«حقیقت» اثری است از کالین هوور (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای نویسندهی تازهکاری میپردازد که با یک پیشنهاد کاری فوقالعاده مواجه میشود.
دربارهی حقیقت
یک تریلر عاشقانه و غیرقابل پیشبینی از ادبیات امروز آمریکا، کتاب حقیقت رمانی جذاب به قلم کالین هوور است. این اثر که نخستین بار در سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید، پس از انتشار بلافاصله یکی از ۱۰۰ کتاب پرفروش سایت آمازون شد. وقایع این کتاب حول محور زندگی زن نویسندهای میگردد که از سر ناچاری مسئولیتی عجیب را بر عهده میگیرد.
در این اثر ماجرای زن جوانی به نام لوئن روایت میشود. او که نویسندهای تازهکار است، مدتی میشود که با مشکلات مالی عدیدهای مواجه گردیده و به شدت مترصد فرصتی برای کسب درآمد است.
در این بین همسرِ نویسندهای مشهور به نام وریتی کرافورد، در جستجوی نویسندهای است که بتواند ظرف مدتی کوتاه پروژهی چند جلدی همسرش را به اتمام برساند. زیرا وریتی به دلیل سانحهای دلخراش توان ادامهی کاری را که شروع کرده، ندارد. در چنین شرایطی لوئن مسئولیت اتمام کتاب وریتی را قبول میکند.
کتاب حقیقت نامزد جایزهی بهترین داستان عاشقانه گودریدز سال ۲۰۱۹ و از کتابهای پرفروش نیویورک تایمز بوده است. این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۴ با بیش از ۲.۱ میلیون رای و ۲۰۱ هزار نقد و نظر است. کتاب حقیقت در ایران با ترجمههایی از عباس زارعی (تحت عنوان «اگر حقیقت این باشد»)، زهرا رحیمی (تحت عنوان «وریتی»)، بامداد بهنام (تحت عنوان «زنی به نام وریتی») و فروزنده دولتیاری (تحت عنوان «حقیقت») به بازار عرضه شده است.
داستان حقیقت
«لوئن» نویسندهای نه چندان موفق است که از نظر مالی در وضعیت بدی قرار دارد. اما یک پیشنهاد کار جذاب، همه چیز را تغییر میدهد. «جرمی کرافورد»، همسر نویسندهی پرفروش «وریتی کرافورد»، «لوئن» را استخدام کرده تا کتابهای باقیمانده در مجموعهای موفق را که همسرش نمیتواند به اتمام برساند، کامل کند.
«لوئن» به خانهی «کرافورد» میرود و آماده میشود تا یادداشتها و طرحهای «وریتی» در سالهای مختلف را بررسی کند، با این امید که اطلاعات کافی برای آغاز کارش را به دست آورد. اما چیزی که «لوئن» انتظارش را ندارد، پیدا کردن خودزندگینامهای ناتمام است که «وریتی» قصد داشته آن را از همه پنهان نگه دارد.
صفحات این خودزندگینامه پر است از اعترافات شوکه کننده، از جمله خاطرهی «وریتی» از شبی که خانوادهاش برای همیشه تغییر کرد.
بخشی از حقیقت
پیش از آن که خون به سر و تنم بپاشد، صدای ترکیدن جمجمهاش را میشنوم.
از ترس فورآ یک قدم به سمت پیادهرو عقب میروم. یکی از پاهایم به جدول کنار خیابان میگیرد، برای حفظ تعادل میله تابلوی توقف ممنوع را میگیرم.
همین چند ثانیه پیش جلویم بود. وسطِ شلوغی منتظر بودیم چراغ عبور عابران پیاده سبز شود، اما مرد ناگهان قدم به خیابان گذاشت و با کامیون تصادف کرد. در آخرین لحظه، پریدم که بگیرمش، اما موفق نشدم. پیش از آن که سرش زیر چرخ کامیون برود، چشمهایم را بستم، اما صدای ترکیدن جمجمهاش را شنیدم: پاپ! درست مثل صدای باز کردن در بطری.
سرش به گوشی گرم بود، احتمالا قبلا بارها در همین حالت، بدون آن که سانحهای روی دهد، از این خیابان عبور کرده بود. مرگی در اثر عادتهای روزمره.
مردم شوکه شدهاند، اما کسی جیغ و فریاد نمیکند. مسافر کامیون سریع پایین میپرد و کنار بدن مرد زانو میزند. از صحنه تصادف کمی فاصله میگیرم، چند نفر برای کمک به آن سو میروند. نیازی نیست به مردی که زیر چرخ کامیون افتاده، نگاه کنم تا بفهمم از این تصادف جان سالم به در برده یا نه. کافی است نگاهی به پیراهنم بیندازم که قبلا سفید بود و حالا غرقِ خون است… و این یعنی بهتر است به جای آمبولانس، نعشکش خبر کنند.
میچرخم بلکه راهی پیدا کنم، میخواهم از آن شلوغی دور شوم تا بتوانم نفس بکشم، اما چراغ عبور عابران پیاده سبز میشود و سیل جمعیت به راه میافتد. دیگر غیرممکن است بتوانم در رود خروشان مَنهَتن، بر خلاف جریان آب شنا کنم. بعضیها بیآنکه سرشان را از روی گوشیهایشان بلند کنند، از کنار صحنه تصادف میگذرند.
از حرکت باز میایستم و صبر میکنم خلوتتر شود. نگاهی به صحنه تصادف میاندازم، سعی میکنم چشمم به جنازه نخورد. راننده کامیون کنار ماشینش ایستاده و با چشمهای از حدقه درآمده با تلفن همراهش صحبت میکند. چند نفر هم با کنجکاوی بیمارگونهشان از این صحنه هولناک فیلم میگیرند.
چنانچه به کتاب حقیقت علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای عاشقانه در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
8 شهریور 1402
حقیقت
«حقیقت» اثری است از کالین هوور (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای نویسندهی تازهکاری میپردازد که با یک پیشنهاد کاری فوقالعاده مواجه میشود.
دربارهی حقیقت
یک تریلر عاشقانه و غیرقابل پیشبینی از ادبیات امروز آمریکا، کتاب حقیقت رمانی جذاب به قلم کالین هوور است. این اثر که نخستین بار در سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید، پس از انتشار بلافاصله یکی از ۱۰۰ کتاب پرفروش سایت آمازون شد. وقایع این کتاب حول محور زندگی زن نویسندهای میگردد که از سر ناچاری مسئولیتی عجیب را بر عهده میگیرد.
در این اثر ماجرای زن جوانی به نام لوئن روایت میشود. او که نویسندهای تازهکار است، مدتی میشود که با مشکلات مالی عدیدهای مواجه گردیده و به شدت مترصد فرصتی برای کسب درآمد است.
در این بین همسرِ نویسندهای مشهور به نام وریتی کرافورد، در جستجوی نویسندهای است که بتواند ظرف مدتی کوتاه پروژهی چند جلدی همسرش را به اتمام برساند. زیرا وریتی به دلیل سانحهای دلخراش توان ادامهی کاری را که شروع کرده، ندارد. در چنین شرایطی لوئن مسئولیت اتمام کتاب وریتی را قبول میکند.
کتاب حقیقت نامزد جایزهی بهترین داستان عاشقانه گودریدز سال ۲۰۱۹ و از کتابهای پرفروش نیویورک تایمز بوده است. این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۴ با بیش از ۲.۱ میلیون رای و ۲۰۱ هزار نقد و نظر است. کتاب حقیقت در ایران با ترجمههایی از عباس زارعی (تحت عنوان «اگر حقیقت این باشد»)، زهرا رحیمی (تحت عنوان «وریتی»)، بامداد بهنام (تحت عنوان «زنی به نام وریتی») و فروزنده دولتیاری (تحت عنوان «حقیقت») به بازار عرضه شده است.
داستان حقیقت
«لوئن» نویسندهای نه چندان موفق است که از نظر مالی در وضعیت بدی قرار دارد. اما یک پیشنهاد کار جذاب، همه چیز را تغییر میدهد. «جرمی کرافورد»، همسر نویسندهی پرفروش «وریتی کرافورد»، «لوئن» را استخدام کرده تا کتابهای باقیمانده در مجموعهای موفق را که همسرش نمیتواند به اتمام برساند، کامل کند.
«لوئن» به خانهی «کرافورد» میرود و آماده میشود تا یادداشتها و طرحهای «وریتی» در سالهای مختلف را بررسی کند، با این امید که اطلاعات کافی برای آغاز کارش را به دست آورد. اما چیزی که «لوئن» انتظارش را ندارد، پیدا کردن خودزندگینامهای ناتمام است که «وریتی» قصد داشته آن را از همه پنهان نگه دارد.
صفحات این خودزندگینامه پر است از اعترافات شوکه کننده، از جمله خاطرهی «وریتی» از شبی که خانوادهاش برای همیشه تغییر کرد.
بخشی از حقیقت
پیش از آن که خون به سر و تنم بپاشد، صدای ترکیدن جمجمهاش را میشنوم.
از ترس فورآ یک قدم به سمت پیادهرو عقب میروم. یکی از پاهایم به جدول کنار خیابان میگیرد، برای حفظ تعادل میله تابلوی توقف ممنوع را میگیرم.
همین چند ثانیه پیش جلویم بود. وسطِ شلوغی منتظر بودیم چراغ عبور عابران پیاده سبز شود، اما مرد ناگهان قدم به خیابان گذاشت و با کامیون تصادف کرد. در آخرین لحظه، پریدم که بگیرمش، اما موفق نشدم. پیش از آن که سرش زیر چرخ کامیون برود، چشمهایم را بستم، اما صدای ترکیدن جمجمهاش را شنیدم: پاپ! درست مثل صدای باز کردن در بطری.
سرش به گوشی گرم بود، احتمالا قبلا بارها در همین حالت، بدون آن که سانحهای روی دهد، از این خیابان عبور کرده بود. مرگی در اثر عادتهای روزمره.
مردم شوکه شدهاند، اما کسی جیغ و فریاد نمیکند. مسافر کامیون سریع پایین میپرد و کنار بدن مرد زانو میزند. از صحنه تصادف کمی فاصله میگیرم، چند نفر برای کمک به آن سو میروند. نیازی نیست به مردی که زیر چرخ کامیون افتاده، نگاه کنم تا بفهمم از این تصادف جان سالم به در برده یا نه. کافی است نگاهی به پیراهنم بیندازم که قبلا سفید بود و حالا غرقِ خون است… و این یعنی بهتر است به جای آمبولانس، نعشکش خبر کنند.
میچرخم بلکه راهی پیدا کنم، میخواهم از آن شلوغی دور شوم تا بتوانم نفس بکشم، اما چراغ عبور عابران پیاده سبز میشود و سیل جمعیت به راه میافتد. دیگر غیرممکن است بتوانم در رود خروشان مَنهَتن، بر خلاف جریان آب شنا کنم. بعضیها بیآنکه سرشان را از روی گوشیهایشان بلند کنند، از کنار صحنه تصادف میگذرند.
از حرکت باز میایستم و صبر میکنم خلوتتر شود. نگاهی به صحنه تصادف میاندازم، سعی میکنم چشمم به جنازه نخورد. راننده کامیون کنار ماشینش ایستاده و با چشمهای از حدقه درآمده با تلفن همراهش صحبت میکند. چند نفر هم با کنجکاوی بیمارگونهشان از این صحنه هولناک فیلم میگیرند.
چنانچه به کتاب حقیقت علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای عاشقانه در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، ترسناک/دلهرهآور، داستان خارجی، رمان، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، کالین هوور، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب