به عروسی بوسلمه…
– چطور کِنه؟
– همینه دیگه، کار دریاست… آدم چه میتونه بگه؟
…………………..
– بوسلمه عاشق میشود، اما آبیها رهاش نمیکنن…
– میبرنش؟
– آره، غرقش میکنن… آبی دل نمیبنده به زمینیها.
……………………
– خوب، خیال میکنی پا به خون میکنی؟
– نیس، مو به خیالش نیس.
– بس که دل بستهای به دریا، بهش رحم نمیکنه.
………………………
– چه؟ حالا نِی کسی که زنِه؟
– زن؟ زن زمینی؟ نه! زن آبی، زن پری دریایی…
– پس آدمیزاد چهطور طاقت بیاره؟
…………………………
– نرو مهجمال! دلِ بوسلمه طاقت نمیاره…
– باید بره. تقدیر آدمها رو دریا نوشته.
– دریا رحم نداره، دل آدمیزاد که داره!
اگر به کتاب اهل غرق علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار منیرو روانیپور در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، معرفی کتاب، منیرو روانیپور، هر روز یک کتاب