«دریاچهی مهآلود» اثری است از ریچل کین (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۶۲) که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای زنی میپردازد که همسرش قاتلی سریالی است.
دربارهی دریاچهی مهآلود
کتاب «دریاچهی مهآلود» رمانی نوشتهی «ریچل کین» است که نخستین بار در سال ۲۰۱۷ انتشار یافت. چه اتفاقی برای زنی می افتد که نمی دانسته همسرش، زنانی جوان را میدزدیده، آن ها را در گاراژ خانهشان با طناب می بسته، شکنجه می کرده و به شکلی وحشیانه به قتل می رسانده است.
«جینا رویال» پس از مطلع شدن از این موضوع، دستگیر شد، از دو پسرش جدا افتاد، به محاکمه رفت و مدتی بعد تبرئه شد. او در چهار سال بعدی، به شکل بی وقفه مورد آزار و اذیت افرادی قرار گرفت که هنوز اعتقاد داشتند «جینا» در جنایت های همسرش، «مل رویال»، با او همکاری می کرده است. «جینا» اکنون نام خود را به «گوئن پراکتر» تغییر داده است. «مل» در زندان است و «گوئن» امید دارد بتواند خانه ای امن و زندگی نرمالی را در منطقه ای روستایی در ایالت «تنسی» برای خودش و دو پسرش بسازد. اما کشف شدن جسدی در آن منطقه و از راه رسیدن نامه هایی تهدیدآمیز، زندگی جدید او را تهدید به نابودی می کند.
ریچل کین در کتاب دریاچهی مهآلود اوج مهارت خود در خلق اتمسفرهای دلهرهآور را به نمایش گذاشته است. این اثر که از جهاتی یک تریلر جنایی، و از جهاتی نیز رمانی در ژانر ترسناک محسوب میشود، بر محوریت شخصیت مرکزیای به نام ژینا رویال پیش میرود؛ زنی زیبا، آرام و تا حدودی نیز خجالتی، که به ظاهر زندگی خوبی با همسر و فرزندانش دارد.
کتاب دریاچهی مهآلود در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۲ با بیش از ۱۴۲ هزار رای و ۱۱ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از مریم رفیعی و حسین مسعودی آشتیانی به بازار عرضه شده است.
داستان دریاچهی مهآلود
آغاز داستان دریاچهی مهآلود آنجاست که روزی از روزها که ژینا مثل همیشه به خانه میآید، به جای فرزندانش، پلیس را در انتظار خود میبیند! آنها جنازهای را کشف کردهاند، و حال به دنبال همسر ژینا میگردند؛ چرا که باور دارند او یک قاتل زنجیرهای است! قبول چنین چیزی ابداً آسان نیست، اما ظاهراً واقعیت همین است.
در چنین شرایطی، ژینای خجالتی و آرام، برای حفظ امنیت فرزندانش دست به اقدامی جسورانه میزند. او هویت خود را جعل کرده، نامی جدید اختیار میکند و با دو فرزند خود به خانهای دورافتاده در کنار دریاچهای مهآلود میرود؛ جایی که اعمال مهیب همسرش نتواند دامنگیر آنها شود. اما این خیالی خوش است. چرا که دریاچه مه آلود، بستر اتفاقاتی به راستی هولناک خواهد بود. با این همه، عشق مادرانهی ژینا، به نظر نیرومندتر از هر حادثهی هولناکیست.
بخشی از دریاچهی مهآلود
نفس عمیقی میکشم که بوی باروت سوخته و عرق کهنه میدهد، ژست مناسب را به خود میگیرم، تمرکز میکنم و ماشه را میچکانم. بدنم را برای دریافت شوک آن آماده نگه میدارم. بعضیها ناخودآگاه با هر شلیک پلک میزنند؛ من این کار را نمیکنم. نتیجهی آموزش نیست، از اول اینطوری بودم، ولی این باعث میشود احساس کنم کنترل بیشتری در اختیار دارم. از این برتری سپاسگزارم.
هفتتیر سنگین و قدرتمند کالیبر ۳۵۷ غرشی میکند و لگد میزند و لرزههایی آشنا را در بدنم میدواند، ولی من نه روی این صدا تمرکز میکنم و نه روی لگدش. فقط هدفی که در انتهای میدان تیراندازی قرار دارد. اگر قرار بود سروصدا حواسم را پرت کند، همهمهٔ دائمی بقیهی تیراندازان (مردان، زنان و حتی نوجوانانی که تک و توک در ایستگاههای دیگر ایستادهاند) هدفگیریام را خراب میکرد. هیاهوی بیوقفهی تیراندازیها حتی از پشت صداگیر ضخیم گوشی محافظم شبیه توفانی خشمگین و پرسروصداست.
تیراندازی را به پایان میرسانم، استوانهی تفنگ را آزاد میکنم، پوکههای خالی را بیرون میآورم و تفنگ را در حالی که استوانهاش هنوز باز و لولهاش به سمت پایین است، روی میز میگذارم. بعد محافظ چشمم را برمیدارم و عینک را هم زمین میگذارم. «تموم شد.»
مربی تیراندازی از پشت سرم میگوید: «لطفاً برو عقب.» اطاعت میکنم. سلاحم را برمیدارد و بررسی میکند، سری تکان میدهد و دکمهای را فشار میدهد که هدف را به سمتمان میآورد. «اصول ایمنی رو خیلی خوب رعایت میکنی.» صدایش را بلند کرده تا در پسزمینهی سروصدای محیط و گوشیهای محافظی که هر دو بر گوش داریم، شنیده شود. صدایش کمی گرفته است؛ بخش اعظم روزش را با فریاد زدن میگذراند.
چنانچه به کتاب دریاچهی مهآلود علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی و معرفی بهترین کتابهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
13 مهر 1402
دریاچهی مهآلود
«دریاچهی مهآلود» اثری است از ریچل کین (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۶۲) که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای زنی میپردازد که همسرش قاتلی سریالی است.
دربارهی دریاچهی مهآلود
کتاب «دریاچهی مهآلود» رمانی نوشتهی «ریچل کین» است که نخستین بار در سال ۲۰۱۷ انتشار یافت. چه اتفاقی برای زنی می افتد که نمی دانسته همسرش، زنانی جوان را میدزدیده، آن ها را در گاراژ خانهشان با طناب می بسته، شکنجه می کرده و به شکلی وحشیانه به قتل می رسانده است.
«جینا رویال» پس از مطلع شدن از این موضوع، دستگیر شد، از دو پسرش جدا افتاد، به محاکمه رفت و مدتی بعد تبرئه شد. او در چهار سال بعدی، به شکل بی وقفه مورد آزار و اذیت افرادی قرار گرفت که هنوز اعتقاد داشتند «جینا» در جنایت های همسرش، «مل رویال»، با او همکاری می کرده است. «جینا» اکنون نام خود را به «گوئن پراکتر» تغییر داده است. «مل» در زندان است و «گوئن» امید دارد بتواند خانه ای امن و زندگی نرمالی را در منطقه ای روستایی در ایالت «تنسی» برای خودش و دو پسرش بسازد. اما کشف شدن جسدی در آن منطقه و از راه رسیدن نامه هایی تهدیدآمیز، زندگی جدید او را تهدید به نابودی می کند.
ریچل کین در کتاب دریاچهی مهآلود اوج مهارت خود در خلق اتمسفرهای دلهرهآور را به نمایش گذاشته است. این اثر که از جهاتی یک تریلر جنایی، و از جهاتی نیز رمانی در ژانر ترسناک محسوب میشود، بر محوریت شخصیت مرکزیای به نام ژینا رویال پیش میرود؛ زنی زیبا، آرام و تا حدودی نیز خجالتی، که به ظاهر زندگی خوبی با همسر و فرزندانش دارد.
کتاب دریاچهی مهآلود در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۲ با بیش از ۱۴۲ هزار رای و ۱۱ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از مریم رفیعی و حسین مسعودی آشتیانی به بازار عرضه شده است.
داستان دریاچهی مهآلود
آغاز داستان دریاچهی مهآلود آنجاست که روزی از روزها که ژینا مثل همیشه به خانه میآید، به جای فرزندانش، پلیس را در انتظار خود میبیند! آنها جنازهای را کشف کردهاند، و حال به دنبال همسر ژینا میگردند؛ چرا که باور دارند او یک قاتل زنجیرهای است! قبول چنین چیزی ابداً آسان نیست، اما ظاهراً واقعیت همین است.
در چنین شرایطی، ژینای خجالتی و آرام، برای حفظ امنیت فرزندانش دست به اقدامی جسورانه میزند. او هویت خود را جعل کرده، نامی جدید اختیار میکند و با دو فرزند خود به خانهای دورافتاده در کنار دریاچهای مهآلود میرود؛ جایی که اعمال مهیب همسرش نتواند دامنگیر آنها شود. اما این خیالی خوش است. چرا که دریاچه مه آلود، بستر اتفاقاتی به راستی هولناک خواهد بود. با این همه، عشق مادرانهی ژینا، به نظر نیرومندتر از هر حادثهی هولناکیست.
بخشی از دریاچهی مهآلود
نفس عمیقی میکشم که بوی باروت سوخته و عرق کهنه میدهد، ژست مناسب را به خود میگیرم، تمرکز میکنم و ماشه را میچکانم. بدنم را برای دریافت شوک آن آماده نگه میدارم. بعضیها ناخودآگاه با هر شلیک پلک میزنند؛ من این کار را نمیکنم. نتیجهی آموزش نیست، از اول اینطوری بودم، ولی این باعث میشود احساس کنم کنترل بیشتری در اختیار دارم. از این برتری سپاسگزارم.
هفتتیر سنگین و قدرتمند کالیبر ۳۵۷ غرشی میکند و لگد میزند و لرزههایی آشنا را در بدنم میدواند، ولی من نه روی این صدا تمرکز میکنم و نه روی لگدش. فقط هدفی که در انتهای میدان تیراندازی قرار دارد. اگر قرار بود سروصدا حواسم را پرت کند، همهمهٔ دائمی بقیهی تیراندازان (مردان، زنان و حتی نوجوانانی که تک و توک در ایستگاههای دیگر ایستادهاند) هدفگیریام را خراب میکرد. هیاهوی بیوقفهی تیراندازیها حتی از پشت صداگیر ضخیم گوشی محافظم شبیه توفانی خشمگین و پرسروصداست.
تیراندازی را به پایان میرسانم، استوانهی تفنگ را آزاد میکنم، پوکههای خالی را بیرون میآورم و تفنگ را در حالی که استوانهاش هنوز باز و لولهاش به سمت پایین است، روی میز میگذارم. بعد محافظ چشمم را برمیدارم و عینک را هم زمین میگذارم. «تموم شد.»
مربی تیراندازی از پشت سرم میگوید: «لطفاً برو عقب.» اطاعت میکنم. سلاحم را برمیدارد و بررسی میکند، سری تکان میدهد و دکمهای را فشار میدهد که هدف را به سمتمان میآورد. «اصول ایمنی رو خیلی خوب رعایت میکنی.» صدایش را بلند کرده تا در پسزمینهی سروصدای محیط و گوشیهای محافظی که هر دو بر گوش داریم، شنیده شود. صدایش کمی گرفته است؛ بخش اعظم روزش را با فریاد زدن میگذراند.
چنانچه به کتاب دریاچهی مهآلود علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی و معرفی بهترین کتابهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، جنایی و پلیسی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ریچل کین، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب